پزشکان اصفهان

پزشکان اصفهان

دكتر یوسف بیگ‌باباپور

درآمد:

يكی از مراكز معتبر عل‌مي‌اسلا‌مي‌در مركز ايران‌، شهر تاريخی اصفهان است كه چهره های درخشان تاريخی و ادبی و شخصيت های بارز علمی‌، چون حمزۀ اصفهانی‌، ابن واضع يعقوبی‌، ابوالفرج اصفهانی‌، حافظ ابونعيم اصفهانی‌، راغب اصفهانی‌، ابن مندویۀ اصفهانی و وجود مساجد كهن و مراكز متعدّد عل‌مي‌نام اين شهر را از همان سده های نخستين اسلام در تاريخ فرهنگ و تمدن اسلا‌مي‌به عنوان دارالعلم شرق شهرت داده است . اصفهان در قرن چهارم هجری مركز حكومت امرای شيعه مذهب و مستقل آل زيار و آل بويه شد و از پرتو وجود وزرای دانشمند و ادب پرور چون صاحب بن عبّاد و ابوعلي سينا كه سالها در اصفهان كرسی صدارت و تدريس داشتند‌، مجمع فضلا و اُدبا و دانشمندان بنامِ اسلامي شد.

صاحب بن عبّاد كه خود از بزرگان ادب عربی سدۀ چهارم هجري است‌، همزمان با اشتغال به وزارت در اصفهان مجالس درس و مباحثات عل‌مي‌داشت و مَدْرَس وي در جانب قبلی مسجد جامع اصفهان كه بعدها گنبد خواجه نظام الملك در آن ساخته شد، به نام صُفّه صاحب معروف بوده  است <1>. حمايت و تشويق صاحب از سرايندگان و تازی نويسان ايرانی، اصفهان را به صورت پايگاه مناسب نشر و ترويج زبان و ادب عربی درآورد ؛ تا آنجا كه ظهور اين وزير اديب را از عوامل اصلی تجديد حيات زبان عربی در قلمرو فارسی زبانان دانسته‌اند.

مقارن با ايّام صاحب‌، سه تن از رجال عل‌مي‌اصفهان به مرتبۀ كمال عل‌مي‌خود رسيدند كه عبارت بودند از : حائكي‌، حلّاجی و اسكافی . حائك به معنای جولاهی يا بافنده‌، اشاره به ابوعلی مرزوقی‌، اديب و نحوی معروف اصفهانی است كه گويا به حرفۀ پدران خود معروف بوده است ؛ و حلاّج ابومنصور ماشدۀ اصفهانی از اصحاب بوعلی فارسی و از اكابر دانشمندان زمان خود بوده كه در ری اقامت داشته و به قريحۀ سرشار و تاليف آثار در لغت و صرف و نحو عربی مشهور بوده است؛ و مراد از اسكاف، ابوعبدالله خطيب اسكافی از رجال عل‌مي‌و ادبی اصفهان و دارايی آثار ارزنده در ادب عربی بوده است .

علاوه بر ايشان نويسندگان و رجال مشهور عل‌مي‌ديگری‌، چون ابن فورك اصفهانی (م . 406 هـ . ق. ) متكلّم بزرگ اشعری‌، ابن مندۀ اصفهانی (م . 395 هـ.ق. ) محدّث و موّرخ معروف‌، ابونعيم حافظ اصفهانی (م.430 هـ. . ق .) نويسنده كتاب اخبار اصفهان در ذكر رجال حديث‌، ابن مسكويۀ رازی (م . 421 هـ .ق. ) فيلسوف و مورّخ مشهور از اين شهر برخاستند و يا قسمت عمدۀ زندگی عل‌مي‌خود را در اصفهان گذراندند .

ابن سينا‌، فيلسوف و پزشك نامي جهان نيز در روزگار وزارت سالها در اين شهر مجلس درس داشت . مَدْرَس ابن سينا در محلۀ دردشت اصفهان معروف بوده است <2>؛ و شيخ در طول اقامت خود در اصفهان چندين كتاب در اين شهر تاليف نمود<3>.

نگاهی اجمالی به مراکز عل‌مي‌اصفهان:

از جمله مساجد بزرگ اصفهان كه فعاليت عل‌مي‌داشته است‌، مسجد عتيق بزرگ از بناهاي بنوتميم بوده‌، و ديگر مساجد جامع صغير معروف به جوجير كه صاحب عبّاد بنا كرد و بنا به نوشتۀ مترجم محاسن اصفهان : « در هر نماز از نمازهاي پنجگانه كمتر از پنج هزار مرد صف نبستی و هر ستونی از آن مَسند شيخی بود مزيّن و آراسته و محلّی پيراسته به نظارت مناظرۀ فقها و حليۀ مطارحۀ علما … » <4>.

ملكشاه سلجوقی نيز در اصفهان مدرسه معروف ملكشاهی را تاسيس كرد و خواجه نظام الملك مدرسۀ معروف نظاميه را بساخت و افراد خاندان خجندی را به رياست مذهبی شهر و استادی مدرسۀ نظاميه برگماشت<5>. مدرسۀ ‌نظاميه نيز كتابخانه ای بزرگ و متناسب با تشكيلات وسيع داشته است . عمادكاتب اصفهانی  و جمال الدّين قِفْطی به وجود كتابدار و كتابهای نفيس و منحصر به فرد اين كتابخانه اشاره كرده‌‌اند  <6>.

اصفهان پس از خرابی های عهد مغول و ايلخانان‌، بار ديگر در روزگار سلاطين شيعی مذهب صفوی درخشش چشمگيری يافت . صفويه از اوايل قرن دهم هجری دولتی كاملاً ايرانی تشكيل دادند و شاه عبّاس بزرگ از آغاز سدۀ يازدهم اصفهان را به پايتختی برگزيد و در آبادانی آن چنان كوشيد كه شهر اصفهان در آن دوره از بزرگترين و آبادترين شهرهای دنيا محسوب ‌مي‌شد<7>.

اصفهان در عهد اسلامي پيش از مغول چندين دورۀ ممتاز و درخشان به خود ديده است كه مهمتر از همه دوران شاهان بزرگ سلجوقی و وزير مقتدر آنان‌، خواجه نظام الملك طوسی بوده است .

اصفهان پيش از آنكه به تصرّف تركان سلجوقی درآيد‌، در قرن چهارم هجری مركز حكومت امرای آل زيار و آل بويه بود و _ چنان که ذکر شد _ ساليانی چند از پرتو وزرای دانشمند و ادب پروری چون صاحب عبّاد و بوعلي سينا‌، مجمع فضلا و ادبا و دانشمندان بزرگ اسلامي گرديد .

از مهمترين اقدامات خواجه نظام الملك در اصفهان تاسيس مدرسه ای بود كه به نام خود او «نظاميّه» يا به خاطر صدرالدين لقب بسياری از افراد خاندان خجندی كه توليت و مدرّسی آن را عهده دار بوده‌‌اند ‌، به «صدريّه» معروف شده است .

نظاميۀ اصفهان با توجه به موقع ممتاز اين شهر در دورۀ سلجوقی و علاقۀ وافر خواجه نظام الملك به دانشمندان و فقها و رسيدگی به حال اين طبقه‌، از استادان دانشمند و نام آوری كه بيشتر آنان از آل خجند بودند، برخوردار بوده است. وجود اين مدرّسان كه غالباً علاوه بر نظاميّۀ اصفهان در نظاميّۀ بغداد نيز مراتب مدرّسي و نظارت داشته‌‌اند ‌، نظاميۀ اصفهان را به زودی از مراكز مهم عل‌مي‌و مذهبی عصر سلجوقی نمود .

نظاميۀ اصفهان كتابخانۀ عظی‌مي‌متناسب با ديگر تشكيلات گستردۀ خود داشته است و كتابهای نفيسِ آن توجّه طالبان را به خود معطوف داشته است ؛ چنان كه ذكر شد‌، عماد كاتب اصفهانی در خريدة القصر<8> و قفطی در تاريخ الحكماء<9> به وجود كتابدار و كتابهای نفيس و منحصر بفردی در اين كتابخانه اشاره نموده‌‌اند  <10>.

از مدّرسانی كه در اين نظاميه مشغول تدريس بودند‌، مي‌توان از: ابوبكر خجندی (ابوبكر محمّد بن ثابت خجندی)، ابوسعيد (ابوسعد) احمد بن ثابت خجندی، فخرالدّين ابوالمعالی وركانی و … نام برد .

از معروفترين دانشمندان و شخصيت های برجسته ای كه دانش آموختۀ اين نظاميه بودند‌، نيز مي‌توان از: ابوعلی اصفهانی (حسن بن سليمان بن عبدالله بن فتي نهروانی)، ابو عبدالله بن ابوسعد‌، احمد بن سلامه، احمد بن محمد ارجانی (ناصح الدّين)، ابوالعباس بن رطبی، سعد الدّين وراوينی و … نام برد <11>.

اما علاوه بر آنكه اصفهان را به عنوان «پايتخت فرهنگي و علمي جهان اسلام » مي‌دانيم‌، در حكمت طبّ نيز اصفهان، به بركت حضور برخي از دانشمندان بزرگ اسلامي‌، صاحب مكتب شده است، و در طبّ به جرأت ‌مي‌توان از مكتبی به نام «مكتب اصفهان» نام برد.

يكي از بيمارستان های مهم دورۀ اسلامی‌، بيمارستان اصفهان بود كه متأسفانه اطلاع زيادی ازآن در دست نيست‌، فقط نا‌مي‌از آن برده شده و ابن ابی اصيبعه‌، مؤلّف كتاب عيون الأنباء في طبقات الأطبّاء متذكّر گرديده : «ابن مندويۀ اصفهانی، از اطبّای بنامِ ايران بوده و اعمال مشهوری در صنعت طبّ داشته است و برای افرادی كه به صنعت طبّ اشتغال داشتند‌، كتابی تأليف كرده و دراين بيمارستان به درمان بيماران مشغول بوده است » <12> . چون ابن مندويۀ اصفهانی‌، معاصر عضدالّدولۀ ديل‌مي‌بوده‌، از اين جهت  مي‌توان گفت كه اين بيمارستان درسدۀ چهارم هجری قمری وجود داشته و احتمال مي‌رود در دورۀ سلسلۀ آل بويه بنيان گذاری شده است <13>. كتابی كه ابن مندويه تاليف كرده بود‌، گويا رساله‌اي بود كه به متصدّيان امور درمانی در بيمارستان اصفهان نوشته بود <14> .

امّا در همين دوره‌،  هم زمان با بيمارستان اصفهان‌، بيمارستان شيراز ساخته شد . اين بنا‌، همچون بسياری از بناهای ديگر در سراسر فارس و خوزستان و اصفهان توسط عضد الدولۀ ديل‌مي‌بنا نهاده شد . بيمارستانی كه در بغداد بنا كرد‌، همۀ اين بيمارستانها را تحت الشّعاع خود قرار داد . اين بيمارستان از نظر وسايل و تجهيزات كامل بود‌، چندين صندوق سپرده داشت‌، به داروخانه ای مجهّز بود كه در آن انواع داروهايی كه از اقطار مختلف عالم آورده بودند‌، يافت    ‌مي‌شد . عضد الدوله تقريباً در اواخر ايّام زندگی خود به تأسيس اين بيمارستان بزرگ تصميم گرفت .

اولين بار‌، مقدّسی‌، ضمن شرح بيمارستان عضدی ِ شيراز، همانند بيمارستان اصفهان ياد كرده و گفته است : «بيمارستان شيراز همانند بيمارستان اصفهان از مسجد جامع دور و بيمارستانی مجهّز است و پزشكان و پرستاران ماهر و مواجب بگيرانی دارد كه مانند آن را در هيچ كجا نديدم، البته بيمارستان اصفهان آبادتر از بيمارستان شيراز است » <15>. به نظر مي‌رسد بيمارستان اصفهان‌، قبل از بيمارستان عضدی بغداد‌، كم و بيش همزمان با بيمارستان شيراز توسط عضدالدوله احداث شده باشد.

اصفهان در قرن چهارم هجري‌، از دو شهر يهوديّه و اصفهان تشكيل شده بود كه هر دو مسجد جامع داشتند و فاصلۀ آنها از يكديگر دو ميل <16> بود <17>.

 

 

دانلود متن کامل مقاله

منبع :

جستارهايي در ميراث اسلامي (مجموعه مقالات، يادداشت‌ها، اسناد و متون)

دفتر دوم(ويژه‌نامة تاريخ پزشكي و طب سنتي)

به كوشش: دكتر یوسف بیگباباپور

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.