مهدی ماحوزی
چکیده: آن چه هنر حافظ را به صورتی متمایز و غیرقابل تعبیر نشان میدهد، سنخیّت لفظ و معنی و پوشیدگی نجیبانۀ مشترکی است که در نسوج آن دو حلول کرده است. مفاهیم و معانی بدیع و بلندی که پرده نشین ضمیر اوست در قالب الفاظی حلول کرده است که غالباً جانشین پذیر نیست. نه لفظ عایق معنی است و نامحرم و نه معنی رَمَنده و گریزان از لفظ و قالب. گویی الفاظ و معانی در دیوان این گویندۀ بزرگ، پیوندی ذاتی دارد.
در این نوشته کوشش نگارنده برآن است که از ره گذر شواهدی گویا این سنخیّت شناخته آید.
پژوهشنامه فرهنگ و ادب سال هفتم پاییز وز مستان 1390 شماره 12
منبع: پرتال جامع علوم انسانی