نهال نفیسی
چکیده: مقاله حاضر با تمرکز بر تحولات مردمنگاری در انسانشناسی فرهنگی امریکا در پنجاه سال اخیر استدلال میکند که دانش انسانشناسی در غیاب رابطهای واقعی و پویا بین نگرش و روش، مطالعهکننده و مطالعهشونده، داده و نظریه، خرد و کلان، امر محلی و امر جهانی در معرض خطر خنثی و استحاله شدن قرار گرفته است. رابطه مردمنگاری (از میدان تا متن) با روح زمانه در داخل و خارج جامعه دانشگاهی و شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، از جریانهای ضدسلطه دهه های 1960 و 1970 و فوران نظریههای قدرت در آثار اندیشمندان رویکردهای انتقادی، پسامدرن، فمینست و پسااستعمارگرا گرفته تا گفتمان جهانی شدن و بروز پژوهشهای چندمیدانه در دهه پایانی قرن بیستم، و بالاخره پیشرفت بیسابقه علوم و فناوریها در سالهای اخیر و نقش آن در تجسم مکان- زمان مردمنگاری مورد بحث قرار میگیرد. در آخر تاکید میشود که به جای الگو برداری صرف از جدیدترین روشها و نگرشها بدون توجه به ویژگیهای زمانی و مکانی، باید در جهت تداوم گفتگوی معنی دار میان روش و نگرش انسان شناسی از یکسو و شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تاریخی و غیره از سوی دیگر در ایران تلاش کرد.
پژوهش های انسان شناسی ایران، دوره 1، شماره 1، بهار و تابستان 1390