بتول صیفوری – علی حسن توفیقیان فر
چکیده: بین ادبیات و اجتماع همواره رابطه متقابل وجود داشته و این دو بر هم اثر گذار بوده یا از یکدیگر تاثیر پذیرفته اند. بر زبان آوردن ادبیات، حتی ادبی اندیشیدن، می تواند از مهم ترین دلایل اجتماعی بودن ِ ادبیات باشد؛ زیرا ادیبانه و هنرمندانه اندیشیدن، به جهت القای دقیق تر احساس ِ خالق اثر ادبی و هنری به دیگران (مخاطبان) است. یکی از آثار ادبی مهم ایرانیان که محتوایی اجتماعی دارد و بزرگترین اثر حماسی ایرانیان نیز محسوب می شود، شاهنامه فردوسی است. شاهنامه در مجموع، درونمایه ای انسانی دارد و از جمله موضوعات آن، جدال میان نیکی و بدی است. فردوسی در شاهنامه به تمامی شاعری متعهد و اجتماعی است و درون مایۀ حماسی – اجتماعی شاهنامه به نحوی خاص با جنگها عجین شده است که در این نوشتار به بررسی جامعه شناختی علل و آداب و آیین های حاکم بر این جنگها پرداخته شده است. دفاع از دین، ناموس و وطن، نفی بدی و بیداد، نام نیک جستن و ننگ زدایی از عوامل مثبت شروع نبردها و قدرت و قدرت طلبی، رشک، آز و فزون طلبی و… از انگیزه های منفی جنگها و نبردها در شاهنامه بوده است که ریشه در ساختار اجتماعی و سیاسی جامعۀ آن دوران داشته است و فردوسی با بیانی حماسی و زیبا همۀ این نبردها را همراه با آیین های مخصوص به زیبایی تمام با زبان شعر در شاهنامه به تصویر کشیده است.
مطالعات ایرانی سال دوازدهم پاییز و زمستان 1392 شماره 24
منبع: پرتال جامع علوم انسانی