علی خوشه چرخآرانی
مقدمه:
دعبل خزاغی، یکی از مشاهیر شعرای عرب و مداح اهل بیت (علیهمالسلام) و از یاران حضرت رضا(ع) بود. نوشتهاند آنگاه که دعبل، قصیدة تائیه که در مدح و مصائب اهل بیت رسول و در محضر مبارک امام رضا(ع) با مطلع زیر سرود:
مدارسُ آیاتٍ خَلَت مِن تلاوهٍ
و منزلُ وحیٍ مَقفَر العرصاتِ
– مدارس آیات الهی از تلاوت خالی شده است و جایگاه وحی به بیابانی قفر و تهی تبدیل گردیده است.
بعد از فراغت از شعر، امام رضا(ع) از جای برخاستند او را امر کردند که از مکان خود برنخیزد. آن امام همام به همراه خادم خود داخل خانه شدند و بعد از برگشتن خادم، صد دینار سکه که به نام حضرت رضا(ع) ضرب شده بود را آورد و به دعبل گفت: که مولای من میفرماید: این زر برای نفقه توست و در مخارج خود صرف کن. دعبل گفت، به خدا قسم که من از برای مال دنیا نیامدهام و این قصیده را به طمع اینکه صله دریافت کنم، نسرودهام. او همیان زر را رد کرد و جامهای از جامههای حضرت را طلب کرد که به آن تبرک جوید و خود را مشرف کند. پس حضرت رضا یک طاقه جبه خز با همیان زر به او عطا کرد.
این سان، ادب و شعر شیعی بر اثر تشویق بزرگواران دین رشد کرد و شاعرانی مؤمن و وابسته به مکتب فضیلت اهل بیت، مدافع حق و زبان گویای محرومان و مظلومان شدند و شعرشان در دل و جان مردم اثری دوچندان گذاشت، که در این راستا ساختن مراثی و سرودن قصاید در مناقب اهل بیت از امور مورد توجه و علاقه شاعران شیعی مذهب است که از دیرباز معمول بوده است.
با نگاهی اجمالی به تاریخ ادب زبان فارسیمان به این نکته خواهیم رسید که در تاریخ ادب ما سخنوران آزاده فراوانی بودهاند که تنها فضیلت و حقیقت را ستوده و تبلیغ کردهاند و از این رهگذر رنجهای فراوان به جان خریدهاند و با این وجود تا عصر صفویه در زمینة مدح پیامبر و مخصوصاً ائمه معصومین به اشعار زیادی برنمیخوریم. زیرا تعصبات و مشاجرات مذهبی قرون پنجم و ششم هجری که تمام ایران را در بر گرفته بود، با جنگها و ستیزههای جاهلانه و مغرضانه و متعصبانه همراه بود که شاعران شیعی که در اکثر شهرها در اقلیت بودند یا شعری در این زمینه نمیسرودند و یا اگر شعری میگفتند برای حفظ جان آن را ثبت یا ضبط نمیکردند.
نخستین چکامهای که در مدح علی بن موسیالرضا(ع) آمده است، از آن «سنایی غزنوی» است و ظاهراً پیش از او کسی در مقام مدح امام رضا(ع) برنیامده است و یا اگر قصایدی در این زمینه سروده شده، در جایی ضبط و ثبت نشده است و اگرچه در دواوین منظوم شاعران ما تا قبل از تیموریان و صفویان، اشعار مدحیه در مورد امام رضا(ع) بسیار اندک است، اما از زمان تیموریان و به ویژه صفویان، که دیدگان شیعیان آزادانه به سوی خطه پاک طوس منور گردید، قصاید و مدایح زیبا و ارجمندی در مدح و منقبت امام ثامن سروده شده است.
در این مقاله کوتاه با عنوان به مصادیقی از ذکر مناقب و فضایل شمس شموس خطه طوس ضامنالائمه و ثامنالائمه میپردازیم.
ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی، شاعر و عارف نامی ایران در قرن ششم هجری است که با مطالعة دقیق دیوان و حدیقه ارزشمندش درمییابیم که دوستدار آل علی (علیهمالسلام) است. ایشان مدیحهای استوار و چکامهای به سبک خراسانی و با این مطلع دارد:
دین را حرمی است در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
که در آن حدیث منقول «سلسله الذهب» امام رضا(ع) و شرط توحید را که «امامت و ولایت» است، به تصریح باز میگوید:
از رفعت او حریم مشهد
از هیبت او شریف، بنیان
از حرمت زائران راهش
فردوس فدای هر بیابان
از خاتم انبیا در و تن
از سید اوصیا در و جان
از جمله شرطهای توحید
از حاصل اصلهای ایمان
زین معنی زاد در مدینه
این دعوی کرده در خراسان
مهرش سبب نجات و توفیق
کینش مدد هلاک و خذلان
در دامن مهر تو زدم دست
تا کفر نگیردم گریبان
دیگر شاعر و عالمی که وفاتش به سنه ۷۲۶ هـ .ق اتفاق افتاده و معاصر علامه حلی و صاحب هفتبند معروفی در مدایح اهل بیت است، حسن کاشی آملی است. ایشان در قصیدهای در مدح امام هشتم چنین میسراید:
شرف خاک خراسان همه دانی که ز چیست؟
ز آنکه در خطة او روضه رضوان آمد
چه عجب بوی بهشت از دم بادی که در او
اثری از شرف خاک خراسان آمد
یک طواف درش از قول رسول قرشی
تا به هفتاد حج نافله یکسان آمد
آنکه اندر حرم جان محبان مهرش
مالک چار حد خانة ایمان آمد
«خواجوی کرمانی» ـ نخلبند شاعران ـ از شاعران ممتاز و پرآوازة ایران است که خواجه شیراز حافظ، بسیار از شعر و اندیشة وی استفاده نموده است. او در دیوان اشعار خود در مدح امام رضا(ع) میگوید:
به سرو باغ رضا، مرتضای خضر قرین
چراغ چشم سماوات و شمع روی زمین
سبیل دار خراسان و خور خراسان ناب
شهید مشهد و خسرو نشان طوس نشین
حسن نهاد و علی نام و موسوی گوهر
ذبیح نسبت و یحیی دل و مسیح آئین
فروغ طلعت او آفتاب اوج هدی
غبار درگه او کحل چشم حورالعین
«محمود بن یمین الدین» معروف به «ابن یمین» شاعر اواخر قرن هفتم هجری نیز در قصیدهای مطول به مدح حضرت علی ابن موسیالرضا و تعریف بقعة منور او پرداخته است:
گوهر افشان کن ز جان ای دل که میدانی چه جاست
مهبط نور الهی روضة پاک رضاست
دُر دریای فتوت گوهر کان کرم
آن که شرح جود آباء کرامش هل اَتاست
قره العین نبی فرزند دلبند وصی
مظهر الطاف ایزد فخر اصحاب عباست
هست سلطان خراسان نی چه گفتم زینهار
بر سر هر هفت اقلیم و دو عالم پادشاست
«عصمت بخاری» شاعر ایرانی عصر تیموری است که تاریخ وفاتش را به سنه ۸۲۹ هـ .ق نوشتهاند.
او در منقبت امام رضا(ع) شعری بسیار طولانی و زیبایی در قالب بندهای گوناگون دارد:
ای روضهای که دهر ز بویت معطر است
آیت ز کوثر و گلت از مشک و عنبر است
شاهی که کائنات طفیل وجود اوست
خلوت سرای سدره مقام شهود اوست
خورشید قرص گرم سر خوان جود اوست
قد ملک دو تا ز برای سجود اوست
«خاقانی شروانی» نیز در قصیدهای با عنوان «در اشتیاق خراسان» آن هنگام که او را از رفتن به خراسان منع کرده بودند، در یکی از ابیاتش میسراید:
روضة پاک رضا دیدن اگر طغیان است
شاید از بر ره طغیان شدنم نگذارند
و از مرقد و ملجأ شریف امام ابوالحسن علی ابن موسی الرضا(ع) با ترکیب زیبای روضه و باغ پاک رضا نام میبرد.
«محمدبن حسامالدین» معروف به «ابن حسام خوسفی» از گویندگان قرن نهم هجری است که در غالب اشعارش مدایح رسول اعظم و ائمه معصومین فراوان یافت میشود. او در قصیدهای با عنوان در مناقب شاه خراسان علی ابن موسی الرضا(ع) قصیدهای بسیار زیبا و دلنشین دارد:
ز بوی طره تو چون شمیم باد شمال
معنبر است ریاحین معطر است چمن
گیاه و لاله دمد دم به دم چو فصل بهار
بر آستان تو هر دم ز آب دیده من
رضای مرتضوی منزلت که خاک درش
روا بود که بود توتیای چشم و پَرَن
ز بوی تربت پاکش اویس زنده شود
نسیم اگر برساند شمیم او به قَرن
به هفت حج و به هفتاد حج برابر کرد
زیارت تو را رسول از کرامت ذو المن
به آفتاب چه نسبت کنم جمال تو را
که آفتاب تو را ذرهای است از روزن
«نورالدین عبدالرحمن جامی» شاعر و عارف نامی ایران در قرن نهم هجری است که در منقبت امام علی بن موسی الرضا در دیوان خویش ابیات کوتاهی را سروده است:
سلام علی آل طه و یس
سلام علی آل خیر النبین
سلام علی روضهٍ حلّ فیها
امام یباهی به الملک و الدین
امام به حق شاه مطلق که آمد
حریم درش قبلهگاه سلاطین
علی ابن موسی الرضا کز خدایش
رضا شد لقب چون رضا بودش آئین
ز فضل و شرف بینی او را جهانی
اگر نَبْوَدَت تیره چشم جهانبین
«بابا فغانی شیرازی» از شعرای نامدار ایران در قرن دهم هجری است که در اواخر عمر در خراسان به عزلت و مجاورت بقعه مبارک حضرت رضا(ع) سپری کرد و در قوالب شعری متعدد استاد بود. او نیز چندین قصیده در مدح رضوی سروده که ذوق سرشار و زبان ساده از مهمترین ویژگی آنهاست:
بود پیوسته نیت در ریاض روضه رضوان را
که بوسد آستان روضه شاه خراسان را
غبار آستانش دیدهها را میکند روشن
صفای مرقدش بخشد صفای آیینه جان را
سلاطین چشم آن دارند از بهر سرافرازی
که گاهی خاکروب این زمین سازند مژگان را
وصال کعبه خواهی سوی ایوان رضا رو نه
چه حاجت از تف دل تافتن ریگ بیابان را
دیگر چهره ممتاز عرصة گرانقدر و گرانسنگ ادب فارسی در دورة معاصر، «استاد بدیعالزمان فروزانفر» است که صاحب آثار ارزشمندی در جلوهگاه ادب فارسی است. ایشان قصیدهای زیبا و ارزشمند با عنوان «باغ رضوان» در توصیف و مدح امام هشتم و آستان مقدس ایشان سروده است:
باغ رضوان است اینجا، یا خراسان است اینجا
هیچ مشکل نیست در ره، کار آسان است اینجا
کعبه است این یا خراسان، یا بهشت عدن و رضوان
هست نعمت، نیست نقمت، روح و ریحان است اینجا
بحر بیپایان رحمت، موج در موج است اینک
ذات حق اندر تجلی، عرش رحمن است اینجا
مشهد فرزند موسی آن خداوند دل و دین
واله از انوار ذاتش پور عمران است اینجا
گر تن بیمار داری ور دل رنجور پیش آ
درد دنیا را و دین را جمله درمان است اینجا
بهر مهمانان امام ذوالکرم گسترده خوانی
سبع الوان بهشتی چیده بر خوان است اینجا
از میان چهرههای ممتاز و برجسته عصر حاضر به «میرزا مهدی الهی قمشهای» برمیخوریم که در دیوان اشعارش قصیده خراسانیه در مدح مولانا و سیدنا امام علی ابن موسیالرضا(ع) مشهود است:
من بندهام شهنشه ایمان را
سلطان دین شهید خراسان را
آن را ز دان علم لَدّنی را
و آن پردهدار شاهد پنهان را
در بارگاه قدس دل پاکش
آیینهای است حضرت سبحان را
بر درگه جلال همایونش
بین پاسبان ملایک رحمن را
خورشید طلعتی که ز رخسارش
افروخت مهر و ماه فروزان را
ای شهسوار ملک غریبستان
بنگر به چشم لطف، غریبان را
در ادامه، به جهت پرهیز از اطالة کلام و با هدف پاسداشت کلام ارزشمند و ثقیل شاعران معاصر به ابیاتی از شاعرانی دیگر و نزدیک به عصر حاضر، اشاره میگردد:
یا ثامنالائمه، من از کثرت گناه
در بارگاه قدس تو آوردهام پناه
ای آن که از نگاه تو احیاست عالمی
باشد که بفکنی به من از مرحمت نگاه
«صابر همدانی»
از دیدة دل اگر رضا را بینی
مرآت جمال کبریا را بینی
گر پردة اوهام به یک سو فکنی
اندر پس این پرده خدا را بینی
تبارک الله از این روز اسعد میمون
که هست مولد شاه حجاز خسرو طوس
مه سپهر ولایت شهی که در هر صبح
زند به خاک درش آفتاب گردون بوس
شهی که وحش بیابان از و گرفته مراد
صغیر کی شود از لطف و رحمتش مأیوس
«صغیر اصفهانی»
شد جلوهگر نور خدا در روز میلاد رضا
کز بوی دلجویش فضا شد مشکبار و عنبرین
از نجمه سر زد اختری خورشید روشن گوهری
جانم فدای مادری کآورده فرزندی چنین
شاهی که او را خاک در، روبَد مَلَک با بال و پر
بر خاک پاکش مشکتر، ریزد ز گیسو حور عین
مهرش فروغ محفلم، خاکش صفابخش دلم
گویی که با آب و گلم، گشته ولای او عجین
دیگر ندارد در جهان حاجت به فردوس و جنان
آن کس چو من بوسد ز جان قبر امام هشتمین
شاه ملایک پاسبان، دائم حریمش در امان
چون پاسبان آستان، دارد چو جبریل امین
«قاسم رسا»
فرزند مصطفایی و دلبند مرتضی
کامل شد از ازل همه فخر و کمال تو
شد فیض بخش خاک خراسان سرفراز
از مقدم خجستة فرخنده فال تو
«ناظرزاده کرمانی»
میروم تا در سلطان خراسان یابم
ذرهام راه به درگاه خور آسان یابم
بویم آن خاک و از آن نفحه ایمان شنوم
بوسم آن قبر و از آن رحمت یزدان یابم
گل بستان الهی به شبستان رضاست
عندلیبم که نشاط از گل بستان یابم
«امیری فیروزکوهی»
ای شه طوس که سلطان سریر دو سرایی
ما سوی الله همه ظل تو و تو ظل خدایی
وای فردا اگر امروز ز من دست نگیری
ای که خود دست خدا و پسر خون خدایی
آمدم قبر تو بوسیدم و رفتم به امیدی
که شب اول قبرم تو به دیدار من آیی
«ریاضی یزدی»
ای رهبری که، بر دل و جان پیشوا تویی
آیینهدار، مظهر لطف خدا تویی
زیبنده گوهری و فروزنده اختری
هشتم امام پاک، امام رضا تویی
ای نام تو، درخشش پیوند ذوالجلال
بر خاک طوس، روشنی کبریا تویی
«محمدرضا خزائلی»
سر زد ز آسمان یقین کوکب رضا
این مژده بر شکسته حصاران خجسته باد
سیراب شد کویر دل از چشمهسار نور
بر دشت تشنه، ریزش باران خجسته باد
«نصرالله مردانی»
خلاصه سخن:
شاعران با توجه به نمایهها و مصادیق عقیدتی و محیطی و اجتماعی خود به سرودن اشعار میپردازند و پس از ظهور و گسترش دین مبین اسلام در ایران، تأثیر قرآن مجید، احادیث نبوی و سخنان شخصیتهای ممتاز دینی، خاصّه ائمه معصومین (علیهمالسلام) باعث گردید که شاعران فارسیگوی، شعر خود را با مفاهیم اسلامی عجین و کوشیدند حقایق و معارف الهی را با صیغه هنری عرضه کنند.
در این راستا مدح و منقبت و تبجیل شخصیتهای ارجمند معنوی و ائمه معصومین در ادبیات ما پیشینهای کهن دارد و از آنجا که این عشق و ارادت و مودّت، ریشه در اعتقاد دینی و ایمانی شاعران ما دارد، لذا آنها کوشیدهاند زیباترین و جذّابترین و لطیفترین الفاظ و نعوت را در توصیف آنان به کار گیرند و بالتبع تاثیر اشعار مدحیه آنان در خواننده مضاعف است که در این میان جایگاه شمس شموس طوس، امام ثامن به جهت قرارگرفتن آستان پرجلالت و ملکوتی حضرت ثامنالائمه در ایران اسلامی، ویژه و ممتاز است و شاعران فارسی زبان کوشیدهاند تا در نهایت ارادت، با صرف جان و قدم صدق و اندیشه و ذوق سلیم، کاخهایی بلند از شعر و نظم در مدحت امام رئوف پی افکنند.
امید آن که خداوند متعال به طفیل وجود این حجت بر حق و بنده صالح و امام معصوم که در خاک پاک خراسان غنوده است، بر بندگان گناهکار اندک توشه به غفران و عنایت خداوندانه بنگرد و ما را مشمول آمرزش عمیم با واسطه آن امام همام قرار دهد.
اگر جمعیت دل بایدت زین در مشو غایب
که اینجا جمع میسازند دلهای پریشان را
خطی که یک رقمش آبروی نه چمن است
نشان خاتم سلطان دین ابوالحسن است
علی موسی جعفر که مهر دولت او
ستاره شرف و آفتاب انجمن است
«کمالالدین وحشی بافقی» از شاعران نامی ایران است که در غزلسرایی طبعی لطیف و کلامی نرم و دلنشین دارد. ایشان نیز قصیدهای در مقام تبجیل از امام هشتم سروده است:
نخل باغ دین علی موسی جعفر که هست
باغ قدر و رفعتش را ثابت و سیار گل
آن که بر دیوار گلخن گر دمد انفاس لطف
عنکبوت و پرده را سازد بر آن دیوار گل
گاه شیر پرده را جان میدهد کز خون خصم
بردمد سرپنجة او را ز نوک خار گل
«محمدحسین نیشابوری» متخلص به «نظیری» از شاعران قرون دهم و یازدهم هجری است که در اواخر عمر ترک مداحی شاهان گفت و عزلت اختیار کرد و به تحصیل علوم دینی پرداخت. او نیز قصاید بسیار طولانی در نعمت امام ثامن سروده است:
شهید خاک خراسان که گرد درگه او
به جای نور بصر گشته چشم اعمی را
به هر قدم که نهی در حریم روضة او
نهادهاند اقامت ریاض عقبی را
زهی امام که مفتاح باب رحمت است
محبت تو رضای ملک تعالی را
تو گر به روز قیامت شفیع خلق شوی
عذاب نیست پرستندگان عزی را
«طالب آملی» متخلص به «طالب»، شاعر اوائل قرن یازدهم هجری و از پیروان سبک اصفهانی است که در دیوان اشعار او ترکیببند زیبایی در مدح و ستایش علیبن موسیالرضا(ع) یافت میشود:
من کیم؟ خاکبوس درگاهی
جبههسای در شهنشاهی
درگه پادشاه ملک صفا
نقد حیدر علیبن موسی
لطفش ار تربیت سبیل کند
خاک را خوان جبرئیل کند
«حاج سلیمان صباحی بیدگلی» از شاعران اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری است. او نیز قصیدهای طولانی در نعت و منقبت امام رضا(ع) دارد:
طوسین یا وادی ایمن که میبینیم ز دور
گنبد شاه خراسان یا رب این، یا نخل طور
وادی ایمن نه وز آن وادی ایمن به رشک
نیست نخل طور و نخل طور از آن در کسب نور
با وجود گنبدش گفتم چه لازم نه سپهر
عقل گفتا ناگزیر است از برای لب قشور
یا ولیالله اینک روسیاهی بر درت
قطع کرده با هزار امیدواری راه دور
مغفرت بر این در است و من بر این در جویمش
عاصیان را شد برین در رهنمون، رب غفور
«فتحعلی خان صبای کاشانی» نیز از دیگر شاعران مشهور ایرانی و متولد سال ۱۱۸۰ هـ است که ثمرة نهضت بازگشت ادبی در اشعار او به قوت تمام مشاهده و اشعار حماسی و دینی فراوانی در مورد پیامبر(ص) و امام علی(ع) و ائمه معصومین در آثار او قابل رؤیت است. قصیدهای با عنوان «نعت امام ثامن ضامن علیبن موسیالرضا» در دیواناو یافت میشود:
تو آن پادشاه فلک بارگاهی
که بر قدسیان چون کنی حکم والا
زهی پادشاهی که شاهان عالم
به درگاهت آورده روی تولا
به خاک حریم تو ز اعجاز اکنون
بسی روشنی یافته چشم اعمی
ردای تو را آستین چرخ اعظم
حریم تو را آستان عرش اعلی
تویی ماه تابان گردون یس
تویی سرو رعنای بستان طه
«میرزامحمد شفیع» متخلص به «وصال شیرازی» از شاعران اوایل عهد قاجاریه است که اشعار بسیار ارزشمندی در مدح ائمه معصومین به ایشان منسوب است. او در مدح امام رضا(ع) میسراید:
قضا را پادشاهی را و یزدان بر ههم گیتی
چو سلطان گشت بر گیتی رضا را کرد سلطانش
رضا را حکم بر هفتم فلک باشد روان ازیراک
به هشتم پیشوای دین لقب فرمود یزدانش
ز بطحای خراسان ملک راندن فر یزدانی
همی تسبیح خوان قدوسیان بر فر یزدانش
یکی نور خدایی بر خراسان تافت از بطحا
چون ذره بر خورشید بودی مهر رخشانش
به شهر طوس تا آرام جان آمد سنابادش
به فردوس برین کروبیان از جان ثنا خوانش
اگر توفیق تشریف قبول از حضرتت یابد
رسد هر دم هزاران آفرین از این و از آنش
میرزا حبیباله قاآنی از شاعران ایرانی است که در انتخاب کلمات زیبا و موزون کمنظیر است و در اشعارش لفظ بر معنی چیرگی خاصی دارد، از دیگر شاعرانی است که قصیدهای طولانی با عنوان «در ستایش طاق و رواق مطهر و منور امامالسلطان علیبن موسیالرضا» در دیوانش سروده است.
زهی به منزلت از عرض برده فرش تو رونق
زمین ز یمن تو محسود هفت کاخ مطبق
کدام کاخ همایونی ای عمارت میمون
که هست برتری سدهات ز سدره محقق
مگر تو روضة سلطان هشتمی که به خاکت
کند ز بهر شرف سجده هفت طارم ازراق
علی عالی اعلی امام ثامن ضامن
که از طفیل وجودش وجود گشته منسق
«میرزا محمدرضا قلی خان» معروف به «همای شیرازی» از شاعران قرن سیزدهم هجری است که در مدح امام هشتم ابیات فراوانی را سروده است.
زهی بارگاهت بر از عرش اعظم
به تعظیم تو پشت نه آسمان خم
خراسان شد از مدفنت باغ رضوان
خورستان شد از طلعتت کاخ مظلم
به جز آستان تو از کید گردون
کجا رو کنم ای پناه دو عالم؟
حاج میرزا محمدکاظم صبوری کاشانی از شاعران ایرانی و پدر محمدتقی ملکالشعرای بهار است که به لقب ملکالشعرایی آستان قدس رضوی مفتخر گردید. قصیدهای در دیوان او با عنوان «در توصیف بهار و منقبت حضرت رضا(ع)» قابل مشاهده است.
سلطان قضا فرمان، دارای رضا عنوان
کز درگه او رضوان راضی است به دربانی
شاهنشه دینپرور نوباوه پیغمبر
کز طلعت او یکسر عالم شده نورانی
هر کس که ندارد دست امروز به دامانش
فردا گزد از حسرت انگشت پشیمانی
ادیبالممالک فراهانی دیگر شاعر ایرانی است که در دیوان اشعارش قصیدهای در توصیف و مدح امام هشتم موجود است.
شها نظام جهان آنگهی به سامان شد
که از ذخایر مهر تو برگ و ساز آورد
ز آستان تو آن کس هوای خلد کند
که رخ ز ملک حقیقت سوی مجاز آورد
«محمدتقی ملکالشعرای بهار» فرزند محمدکاظم صبوری شاعر و محقق بزرگ و سیاستمدار نامی ایران در عصر ماست. با نگاهی گذرا به دیوان اشعارش به قصاید متعدد و گاهی طولانی در ستایش و نکوداشت امام هشتم برمیخوریم.
شمسالشموس، شاه ولایت که کردهاند
شمس و قمر ز خاک درش اکتسابها
هشتم ولی بار خدا آن که بر درش
هفتم سپهر راست به عجز اقترابها
خواهی اگر نوشت یکی جزوش از مدیح
در پیش نه ز برگ درختان کتابها
تبارکالله از این فرخ آستان که بود
به پاس درگه او آسمان همیشه مقیم
حریم زاده موسی که چون دم عیسی
روان فزاید خاک درش به عظم رمیم
بوالحسن خورشید آن مصطفی کاید درست
با ولایش تاجی از خورشید بر سر داشتن
حجت هشتم رضا، شاهی که بتوان با رضاش
هفت چرخ نیلگون را زیر چنبر داشتن
هرکه امروز از صفا محشور شد در حضرتش
بایدش آسایش از فردای محشر داشتن
نعمت دنیا و عقبا بر سر کوی رضاست
با رضای او توان نعمای او فر داشتن
ای طلب ناکرده و نادیده احسان امام
شایدت دل را بدین معنی مکدر داشتن
پادشاهی نیست آن کز روی غفلت چند روز
بر سر از دود دل درویش افسر داشتن
منصب شاهنشهی چه بود؟ مقام بندگی
بر در نوباوة موسیبن جعفر داشتن
در دورة اخیر و در شعر معاصر به شعر شاعرانی در مدح و منقبت امام هشتم برمیخوریم که از ظرافت طبع و لطافت اندیشه برخوردار است. محمدحسین رهی معیری از جمله این شاعران است که در دیوان اشعارش که به نام «سایه عمر» به طبع رسیده، مثنوی «شبی در حرم قدس» قابل مطالعه و مشاهده است.
پرتو این کوکب رخشان نگر
کوکبة شاه خراسان نگر
آینه غیبنما را ببین
ترک خودی گوی و خدا را ببین
هر که بر او نور رضا تافته است
در دل خود گنج رضا یافته است
سایه شه مایه خرسندی است
ملک رضا ملک رضامندی است
شاه خراسان را، دربان منم
خاک در شاه خراسان منم
علی خوشه چرخآرانی: عضو پیوسته بینالمللی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی
منبع: روزنامه اطلاعات