
دکتر مسعود کثیری[1]
مقدمه
در دوره پهلوي اول، بسياري از روشنفكراني كه سالها بود زمينه را براي اجراي نظرات خود مناسب نمي ديدند، فعال شده و سعي نمودند با استفاده از اقتدار نظامي رضاشاه، به ايده هاي خود كه مدت ها در حد آرزو باقي مانده بود، جامه عمل بپوشانند. يكي از مواري كه بسيار مورد توجه قرار گرفت و توسعه آن، اساس پيشرفت تلقي میگرديد، تقويت ناسيوناليسم در ميان ايرانيان بود.
براي نيل به اين هدف سعي شد تا از تاريخ، يك ايدئولوژي پويا ساخته و با بزرگ نمايي افتخارات گذشته ايرانيان و زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي ايرانيان باستان، مردم را از هر قوميت و گويشي که هستند به گذشته اي يکسان و باشکوه که عامل وحدت ملي و اميد به پيشرفت بود پيوند دهد. اگرچه شاه و مشاورانش فكر میكردند كه تاكيد بر ناسيوناليسم، نوعي باور و احساس قوي وفاداري نسبت به شاه را هم به همراه خواهد داشت. رضا شاه تحت تاثير باور هاي خود و انديشه هاي مشاورانش دست به يکسري اقدامات براي تقويت ناسيوناليسم زد. اين اقدامات شامل موارد زير بود: (آبراهيميان، 1388: 192-195)
ـ ايجاد انجمن آثار ملي،
ـ ايجاد کانون ايران باستان،
ـ تشويق پژوهشگران به نوشتن و ترجمه کتاب درباره تاريخ ايران باستان،
ـ تغيير تاريخ رسمي کشور از هجري قمري به هجري خورشيدي،
ـ تغيير نام کشور از پرس به ايران و تغيير نام برخي شهرها،
ـ برگزاري کنگره هايي درباره ي تاريخ و فرهنگ ايران باستان،
ـ ايجاد فرهنگستان ايران (فرهنگستان زبان و ادب فارسي)،
ـ بهره گيري از نماد هاي باستاني در معماري نوين،
پژوهش حاضر سعی دارد تا به صورت خلاصه به نقش یکی از مراکز شکل گرفته در این زمینه، یعنی فرهنگستان ایران، و تاثیری که در تغییر لغات علوم پزشکی ایفا نمود، بپردازد. به همین دلیل ابتدا به معرفی کوتاهی از تاریخچه و عملکرد فرهنگستان پرداخته و پس از آن تلاش نموده است تا با بازخوانی اسناد به دست آمده، تحلیلی از نقش فرهنگستان در تبدیل واژههای علم پزشکی از زبانهای دیگر به زبان ایرانی، بپردازد.
واژههای کلیدی: فرهنگستان ایران، لغات پزشکی، رضاشاه
تاريخچه تاسيس فرهنگستان ايران
پس از برگزاري جشن هزاره فردوسي در سال 1313ش/1934م. و بر انگيخته شدن حس مليت و غرور ملي در ميان مردم، بويژه جوانان، جمعي بر آن شدند که زبان رايج آن روز را به صورت سره در آوردند. در اين ميان برخي مانند ميرزا ذبيح الله بهروز و ارباب كيخسرو در وزارت جنگ دور هم جمع شدند و واژه هايي همچون ارتش را در برابر قشون ساختند. اما پس از مدتي براي اينكه اين كار تحت نظارت يك سازمان خاص قرار گيرد و جلوي اشاعه برخي لغات مضحك مانند «كس نفهمد» در برابر «محرمانه» و يا «سيخكي» در برابر «مستقيم» گرفته شود، در جريان کابينه ي دوم محمدعلي فروغي در 29 ارديبهشت 1314ش/1935م. به پيشنهاد وي و حمايت علي اصغر حکمت، اساسنامه ي فرهنگستان در 16 ماده بوسيله ي وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه تنظيم و اين نهاد ايجاد شد. ( مكي،1370، ج 6: 234) روساي اين انجمن تا پايان دوره پهلوي اول به ترتيب: محمد علي فروغي، حسن وثوق، علي اصغر حکمت، اسماعيل مرآت، دکتر عيسي صديق اعلم، محمدعلي فروغي بودند.
مهمترين اعضاي پيوسته ي انجمن عبارت بودند از: ملک الشعراء بهار، علي اکبر دهخدا، محمد علي فروغي، سعيد نفيسي، بديع الزمان فروزانفر، علي اصغرحکمت، حسين گل گلاب، رشيد ياسمي، قاسم غني، ابراهيم پور داوود، محمد قزويني، محمد تدين، جلال الدين همايي، علي اکبر سياسي و محمد حسابي.
گروه هاي فرهنگستان در آغاز شامل: گروه لغت، گروه دستور، اصطلاحات پيشه، گروه کتب قديم، گروه اصطلاحات ولايتي، گروه راهنما و گروه خط. پس از مدتي اين هفت گروه به شش گروه زير تغيير يافتند: گروه زبان فارسي و واژه گزيني و گردآوري واژهها، گروه دستور زبان، گروه جغرافيا، گروه دستور، گروه لغت و گروه کتب قديم.
به گفتهي علي اصغر حکمت، رضا شاه پهلوي هميشه میگفت: براي نام گذاري موسسات و به جاي اصطلاحات قديم، نام ها و اصطلاحات فارسي وضع کنيد. بدين ترتيب فرهنگستاني که با اين سخن رضا شاه پا گرفته بود تا سال 1320ش/1941م.، 2 هزار واژه به تصويب رساند. واژه هايي مانند شهرداري به جاي بلديه، فرهنگ به جاي معارف و بهداري به جاي صحيه. بيشترين تلاش براي جايگزيني واژه ي دادگستري به جاي عدليه به کار رفت؛ زيرا عدليه تا آن زمان بر مبناي شريعت اسلام اداره میشد. واژه هاي وضع شده بوسيله ي فرهنگستان را رضا شاه شخصا رسيدگي میکرد. گرچه فرهنگستان ايران در ايفاي وظيفه ي پيرايش کامل ِ زبان از واژه هاي بيگانه ي عربي و ترکي ناموفق بود، چنان که موقتا در 1317ش/1938م. به مدت يک هفته تعطيل شد، در ساختن شمار فراواني واژه هاي فارسي توفيق يافت و زمينه براي تلاش هاي بيشتر در آينده براي پالايش زبان فارسي آماده شد.اعضاي پيوستۀ فرهنگستان ايران عبارت بودند از:
حسن اسفندياري (محتشمالسّلطنه)، ملکالشعرا بهار، علي پرتو اعظم، حاج سيّدنصرالله تقوي، محمود حسابي، علامه دهخدا، غلامرضا رشيد ياسمي، صادق رضازادۀ شفق، غلامحسين رهنما، حسين سميعي (اديبالسّلطنه)، عيسي صديق، سيّدمحمّدكاظم عصّار، محمّد فاطمر، بديعالزّمان فروزانفر، ابوالحسن فروغي، محمّدعلي فروغي، عبدالعظيمخان قريب، حسين گلگلاب، سرتيپ غلامحسين مقتدر، سرلشكر احمد نخجوان، وليالله نصر، سعيد نفيسي، حسن وثوق. از اعضاي وابستۀ فرهنگستان ميتوان از محمّدعلي جمالزاده، فخر ادهم، كريستين سن (دانمارک)، و هانري ماسه (فرانسه) نام برد.
فضاي سياسي حاكم بر آن زمان، فرهنگستان را ناگزير ساخت كه بيشتر وقت خود را صرف انتخاب معادل براي اصطلاحات و واژگان خارجي كند. ميتوانگفت كه فرهنگستان اوّل، بيشتر مهاركننده و بازدارنده بود تا سازنده، بدين معني كه در برابر سيل ورود كلمات بيگانه به زبان فارسي كه از الزامات عصر ارتباطات بود، معادل سازي مینمود، كه البته خالي از برخي تعصبات و بي دقتي ها نبود. فرهنگستان ايران در بهمن 1315ش/1936م. نظامنامهاي براي بازبيني در اصطلاحات علمي تصويب كرد و در آن راه و روش و ضوابط معادليابي را تعيين نمود. اين نظامنامه، اتّخاذ طريقي سالم و معتدل، به دور از تعصّب عربزدايي و سرهآفريني را توصيه مینمود و ازاينرو، عملكرد فرهنگستان در اين حوزه موفّقيتآميز بود و با اقبال عمومي بيشتري نسبت به قبل برخوردار شد. فرهنگستان اوّل، با پيشگيري بهموقع از آفتي كه به زبان فارسي روي آوردهبود، وظيفۀ خود را ادا كرد. حاصل كار اين فرهنگستان به تصويب رساندن دو هزار واژه تا سال 1320ش/1941م. بود. همچنين اين فرهنگستان انتشار نامۀ فرهنگستان را از سال 1322ش/1943م. آغاز كرد.
[1]. عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان- معاون قطب مطالعات فرهنگ و تمدن شیعه در عصر صفوی – دبیر انجمن ایرانی تاریخ شاخه اصفهان
منبع :
جستارهايي در ميراث اسلامي (مجموعه مقالات، يادداشتها، اسناد و متون)
دفتر پنجم (گفتارهايي در تاريخ علم)
به كوشش: دكتر یوسف بیگباباپور5