مکن ما را فراموش

مکن ما را فراموش

سیدجواد میرهاشمی

66 سال پس از خاموشی و فراموشی «غلامرضا رشید یاسمی»

رهگذران حدفاصل خیابان میرداماد تا نیایش ضلع غربی؛ منطقه 3 شهرداری تهران خیابانی که در آن بیمارستان خاتم الانبیا(ص) قرار دارد نمی‌دانند نامی که بر آن دیوار خوش نشسته است، روزگاری نه چندان دور، نامش با شعر و تاریخ گره خورده است؛ «غلامرضا رشید یاسمی (18 اردیبهشت 1330 _ 1275) نخستین استاد تاریخ دانشکده ادبیات و مؤلف کتاب «آیین نگارش تاریخ» و… سخنور و سخندان و شاعر و آشنا با زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و عربی. روزگاری نامش بر تارک مقالات دلنشین و تازه و صاحب نظرانه در ادبیات می‌درخشید و حال نامش بر خیابانی خودنمایی می‌کند بی‌معرفی‌نامه‌ای یا تندیس و شناسنامه‌ای! بر عابرانِ بیمار یا عیادت‌کنندگان و پزشکان هیچ ایرادی نیست مشاهیر شهرشان را بدرستی نشناسند. نام یاسمی یادآور فیلم‌های «گنج قارون»، «امیرارسلان نامدار» و… است. کارگردان این دو فیلم فرزندان غلامرضا هستند: شاپور و سیامک یاسمی.

یاسمی در ابتدای کتاب «آیین نگارش تاریخ» می‌نویسد: «بعضی از ظرفا تاریخ را «تاریک» گفته‌اند… اگر تاریخ تاریک است فلسفه تاریخ، تاریک در تاریک است؛ ظلمات بعضها فوق بعض». پیش از این دستورالعمل علمی و استواری برای نوشتن تاریخ به زبان فارسی تألیف نشده بود و این کتاب نخستین و موجزترین کتاب تاریخ است.

استاد جلال‌الدین همایی می‌نویسد: «رشید یاسمی جامع چندین هنر و دارای چند رشته فضل و کمال بود که هر کدامش به تنهایی موجب ارجمندی و قدر و قیمت اشخاص می‌گردد.» در ۱۳۱۳، تأسیس دانشگاه تهران در مجلس شورای ملی به تصویب رسید. رشید یاسمی رساله‌ای کم حجم، اما پرمطلب و جامع الاطراف با نام «آیین نگارش تاریخ» نوشت و به موجب تبصره ماده 16 «هیأت ممیزه» با پذیرفته شدن آن از سوی دانشگاه، به درجه استادی رسید و در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تدریس تاریخ ایران پس از اسلام پرداخت. در پاسخ به اقتراح مجله «مهر» به تاریخ اسفند 1313، شماره 22، ص 1029 که «بزرگترین شاعر ایران کیست؟»، رشید یاسمی چنین می‌نویسد: «دیوان این مرد [حافظ] آیینه سراپا نمای زندگانی است به این شرط که در آیینه اشکال محو نشوند و مزاحمت به یکدیگر نرسانند. ابیات خواجه عیناً مثل جوهر حیات است. حافظ مانند نفس انسان رفیع الدرجات است.»

چهارشنبه 11 اسفند 1327، تالار دانشکده ادبیات مدعوین و دانشجویان شاهد سخنرانی رشید یاسمی بودند. در ابتدا ایستاده سخن می‌گفت و چندی بعد بر صندلی می‌نشیند. به کندی صحبت می‌کرد مانند گرامافونی که کوک آن کم شده است! کلمات نامفهوم می‌گوید و سر بر زمین می‌گذارد. از میان انبوه جمعیت همسرش، رشید رشید گویان بالای سرش حاضر می‌شود. «تأثیر عقاید و افکار حافظ در گوته» آخرین سخنرانی آن استاد بی‌بدیل بود. یاسمی، چهارشنبه 18 اردیبهشت 1330 درگذشت.دکتر احسان اشراقی که در آخرین سخنرانی استادش حضور داشت، از او به نام «شهید یاسمی» یاد می‌کند، چرا که در راه ادب و فرهنگ ایران زمین همچون شمع سوزان خاموش شد. بیراه نیست رهگذران خیابان یاسمی نادانسته از او به‌عنوان شهید یاد می‌کنند.

اردیبهشت 1330 روزگار تلخی بر ادبیات و تاریخ ایران رفت؛ اول اردیبهشت ملک‌الشعرای بهار و هجدهم همان ماه رشید ‌یاسمی به خاطرات دیروز پیوستند و هر دو در زیر درختان آرامگاه ظهیرالدوله آرام گرفتند و قلم بر زمین گذاشتند.

٭ عنوان یادداشت، وام دار شعری از «یاسمی» است.

منبع: روزنامه ایران

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.