سمیرا بهزادی
از جنبههای بسیار مهم تاریخ اجتماعی ایران، رواج آیین جوانمردی و تشکیل جمعیتهای جوانمردان یا فتیان است. بنیاد این آیین و مسلک اجتماعی در ایران پیش از اسلام گذاشته شده و یادگار دورهای است که امتیازات طبقاتی بر مردم سخت گران آمده و کسانی که ناکامی میکشیدند، این راه را درپیش گرفتند که از طبقات ممتاز با مردم سازگارتر و مهربانتر باشند. دلیل دیگر اینکه بسیاری از افکار مانویان در آن راه یافته است.
در اواسط قرن دوم هجری که ایرانیان در گوشه و کنار و بهویژه در شرق کشور و بیشتر در خراسان و سیستان در برابر بیدادگریها و تعصبهای نژادی امویان و دستنشاندگان آنان برخاستند، راهنمایان این جنبشها، بیشتر جوانمردان بودند. بزرگترین راهنمای این دسته، ابومسلم خراسانی در اوایل حکومت خلفای عباسی است. سالها بعد جمعیتی از عیاران در شرق ایران بهپاخاستند و علیه خلیفه شوریدند که مهمترین اینها جنبش حمزه آذرک در سیستان است. چهل و یک سال بعد هم صفاریان برخاستند که باز از عیاران بودند. جوانمردی همیشه همان رنگ طبیعی همه جنبشهای ملی ایرانیان را در برابر سختگیریهای دولتهای وقت داشته است.
فتیان در ایران
فتوت پدیدهای است که از بطن تصوف زاده شد. تعالیم و دستورالعملهای زندگی در این دو مکتب یکسان است و تفاوت عمدهشان در آن است که فتوت نقش فعالانهای در جامعه برعهده میگیرد، درحالی که تصوف دور از قیل و قالهای اجتماعی به زندگی خود ادامه دهد. آموزههای صوفیانه انسان را از قیود دست و پا گیر میرهاند، فقیر و غنی و خاص و عام را در یک ردیف قرار میدهد، حق و حقیقت را چراغ راه خود میسازد. فتوت انسان را از گوشهنشینی و انزوا به در میآورد و او را وامیدارد که فعالانه بکوشد تا حق را به حقدار رساند.
با این طرز اندیشه و آرمان اجتماعی بود که مردم کوچه و بازار، کاسب و پیشهور، زارع و دهقان به جنب و جوش درآمدند و نهضتهای بزرگ و کوچکی بر ضد بیدادگری حاکمان وقت به پا کردند. اهل فتوت ضمن اینکه شباهتهای کلی با اهل تشرع، وجوه متمایزی نیز از آنها داشتند. آنان معتقد بودند که بسیاری چیزها ظاهرا در شریعت رواست که در فتوت روا نیست. اهل فتوت اگر از کسی بدی ببینند، باید در عوض نیکی کنند، هرچند از منظر شریعت مجازند که پاسخ متقابل بدهند. در همه حال، «عفو» ازجمله ویژگیهای والای فتوتیان است که با گذشتن از جرم و مجرم، میکوشند خطاکار را با نصیحت و دلالت به راه بیاورند.
اوج قدرت فتیان
به لحاظ تاریخی، اوج رواج و نیرومندی جریان فتوت شیعی را باید در دوران الناصربالله ـ خلیفه وقت عباسی در سده هفتم هجری ـ میبینیم که او با زیرکی و هوشیاری خاصی، به جهت مهار کردن قدرت فزاینده جوانمردان در جهان اسلام، خود را رئیس کل فتیان اعلام کرد و در نتیجه بغداد مرکز فتوت گردید. به این ترتیب، جریان فتوت در سراسر جهان اسلام گسترش یافت و سلاطین، شاهزادگان و بزرگان و اشراف برای ورود در آن از هم پیشی میگرفتند و همین امر سبب شد که طبقه اشراف و دستگاه حاکمه در این فرقه مردمی راه یابند.
ناصر با در دست گرفتن ریاست فتیان، بر آن بود که قدرت فزاینده آن را مهار کند و در دست خود بگیرد و برای این منظور دستور داده بود تنها دولتمردانی به جوانمردانی تظاهر کنند و در این سلک وارد شوند که کسوت جوانمردی را او بر تنشان کرده و سراویل (شلوار ویژة فتیان) را از دست او گرفته باشند؛ اما توفیق چندانی حاصل نکرد و نیروی فتوت مردمی همچنان رو به گسترش نهاد.
تشکیلات فتوت که در آن عهد به صورت یک نوع حزب اشرافی ـ نظامی درآمده و در سراسر ایران، عراق، شام، مصر و آسیای صغیر گسترش یافته بود، در دوران اولیه حکومت مغول همچنان برقرار ماند، ولی تا حدی اهمیت گذشته را از دست داد. در تهاجم این قوم که در همه شئون، نکث و شکست وارد آمد، در تشکیلات فتیان نیز دگرگونی و تفرقه پدیدار گشت. درنتیجه فتوت تغییر جهت داد و از موضع حکومتی بازگشت و بار دیگر جایگاه مردمی یافت و به پشتیبانی از ضعیفان در برابر زورمندان و البته حکومت پرداخت.
فتوت که تصوفی عامیانه با سنن و آدابی ساده و درخور فهم و درک عامه مردم بود، بار دیگر راه کوچه و بازار را در پیش گرفت. فتیان حفظ نظم شهر را برعهده میگرفتند و در مواقع گرفتاری چون قحط و ناامنی و مصائب ناشی از جنگها و بلایای طبیعی، به کمک مردم میشتافتند و در مواردی حکومتها نیز از آنان یاری میطلبیدند. فتیان به مناسبتهای مختلف مراسمی نیز برگزار میکردند که هر یک نماد خاصی از اصول و مرام اهل فتوت بود.
فتوت در عهد مغول
عهد مغول را یکی از پرجنب و جوشترین و زندهترین ادوار فعالیت جریان فتوت مییابیم. در این زمان، دست تشیع از آستین فتوت بیرون آمد و چونان حربهای کارساز در برابر ستمگری بیگانگان قد علم کرد. هرچند که دستجات فتیان سنی مذهب نیز وجود داشتند و در سراسر دنیای اسلام پراکنده بودند و با دیگر فتیان به رقابت میپرداختند. اما به دلایلی فتوت در قالب تشیع که نیروی فعال سیاسی را در خود نهفته داشت و هدفش برقراری عدل و داد در جامعه بود، بهتر جا گرفت.
موج فتوت در دوره مغول چنان بالا گرفت که مهاجمان نیز به آن پیوستند و افرادی از ایلات جزء مریدان درآمدند و برخی مراتب جوانمردی را تا آنجا پیمودند که در صف اقطاب قرار گرفتند. عیاران با نفوذ کامل در عمق جامعه و طبقه مولد ثروت، برای پیشبرد هدفهای خود از وسایل گوناگونی که در اختیار داشتند، بهره میگرفتند. یکی از وسایل تبلیغاتی این گروه آن بود که دراویش در بازارها و میدانهای شهر مردم را گرد میآوردند، به مدح امام علی(ع) میپرداختند و منقبت خاندانش را بیان میکردند و همگان را به پیروی از ایشان فرا میخواندند.
فتیان نه تنها در مسلک و طریق خاص خود بودند، بلکه مرید مشایخ اهل تصوف نیز میشدند و در سلک صوفیان وارد میگشتند و به این طریق بر گسترش عملیات خود میافزودند.
تشکیلات فتوت
به سبب اوجگیری نیروی فتوت در ایران و سایر نقاط جهان اسلام در عهد مغول، تشکیلات این سازمان گسترده و نیرومند، توسعه و شکوفایی و توان فراوان یافت و با سازمانهای حکومتی به رقابت پرداخت. سلسله مراتبی که در فتوت وجود داشت، غیر قابل تغییر، و احترام و اطاعت زیردست از بالادست امری اجتنابناپذیر بود. این سلسله مراتب، عبارت بود از شیخ، مقدم، کبیر، زعیم، قائد، اب، رأسالحزب که شباهت بسیار به تشکیلات اصناف دارد.
شیخ: به کسی میگفتند که از طرف همگان به عنوان رئیس و پیشکسوت انتخاب میشد. بعد از او مقام مقدم بود و بعد کبیر تا آخر. پیشکسوت یا پیر از نیروی سیاسی ـ اجتماعی وسیعی بهرهمند بود و میتوانست نقش فعال و مؤثری در جامعه ایفا کند. اغلب جوانمردان در خدمت پیر خود بودند و در مواقع لزوم حتی شمشیر میزدند و عیاری میکردند؛ اما عمومیترین کارشان این بود که در خدمت مردم و بهویژه مسافران و تازه واردان به شهرشان بودند و عواید روزانه کسب و کار خود را تحویل فتوتخانه یا لنگرگاه یا زاویه و خانقاه میدادند. این عواید به دست آمده از کسب و کار حلال، ثروت زیادی در اختیار پیشکسوت قرار میداد و بدین ترتیب، گاه پیشکسوتان به مقام فرمانروایی شهرها نیز میرسیدند.
صفات جوانمردان
از مهمترین خصوصیات جوانمرد این بود که میبایست جسم سالم داشته باشد، زورمند باشد و در فنون گوناگون کشتی و ورزشهای متداول (چون تیراندازی، شمشیربازی، ناوهکشی و امثال آن) تبحر داشته باشد تا بتواند در برابر شداید و گرفتاریها و در مقام یاریگری به درماندگان مقاومت کند و در برابر زورگوییها به دفاع از خود و دیگران بپردازد.
در عهد مغول، کشتی میدانی و پهلوانی مورد توجه فراوان قرار گرفت و خانها از سراسر ایران کشتیگیران را که اغلب از اهل فتوت بودند، به دربار دعوت میکردند و مسابقات کشتی ترتیب میدادند. پهلوان برنده در این مسابقات مایه آبرو و شوکت طریقه و گروهش بود. فتیان از این مجرا نیز نفوذ خود را در حکومت و درنتیجه در جامعه گسترش میدادند.
خیزش فتیان
به علت نفوذ فراوان جوانمردان در دستگاه حکومت و به دست آوردن شغلهای حساس از سویی، و نفوذ در توده مردم که گروه گروه به خانقاهها و فتوتخانهها میپیوستند از سوی دیگر، فتوت یکی از پایگاههای عمده مردمی و گردآوری ثروتهای بیکران شد. جوانمردان که پهلوانانی نیرومند و ثروتمند بودند و از قدرت رزمی برخوردار، به هنگام احساس ضعف دستگاه مرکزی، در برابر حکومت قد علم میکردند و به منظور طرد بیگانه و اعاده عدل و داد به پا میخاستند. این طغیانها که هر یک ضربهای بر پیکر لرزان ایلخانان وارد میساخت، سرکوب میشد، تا اینکه قیام سربداران شکل گرفت و برای اولین بار فتیان شیعی حکومتی در ایران تأسیس کردند.
نمونه اولین قیام، قیام اخی شجاعالدین از جوانمردان کرمان است. نمونه دیگر این قیامها، شورش پهلوان یار احمد در هرات بود یا پهلوان محمد بن محمود جردی در خواف.
در اواخر حکومت ایلخانان در ایران جنبشی به ثمر رسید که نتیجه نهضت و قیام جوانمردان در این دوره بود. رهبران و مجریان این جنبش مردمی جمعی از عیاران خراسان بودند، مانند عبدالرزاق پسر خواجه فضلالله باشتینی و برادرش وجیهالدین مسعود، و بعد شاگردان آنها مانند پهلوان حیدر قصاب، پهلوان حسن دامغانی و چند تن دیگر از جوانمردان. در بین سربداران حکومت موروثی نبود و بیشتر، از پهلوانی به شاگردش میرسید. آنها سلسه مراتب شاهی را ایجاد نکردند؛ چون از هر قشری در قیام آنها شرکت داشتند و همه خود را در قدرت سهیم میدانستند؛ مثلا وجیهالدین که خود از عیاران و از نزدیکان به ابوسعید بود و به دربار ایلخانی رفت و آمد داشت، با شیخ حسن جوری متفق شد و رهبری قیام از آنها به شاگردانشان میرسید.شعارهای جوانمردان این دوره، نماینده زندگی معنوی اسلامی است.
یکی از پیشوایان بزرگ جوانمردی و فتوت در این دوره، شاعر متصوف پرآوازه، پهلوان مسعود خوارزمی معروف به پوریای ولی بود. نوشتهاند که وی از پهلوانان زورمند زمان خود به شمار میرفت و کشتیگیران هنوز وی را از پیشروان خود میدانند و اشعارش را در مراسم ورزش زورخانه میخوانند.
البته در دوران آخر حکومت سربداران آرمان رهبران با آرمانی که در آغاز قیامشان کردند متفاوت شد. در ابتدا آنان بر ضد ایلچیان مغول به پاخاستند و امیرانشان تحت لوای رهبران مذهبی دولت خود را در خراسان تشکیل دادند و در واقع نفوذ آنان در میان مردم، زمینه انقلاب را فراهم کرد؛ اما در اواخر حکومت، آیین جوانمردی همچون قبل رعایت نمیشد و حتی درصدد از بین بردن رهبران دینی برآمدند و همین امر موجب از بین رفتن قدرتشان شد.
کتابشناسی
۱٫ آژند، یعقوب؛ قیام شیعی سربداران، تهران، نشر گستره، ۱۳۶۳٫
۲٫ بیانی، شیرین؛ دین و دولت در ایران عهد مغول، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ج: دوم، ۱۳۸۱٫
۳٫ جمعی از مؤلفان، زیر نظر احمد رضا خضری؛ تاریخ تشیع، تهران، انتشارات سمت، ج: دوم، ۱۳۸۴٫
۴٫حقیقت، عبدالرفیع؛ جنبش سربداران و دیگر جنبشهای ایرانیان، تهران، کومش، ۱۳۹۰٫
۵٫خواندمیر؛ حبیبالسیر، با مقدمه: استاد جلال الدین همائی، زیر نظردکتر محمّد دبیرسیاقی، تهران، خیام، سوم، ۱۳۸۰٫
۶٫ میرخواند؛ تاریخ روضه الصفا فی سیره البنیاء و الملوک الخلفاء به تصحیح و تحشیه: جمشید کیان فر، تهران، اساطیر، ج: هشتم، ۱۳۸۰٫
منبع: روزنامه اطلاعات