نگاهي به ترجمه فارسي کتاب: ابزارآلات علمي، جلد يازدهم از گزيده دوازده جلدي مجموعه هنر اسلامي

نگاهي به ترجمه فارسي کتاب:  ابزارآلات علمي، جلد يازدهم از گزيده دوازده جلدي مجموعه هنر اسلامي

نگاهي به ترجمه فارسي کتاب:

ابزارآلات علمي، جلد يازدهم از گزيده دوازده جلدي مجموعه هنر اسلامي، گردآوري ناصر داود خليلي،سرويراستارانگليسي جوليان رابي،ترجمه غلامحسين علي مازندراني،ويراستار (؟) ناصرپور پيرار، تهران، نشر کارنگ، 1387 ش، 333 صفحه.شابک:687-6730-964-978.

 

 

فريد قاسملو

عضو گروه تاريخ علم، بنياد دائرةالمعارف اسلامي

ghassemlou@gmail.com

 

يکي از خلاءهاي مهم و عميق مطالعات تاريخ علوم در ايران، تهيه انواع دفترچه‌هاي راهنما، راهنماي موزه‌ها، معرفي موجودي موزه‌ها يا دفترچه‌هاي معرفي ادوات علمي است که به هنگام برپايي نمايشگاه‌هاي مختلف برپا مي‌شوند. به نظر مؤلف اين سطور، يکي از مهمترين دستاورد توليد اين «ادبيات موزه‌اي» توجه به رويکرد عملي و مقايسه‌اي تاريخ علوم است. عملي از آن جهت که نگاه‌ها را معطوف به رويکرد فناورانه مطالعات تاريخ علوم مي‌نمايد،‌ آنجا که به معرفي دستاوردهاي فيزيکي و مادي دانش مي‌پردازد؛ و مقايسه‌اي از آن جهت که ابزاري خواهد بود وقتي آراء نقل شده در متون مختلف علمي، به ظهور رسيده و در پرتو آنها، «ابزاري» ساخته مي‌شود که کارکرد و احياناً روش ساخت آن در متون علمي توضيح داده شده است.

تعداد آثار مربوط به معرفي اين دستاوردهاي فيزيکي و مادي در زبان فارسي زياد نيست و هر موقع متني از اين دست منتشر مي‌شود بايد حضور آن را در جامعه علمي کشور به فال نيک گرفت.

يکي از مهمترين کتابهاي معرفي اين گونه ابزار علمي، مجلد يازدهم از مجموعه دوازده جلدي «مجموعه هنر اسلامي» است که با عنوان «ابزارآلات علمي» به معرفي مجموعه وسيعي از ابزار نجومي، پزشکي، احکام نجومي، قفل‌ها و ابزار شمع‌بري در مجموعه ناصر داود خليلي، مجموعه‌دار مشهور مقيم لندن مي‌پردازد. هر کدام از اين مجموعه دوازده جلدي به معرفي بخشي از آثار هنري موجود در مجموعه خليلي مي‌پردازد. از جمله مجموعه مصحف‌ها (مجلدات اول تا چهارم مجموعه)، آثار خوشنويسي و نقاشي (مجلدات پنج و شش و هشت) سفال‌ها (جلد هفتم)، انگشتري‌ها (جلد نهم) کارهاي شيشه‌اي (جلد دهم) جنگ‌افزارها (مجلد دوازدهم) و البته همين مجلد مورد نظر ما، مجلد يازدهم که به بررسي ابزار علمي، نجومي و مانند آن مي‌پردازد.

واقعيت اين است که نويسنده اين سطور هيچ‌گونه آگاهي و دانشي درباره موضوع‌هاي طرح شده در يازده جلد از مجلدات دوازده‌گانه اين مجموعه ندارد و از ميان مسائل مطروحه در جلد يازدهم نيز، تنها در دو بخش (که در ادامه مقاله بدان اشاره خواهد شد) خود را محق براي اظهار نظر مي‌داند. اما حتي از نگاه علاقه ساده نيز، هر علاقه‌مندي مي‌تواند به عظمت و تنوع آگاهي‌هاي طرح شده در اين مجموعه پي ببرد وقتي به سادگي تنها از روي تفنن دست به ورق زدن مجموعه بزند. چند عامل دست به دست هم داده است تا اين مجموعه را به دستاوردي کم‌نظير در معرفي اشياء موزه‌اي مربوط به علوم هنر دوره اسلامي تبديل کند: تنوع موضوعي، کيفيت اعلاي نشر و البته نگاشته شدن هر بحث موضوعي در ميان مجلدات مختلف به وسيله يکي از صاحب‌نظرترين افراد آن عرصه، و اين مهم، از نگاهي به مؤلفان بخش‌هاي مختلف مجلد يازدهم نيز به دست مي‌آيد. اين مجلد روي هم رفته و در قالب مقالات مختلف به توسط اميلي ساوج اسميت (که البته معلوم نيست چرا ويراستار محترم اصرار دارد او را همواره ساواژ اسميت معرفي کند). پژوهشگر مشهور تاريخ علوم دوره اسلامي، با گرايش پزشکي و علوم طبيعي؛ و نيز به توسط فرانسيس مديسون (زندگي 1927-2006 ميلادي) موزه‌دار موزه تاريخ علوم در شهر آکسفورد تأليف شده است.

از بين اين دو، علاقه‌مندان مطالعات تاريخ علوم در ايران با نام بانو ساوج اسميت (عضو اکنون بازنشسته مؤسسه مطالعات تاريخ پزشکي ولکام، انگلستان) خوب آشنا هستند. علاوه بر مقالات اين بانو در ويرايش دوم دائرةالمعارف اسلام (Encyclopaedia of Islam) از جمله ذيل مدخل پزشکي (TIBB) و تشريح (TASHRIH)؛ مقاله،پزشکي اسلامي ايشان در جلد سوم دائرةالمعارف علوم (اسلامي) عربي که به سرپرستي استاد رشدي راشد منتشر شده است (ويرايش انگليسي، لندن، 1996 ميلادي؛ ترجمه عربي بيروت 1997 ميلادي) در نوع خود اثر جالبي در معرفي دانش پزشکي اسلامي به شمار مي‌آيد.

بگذريم، مجلد يازدهم از مجموعه معرفي هنر اسلامي، معطوف به گنجينه داود خليلي، با نام «ابزارآلات علمي» شامل پيشگفتار و مقدمه، سه بخش مختلف درباره دانش پزشکي، چهار بخش درباره جادو، طلسم و طالع‌بيني، کره‌هاي آسمان‌نماي اسلامي و آلات مربوطه (صفحات 130-143، تأليف اميلي ساوج اسميت)، اسطرلاب‌هاي پلانوسفري (!،بعدا به اين اصطلاح مي پردازيم، صفحه 144-223، تأليف فرانسيس مديسون)، هاون‌ها و دسته هاون‌ها، زنبورداري، گونه‌شناسي ساختمان و کاربرد ظروف کره- مخروطي، قالب‌هاي فشاري رنگي، قفل و قفل آويز و در نهايت يک کتابنامه است و بخش مورد توجه مؤلف اين سطور نيز در بررسي اين کتاب، دو بخش کره‌هاي آسمان‌نما (صفحه 130-143) و اسطرلاب‌هاي پلانوسفري (!) در صفحات 144-223 (رويهم رفته حدود يک سوم از کتاب) مي‌باشد. مطالعه اين دو بخش، ما را با دامنه وسيع و جالب ابزار نجومي موجود در مجموعه خليلي آشنا مي‌سازد. انواع اسطرلاب‌هاي مسطح، کره‌هاي فلکي، ربع، ساعت خورشيدي و مثل آن.

پاسخ به اين سوال، که مجموعه آثار معرفي‌کننده ابزار نجومي موجود در موزه‌ها (اعم از موزه‌هاي علوم، موزه‌هاي عمومي يا مجموعه‌هاي شخصي) به چه کار پژوهشگران تاريخ علم مي‌آيند، يکي از دغدغه‌هاي اصلي پژوهشگران حوزه‌هاي مختلف تاريخ علوم است. واقعيت اين است که در تحليل تاريخ علوم و ارتباط آن با جامعه (و در اين عرصه، ساخت وسايل علمي، از جمله اسطرلاب‌ها، کره‌هاي فلکي و مانند آن) يک نکته بسيار مهم به صورت يک رابطه دوطرفه بين ابزار و آثار وجود دارد، بدين صورت که اگر «ابزاري» در مجموعه‌اي شخصي يا در موزه‌اي يافت مي‌شود، «بايد» شروح سازوکار آن ابزار، جايي در ميان «کتاب‌هاي» علوم زمان ساخت وسيله، وجود داشته باشد، و از ديگر سو، اگر در «کتابي» سازوکار ساخت و کاربرد وسيله‌اي علمي توضيح داده شده، «بايد» نمونه‌هاي ساخته شده آن وسيله نيز، جايي، در مجموعه‌اي، موزه‌اي يا کنج خانه‌اي وجود داشته باشد. کشف ارتباط اين دو محور ابزار- آثار، تحليل چرايي ساخته شدن يا ساخته نشدن ابزاري که سازوکار آن در کتابي آمده؛ يا يافتن روش سازوکار يک وسيله ساخته شده و موجود در لابلاي متون عصر ساخته شدن وسيله، جملگي از اهم مسائل تحليل اجتماعي علوم يا کشف ارتباط علم و جامعه است و چنانچه خوانندگان محترم، دست کم دو مقاله موصوف از جلد يازدهم مجموعه خليلي را مطالعه فرمايند پي مي‌برند اين موضوع کمابيش مورد توجه مؤلفان محترم مقالات موصوف بوده و گاه به گاه از «متون» مختلف نجوم دوره اسلامي نيز صحبتي به ميان مي‌آيد.

در جريان تأليف (و ترجمه) اين راهنماهاي ابزار، آنچه بيش از همه در فهم مطالب به کار مي‌آيد، توجه به سنت اصطلاح‌شناسي علمي در توضيح وسايل (و يا اجزاي سازنده هر وسيله) است که در جريان ترجمه کتاب «ابزارآلات علمي» متأسفانه، به وسيله مترجم محترم (و بيش از آن، به وسيله ويراستار مجلد) مورد بي‌توجهي قرار گرفته و کتابي بدين مهمي را، که نمونه آن به سختي در زبان فارسي شناسايي مي‌شود، تا سطح کتابي مملو از نادرستي‌هاي ضبط اصطلاحات و اعلام تنزل داده است. در اينجا، مؤلف اين سطور قصد آن ندارد وارد اين بحث شود که وظيفه نظارت بر کاربرد درست اصطلاحات و اعلام بر عهده مترجم است يا ويراستار، اما دست کم، اين نظارت، برعهده من خواننده نيست! معلوم نيست چرا ويراستار محترم که گاه و بي‌گاه، با دليل و بي‌دليل در يادداشت‌هاي کتاب به طرح مسائل مختلف پرداخته است، از درک موضوع به اين سادگي که ضبط اعلام از روي بي‌دقتي، مي‌تواند به خلق شخصيت‌هاي جعلي و بي هويت در تاريخ علوم بيانجامد غافل بوده و در نتيجه، درمي‌يابيم که در تاريخ علم، افرادي چون گالن! ( في‌الواقع همان جالينوس مشهور! نک: ابزارآلات علمي، ص 12، ستون يک) سعيد اندلسي! (کذا، همان قاضي صاعد اندلسي! نک: همان کتاب، ص 148)، ستون 2) و قافيقي! (کذا ابوجعفر احمد غافقي، گياه‌شناس مشهور، نک: همان، ص 22، ستون 2) نيز وجود داشته‌اند که ما از آنها تاکنون بي‌خبر مانده بوديم.

مؤلف اين سطور تاکنون موفق به ديدار مترجم و نيز ويراستار (!) کتاب نشده است. اما دائم از خود مي‌پرسد به چه دليل، وقتي کتابي بسيار گران‌قيمت‌تر از عرف جامعه مي‌خرد، بايد شاهد چنين سهل‌انگاري‌هايي باشد. و آيا ناشر محترم که ترجمه و انتشار تمامي مجموعه کتاب‌هاي هنر اسلامي، در معرفي آثار موجود در مجموعه خليلي را به عهده گرفته، برگردان تمامي مجموعه را به چنين افراد بي‌دقتي سپرده است؟ به کجا بايد شکايت برد که وقتي با بهايي گزاف چنين کتاب (در اصل ارزشمندي) را مي‌خري، نبايد شاهد چنين نادرستي‌هاي کودکانه‌اي باشي؟

در يک نگاه، خواننده درمي‌يابد سراسر کتاب آغشته به اين سهل‌انگاري است. اما نويسنده اين سطور، تنها خود را متمرکز بر دو مقاله پيش‌گفته، يعني بخش‌هاي تأليف شده به توسط ساوج اسميت و مديسون مي‌نمايد، چرا که بيشترين وسايل مورد علاقه خود را در اين دو بخش مي‌يابد. به نظر مؤلف اين سطور، نادرستي‌هايي که در ترجمه اين بخش روي داده، همگام با بي‌اطلاعي مترجم و ويراستار (!) محترم از موضوع‌ تاريخ علوم دوره اسلامي، ناشي از بي‌روشي آنان در فرايند ترجمه بوده است. چرا که با دست کم مراجعه به چند کتاب دم‌دستي مي‌شد تا حد زيادي جلوي اين نادرستي‌ها را گرفت.

به نظر مي‌رسد اين نادرستي‌ها (همان‌گونه که پيش از اين نيز بدان اشاره شد) در دو بخش مختلف روي داده باشد. يکي، اصطلاحات فني به کار رفته در متن اصلي (و در اين دو بخش، وابسته به دانش نجوم دوره اسلامي)؛ و ديگر، ضبط اعلام و نامهاي خاص. در بخش نخست، مراجعه به يکي- دو فرهنگ دوزبانه مي‌توانست تا حد زيادي جلوي ورود اين اشتباهات را بگيرد. اين چه اصراري است که مترجم- ويراستار محترم در به کار بردن اصطلاح اسطرلاب پلانوسفري دارند؟ (نک: ص 144 در مقام عنوان مقاله؛ ص 151 ستون 2 و 3؛ ص 155، ستون 1). يعني تا به حال واژه اسطرلاب مسطح (نک: محمد طباطبايي، واژه‌نامه نجوم و احکام نجوم (فارسي- انگليسي، انگليسي- فارسي)، انتشارات فرهنگان، تهران 1370 ش، ص 9، ستون 1) که يک اصطلاح کاملاً رايج در متون نجومي دوره اسلامي است (براي آگاهي از نمونه‌هاي کاربرد اين اصطلاح نک: ابوريحان بيروني، استيعاب‌ الوجوه الممکنه في صنعت اسطرلاب، چاپ محمداکبر جوادي حسيني، مشهد، 1380 ش، ص 147، 150، 164، 169، 172) به گوش ايشان نخورده بوده است؟

نمونه ديگر را، بايد در اصطلاح بي‌هويت ماتر (!) جُست (نک: ابزارآلات علمي، ص 145، ستون 1؛ همان، ص 154 ذيل تصاوير 144؛ ص 171، ستون 1).اگرچه در صفحه 145 ستون 1 توضيح داده شده که اين اصطلاح، همان اصطلاح «ام» در شناسايي اسطرلاب‌ها است، اما باز اين چه اصراري بوده است که در همه جاهاي ديگر، واژه‌ نامأنوس «ماتر» به جاي «ام» به کار برده شود؟ (کما اينکه ابوريحان بيروني (همان کتاب) نيز همواره از اصطلاح ام براي ناميدن اين بخش از اسطرلاب استفاده کرده است، نک: بيروني، همان کتاب، ص 15، 27، 221-223 و غيره) و باز هم، استفاده از اصطلاح ريتا (rete) به جاي «عنکبوت» يا «صفحه عنکبوتيه» (نک: ابزارآلات علمي، ص 156 در توضيح تصوير 5 و ص 157 ستون‌هاي 1 و 2؛ قس: ابوريحان بيروني، همان کتاب، ص 61، 76).

ضعف ديگر، همانگونه که پيش از اين بدان اشاره شد، در ضبط صحيح نام افراد، کتاب‌ها، مواضع جغرافيايي و مانند آنها است که البته آمار ورود نادرستي‌ها در کتاب به مراتب بيشتر از نادرستي‌هاي رخ داده در ضبط اصطلاح‌هاي فني مي‌باشد. اين کاش دست کم کتاب مستند مشاهير کتابخانه ملي يا يکي- دو کتاب ديگر (که خوشبختانه تعداد آنها در زبان فارسي کم نيست) براي برابريابي نام صحيح افراد مورد استفاده مترجم- ويراستار کتاب قرار گرفته بود. چه بايد کرد وقتي در کتابي، با نام ابن‌قائم الجوزيه (نک: ابزارآلات علمي، ص 24، ستون 2) روبرو مي‌شويد و پس از کمي تأمل درمي‌يابيد، اين شخص همان ابن‌قيم پزشک و نويسنده جامع الاطراف قرن هشتم است! يا وقتي نصيرالدين طوسي، مي‌شود ناصرالدين طوسي(همان کتاب، ص 27، ستون 2).

اجازه بدهيد فهرستي ناکامل از اين دگرديسي‌ها به دست دهيم (ناکامل از آن جهت که مؤلف اين سطور تمامي متن کتاب را مورد بررسي قرار نداده است):

صفحه 15، ستون 1 ضبط آلپو به جاي صورت صحيح حلب (!، شهري در کشور سوريه)

صفحه 15، ستون 2 والي‌الدين به جاي صورت صحيح ولي‌الدين

صفحه 15، ستون 1 بلوچت به جاي صورت صحيح بلوشه( شرق شناس مشهور فرانسوي)

صفحه 19، ستون 1 اياسوفيا به جاي صورت صحيح اياصوفيا( مسجدي در استانبول )

صفحه 22، ستون 1 استفان‌بن باسيل به جاي صورت صحيح اصطفن‌بن بصيل( دانشمند مشهور)

صفحه 28، ستون 3 ميساري به جاي صورت صحيح ميسري( پزشکي وشاعر مشهور)

صفحه 37، ستون 2فستات به جاي صورت صحيح فسطاط( شهري درمصر )

صفحه 48، ستون 2يادداشت 2 ضبط کانان به جاي صورت صحيح کنعان (!)

صفحه 48، ستون 1 يادداشت 1 ضبط آناواتي به جاي صورت صحيح عنواتي (!)

صفحه 56، ستون 1 ضبط توستاري به جاي صورت صحيح تستري

صفحه 130، ستون 2 ضبط سالارجانگ به جاي صورت صحيح سالارجنگ(کتابخانه اي در هند)

صفحه 131، ستون 1 ضبط الاردي به جاي صورت صحيح عُرضي (!،ستاره شناس مشهور)

صفحه 131، ستون 1 ضبط المناجم به جاي صورت صحيح المنجم

صفحه 132، ستون2 ضبط اليگره به جاي صورت صحيح عليگره ( شهري درهند)

صفحه 135، ستون 1 ضبط ثابت‌بن قراه به جاي صورت صحيح ثابت‌بن قره ( دانشمند مشهور)

صفحه 141، يادداشت 7 ضبط ساليبا به جاي صورت صحيح صليبا ( مورخ علم مشهور )

صفحه 148، ستون 2 ضبط المراکوشي به جاي صورت صحيح مراکشي( ستاره شناس مشهور)

صفحه 149، ستون 2 ضبط کرژيژ به جاي صورت صحيح کرشيش

صفحه 150، ستون 1 ضبط جميع‌المبادي به جاي صورت صحيح جامع‌المبادي ( کتاب مشهور مراکشي در زمينه ساعت ها )

صفحه 151، يادداشت 4 ضبط گالري هنرهاي اسلامي به جاي صورت صحيح مؤسسه علوم اسلامي- عربي

صفحه 151، ستون 2 ضبط حاميد ب. الخدير به جاي صورت صحيح حامدبن خضر (!)

صفحه 158، ستون 1 ضبط الفضري به جاي ضبط صحيح فزاري( ستاره شناس مشهور)

صفحه 158، ستون 2 ضبط البطاني به جاي ضبط صحيح بتاني( ستاره شناس مشهور)

صفحه 169، ستون 1 ضبط بابور به جاي ضبط صحيح بابر ( پادشاه مشهورهند )

صفحه 169، ستون 1 ضبط فريشته به جاي ضبط صحيح فرشته

صفحه 169، ستون 1 ضبط هيراوي به جاي ضبط صحيح هروي

صفحه 186، ستون 1 ضبط اوضي به جاي ضبط صحيح اوده ( شهري در هند )

صفحه 190، ستون 2 ضبط ثور فلکي به جاي ضبط صحيح صور فلکي

صفحه 201، ستون 1ضبط ساواي جاي سينگ به جاي ضبط صحيح جاي سينگ سوايي ( ستاره شناس مشهورهندي )

صفحه 201، ستون 1 ضبط صورت به جاي ضبط صحيح سورت ( بندري در هند )

صفحه 203، ستون 1 ضبط سعيد اندلسي به جاي ضبط صحيح صاعد اندلسي ( مورخ مشهور)

صفحه 203، ستون 1 ضبط السيدلاني به جاي ضبط صحيح صيدلاني

صفحه 203، ستون 2 ضبط الزرقلو به جاي ضبط صحيح زرقالي( ستاره شناس مشهور)

صفحه 203، ستون 2 ضبط ابن‌باسو به جاي ضبط صحيح ابن‌باصّه

صفحه 203، ستون 3 ضبط مکينز به جاي ضبط صحيح مکناس ( شهري در مراکش)

صفحه 207، ستون 1 ضبط مقنترات به جاي ضبط صحيح مقنطرات ( اصطلاحي در اسطرلاب )

صفحه 211، ستون 2 ضبط بيلاک قبچاقي به جاي ضبط صحيح بيلک قبچاقي( ستاره شناس مشهور)

اين مشتي بود نمونه از خروار اشتباهاتي که در ضبط اعلام در بخشي از کتاب رخ داده است. مؤلف اين سطور کاملاً به اين موضوع واقف است که در يک جامعه آماري اعلام و اصطلاحات (از جمله، در متن يک کتاب که بايد از زباني به زباني ديگر ترجمه شود) نمي‌توان ميزان نادرستي‌ها را به صفر رسانيد، اما دست کم مي‌توان کوشش کرد آن را به سمت صفر سوق داد و جلوي ورود نادرستي‌هاي کودکانه را گرفت. ايکاش، ويراستار محترم به جاي بعضي داوري‌هاي نادرست (مانند آنچه در صفحه 23، ستون 2 يادداشت 3 درباره کتاب ذخيره خوارزمشاهي نوشته، بدون آنکه قادر به شناسايي حتي نام صحيح اين کتاب باشد!) وظيفه اصلي خود را در به اصطلاح «ويرايش» اين کتاب به جاي مي‌آورد. کم نيستند دستنامه‌هايي که وظايف ويراستار را در زبان فارسي گوشزد مي‌کنند. سنت توجه به اصول ويرايش‌هاي چندگانه کتاب در ايران، دست کم از زمان تأسيس مرکز نشر دانشگاهي در ايران و رويه اين مؤسسه در ويرايش کتاب چندان کم‌سابقه هم نيست. ولي چه فايده که اين سنت، در «ابزارآلات علمي» مورد بي‌عنايتي قرار گرفته است.

بايسته است ناشر محترم، فکري براي تجديد چاپ اين کتاب نفيس (در شکلي خالي از نادرستي‌هاي ترجمه و ويرايش(!)) بنمايد و واي بر ما اگر باقي مجلدات مجموعه نيز به همين صورت ترجمه و نشر شده باشند.

 

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.