تحقيق و نگارش:
اسدالله عبدلي آشتياني[1]
چكيده:
از ديربار كلام الله مجيد بر مساجد و مدارس علوم ديني وقف ميشد تا عامه مدرم و محصلين علوم در مراسم عزا و ختم اموات و علوم مذهبي از آن بهره ببرند. و اين سنت پسنديده تاكنون ادامه دارد. كاتبان قرآن مجيد با عشق به ماندگاري اثر و جهت ثواب اخروي زماني طولاني صرف تحرير آن ميكردند تا جاييكه بعضي از همين افراد خود حافظ قرآن بودند. واقفان معمولاً از ثروت و تمكن مالي كافي برخوردار بودند و در امور اداري سيستم قاجار به كار مشغول بودند كه به سفارش آنان تحرير و عمل وقف به انجام ميرسيد. اين قرآنها به شكل جزوات 60 يا 120 جلدي مجزا در مجلدهائي صحافي و تقسيم شده تا در دسترس عامه قرار گيرد. و در ابتداي هر جزء آن وقفنامه مجزا تحرير گرديده كه نام و عنوان واقف و شرايط وقف آن با تاريخ زمان اهدا در آن ثبت است. آشتيان مانند ساير بلاد داراي قرآنهاي وقفي متعدد است كه به خط زيباي نسخ و ترجمه نستعليق فارسي در خود محفوظ دارد. در اين مقاله به 10 وقف نامه قرآنهاي وقفي اين شهر ميپردازيم.
كليد واژه: وقفنامه/ قرآن/ مساجد/ قاجاريه/ آشتيان
شامل 25 صفحه دستنويس
مقدمه:
وقف كتاب از صدر اسلام تاكنون در فرهنگ علمي و اجتماعي ايران جايگاه رفيع و ارزشمندي داشته است. اين سنت پسنديده احياگر واقعي علم و حيات اجتماعي به شمار ميآيد. و مهمترين عامل در شكلگيري كتابخانهها و مراكز مهم علمي و پژوهشي ميباشد. محيط فرهنگي آشتيان در طول سه قرن گذشته خصوصاً خواستگاه دهها مستوفي، وزير و وكيل، خوشنويس و كاتب، عالم و اديب، فقيه، شاعر و فيلسوف و عارف و فرهيختگان از نوع خوب و ارزشمند و گاهي منحصر به فرد را در خود پرورش و به جامعه عرضه داشته است. از زمانهاي دور شمار بسياري از كتاب دوستان و خيرخواهان با امانت و هديده دادن به ويژه وقف، كتابهاي بسياري را به كتابخانههاي مساجد محلي واگذار و در همين مكانهاي مذهبي غالب نسخههاي موجود در آن وقفي است.
از ديرباز كلام الله مجيد بر مساجد و مدارس علوم ديني وقف ميشده تا عامه مردم در مراسم عزا و ختم اموات با قرائت آن ثوابي به روح تازه گذشته و يا جهت تدريس معلمين و محصلين قرآن مجيد قرار ميگرفته است و اين سنت حسنه تاكنون ادامه دارد.
بسياري از قرآنهاي موجود در مساجد شهر آشتيان كه وقف نامههاي آن موجود است، توسط كاتبان محلي و عصر خود تحرير و كتابت شده و در واقع كاتب و واقف يكي است. اين كاتبان خوش خط و با سواد و در يك كام محلي «ميرزا» در طول عصر قاجار در مكانهايي مخصوص به كتابت مشغول بوده و با ساير كاتبان حشر و نشر داشته و در كنار هم به اين امر مشغول بودند. گزارشاتي از دو مكان «دارانشاء» به نامهاي «خانه فصيح و خانه اديب» رسيده كه نسخههاي فراواني در اين دو مكان تحرير و توليد شده كه همه از نفايس نسخههاي خطي كاتبان اين شهر است. كه هماكنون آثار اين بزرگواران زينتبخش مركز اسناد آشتيان و كتابخانههاي خطي ايران ميباشد. اين نكته حائز اهميت است كه در عصر قاجار خصوصاً «ميرزا» به فردي در آشتيان گفته ميشد كه در همه فنون علم آن روز از فقه و اصول، علم سياق ادبيات عرب و عجم در كنار خط زيبا او را به ميرزايي قبول داشتند و اگر فردي در همه امور استاد بود و خط خوبي نداشت به او كلمه ميرزا اطلاق نميشد. وي را در حد ملايي قبول داشتند.
بر همين اساس ميرزاي بدخط وجود نداشت. و همه موظف به تحصيل در همه مواهب خطوط بودند و اسناد به جا مانده اين نكته را به روشني به اثبات مي رساند.
قبل از صنعت چاپ تحرير و كتابت قرآن به آساني و به شكل گسترده وجود نداشت. كاتبان با عشق به ماندگاري اثر و جهت ثواب اخروي زماني طولاني را صرف تحرير كلام الله مجيد كرده تا آن را به اتمام برسانند و لازمه كار تسلط كامل به قرائت صحيح قرآن و استادي در نوشتن آن بوده تا جائي كه بعضي از اين تحرير كنندگان خود حافظ قرآن بودهاند. و معمولاً افرادي كه در وقف كلام الله پيشقدم ميشدند صاحب تمكن مالي بودند. مانند خاندان مستوفي، عليآقا امين حضور، و ساير كساني كه در سيستم اداري عصر قاجار دستي داشتند كه نمونههاي آن در پي ميآيد.
جايگاه نسخههاي خطي:
نسخههاي خطي گنجينه بينظير از هويت فرهنگي و ملي ماست و حفاظت و نگهداري از اين اوراق ارزشمند پاسداشت علم و فرزانگي و سند قابل دفاع از كتاب و كتابت در طول دوران و اعصار و شالوده شناخت همه جانبه از فرهنگ ريشه دار در آثار مكتوب است. هر قدر نسخههاي خطي پژوهش و تحقيق كارشناسانه و علمي مورد استفاده قرار گيرد، هويت ملي تحكيم و اصالت آن روشنتر مي گردد.
«نسخههاي خطي عميقترين و اساسيترين منابع غني و بنيادي فرهنگ و تمدن ايران اسلامي شمرده ميشود. اين حقيقتي است بر پيشاني تاريخ كه پيشينيان ما زماني از پيشاهنگان و سرآمدان در دانشاندوزي و فرهنگ پروري بودهاند. ماحصل اين مزيت ميراث ارزشمند و گرانسنگي است كه به صور مختلف به يادگار مانده است. اكنون به عهده ماست كه با بيداري و هوشياري از مآثر و مواريث فرهنگي و ناموس معنوي خويش حراست و نگهداري نماييم.»1
فرهنگ وقف كتاب:
«برخي واقفان خيرانديش در طول تاريخ با مقاصدي كتاب يا كتابهايي را وقف ميكردند، بعضي با هدف نيل به ثواب اخروي، برخي ديگر با اطمينان به بقاي اثر و جاودانگي آن و صيانت آنها از آفات دهر و انتقال به نسلهاي بعد و اينكه در هر دوره فرهنگ دوستان علاقهمند از آن به نحوي محظوظ گردند.
و اگر اين تيزبيني و فراست اين افراد نبود مطمئناً نسخههاي فراواني در طول تاريخ نابود ميشد. و كسي مانند اين حافظان علم و فرهنگ مواظبت از اين اوراق فرهنگي به عمل نميآورد كه البته وقف در طول تاريخ بلند خود در اشاعه علم نقش بسيار مهم و اساسي داشته است.
«رويكرد به چنين روحياتي مزيد بر آن شد تا مشتاقان اميدوارانه بدان دست يازند و اين حركت مقدس را كه به مفهوم مطلق پروسه بالندگي جامعه است، حدّت و شدت يابد؛ اشاعه اين فرهنگ موجب گرديد كه در برخي مواقع شيفتگان كتاب و افراد متعين در اين سيده صالحه از يكديگر پيشي ميجستند. به
قطع يقين اگر فرهنگ اسلامي عاري از چنين مميزهاي بود وضع از اين هم بدتر ميشد و اكثر نسخههاي خطي و مجموعههاي ارزشمند اين مرز و بوم چونان گوشت قرباني در كتابخانهها و موزههاي كشورهاي اروپايي و غربي پراكنده ميگشت.»2
تعريف وقف:
«وقف عملي حقوقي است كه به موجب آن شخص، عين مالي را از ملكيت خود خارجه كرده از هر گونه نقل و انتقال ارادي و قهري به طور كامل مصون نگاه ميدارد و منافع آن را در امور خيريه و خداپسند به طور دائم به جريان مياندازد. كسي كه مال خود را وقف ميكند، «واقف» و كسي كه منافع براي او قرار داده مي شود، «موقوف عليه» و ملكي را كه وقف ميشود، «عين موقوفه» و كسي را كه واقف براي مديريت و پرستاري عرين موقوفه، و تحصيل منافع و اجراي نيات معين ميكند، «متولي» و كسي را كه واقف براي نظارت بر كار متوليل تعيين ميكند، «ناظر» گويند. موقوفات از نظر جهت و مصرف دو نوعاند:
«عام» و «خاص». البته اين دو جهت ميتوانند توأمان (عام و خاص) باشند. 3
در اينجا به معرفي 10 وقفنامه از قرآنهاي مساجد آشتيان پرداخته كه بر اساس تاريخ قدمت آن در پي خواهد آمد و اطلاعاتي از واقف و افراد نامبرده در سند ارائه ميگردد.
[سند شماره 1]
[وقفنامه قرآن ميرزا محمد صالح ابن مرحوم محمد اسماعيل آشتياني]
هوالواقف
الحمدالله الواقف علي سراير العباد و العالم الخيرات ليوم الميعاد و هداهُم الي طريق الصّواب و الرّشاد
و بعد بتوفيق و عنايت يزداني و سعادت و قيادت تأييد رباني از روي خلوص نيت و صفاي طوبت با الطوع و الرغبه حبسه الي الله و طلباً لمرضاته وقف صريح شرعي نمود جناب صلاحيت و تقوي انتساب ميرزا محمد صالح ابن المرحوم محمد اسمعيل ساكن قريه آشتيان من توابع دارالايمان قم تمامي و همگي يك مجلد كلام الله مجيد رباني و تنزيل صفحات آسماني كه بخط واقف قلمي و مرقوم گرديده است بر كافه مؤمنين و توليت آنرا مفوض نمود مادام الحيوة بنفس خود و بعد اعلم و ارشد اولاد ذكور خود و بعد بجناب تقوي [ناخوانا.] ملا محمد رفيع ابن مرحوم ملّا محمد مهدي بني عمّ خود سنلاً بالنسل هر كه بعد از ملا محمد رفيع از نسل او باشد كه تلاوت نموده روح واقف را بفاتحه ياد نمايد و اگر العياذ اشخاص مفصله الاسامي مزبوره منقرض شوند با ورع و اعلم علماي بلد مشروط آنكه نخرند و نفروشند و بدست اطفال ندهند و مبادله نكنند و برهن نگذارند و هبه ننمايند فمن بدّله بعد ماسمعه فانّما اثمه علي الذّين يبدّلونه و صيغه وقف جاري و واقع گرديد. اين چند كلمه بر سبيل وقف نامچه قلمي شد بتاريخ يوم شنبه بيست و هفتم شهر شوال المكرم سنه 1252- حررّه ابن المرحوم محمد مهدي آشتياني / حبيب الله.
(مهر: لا الله الا الله الملك الحق المبين، عبده محمد صالح)
معرفي كاتب و واقف:
ملا محمد صالح آشتياني:
«ملا محمد صالح فرزند محمد اسماعيل آشتياني كاتب و خوشنويس قرن سيزدهم هجري است. سال تولدش مشخص نيست. اما وفاتش به سال 1257 هجري اتفاق افتاده است. وي يك نسخه كامل قرآن كريم را به خط نسخ و مترجم نستعليق با رعايت نظم و نسبت از خود به يادگار گذاشته است. اين نسخه نفيس در سال 1254 هجري به نگارش درآمده و در همان سال وقف قصبه آشتيان گرديده است. »4
در معرفي اين نسخه آمده است:
«قرآن كريم، داراي سي جزء كاتمل از بدو الي ختم. نسخ معرف، فارسيها به نستعليق، محمد صالح ابن محمد اسماعيل آشتياني، در 11 ذيالحجه 1245 آن را به نگارش درآورده و اين دومين جلد قرآن مجيد از تحريرات كاتب است. عناوين سورهها با قلم شنگرف، با زيرنويس فارسي به خط نستعليق، داراي دو سر لوح (سوره حمد و آغاز بقره) مزين به گل و بوته ريز و پيوسته، آيات مجدول به رنگهاي لاجوردي، زرد، شنگرف و سفيدآب، جدول مجاور آيات به زر…….. و اشعاري در وقف با آغاز اين بيت:
حافظان اين نظم را بشنو كنون | تا تو را وقف باشد رهنمون |
292 برگ، 14 سطري، 20×30 [سانتيمتر]»5
[سند شماره 2]
[وقف نامه قرآن ميرزا محمد حسن مستوفي فرزند ميرزا محمد علي مايل آشتياني]
هوالواقف علي الضمائر
الحمدالله الواقف عليالاسرار و الصلوة و السلام علي خير خلقه محمد و آله الاطهار
اما بعد در اين اوان سعادت نشان توفيق قادر ذوالجلال شامل حال خيريت مآل عاليجاه رفيع جايگاه عزت و سعادت همراه و مقرب الخاقان ميرزا محمد حسن مستوفي ولد مرحوم مغفور مبرُور ميرزا محمد علي آشتياني گرديده قربة الي الله و طلبا المرضاته وقف مؤيد و حبس مخلد ملي نمود اين نيمجزو كلام الله مجيد را با پنجاه و نه نيمجز و ديگر بركافه مؤمنين و قاطبه مسلمين كه در محافل و مجالس و مساجد و مدارس» قصبه طيبه آشتيان تلاوت نمايند و ثواب آن را به روح واقف و والد او قربت نمايند و توليت شرعيه آن در هر عهد و زمان مفوض و مرجوع است باعلم و افضل از حكام شرع قصبه مزبوره مشروط بر اينكه در اجزاء مذكورُه تصرفات مالكانه به هيچوجه نشود و هر كس از شرايط مذكوره تخلف نمايد بلعنت خدا و نفرين رسول گرفتار شود فمن بدله ما سمعه فانه اسمه علي الذين يبدلّونه في تاريخ سنه 1262
ميرزا محمد حسن مستوفي:
از خاندان مستوفيان آشتياني كه در دوره قاجار از رجال درجه اول ايران و سمت مستوفيالممالك كل را داشتند.
ميرزا محمدحسن مستوفي «فرزند ميرزا محمد علي خلف الصدق ميرزا كاظم مستوفي الممالك و برادر بزرگ ميرزا حسن آشتياني مستوفي دوم ميباشد. اين دانشور بزرگ در علوم عربي و فنون ادبي مقامي رفيع و منيع داشته است. مورخان و تذكره نويسان او را از فصلحا و فحول شعراي عصر خود دانستهاند.
وي به درستي، فضل و تقوي معروف زمان بود، قصايد و قطعات لُغز و محكم از او به جا مانده و «مايل» تخلص ميكرده است.
عباس ميرزا مدتي او را به پيشكاري فرزند خود محمد ميرزا (محمد شاه) گماشت و پيش از اينكه محمد شاه به سلطنت جلوس نمايد، ميرزا محمد علي مايل درگذشت. 1250ه.ق»6
در معرفي نسخه آمده است:
«نيم جزء قرآن واقف محمد حسن مستوفي، شصت پاره جزو نفيس را در سال 1262 وقف طيبه آشتيان نموده، نسخ زيبا، حسن ابن كربلايي عليرضاي آشتياني، مورخ 1261 ه.ق دارالخلافه تهران، عناوين و نام سورهها با قلم شنگرف، داراي سر لوح زيبا و مذّهب به رنگهاي لاجورديف شنگرف، طلايي، آيات در بين سطور، دندان موشي، مجدول به زر لاجوردي، سفيد آب، شنگرف كمند اندازي و در حاشيه جدول تشعير، با گل و بوته و نقوش اسليمي، قطع خشتي22 برگ، 9 سطر، اندازه 5/14×21 سم»7
[سند شماره 3]
وقف نامه نيم جزء قرآن و يكصد و نوزده و نيم جزو ديگر ميرزا محمد رضا خلف حاج ميرزا باقر آهوين زفعي
هو الواقف علي الضماير و السّراير
توفيقات سبحاني شامل حال فرخنده مال سعادت بنيان عاليجاه رفيع جايگاه شوكت اقتدار مقرب الحضرت ميرزا محمدرضا زيده مجده خلف عاليجاه مفخر الحاج مرحوم حاجي ميرزا با قرآهوئي النخعي گرديد وقف عام صحيح و مؤيد شرعي و حبس مخلّد ملّي نمود قربة الي الله و طلبا لمرضاته اين يك حزب كلام الله با صد و نوزده حزب ديگر كه در آشتيان به مجالس عزا ببرند و زياده از سه روز نگاه ندارند و توليت او را واگذار نمود بجناب علام فهّام فخر المحققين و العارفين افضل الفضلاء و العلماء ميرزا جعفر سلّم الله كه بدون اذن ايشان جائي نبرند و بعد از حدّ طبيعي عاليجناب متولي امر توليت مفوض است باولاد ايشان نسلاً بعد نسل خدا نخواسته بعداز انقراض اولاد ايشان امر توليت مغوّض است با علم و اورع علماء آشتيان ما تعاقبوا و تناسلو و صيغه وقف بقانون شرع مُطاع جاري گرديد و قبض اقباض بعمل آمد و كان ذلك في شهر/ رجب المرّجب في شهر سنه1272
ميرزا محمد رضا نخعي آهويي
«خاندان نخعي آهويي همه در سلك دانشوران و صاحبان هنر و انديشه بودهاند» 8
روستاي آهو در شش كيلومتري شمال آشتيان، از روستاهاي كاتب پرو رو رجال خيز و داراي آب و هواي بسيار خوب. خاندان نخعي و شاهنده از يك خانواده و آشتياني هستند. كه در طول دوره قاجار از مستوفيان بنام بودند كه در روستاي آهو املاك فراواني داشتند. آخرين فرد اين خاندان ميرزا محمد تقي وثوق حضرت نخعي رئيس ماليه تبريز در عصر مظفري و مشروطه است.
در معرفي نسخه آمده است:
«نيم جزء قرآن كريم / نسخ جلي زيبا، بيكاتب، بيتاريخ، عناوين سورهها با قلم شنگرف، آيات با دايرهاي قرمز جدا شده، شيوه كتابت جلي، دو ياداشت كوتاه در ص اول جهت يادگاري، ميرزا محمد رضا، 1288 كه با رويت ياداشت فوق شخص ديگري به تاريخ شوال 1320 با نشان سجع بيضوي «تصوير غزال» رقم زده، وقفنامه «ميرزا محمد رضا خلف حاجي ميرزا باقر آهويي نخعي مورخ 1273 به توليت ميرزا جعفر» به احتمال قوي اين حزب و مجموعه آن توسط ميرزا محمد رضا نگارش گرديده قطع وزيري كوچك، واقف كاتب، كتابخانه مسجد جامع
17 برگ 9 سطري، 5/14×22 سم» 9
[سند شماره 4]
[وقفنامه نيم جزء قرآن ميرزا علي آقا امين حضور آشتياني]
هوالواقف علي الضمائر
وقف مؤيد و حبس مخلد نموده قربتةً الي الله و طلباً لمرضاته عاليجاه رفيعجايگاه عزت و سعادت همراه شوكت و جلالت دستگاه فخامت و مناعت اكثراً مقرب الخاقان آقا ميرزا علي پيشخدمت آشتياني الاصل اين نيم جزء كلام الله مجيد رباني بانظمام پنجاه و نه نيم جزو ديگر آن را بركافه مؤمنين و مؤمنات و قاطبه مسليمن و مسلمات كه در مجالس فاتحه تلاوت نمايند و واقف به دعاي خير را نمايند تا در يوم لاينفع مال و لابنون بهرهمند و مستفيذ شوند و ثواب تلاوت آن را واگذار كرده بارواح مطهره منوره ائمه هدي صلوات الله عليهم و والدين خود و توليت آن را مغوض نموده با مطلق علماي اماميه كثر الله امثالهم وصيغه وقف بطبق مراتب مسطوره جاري شد فصا روقفاً صحيحاً صريحاً شرعياً بحيث لايباع و لايرهن فمن بدّله بعد ما سمعه فانّما ائمه علي الدين يبدلونه و كان ذالك تحريراً في شهر جماديالاولي سنه 1276
[حواشي/ سجلات]
- (مهر: علي اين علي اكبر)← [سجع مهر علي آقا امين حضور وزير بقاياي ناصر الدين شاه]
- چون شادروان ميرزا عليخان امين حضور وزير بقاياي دربار ناصري شصت پاره نفيس بخط نسخ و مترجم با خط نستعليق بمنظور قرائت در مجالس ترحيم قصبه آشتيان با توليت مطلقه علما بلد وقف نموده و بعلت كثرت قرآنهائي كه براي اين هدف مقدس يكصد و بيست جزوه تقسيم و معمول شده قرابت شصت پارههابطور كلي متروك مانده لذا اين بنده علي آشتي بقائي فرزند مرحوم ميرزا رضا برادر زاده مرحوم امين حضور ميباشم با اجازه جناب آقاي آقا شيخ محمد علي منتظري گلپايگاني نماينده حضرت آية الله بروجردي مدظله از نظر تسهيل قرائت ضست پاره نامبرده را به يكصد و بيست جزوه تفكيك و نهايت دقت را در تجليد و نفاست آن نموده و تحويل جناب آقاي منتظري داده شد تا مورد استفاده عموم اهالي قرار گيرد و روح واقف و والدين اين بنده از اين صدقه جاريه بهرهمند گردند في شهر ذيالحجه الحرام هزار و سيصد و هفتاد و هشت هجري قمري حرره العبد البقائي/ فضل الله معماري
ميرزا علي آقا ملقب به امين حضور:
«فرزند علي اكبر و ملقب به امين حضور از رجال با كفايت دوره ناصري به سال 1247 ق. در آشتيان به دنيا آمد و با پدر و مادرش به دالسلطنه تبريز رفت و نزد آشتيانيهاي مقيم تبريز معلومات لازم را كسب كرد. بعد از مدتي به اتفاق خانواده به تهران آمد و در زمان سلطنت غلام بچه باشي بود. بعد با ذكاوت و فراستي كه از خود بروز داد جزو پيش خدمتهاي ناصرالدين شاه درآمد. در سال 1284 ه.ق لقب امين حضور گرفت حكومت كاشان، وزير بقايا، داروغه دفترخانه و دفتر استيفا حكومت ساوه، زرند و رياست ايل شاهسون بغدادي از جمله مشاغل اوست. وي خط را در سطح خوب مينوشت وي پس از سي و اندي سال تصدي مشاغل و امور مهم دولتي در سن 67 سالگي به سال 1314 ه.ق درگذشت.» 10
در معرفي نسخه آمده:
«نيم جزء قرآن كريم/ نسخ زيبا، ترجمه فارسي نستعليق، بيكاتب، قرن سيزدهم و عناوين و نشانيها به شنگرف، آيات در جداول رنگين، كه با دايرههاي زرين از يكديگر جدا گرديده/ جلد لاكي با ترنج در وسط و گل و بوته رنگين و زيبا، در زمينه قهوهاي سير، تشعير و مجدول، كمند اندازي، درون قرمز با يك شاخه گل، قطع وزيري، وقف كتابخانه حسينيه آقا زيارت/ 5 برگ، 10 سطر، 18×28 سم [سانتيمتر] 11 «مخفي نماند چون تمام مجلدات نيم جزءها زركوب بود. مسلماً نفاست و ارزش فراواني داشت. معمرين خوب به خاطر دارند كه در نيمه دوم قرن چهاردهم قمري افراد معلومالحال در شهرها ميگشتند و عيقه جات و نسخههاي خطي و اشياء قديمي را به قيمت قليل ميخريدند. بخشي از مجلدات جزوات مذكور توسط متولي مسجد به ثمن بخس به ميراث خوران فروخته شد. موضوع را يك روز بعد به مرحوم ميرزا علي آشتي بقايي اطلاع دادند. وي هم بيدرنگ به اتفاق دو نفر محلي به جستجوي آنان پرداخت تا اينكه در روستاي شهراب به آنها دست يافت. بعد از كشمكش و مشاجره فراوان قرآنها را از ميان دو جوال كتاب يافت. اما معلوم نگرديد از كي و كجا خريداري كرده. در حاليكه زرد و طلاي تمامي مجلدها را كنده بودند با اين وضع وقف به محل بازگشت.»12
[ سند شماره 5]
وقفنامه قرآن يوسف ابن حاجي حسين جمال آشتياني]
هو الواقف علي الضمائر/ جزو اوّل
وقف صحيح شرعي نمود عاليجاه ميرزا يوسف خلف الصدق حاجي حسين جمال آشتياني اين نيم جزو را بانظمام پنجاه [ه] نه نيم جزو ديگر كه هر كس از اهل آشتيان به رحمت خدا برود يك نفر از كسان خود مشاراليه با ديگري نزد او رود و اول چهار روز بيشتر را كسي ندارد نگاه بدآرد في 23 شهر ذيالقعده الحرام 1287
[حواشي/ سجلات]
(مهر: يوسف ابن حسين)، (مهر: عبده المذنب محمد جعفر)،
(مهر: عبدالراجي يوسف)
ميرزا يوسف ابن حاجي حسين آشتياني:
«مقر الخاقان ميرزا يوسف فرزند حاجي حسين آشتياني، سررشتهدار و منشي دفتر لشكر در زمان ناصري و مظفري محسوب ميشود. نامبرده به جسارت و رشادت متصف بوده و در ميانسالي چشم از دنيا فرو بست.» 13
«جزء قرآن كريم/ نسخ، قرن سيزدهم، عناوين سورهها به قلم شنگرف، در زمينه طلايي، داراي سرلوح رنگين، آيات بين سطرها، دندان موشي، مجدول به شنگرف، سبز و لاجوردي، آيات با دايرهايي جدا گرديده، در ص اوقف نامه ميرزا يوسف خلف حاجي حسين جمالي آشتياني به سال 1287، قطع وزيري، تعداد مجلدات باقي مانده 29 جزء، كتابخانه مسجد جامع، 117 برگ، 12 سطر، اندازه 18×26 سم.» 14
[سند شماره 6]
[وقف نامه قرآن ميرزا محمد علي لشگر نويس آشتياني]
هوالواقف علي الضماير
ستوده و شايسته كاري است كه از آدمي بيادگار ماند و پاداش از كردگار جاويد و پايدار تا نيكمردان روزگاران او را به آمرزش ياد كنند و روان او و پدرانش را پيوسته بدرخواست نورش شاد. بنابراين رهنمودي انديشه پاك و نيكبختي روان تابناك و ياري كردگار و فرمانبرداري برگزيدگان پروردگار مقرب الخاقان ميرزا محمد علي لشكر نويس خلف غفران مآب حاجي حسين آشتياني را اين سعادت حاصل و اين توفيق رفيق آمده با تمام كلام الله مجيد در يك صد و بيست مجلد اهتمام فرموده كه اين مجلد يكي از آن جمله است و بذل و جهد در حُسن خط و تذهيب و جلد و محفظه آن نمودند و آن را وقف مؤبد كردند كه در مجالس عزا قرائت نمايند و جزي اين حُسن عمل را پس از هديه [به] ارواح پاك ائمه هدي عليهم سلام الله در طلب آمرزش خود و والدين موصول داشت و امر توليت مفوض است به عاليجناب فضائل و معارف اكتساب علامي فهامي آخوند ملا ابراهيم 16آشتياني و بعده به اولاد ايشان نسلاً بعد نسل با رعايت اورع واتقي و در صورت انقراض با عالمي از علماء قريه مذكوره مشروط بر آنكه بيش از سه روز نگاه ندارند و در حفظ آن رعايت نمايند و در معرض بيع و هبه و امثال آن ربنا بعد فمن بدلّه ما بعد سمعه فانما اثمه عليه و صيغه وقف جاري گرديد في شهر ذيالحجه من سنه 1298
ميرزا محد علي لشگر نويس فرزند حاجي حسين آشتياني:
«حاجي حسين فرزند اسماعيل از تمول و تملك فراواني برخوردار بود، در هنگام حيات تمام رقبات و املاك خود (كهريزك، خانيه، آلياني، مهربان، احمد آباد، و تعدادي ظروف، هاونگ، سماور بزرگ 2 عدد، كاسه كعبدار بزرگ با نقش گل و بوته و حك نام دوازده امام به انضمام كلام الله مجيد در صد و بيست مجلد در حسن خط و تذهيب و نسخ عالي) را در سال 1298 ه.ق وقف كرده است. ميرزا حسين در وقت حيات به تمام سكنه قصبه يك ظرف برنج همراه با يك قران پول خيرات داد و هميشه در انجام چنين مواردي پيشقدم ميشد. خانوادههاي جمالي، از نسل اسماعيل هستند.» 15ميرزا يوسف و ميرزا علي لشكر نويس برادر و هر دو فرزندان حاجي حسين آشتياني هستند. بدين منظور دو وقفنامه فوق را به پيوست آمد.«آخوند ملا ابراهيم پيشنماز آشتياني: از دانشوران حوزه علميه آشتيان، و پدر آيت الله آقا شيخ محمد حسن مجتهد آشتياني است، از تربيت يافتگان ميرزا جعفر مجتهد آشتياني و در مدرسه علميه آشتيان سمت استادي داشت و با آخوند ملا مسيح روابط نزديك، خط شكسته را نيكو مينوشت. بعد از ميرزا جعفر مجتهد سمت پيشنمازي و توليت موقوفات آشتياني را داشته است. دختري داشت بنام ملا شرف كه سمت مكتبداري و از بانوان باسواد و معلم قرآن بوده است. او يكي از اولين مكتبخانههاي دخترانه در آشتيان را در عصر مشروطه برپا ميكند.» 16در معرفي نسخه ميرزا علي لشكر نويس آمده است:«نيم جزو قرآن كريم/ نسخ زيبا، كتابت محمد جعفر طالقاني كوراني مورخ شعبان المعظم 1297 در دارالخلافه تهران. داراي سرلوح مزين به گل و برگ و بوته، رنگارنگ و ترنج در ميانه آيات و سورهها مجدول به زر، شنگرف و لاجوردي، عناوين با قلم قرمز، عنوان سورهها در كتيبه در زمينه طلايي، نگاشته شده با اين وقفنامه كه: ميرزا محمد علي لشكر نويس خلف حاجي حسين آشتياني كلام الله مجيد را در يكصد و بيست مجلد در حسن خط و تذهيب در سال 1298 با توليت آخوند ملا ابراهيم وقف قصبه كرده، قطع نيم رقعي، كتابخانه: حسينيه صادق بيگ، 8 برگ، 11 سطر و اندازه 11×5/17 سم. [سانتيمتر]» 17
[سند شماره 7]
[وقفنامه نيزم جزو قرآن محمد رحيم بيگ ناظر]
هوالواقف علي الضمائر و المطلع علي السرائر
توفيق سبحاني و تأييد يزداني شامل حال فرخنده مال سركار عاليجاه رفيع جايگاه عزت و سعادت همراه آقا محمد رحيم بيگ ناظر گرديده وقف مؤبدت و حبس مخلّد شرعي نموده قرتباً الي الله طلباً لمرضاته اين نيم جزو كلام مجيد را با پنجاه و نه نيم جزو ديگر آن بر كافه مؤمنين و مؤمنات و مسلمين مسلمات اهل آشتيان كه در مجالس مصيبت و تعزيه قرائت و تلاوت نمايند و ثواب آن را هديه واگذار نموده بارواح مطهر منوّر انبيا و اوليا و صُلحا و شهدا و والدين خود از ثواب اين ثواب در يوم لاينفع مال و لاموال و اصل و عايد ايشان گردد و توليت آن را واگذار نموده به عاليجناب آخوند ملارضا خلف مرحوم ملا حبيب الله و بعد از ايشان با عدل و اتقاي آشتيان بر فرض ايراد با تساوي عادل و تعدد ايشان بر فرض عدم عادل به كسي كه ظاهرالصلاح باشد. قد وقف وقفاً صحيحاً شرعياً قربت الي الله و اجريت صيغه حسب ما رقم فيه فمن بدّله بعدما سمعه فانما اثمه علي لدين يبدلونه و كان ذلك في يوم سه شنبه سيم سيّم شهر ذيحجه الحرام از سنه هزار و دويست و هشتاد و هشت/ 1288
[حواشي/ سجلات]
(مهر: عبده محمد رحيم]
آقا محمد رحيم بيگ ناظر:
خلف مرحوم آقا محمد آشتياني، در هيچيك از منابع به نام او اشاره نشده است. به نظر ميرسد در دفتر استيفا مشغول كار بوده و سمت منشي باشي يا سر رشته داري بخشي از دستگاه ميرزا يوسف خان مستوفيالممالك آشتياني را بر عهده داشته است. اما نسبت وي بر نگارنده مشخص نشد.
در معرفي نسخه آمده است:
«نيم جزء قرآن كريم/ به خط نسخ زيبا نگاشته شده، اما كاتب آن معلوم نگرديد، عناوين سورهها با قلم شنگرف، در كتيبه به زر نوشته شده، سورهها و آيات در جدول زر، شنگرف و لاجوردي، آيات با دايرههاي زرين و طلايي از هم جدا گرديده در ص 2 وقفنامه به خط شكسته نستعليق چليپايي به تاريخ 1288 با نشان سجع بيضوي و «عبده محمد رحيم» ديده ميشود. و در آخر دعايي به خط نسخ جلي از ولد ملاحسين روضه خوان آشتياني جهت يادگاري با اين بيت قلمي گرديده:
خط بر ورق دهد دو صدساله بماند | بيچاره نويسنده كه در خاك بماند |
قطع وزيري كوچك، واقف محمد رحيم بيگ ناظر، وقف با توليت آخوند ملا رضا خلف مرحوم ملا حبيبالله 1288، كتابخانه مسجد جامع 13 برگ، 11 سطر، 14×5/22 سم [سانتيمتر] 18
[سند شماره 8]
[وقفنامه قرآن محمد صالح ابن محمد علي آشتياني]
هو
وقف مؤبد و حبس مخلد نمود بنده عاصي داني محمد صالح ابن محمد علي آشتياني اين نيم جزو كلام الله مجيد را با پنجاه و نه نيم جزو ديگر بركافه مؤمنين اهالي قصبه آشتيان كه در مجالس تعزيه تلاوت و قرائت نمايند ثواب آن را بروح واقف و والدين او هديه نمايند از تغيير و مصون و محروس دانند اللهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات بحق19 محمد و آله؛ الاول: في شهر صفر المظفر 1306
[حواشي/ سجلات]
راقمه محمد صالح و هو الواقف
در معرفي نسخه آمده :
«نيم جزء قرآن كريم/ اين نيم جزء به انضمام پنجاه و نه جلد ديگر به خط نسخ معرب زيباي ابن احمد محمد علي مراغي در آيات با نشانهاي به شنگرف از يكديگر جدا شده، در حاشيه پارهاي از صفحات مطالبي مختصر در تجويد و تلاوت با قلم قرمز آمده، سورهها و آيهها در جدول رنگين با وقفنامه به رقم واقف، محمد صالح بن محمد علي آشتياني 1306، كتابخانه مسجد جامع، جلد چرم قهوهاي روشن، ضربي كاغذ ليمويي، قطع وزيري كوچك، 10 برگ، 9 سطر، 14×22 سم. [سانتيمتر] 20
[ سند شماره 9]
[وقف نامه نيم جزو قرآن ميرزا محمد حسين لشكرنويس آشتياني]
هو الواقف علي الضمائر
وقف صحيح شرعي نمود اقل عباد الله ميرزا محمّد حسين ابن المرحوم المغفور حاجي ميرزا يوسف لشكر نويس آشتياني اين نيم جزو كلام الله مجيد را با پنجاه نه اجزاء ديگر كه تلاوت نمايند و ثواب آنرا به ارواح واقف و والدين و اقرباء او قربت نمايند ولي بيش از سه يوم نگاه ندارند و توليت آن با خود واقف بعد با ارشد اولاد او بعد با مجتهد جامعالشرايط يحبث لا يباع و لايُرهن و لايوهب بالله
در معرفي نسخه آمده:
«نيم جزء قرآن كريم/ نسخ زيبا، بيكاتب، بيتاريخ، عنوان سورهها به شنگرف، در ص ادعاي قبل از تلاوت در 3 ترنج كوچك و بزرگ، مطالب و آيات و فارسي ها در بين خطوط بخط نستعليق و با قرمز، در ص2 وقفنامه ميرزا محمد حسين ابن حاجي ميرزا يوسف لشكر نويس، بدون تاريخ و دعاي بعد از تلاوت طلايي از هم جدا گرديده و متن درشتتر از ترجمههاست. قطع وزيري كوچك، قرن چهاردهم، وقف، باقيمانده نيم جزءها 58 جلد، كتابخانه مسجد جامع، 10 برگ، 10 سطر، اندازه 15×22 سم» 21
[سند شماره 10]
ذوالفعلي:
«ابن كربلايي محمد صادق ذوالفعلي آشتياني قمي كاتب و خوشنويس قرن سيزدهم ه.ق. است. اين هنرور در تهذيب و تشعير و تحرير خطوط و نسخ و نستعليق و رقاع سليقه و مهارت داشته است. وي يك نسخه كامل قرآن مجيد را با دو سر لوح مذهب به خط نسخ پخته در سال 1227 ه.ق نگاشته و صحيفه سجاديه به خط نسخ اوست كه آنرا در سال 1250 ه.ق به اتمام رسانده است.» 22
در معرفي اين نسخه آمده است:
«جزء قرآن كريم. نسخ معرب، ابن كربلايي محمد صادق ذوالفعلي آشتياني قمي در تاريخ 19 ربيعالاول 1242 است. عناوين شنگرف بر فراز بعضي كلمهها نشانههايي قرار دادهاند، در پايان جزء يادداشتي كه به قلم نويسنده يكي نيست آمده «كاتب حقير ابن خداداد صفار حسين علي التماس دعا دارد، سنه 1261» احتمالاً ذوالفعلي به دليل بيماري و مرگ موفق به اتمام مجموعه نشده و بعد از نوزده سال نگارش باقيمانده جزوات توسط همين شخص به اتمام رسيده است. قطع وزيري، كتابخانه: مسجد جامع22 برگ، 11 سطر، اندازه 16×22 سم» 23
نتيجه آنكه:
اين حقيقتي است بر پيشاني تاريخ كه پيشينيان دورانديش و فاضل ارجمند ما زماني از پيشاهنگان و سرآمدان در دانشاندوزي و فرهنگ پروري بودهاند. و حاصل اين ميراث گرانسنگ و ارزشمند به صورت مختلف و موقوفات نسخههاي خطي قرآن كريم به يادگار مانده است. در پايان از دوست فاضل ارجمند استاد صادق حضرتي آشتياني، مورخ، فهرستنگار و آشتيان شناس سپاس بسيار دارم كه تصاوير كليه وقفنامه را با طيب خاطر در اختيارم قرار داد. و راهنمائيهاي بسيار فرمود.
[1]. پژوهشگر اسناد ايراني و خط سياق: :ايميلAshtianni 46 @ yahoo.com
منبع :
جُستارها و جَستارها (مجموعه مقالات در حوزۀ تاریخ، فرهنگ، نسخ خطی و اسناد)
دفتر چهارم (ویژهنامۀ نسخهپژوهی)
به كوشش: دكتر یوسف بیگباباپور