ملاصدرا و نظریه مُثُل

ملاصدرا و نظریه مُثُل

نویسنده: محمدعلی تیوای

چکیده: منشأ دوگانگی جهان خلقت از نگاه افلاطون بر این مبناست که وی جهان را به دو جهان معقولات (مثل، کلیات) و جهان محسوسات (تصویر مثل، جزییات) طبقه بندی می کند و از همین رو با طرح نظریه مثل و بیان این که مثل، حقایق موجودات عالم محسوس و منشأ عالم مادی است، درصدد یافتن توجیهی برای ایده آل های فلسفی و اخلاقی خود است.

مثل نوری افلاطونی از حیث حقیقت وجود خود، متباین از حقیقت حق نیست اما قائم به ذات او بوده (قیام صدوری) و در واقع از لوازم ذات و صفات الهی است.

تعابیر و استدلال های مختلف ملاصدرا دربارۀ مثل، نوع رابطه مثل با ذات و صفات الهی را بیان می کند. اگر چه اعیان ثابته با مثل عقلیه افلاطون شباهت هایی دارند تفاوت های مهمی نیز دارند.

کلیت نظریه مثل مورد قبول فلاسفه اسلامی است، ولی ملاصدرا معتقد است هیچ یک از فلاسفه اسلامی آن گونه که شایسته است نتوانسته نظریه مثل را درک کند. وی بر مبنای اصول فلسفی خود و با استمداد از براهینی همچون دلیل ادراک و حرکت جوهری، َسعی در اثبات تلقی خود از این نظریه می کند.

نگارنده در این مقاله می کوشد با بررسی تأویل های فلاسفه اسلامی از نظریه مثل و بیان دلایل ملاصدرا در اثبات این نظریه، رابطه نظریه مثل با اعیان ثابته ملاصدرا را روشن سازد.

فلسفه و کلام بهار و تابستان 1391 شماره 88

دریافت مقاله

منبع: پرتال جامع علوم انسانی

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.