
احمد خامهیار[1]
- مجمل التواريخ والقصص
مجمل التواريخ والقصص، از منابع تاريخي كهن به زبان فارسي است كه در سال 520 هجري به دست مؤلف ناشناسي از اهالي همدان يا اسدآباد همدان، به رشته نگارش درآمده است. از مؤلف آگاهيهاي زيادي در دست نيست، اما با استناد به متن اثر وي، ميتوان دريافت كه او بر مذهب اهل سنّت و معاصر سلجوقيان بوده و هر چند به شهرهاي مختلف سفر كرده، اما گويا بيشتر در اصفهان زيسته است. موضوع كتاب، تاريخ عمومي عالم و به ويژه تاريخ ايران از آغاز تا سال 520 هجري است و فصلي از آن نيز به مباحث جغرافيايي اختصاص يافته است.[2] بر اساس اشارة مؤلف كه نام جدّ خود را «مهلّب بن محمد بن شادي» بيان كرده[3] و نيز ساير شواهد، پرويز اذكايي تلاش كرده است مؤلف اين كتاب را «ابن شادي اسدآبادي» بشناساند.[4]
مجمل التواريخ والقصص نخستين بار به كوشش ملكالشعراي بهار در 1318ش در تهران بر اساس عكس نسخة كتابخانة ملي پاريس كه علامه قزويني ارسال كرده بود، تصحيح و منتشر شد. محمد دشتي تصحيح ديگري از آن را به عنوان رسالة دكتري خويش در سال 1373ش به انجام رساند؛ كه گويا هنوز به چاپ نرسيده است. تصحيح جديدي از اين اثر نيز سرانجام در سال 2000م / 1378ش، به كوشش سيفالدين نجمآبادي و زيگفريد وِبِر در آلمان منتشر شد. همچنين ايرج افشار و محمود اميد سالار، در سال 1379ش در تهران آن را به صورت نسخهبرگردان، بر اساس نسخة برلين، و يوسف بيگباباپور نيز در 1392ش در تهران، آن را به صورت نسخهبرگردان بر اساس نسخة خطي هايدلبرگ چاپ كردند.
- نسخههاي خطي مجمل التواريخ
از مجمل التواريخ تا كنون تنها چهار دستنويس به شرح زير شناخته شده است:
- نسخة كتابخانة دولتي برلين. اين نسخه كهنترين نسخة شناخته شدة مجمل التواريخ والقصص و در روز يكشنبه چهارم شوال سال 751 هجري به قلم محمد بن طايكوي بن تموجن يحيي شادقد خويي كتابت شده است. در اصل متعلق به مجموعة محمد فؤاد كوپرولو در استانبول بوده كه به گفتة استوري (ج 2، ص 444) توسط كتابخانة دولتي برلين خريداري شده است و اكنون در آنجا نگهداري ميشود.[5] عكس آن در كتابخانة مركزي دانشگاه تهران به شمارة 951 و در كتابخانة مرحوم مجتبي مينوي به شمارة 106 موجود است.
- نسخة كتابخانة ملي پاريس، به شماره 62 فارسي. اين نسخه در 361 برگ و به قطع 30×19 سانتيمتر است. كاتب آن علي بن محمود بن علي نجيب الرودباري است كه كتابت نسخه را در [28] جماديالاولي 813 هجري به پايان برده است.[6] عكس آن را علامه محمد قزويني تهيه و براي وزارت معارف وقت ارسال كرد و هماكنون به همراه مقدمة نامبرده در بخش نسخ خطي كتابخانة ملي به شمارة 3853 و 3854 و همچنين در كتابخانة دانشگاه تهران موجود است.[7]
- نسخة كتابخانة چستربيتي در دوبلين، به شمارة 322. اين نسخه به خط نسخ و در 123 برگِ 27 سطري در سال 823 هجري كتابت شده و فاقد صفحة اول است.[8] عكس آن در كتابخانة مركزي دانشگاه تهران به شمارة 3431 و نيز در كتابخانة مرحوم مجتبي مينوي به شمارة 105 موجود است.
- نسخة كتابخانة دانشگاه هايدلبرگ آلمان، به شمارة Cod. Heid. Orient. 118 . اين نسخه به خط نسخ در 291 برگ 19 سطري كتابت شده است. تاريخ كتابت و نام كاتب آن مشخص نيست؛ اما از قرن نهم هجري دانسته شده است.
- طرحها و نگارههاي نسخههاي خطي مجمل التواريخ
همة دستنويسهاي باقيمانده از مجمل التواريخ والقصص، نسخههاي مصوّري هستند كه در آنها بين 4 تا 8 طرح، نقشه و نگاره به چشم ميخورد. موضوع نگارهها و نقشههاي موجود در اين نسخهها به شرح زير است:
- طرح هفت كشور: «هفت كشور» يكي از مكاتب تاريخي تقسيم ربع مسكون زمين است كه بنيانگذار آن ايرانيان بودند و جهان شناخته شدة خود را شامل هفت كشور يا سرزمين اصلي ميدانستند.[9] بر اساس مجمل التواريخ، اين كشورهاي هفتگانه عبارتاند از ايران يا ايرانشهر، عرب، افريقيه، روم، ترك، چين و هند؛ كه ايران در ميان جهان، و ديگر كشورها پيرامون آن قرار دارد.[10]
طرح هفت كشور علاوه بر مجمل التواريخ، در تعدادي از متون جغرافيايي اسلامي نظير التفهيم بيروني، معجم البلدان ياقوت حموي و نخبة الدهر دمشقي نيز به چشم ميخورد. به گونهاي كه نام سرزمين ايران و ديگر سرزمينهايي كه در مركز جهان تصور شدهاند، درون يك دايره، و نام ساير كشورها و سرزمينها، درون شش دايرة ديگر در اطراف دايرة مركزي ثبت شده است. در نسخة برلين مجمل التواريخ، اين دواير درون يك چارچوب مربع قرار گرفتهاند كه فضاي ميان آنها با تزئيناتي پوشش يافته است و بدين ترتيب طرح هفت كشور از يك طرح ساده به يك نگارة هنري تبديل شده است.
- پلان ديوار شهر روميه (رُم): ديوار شهر رومية كُبري (رُم ايتاليا) در بسياري از متون جغرافيايي اسلامي از عجايب معماري به شمار آمده است. صاحب مجمل التواريخ در اين باره مينويسد: «ديوار و فصيل شهر روميّه از عجايب است، و آن را به حكمت ساختهاند، نُه سورست از پس يكديگر. و چون غريبي اندرون شود، متحيّر شود از بيرون آمدن، و هر كجا بگذرد در ميانه باشد. و اين حديث معروف است.»[11]
در تعدادي از متون جغرافيايي اسلامي از قبيل الاشارات الي معرفة الزيارات تأليف علي بن ابيبكر هروي (م 611 هـ) و آثار البلاد في اخبار العباد تأليف زكريا بن محمد قزويني (م 682 هـ) نيز تصاوير سادهاي از اين ديوار رسم شده است. اين تصاوير شامل يك لابيرنت (تودرتو) است كه با عبور از آن (به عنوان ديوار شهر رُم باستان) ميتوان به درون شهر رسيد.
در همة نسخههاي مجمل التواريخ تصويري از ديوار رُم به چشم ميخورد. اما در اين نسخهها (به جز نسخة چستربيتي) از يك شكل نسبتاً ساده، به يك نگارة هنري تبديل شده كه در آن رنگهاي مختلف بهكار رفته و در محل ورودي آن شكل يك دروازه رسم شده است.
- نگارة منارة اسكندريه: منارة اسكندريه از عجايب هفتگانه جهان باستان به شمار ميآيد كه امروزه نشاني از آن باقي نمانده است. مسلمانان نيز به چشم يكي از عجايب معماري به آن نگريسته و در متون خود به توصيف آن پرداختهاند. صاحب مجمل التواريخ نيز دربارة اين مناره مينويسد: «ممكن نيست كه توان بلندتر بنيادي ساختن».[12]
در برخي از نسخههاي خطي آثار جغرافيايي اسلامي همچون آثار البلاد و عجائب المخلوقات قزويني و تحفة الالباب غرناطي، ترسيمهايي از منارة اسكندريه باقي مانده است كه نشان از اهميت و جايگاه آن نزد مسلمانان دارد. در نسخههاي مجمل التواريخ نيز، به جز نسخة چستربيتي، نگارهاي هنري از منارة اسكندريه به چشم ميخورد.
- پادشاه دريانورد: در مجمل التواريخ داستاني افسانهاي درباره يكي از پادشاهان حمير نقل شده است كه بارها هوس دريانوردي به سرش ميزد و در سفرهاي دريايي وي، اتفاقات عجيبي برايش پيش ميآمد. در يكي از اين سفرها او با همراهانش به درختي در ميان دريا رسيدند كه آب دريا در پاي آن درخت به سوراخي فرو ميرفت و پيش از غرق شدن كشتي در آنجا، پادشاه با آويزان شدن از درخت خود را نجات داد و سپس موفق شد به وسيلة پرندة عظيمالجثهاي خود را از آنجا برهاند.
در سه نسخة برلين، پاريس و هايدلبرگ، نگارهاي به اين داستان اختصاص يافته است. در دو نسخة برلين و پاريس، در ميان يك نيم دايره كه تنها مساحت تقريبي يك سوم صفحه را به خود اختصاص داده، صحنة نزديك شدن پادشاه به درخت برروي كشتي به تصوير كشيده شده است. اما در نسخة هايدلبرگ، اين نگاره مساحت بخش بيشري از صفحة نسخه را شامل ميشود و صحنة شكستن و غرق شدن كشتي در دريا و آويزان شدن پادشاه از درخت را نمايش ميدهد.[13]
5-7. از جمله تصاويري كه در نسخههاي خطي مجمل التواريخ وجود دارد، تصوير سه مسجد مقدس مسلمانان يعني مسجد الحرام، مسجد النبي و مسجد الاقصي است. اين تصاوير در دو نسخة پاريس و چستربيتي نسبتاً ساده است، اما در دو نسخة برلين و هايدلبرگ به شكل زيبا و هنري ترسيم شده است. همانگونه كه آقاي سيد علي آل داوود نيز پيش از اين اشاره كرده است[14]، با توجه به قدمت بالاي نسخة برلين، تصاوير حرمهاي مقدّس در اين نسخه ظاهراً از قديميترين نمونههاي به جا مانده در نسخههاي خطي و آثار هنري اسلامي است و از اين منظر، در تاريخ نگارگري حرمهاي مقدّس، بسيار حائز اهميت است. البته بررسي و توصيف اين نگارهها فرصت مستقلي را ميطلبد و اميدواريم بتوانيم در جاي ديگري به اين موضوع بپردازيم.
- نقشة جغرافيايي زمين (جهاننما): در ادامة مقاله به تفصيل معرفي و توصيف نقشة جغرافيايي مجمل التواريخ ميپردازيم. اما پيش از آن، در اينجا جدولي از نگارههاي موجود در نسخههاي مختلف اين اثر را ارائه ميكنيم.
رديف | موضوع نگاره | نسخة برلين | نسخة پاريس | نسخة چستربيتي | نسخة هايدلبرگ |
1 | طرح هفت كشور | ü | ü | ü | ü |
2 | پلان ديوار شهر رُم | ü | ü | ü | ü |
3 | منارة اسكندريه | ü | ü | ـــــ | ü |
4 | مرد كشتي شكسته | ü | ü | ـــــ | ü |
5 | مسجد الحرام | ü | ü | ü | ü |
6 | مسجد النبي | ü | ناتمام | ناتمام | ü |
7 | مسجد الاقصي | ü | ü | ü | ü |
8 | نقشة جهاننما | ـــــ | ü | ـــــ | ü |
- نقشة جغرافيايي مجمل التواريخ والقصص
در هر يك از دو نسخة هايدلبرگ و پاريس، نقشهاي جغرافيايي از زمين (نقشة جهاننما) به چشم ميخورد كه دو نسخة برلين و چستربيتي فاقد آن است. هر نقشه در دو صفحة كامل روبهروي يكديگر ترسيم شده است كه در نسخة هايدلبرگ صفحات 258پ و 259ر، و در نسخة پاريس صفحات 308پ و 309ر را شامل ميشود. در اين نقشهها مطابق سنت نقشهنگاري اسلامي، جنوب در سمت بالا و شمال در سمت پايين، و شرق و غرب نيز به ترتيب در سمت چپ و راست نقشه قرار دارد.
اين دو نقشه با بيشتر نقشههاي جهاننماي شناسايي شده در نسخههاي خطي تأليفات جغرافيايي اسلامي، تفاوتهاي آشكاري دارد. مهمترين اين تفاوتها آن است كه در بيشتر نقشههاي اسلامي، جزئيات و مفاهيم جغرافيايي بسياري ثبت شده است تا موقعيت شهرها و سرزمينها نسبت به يكديگر نمايش داده شود؛ گرچه در بيشتر نقشههاي موجود، اين موقعيتها به علت تصرف و ناآشنايي كاتبان نسخهها، به طور تقريبي و نه چندان دقيق ثبت شدهاند. اما در نقشههاي مجمل التواريخ تنها به ثبت اسامي تعداد محدودي از مهمترين و شاخصترين سرزمينها و مفاهيم جغرافيايي اكتفا شده است.
مهمترين نامهايي كه تقريباً در هر دو نقشه به چشم ميخورند، عبارتاند از: كعبه، ارض مصر، منارة اسكندريه، طنجه، افرنجه، خليج قسطنطنيه، جيحون، يأجوج و مأجوج، نواحي الصين، ارض الهند، جزيرة سرنديب (سريلانكاي امروزي)، قبة الارض، الخراب، هذا جبل يخرج منه النيل (كوه سرچشمة رود نيل)، هذا الممر الي بلاد السودان.
ويژگي شاخص و مهم ديگر نقشههاي مجمل التواريخ، استفاده از رنگهاي متنوع براي عوارض جغرافيايي مختلف و نيز ترسيم تصوير برخي بناهاي مهم است. البته اين ويژگي دربارة نقشة نسخة هايدلبرگ برجستهتر است. ما از نقشة نسخة پاريس تنها عكس سياه و سفيدي در اختيار داريم كه امكان بررسي دقيق رنگآميزي نقشه را از ما گرفته است. با اين حال به نظر ميرسد كه نيمة سمت چپ (شرقي) نقشه رنگآميزي نشده و تنها برخي از عوارض جغرافيايي نيمة سمت راست (غربي) نقشه، شامل رود جيحون، رود نيل و كوههاي سرچشمة آن، درياي روم (مديترانه) و خليج قسطنطنيه رنگآميزي شده است.
اما خوشبختانه از نقشة نسخة دانشگاه هايدلبرگ تصوير رنگي و مناسبي در اختيار داريم كه امكان بررسي رنگآميزي آن را براي ما فراهم كرده است. در اين نقشه كوهها با رنگ قرمز مشخص شده و شامل سرچشمة رود نيل (كه در ساير نقشههاي اسلامي با نام «جبال القمر» معرفي شده)، رشته كوهي كه از مركز نقشه تا انتهاي شرقي آن امتداد يافته، و كوه كوچكي در ميان جزيرة سرنديب (سريلانكاي امروزي) است.
عوارض آبي ترسيم شده در نقشه شامل درياي هند در سمت جنوب (بالاي نقشه)، درياي روم (مديترانه) و شاخههاي آن از جمله خليج قسطنطنيه در سمت غرب، رود نيل در نيمة راست نقشه، و رود جيحون در ميانة نيمة شمالي (پايين) نقشه است. اين عوارض آبي با دو رنگ آبي و نيلي مشخص شده است.
همانگونه كه بيان شد، يك ويژگي مهم نقشههاي مجمل التواريخ، ترسيم برخي بناهاي شاخص است. اين بناها عبارتاند از: خانة كعبه، منارة اسكندريه و سدّ يأجوج و مأجوج. در نقشة جغرافيايي نسخة پاريس، اين سه بنا به صورت بسيار ساده مشخص شده و گويا فاقد رنگآميزي است. اما در نسخة هايدلبرگ، شكل اين بناها رنگآميزي و برخي از جزئيات آن مشخص شده است.
در نقشة جغرافيايي نسخة هايدلبرگ، محيط خانة كعبه با رنگ زرد ترسيم شده و درهاي كعبه، بيشترِ مساحت نماي كعبه را به خود اختصاص داده است. منارة اسكندريه نيز به رنگ زرد رنگآميزي شده و تا حدودي مشابه نگارة مستقل همين بنا در نسخههاي مجمل التواريخ ترسيم گشته است. شكل ديوار سرزمين يأجوج و مأجوج نيز در ناحية شمال شرقي نقشه جلب توجه ميكند و به شكل نزديك به كمان و با رنگ قرمز كه در ميان آن دروازهاي به چشم ميخورد، كشيده شده است.
با توجه به ويژگيهاي نقشههاي مجمل التواريخ و توصيفي كه از آنها ارائه شد، به نظر ميرسد بر خلاف بيشتر نقشههاي جغرافيايي دورة اسلامي كه بايد آنها را اسنادي جغرافيايي به شمار آورد، نقشههاي فوق را ميتوان به عنوان نگارههاي هنري در نظر گرفت.
[1]. كارشناس ارشد مطالعات اسلامي، E-mail: a_khamehyar@yahoo.com
[2]. براي آگاهي بيشتر بنگريد: آل داود، سيد علي، «نسخة خطي تازهياب مجمل التواريخ والقصص»، نامة فرهنگستان، ش 19، پاييز 1380، صص 159-160. درباره شيوة تاريخنگاري در اين كتاب بنگريد: جعفريان، رسول، «روش تاريخنگاري در مجمل التواريخ والقصص»، مشكوة، ش 86، بهار 1384، صص 61-84.
[3]. نوادة مهلّب پسر محمد پسر شادي، مجمل التواريخ والقصص، ويرايش: سيفالدين نجمآبادي ـ زيگفريد وبر، 1378 / 2000، ص 269.
[4]. ر.ك: اذكايي، پرويز، تاريخنگاران ايران، تهران، بنياد موقوفات دكتر محمود افشار يزدي، 1373، صص 229-238.
[5]. دشتي، مهدي، «گزارشي از چاپهاي مجمل التواريخ والقصص، و تصحيح مجدّد آن»، آيينة ميراث، ش 15، زمستان 1380، ص 30 و 33.
[6] Blochet, E., Catalogue des Manuscrits Persans de la Biblotheque Nationale, Paris, Imprimerie Nationale, v. 1, p. 196.
[7]. دشتي، مهدي، «گزارشي از چاپهاي مجمل التواريخ والقصص، و تصحيح مجدّد آن»، ص 30.
[8]. دشتي، مهدي، «گزارشي از چاپهاي مجمل التواريخ والقصص، و تصحيح مجدّد آن»، ص 30.
[9]. براي آگاهي بيشتر درباره مكتب هفت كشور، ر.ك: صفينژاد، جواد، «مكاتب تاريخي تقسيمات ربع مسكون (دنياي قديم)»، آيينه ميراث، شماره 43، زمستان 1387، ص 228.
[10]. ر.ك: مجمل التواريخ والقصص، ص 367.
[11]. مجمل التواريخ والقصص، ص 377.
[12]. مجمل التواريخ والقصص، ص 381.
[13]. تفصيل اين داستان در: مجمل التواريخ والقصص، صص 386-390.
[14]. آل داود، سيد علي، «نسخة خطي تازهياب مجمل التواريخ والقصص»، ص 162.
منبع :
جُستارها و جَستارها (مجموعه مقالات در حوزۀ تاریخ، فرهنگ، نسخ خطی و اسناد)
دفتر چهارم (ویژهنامۀ نسخهپژوهی)
به كوشش: دكتر یوسف بیگباباپور