حسین تولایی خوانساری[1]
توجه به اين نکته که تمدن اسلامي، قدرت رهبري بخش وسيعي از جهان را تا مدتها در اختيار داشته،نشان میدهد که چنين تمّدني علاوه بر برخورداری از مبانی فکری و فرهنگی محکم و منطقی، لزوماً بر پايه دستاوردهاي تکنولوژيک مهمي استوار بوده است.اما متأسفانه مسلمانان درحوزه تکنولوژی، به ندرت دستاوردهایشان را مکتوب کرده و انتشار ميدادند و بيشتردانش و مهارتشان در این باره یا به صورت سينه به سينه و یا از طريق رابطه استاد- شاگردی انتقال مییافت و در نهایت از طريق مشاهده، تماس و مهاجرت اهل فن از شهری به شهر ديگر منتقل ميشد. از این رو، آثار مکتوب در این حوزه در مقایسه با علومی چون ریاضیات، فلسفه، نجوم و… بسیار اندک است و آنچه که به جامانده نیز، غالباً آسیب دیده و دارای نواقصی هستند.
همین آثار اندک برجای مانده، تا حدود زیادی میزان توجه مسلمانان به تکنولوژی و گسترش علوم کاربردی درطول حیات تمدنی آنان را نشان میدهد؛ به طوریکه دانشمندان و پژوهشگران مسلمان انواع دانشهای عملی را مورد توجه قرار ميدادهاند و مباحث تکنولوژيکي را همراه با مطالعات نظري طبقه بندي ميکرده اند.
درحقيقت اگر بخواهيم بطور خلاصه اشاره کنيم، علم ماشينها و دستگاههاي بديع،علم اوزان و مقادير، علم ساعتها، علم ماشينها و ادوات نظامي، علم قرقره ها و تسمه هاي انتقال نيرو، علم اکتشاف آبهاي زيرزميني، علم پلها، علم رودهاوآبراههها، علم مساحي، علم مراکزثقل (گرانيگاهها)، علم آينههاي سوزان، علم تکنولوژي نور و علم انواع ساختمان ها، تماماً ماهيتي تکنولوژيک داشته[2] و دانشمندان مسلمان در گستره تمدن اسلامی همواره به این علوم توجه ویژه داشته اند.
دانشمندان مسلمان در آراء و ابتکارات پیشینیان، متوقف نشدند و از طریق نوآوری و ابتکارات و پژوهشهای کاربردی جدید، دستاوردهای گذشته را در قالب علم و تکنولوژی خاص زمان خود رشد دادند و با افزودن روشهای بسیار مهم به گنجینه مهندسی پیشینیان، کار خود را از پیشینیان متمایز کردند. البته بايد توجه داشت که قائل شدن مرزهاي قاطع و مشخص بين اهل علم وتکنولوژي در آن زمان چندان منطقي به نظر نميرسد، مثلاً برادران بني موسي شاکر خراساني(قرن سوم هجری)هم رياضيدان و منجم بودند وهم مهندس[3]؛ ابن هيثم(354-430ق)در عين حال هم رياضيدان،هم فيزيک دان و هم مهندس بود، ابوريحان بيروني(362-440ق) نيز هم منجم بود، هم فيزيکدان و هم مهندس؛ البته کساني نيز بودند که مانند ابوالعز جزري(قرن هفتم هجری)خود را صرفاً وقف مهندسي کرده بودند.
مفهوم لغوی علم الحیل
«علم الحيل»[4] يا اختصاراً «حيل»، جمع کلمه عربي «حيله»[5]یکی از مشتقات ماده «حَولَ» است:
در معنای لغوی حیله گفته اند: « حیله، مهارت در ساماندهی کارهاست که عبارت باشد از دگرگون کردن و تغییر دادن فکر( و به کار بستن آن ) تا این که به مقصود رهنمون گردد.[6]همچنین گفته شده است: « حیله آن است که (انسان) سببش به حالتی معین در خفا و نهان برسد.[7]
بنابراین میتوان گفت: حیله اسم است برای یک نوع تلاش فکری که به صورت پنهان جهت رسیدن به هدف و مقصود به عمل میآید.
مفهوم اصطلاحی علم الحیل
عنوان علم الحيل گاهي به معناي وسيع به کار ميرفت و گاهي به معناي محدود. درمعناي وسيع آن، اصطلاح علم الحيل يا علوم حيل به هر علمي اطلاق ميشد که به تعبير فارابي( 260-339ق)، کارش چاره جويي بود براي سازگارکردن آنچه وجود آن از راه برهان در علوم رياضي ثابت شده است، با اجسام طبيعي و نيز ايجاد و وضع اين چيزها[8]. به عبارت ديگر علم حيل سعي داشت آنچه را که در رياضيات با قطع نظر از وجود ماده ثابت شده بود، در عالم اجسام طبيعي به کار ببرد ودر اين کار به چاره جويي نياز بود؛ زيرا در اجسام طبيعي موانعي است که اجازه نمیدهد مفاهيم عقلي و رياضي را در اجسام طبيعي به هر صورت که بخواهيم به کار ببندیم و محسوس و آشکار کنیم.[9]
علم الحيل در مفهوم محدود آن، دانش شناخت ابزارهاي شگردساز و فن ابزارهاي بديع بود، که سعي داشت با استفاده از قوانين فيزيکي و قوانين مربوط به گازها و تعادل مايعات، پديدههاي چشمگيري ايجاد کند. که مردم بی اطلاع را برای مدتی شگفت زده یا سرگرم سازد .
شمس الدین آملی[10] (د.753 ق) در کتاب نفایس الفنون، در سخن از فروع رياضيات (فن دوازدهم از مقاله پنجم ) در تعریف علم حيل چنین آورده است: «علم حيل عبارت است از معرفت اصولي که بدان،اظهار امور غريبه از حرکات و آلات قادر باشند و علم نقل مياه و جراثقال و آلات حروب در اين فن داخل ميشود»[11]. ملامحسن فیض کاشانی(د.1091ق)، دانشمند و فقیه عصرصفوی در کتاب فهرس العلوم ضمن اشاره به علم الحیل میآورد: «علم الحیل بکارگیری وسایلی است که از آنها کارهایی عجیب و خارق العاده از نظر نوع و چگونگی، انجام میپذیرد. آنچنان که وانمود میکند، این حرکات بدون محرک صورت گرفته است.»[12]
البته در علوم اسلامی گاهی به شاخهای از فقه نیز عنوان علم الحیل اطلاق میشد که موضوع آن بررسی حیلههای شرعی و گریزهای حقوقی در مذاهب اسلامی است.[13]
متخصصان تاریخ تکنولوژی اسلامی چون هیل و یوسف الحسن با اندکی تسامح، لفظ «مهندسی مکانیک» یا «علم مکانیک» را، معادل علم الحیل گرفته اند.[14] علم مکانیک، علم مطالعه در ویژگیهای اشیاء، مانند بحث پیرامون اجسام ساکن ودر حال حرکت و حالات موجود در اشیاء نظیر فشار، حجم و دما میباشد.کلمه یونانی مترادف با صناعت حيل با تلفظ عربي آن «ميخانيق» گفته شده است[15] که بر اثر نوعي اشتراک لفظي با منجنيق به تصحيف و اشتباه «منجانيقون» نیز نوشتهاند.[16] الفاظ مِکان (mechan) و مکانيک و ماشين از همان ريشه مکانيکوس يوناني به مفهوم اجراي خودکار (با ابزار) و از ماده مکوس (machos )در معناي کهن، همانا جنگ افزار و ابزاراست. متأسفانه در میان اصطلاحات فارسي باستان کلمه ای که معادل لفظ يوناني مکانيک باشد، تاکنون به دست نيامده و بايد اذعان کرد که بي خبري ما مطلقاً دليل بر نبودن چنين اصطلاحات علمي در ايران باستان نيست.[17]
بسياري از دستاوردهاي مسلمانان در باب مهندسي و به طور کلي استفاده مسلمانان از تکنولوژي در قرون گذشته، به خوبي شناخته شده نيست. شاید بتوان در اين باب دو دليل عمده را ذکر کرد :
1ـ در طول دوران اسلامی، مهندسان و فناوران بيش از آنکه اهل کتاب و نوشتن باشند، مردمي عملگرا بودند. به اين معنا که آنها آثارشان را اختراع و ايجاد میکردند، اما به ندرت اين دستاوردها را مکتوب کرده و انتشار میدادند. از این رو بيشتر دانش و مهارتشان سينه به سينه و از طريق شاگردانشان انتقال پيدا میکرد بدون آنکه آنها را ثبت کنند. گستردگي توانايي و مهارتشان را اکنون ميتوان از طريق رسالات اندکي که از آنها باقي مانده و وسايلي که ساختهاند ودر برخي حوزههای تکنولوژی حفظ شده، مورد ارزيابي و قضاوت قرار داد.
2ـ در موارد نادری هم که مهندسان و فناوران مطلبي را در مورد اثر و اختراعشان مکتوب کرده بودند، کتابهاي آنان يا مفقود شده يا آسيب جدي ديده است.
در چند سال اخير به سبب گسترش توجه به تاريخ تکنولوژي دربین مسلمانان، تعداد معدودي از نسخه هاي خطي مربوط به علم الحیل، شناسایی و تصحيح و چاپ شده است.
[1]. (کارشناسی ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد)
historian128@gmail.com
[2].حسن، احمدیوسف و دونالد هیل، تاریخ مصور تکنولوژی اسلامی ،ص 350.
[3].واژه ای مأخوذ از هندسه (معرب واژه فارسی اندازه) است.( خوارزمی، مفاتیح العلوم، ص 202). در منابع اسلامی به کسانی که به تحقیق و مطالعه در سیمای محسوس طبیعی و خصایص عمومی اجسام و مباحثی همچون حرکت و نور میپرداختند، اطلاق شده است.( ، ناجی، محمدرضا، اصطلاح نامه آموزشی در فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ص 200).
[4]3 .science of devices.
[5]4 .device.
[6]. فیومی، احمدبن محمدالمصباح المنیرفی غریب الشرح الکبیرللرافعی ،ج 1،ص192.
[7]. راغب اصفهانی، ذیل واژه «حیل»
[8]. فارابی، ابو نصر محمدبن محمد، احصاء العلوم ، ص90.
[9].همانجا .
[10]. شمس الدين محمد بن محمود آمليفيلسوف و دانشمند ايراني معاصربا اُلجايتو( حک : 703 ق – 716ق)، وی نفایس الفنون را گويا در 740 ق تألیف کرده وحدود صد رشته علمي را مورد بررسي قرار داده است.
[11]. آملی، شمس الدین محمد، نفایس الفنون فی عرایس العیون ،ج 3، ص557.
[12]. موسوی بهبهانی، علی، مقاله نظری به تقسیمات علوم به انضمام رساله«فهرس العلوم» فیض کاشانی، ص،619.
[13]. دراین خصوص کتابی با نام الحیل به ابوحنیفه(د150ق) نسبت داده شده است.( خطیب بغدادی، احمدبن علیتاریخ بغداد ، ج 2، ص90)؛ همچنین کتاب الحیل متعلق به احمد بن خصاف حنفی که برآن شرحهای متعددی نوشته شده است.( ابن ابی الوفا، عبدالقادربن محمد، الجواهرالمضیئه فی طبقات الحنفیه ، ج 1،صص 87-88.)
[14]. هیل،«مهندسی مکانیک در میان مسلمانان»،ص3؛ حسن، احمدیوسف و دونالد هیل، تاریخ مصور تکنولوژی اسلامی ، 83.
[15]. يعقوبي، فیلون بیزانسی(د. قرن سوم ق.م) (در متن: افليمون) ، را صاحب اثري به نام« ميخانيقا» میداند(يعقوبي،احمدبن واضح، تاريخ یعقوبی ، ج 1،ص119) که احتمالاً کتاب« في الحيال الروحانيه (و)ميخانيقا الماء»، فبلون در علم مکانیک است که نسخه ای از آن توسط کارادو ويراسته و با ترجمه فرانسوي طبع و منتشر شده است.
[16]. نک: خوارزمی،محمدبن احمد بن یوسف کاتب(۳۸۷ق)، مفاتیح العلوم ، 235 .
[17]. اذکایی، پرویز، «علم الحیل و فنون آن»، مجله تحقیقات اسلامی ، ص 170.
منبع :
جستارهايي در ميراث اسلامي (مجموعه مقالات، يادداشتها، اسناد و متون)
دفتر پنجم (گفتارهايي در تاريخ علم)
به كوشش: دكتر یوسف بیگباباپور