ولی الله شمشیربندی
استان مرکزی شامل بخشی از منطقه عراق عجم به مرکزیت شهر اراک است. اراک در عهد فتحعلیشاه قاجار با نام سلطانآباد بنیاد نهاده شده و چون مرکز منطقه عراق عجم بود به مرور ایام عراق نام گرفت. وقتی راهآهن سراسری در سال 1317هجری شمسی در ایران احداث شد این شهر به نام ایستگاه همجوارش «اراک» نامیده شد. خاک پربرکتی که 11 نخستوزیر، 5 مرجع تقلید و بیش از 500 محقق، متفکر، ادیب و هنرمند از آن برخاستهاند. شهری که در تربیت علوم، نخستین و ماندگارترین گام را برداشت و سنگ بنای نخستین مدرسه در ایران را بنا گذارد.
دارالفنون را باید نخستین دانشگاه در تاریخ فرهنگی ایران نامید. پلیتکنیکی برای تدریس علوم جدید که بنای آن را میرزا تقی خان فراهانی ملقب به امیرکبیر در سال ۱۲۳۰ به یادگار گذاشت. در سال 1305 مدرسه رشدیه توسط میرزاحسن رشدیه ساخته شد که به بدخواهی سنت گرایان از تعلیم و تعلم بازماند.
بدینترتیب مدرسه صمصامی اراک را باید نخستین مدرسه در ایران دانست که چهار سال قبل از جنبش مشروطیت به همت حاج ذوالفقارخان صمصامالملک بیات، ملقب به امیر تومان پیریزی و بهدلیل قدرت محلی واقف (امیر تومان) و حمایت آقا نورالدین مجتهد عراقی توانست تا امروز به کار خود ادامه دهد.
حاج ذوالفقار خان صمصامالملک بیات، در عهد مظفرالدین شاه مقارن با انقلاب مشروطه، فرمانده ارتش عراق و رئیس فوج فراهان و از فعالان جنبش مشروطه بود. او با توجه به اینکه منصب نظامی داشت اما مردی روشنفکر و آزادیخواه و از پایهگذاران تمدن و فرهنگ نوین در این شهر بود. او در سال 1319 ه.ق – 1280 ه.ش بیمارستان و مدرسهای به شیوه نوین در ملک شخصی خود در روستای حصار در 25 کیلومتری جنوب شهر اراک بنیاد کرد.امیر تومان باغ ویلایی بزرگی که اتاقهای متعددی داشت و روبهروی دروازه قبله سلطانآباد عراق (اراک) که در آن روزگار محصور برج و باروی بلندی با چهار دروازه بود خریداری کرد. خیر مدرسه ساز، اتاقهای باغ را برای کلاسهای درس بازسازی و آماده کرد و در رجب سال 1321 ه.ق – 1282 ه.ش مدرسه صمصامی را به شیوه جدید به سبک برنامههای درسی دارالفنون در سه کلاس ابتدایی، فارسی و علمی، رسماً افتتاح کرد.
امیر تومان قبل از افتتاح مدرسه، سروان محمدخان آذرهوش تحصیلکرده دارالفنون در رشته توپخانه را برای مدیریت مدرسه و دکتر فضلالله خان فروزش را که او هم فارغالتحصیل دارالفنون بود، برای ریاست بیمارستان انتخاب کرد.(1)
صمصامالملک بار دیگر با توسعه و بازسازی دوباره و کامل کلاسها، مدرسه را در سال 1323 ه.ق – 1284 ه.ش با دروس جدید در چهار کلاس فارسی، عربی، ریاضیات و فرانسه افتتاح کرد. او از استادان تراز اول برای تدریس در مدرسه دعوت کرد. زبان فرانسه توسط میرزا محمدخان آذرهوش و برخی اروپاییان مقیم تدریس میشد. در آن زمان 50 کمپانی اروپایی و امریکایی که صادرکننده فرش بودند در این شهر دفتر داشتند.امیر تومان املاک و منابع مالی متعددی از دارایی خود را جهت اداره و نگهداری مدرسه و پرداخت حقوق و مزایای معلمان و کارکنان مدرسه وقف کرد. اوعلاوه بر املاک و دکاکین و عواید روستای هک علیا، سالانه یک هزار و 500 تومان وجه نقد و 10 خروار و 20 من گندم و تمام عواید یک رشته قنات، تحت نظر تولیت، برای نگهداری مدرسه در نظر گرفت که تحت نظر تومان مصرف شود.
در آن سال تعداد 150 دانشآموز ثبتنام کردند که 50 نفر از آنها اطفال یتیم و بیبضاعت بودند. لباس متحدالشکل سالانه و خوراک روزانه آنها به عهده مدرسه بود حتی استحمام دانشآموزان تحت سرپرستی در ایام تعطیل با مراقبت اولیا و با بودجه مدرسه انجام میشد. بیش از نیمی از دانشآموزانی که در مدرسه درس میخواندند از خانوادههای مرفه و اعیان جامعه آن روز بودند و بیرون از خانه مراقبان ویژهای داشتند. خانوادهها بشدت مراقب رفت و آمد بچهها بودند و با مدرسه همکاری میکردند. حفظ احترام و حراست آنان در خارج مدرسه از وظایف حتمی نظامیان تحت سرپرستی امیر تومان بود. ورود به کلاسها شرط سنی نداشت اما برای رعایت گروه سنی دانشآموزان انجمن صغار (انجمن نوآموزان و نونهالان) تشکیل شد. انجمن دیگری تحت عنوان انجمن ادب و تربیت، امکاناتی را برای دانشآموزان فراهم میساخت تا درباره موضوعات مختلف از جمله فواید آزادی، تفاوت بین مشروطه و استبداد، فرق بین علم و جهل (عالم و جاهل) مقایسه تحصیل در مدارس جدید و مکتبخانهها و… مطالعه کرده و مقاله بنویسند. سخنرانی، آموزش موسیقی، نمایش و گردش علمی از دیگر برنامه های این انجمن بود. همچنین مدرسه صمصامی یک دستگاه مطبعه (چاپ سنگی) داشت که سالنامه و روزنامه مدرسه را چاپ و منتشر میکرد. در اراک نیزمانند سایر بلاد اقلیت افراد سنتگرایی وجود داشتند که مکتبخانه را بر مدارس نوین ترجیح میدادند. آقا نورالدین عراقی که از مجتهدین تراز اول شهر بود، جدا از حمایتهای گفتاری و رفتاری، در تأیید رسمی، حاشیه وقفنامهها و اساسنامه مدرسه را به تاریخ شعبان و رجب سال 1323 ه.ق توشیح و امضا کرد. این حمایتها باعث شد تا وقایع تلخ مدرسه رشدیه تبریز در عراق (اراک) تکرار نشود.سالها بعد با اقبال خانوادهها، حمایت علما و بزرگان محلی و در پی گسترش فضای آموزشی، مدرسه دیگری به نام «سهامیه» زیر پوشش و تحت حمایت مالی موقوفات خانواده بیات تشکیل شد. این مدرسه شعبه دیگر مدرسه صمصامی بود، دانشآموزانی که در مدرسه سهامیه ثبتنام میکردند ذخیره مدرسه صمصامی بودند و آنان که از نظر درسی مستعدتر بودند به دبیرستان صمصامی وارد میشدند.
تقابل مدرسه و مکتبخانه
تدریس دروس نوین مورد حمایت و استقبال مردم قرار گرفته بود. اما در این میان عدهای که منافع خود را در خطر میدیدند، بهدنبال بلوا و آشوب و از بین بردن مدارس بودند و خدمات اولیای مدرسه را بیهوده میدانستند. متولیان و دستاندرکاران بر آن شدند تا در دومین سال شروع کار مدرسه با برگزاری جلسه امتحانی، عملیات یکساله خود را در نظر عامه نمایش دهند. آنها با دعوت از اولیای دانشآموزان، عدهای از رجال شهر، علما و بزرگان و اروپاییان مقیم عراق (اراک) از جمله اسکاراشتراوس، هربرت چیک ویس قنسول انگلیسی و رئیس کمپانی فرش زیگلر و ابوالحسنخان فخرالملک اردلان (حاکم اراک). کیفیت آموزشی مدرسه را به نمایش گذاشتند. امتحان شاگردان و بازده زحمات معلمان به قدری شایان توجه بود که همه دست اندرکاران مدرسه مورد تشویق حاضران و حکومت قرار گرفتند. مخصوصاً هربرت چیک ویس قنسول و حاکم عراق جوایز چشمگیری به مدرسه اهدا کردند.بازار صاحبان مکتبخانه کساد شده بود، در نتیجه مدرسه چندین بار مورد تهاجم الوات قرار گرفت. آنان با تحریک متعصبان آنجا را کفرخانه لقب دادند و در کوچه و بازار و مجالس به بانی مدرسه ناسزا میگفتند. جمعی الوات و اوباش مکرر راه را بر معلمان و دانشآموزان میبستند و آنها را مورد ضرب و شتم قرار میدادند. مخالفان عدهای آشوب طلب را برای ویرانی کفرخانه تحریک میکردند.
حمله به مدرسه
مخالفان پس از روزها ایراد اتهام و افترا و به بنبست رسیدن در تهدید و تحدید، دست به اقدام مسلحانه زده و جمعی از مخالفا ن به همراه 14 نفر اوباش مسلح، آماده حمله به مدرسه شدند. امیر تومان که فوج فراهان و ارتش عراق تحت امر او بود به فوریت صاحبمنصبان را احضار کرده و با صدای بلند پیش روی مهاجمان و متعصبان از افسری فوج پرسید چند سرباز داری؟ او پاسخ داد یکصد سرباز، پرسید، هر سرباز چند فشنگ دارد؟ جواب داد حداقل 10 فشنگ. امیر تومان با صدای بلند که همه حاضران بشنوند، فریاد زد حفاظت مدرسه و تأمین جان دانشآموزان از وظایف شماست و مسئولیت تمام حوادث بعدی برعهده من است؛ هرکه خواست به حریم مدرسه تعرض کند از فشنگهایتان استفاده کنید. تلاش نظامی به جایی نرسید و غائله تخریب مدرسه برعکس مدرسه رشدیه تبریز خاموش شد و چراغ مدرسه صمصامی اراک تا به امروز فروزان ماند.
پی نوشت: 1- از مدیران بعدی مدرسه کریم زاهدی، عمادالکتاب، خلیل ملکی، مرتضی هزاوهای و احمد جواد را باید نام برد.
منبع: روزنامه ایران