
سعید ستارنژاد
کارشناس باستان شناسی
چکیده:
نقشی که امروزه شهر خداجو در بخش سراجو دارد، حاکی از تاریخ این شهر می تواند باشد، که آثار تاریخی باقی مانده در گوشه و کنار این شهر مؤید این مطلب می باشد که شهر خداجو از دوران های قبل از مسیحیت محل سکونت ، چه بصورت دائم و چه بصورت موقت بوده است.
یکی از آثار مهم تاریخی شهر که تا حدودی از طریق آن می توان به تاریخ شهر پی برد، محوطه ی تاریخی قره بابا می باشد که داده های سفالی از این محوطه تاریخ عصر آهن را نشان می دهد.
هدف این تحقیق؛ نشان دهنده ی قدمت آثار انسانی در شهر خداجو و بیان کارکرد این محوطه در گذر زمان است.
روش تحقیق نیز بصورت میدانی که با جمع آوری سفال ها همراه بوده است.
واژگان کلیدی: خداجو، عصرآهن، قره بابا.
شهر خداجو
شهر خداجو، مرکز بخش سراجو و در حدود 30 کیلومتری شرق مراغه و 26 کیلومتری جنوب کوه سهند واقع شده است. و با روستاهایی چون: ملاقاسم، شیخجان، بلوک آباد، گلستان سفلی، گلستان علیا، صومعه سفلی و تازه کند همسایه می باشد.
شهر خداجو(روستای خراجو ) تا سال 1373 تابع بخش مرکزی شهرستان مراغه بوده که در سال 1374طی تصمیمات هیئت محترم دولت به بخش و روستای خراجو در سال 1377 به شهر ارتقا یافت. و در سال 1390 نام شهر از خراجو به خداجو تغییر کرد.
در مورد وجه تسمیهای شهر خداجو باید گفت که سابقاً اسم اصلی شهر خراجو بوده که از دو کلمهای خراج + جو تشکیل شده و به معنی مالیاتی که از زمین و حاصل مزرعه یا درآمد دیگر گرفته شود. اخرج- اخرجه جمع آن است.
عصرآهن
عصر آهن معرف دوره ای است که شامل 1450 ق م تا دوره ای اشکانی که بر اساس شواهد و قرائن موجود اقوام ساکن در آسیای صغیر اولین کسانی بودند که موفق به تولید آهن شدند. این کشف در سال1200 ق.م به سرعت در مناطق مجاور و از جمله در ایران گسترش یافت. اولین اشیاء یافت شده در ایران مربوط به عصر آهن (1450-1200 ق.م) است که به دلیل تعداد اندک آنها بنظر می رسد وارداتی باشند. بعد از سال1200 ق.م آهن در ایران به طور گسترده تولید شده و برای ساخت ابزار بکار رفت.
در ایران عصر آهن معرف دوره ای است که در آن تحولات مهم اجتمایی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی صورت گرفته است. بخش قابل توجهی از این تحولات به نظر می رسد متاثر از استفادهی گسترده از ساخته های آهنی و تاثیر آن بر ساختارهای مختلف جامعهی بشری بوده باشد. از جملهی این تحولات مهم این دوره می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
- رشد جمعیت و تشکیل دولت های محلی و بومی
- گسترش ارتباطات تجاری، فرهنگی، تهاجمات نظامی و…
- ظهور دین زرتشتی
- شکل گیری قبرستان ها در محوطه های بیرون از محل سکونت
- گسترش سفال های سیاه و خاکستری و ظروف لوله دار.1
و…
در منطقه ی سراجو محوطه هایی مثل گویجه قلعه مربوط به عصر آهن می باشد که در شهر خداجو محوطهي قره بابا نیز احتمالاً یک محوطهی عصر آهنی باشد.
محوطهی قره بابا
این کوه در کنار مسیر راه آهن مراغه به میانه واقع شده است. با توجه به دادههای سفالی از سطح محوطه احتمالاً تاریخ قبل از میلاد (تقریباًهزاره اول ق.م) را میتوان به محوطه داد. در مورد کارکرد این محوطه در دوران قبل از اسلام شاید بتوان 3 نظر ارائه داد:
1-عبادتگاه: کوهها در دورهی باستان در فلسفهی جهان بینی مردم تاثیرات زیادی داشته اند،کوهها سرچشمهی حیات و بهترین و نزدیک ترین راه صعود به سوی آسمان (رستگاری) بوده است به همین خاطر مردم به بلندیها (کوه ها) با دیدی متفکرانه و مقدسانه می نگریستند همین عامل موجب می شد تا در مناطق دشتی مثل بین النهرین یا ایلام، مردم با توجه به فلسفهی کوه به ساخت زیگوراتها بپردازند تا از طریق آن به آسمان نزدیکتر شوند، شاید این کوه نیز چنین کارکردی (معبد) را در منطقهی خداجو داشته است.
2-در دوران باستان اکثراً افراد بزرگ (حاکم ،پهلوان) را در بلندیهای که در پایین آن رودخانه ای نیز جریان داشت(مانند قبرستان تاریخی چلان سفلی)دفن می کردند تا روح فرد بعد از مرگ راحت تر به دنیای دیگر صعود کند.
3-بابا؛ در متون عرفانی و در قرون گذشته معمولاً به پیر عارف صاحب کرامات و دارای اندیشههای عرفانی بابا می گفتند مثل: باباطاهر همدانی. بر این اساس شخصی که در کوه قره بابای خداجو دفن شده عارفی واصل بوده که برای شهرت او این کوه به نام قره بابا مشهور گردیده است.
نام کوه از 2 کلمه ی قره + بابا گرفته شده است،قره در زبان ترکی در 2 معنا بکار می رود،الف) معنای سیاه ب) معنای بزرگ؛ مانند قره چمن = چمن بزرگ یا قره داغ = کوه بزرگ
با توجه به دفنی که در این محوطه صورت گرفته نام کوه به خاطر احترام شخص متوفی قره بابا گذاشته شده که معنای بابای بزرگ را می دهد.
این محوطه در دوران اسلامی با دفن یک عالم ربّانی تبدیل به یک محل زیارتی مردم منطقه شده به طوری که زائرینی از روستاهای چون: ملاقاسم، شیخجان، بلوک آباد و … جهت زیارت قبر عالم ربانی به این محل می آمدند.
این محوطه داستانی هم بدین مضمون دارد: یک سنگی در محوطه بوده که شکلی شبیه به آفتابه داشت که مردم محل اعتقاد داشتند که روزی حضرت علی (ع) به این محل آمده، در اینجا وضو گرفته و شکل آفتابهی آن حضرت روی این سنگ نقش بسته بود. و هرکسی نذری داشت این سنگ را بر می داشت.
از جمله آثار تاریخی دیگر شهر می توان: الف) محوطهی خرابلر: یک روستای تاریخی که احتمالاً نام اصلی روستا جیغالی بوده که قبرستان آن تا چند سال پیش تا حدودی باقی مانده بود. احتمالاً این محوطه تداوم سکونت از دوران تاریخی تا دوران اسلامی را داشته است که بنا به نظر اهالی شهر خداجو در زمان حملهی بلباسها[1] (در زمان صفویه) به کلی تخریب شده ولی به احتمال زیاد دلیل اصلی متروک شدن روستا سیل بوده است، که مردم مجبور به مهاجرت به مکانی دیگر (خداجو) شدند. و به خاطر همین خرابی نام محوطه را خرابلر گذاشتند.
ب) تپهی زینال: این محوطه حدوداً در2 کیلومتری شمال خداجو قرار گرفته که متاسفانه اطلاعات زیادی در دست نیست . فقط آثار دو غار موجود بوده که آنها هم تا حدودی تخریب شدند.
ج) محوطهی تپه دیبی: این محوطه در1 کیلومتری جنوب شهر و نزدیک جادهی هشترود به مراغه قرار گرفته است در بارهی این محوطه هم اطلاعات زیادی در دست نیست فقط به نظر میرسد احتمالاً ساکنین قدیمی جیغالی ( خرابلر ) بوده که از اینجا به خرابلر مهاجرت کردند.
نتیجه گیری
با توجه به مرکزیت شهر خداجو در منطقه، شاید بتوان چنین عنوان کرد که در دوره های مختلف تاریخی به عنوان یک محل مهم تلقی می شده است، که تپه های باستانی و خود وجه تسمیه ی شهر گویای این حقیقت است.از آنجا که در دوران قبل از میلاد بخصوص در دورهی ماناها خود شهر مراغه و حوالی آن جزئ از قلمروی ماناها بوده است.1
بابای خداجو نیز تاریخ عصر آهن را بیان می کند بتوان چنین نتیجه گرفت که در دورهی ماناها(عصرآهن) شهر خداجو نیز کارکردی را در منطقه داشته است. که بی شک با حفاری های دقیق علمی در تپه های باستانی شهر بهتر می توان تاریخ این شهر و منطقه را بیان نمود و آشکار کرد. آثارسفالینی که از محوطهی قره
تصویر1: محوطهی قره بابا
تصویر2: شهر خداجو و ستاره زرد محوطه قره بابا
تصویر3: نمونه ای از سفال های قره بابا
تصویر4: نمونه ای از سفال های سیاه و خاکستری قره بابا
[1]. بلباسها (بال باسها) قومي از كردها بودند كه بارها به مناطق مجاور از جمله مراغه حمله بردند.
منبع :
جستارهايي در ميراث اسلامي (مجموعه مقالات، يادداشتها، اسناد و متون)
دفتر سوم (ويژهنامة مراغهپژوهي)
به كوشش: دكتر مسعود غلاميّه، دكتر یوسف بیگباباپور