نویسنده: عباس سعادتی
چکیده: به طور کلی، دیوانگی از تکنیک های عشق است؛ شرط عرفان دیوانگی است.
دیوانگان و مجانین، افرادی هستند که از فرط عقل خود را به جنون زده اند و این جنون به خاطر این است که کارهایی بکنند که مردم شک ننمایند.
در ادبیات فارسی، مجنون به عنوان یکی از مقدمان و پیشروان دیوانگان عاشق، حکایت هایی بس دلکش از او به جا مانده است. ماجراهای لیلی و مجنون سمبول و نماد داستان های جنون عاشقانه است؛ یعنی سرنوشت هر عاشقی مانند این دو است.
به طور کلی سه خصوصیت در داستان های مجنون مشاهده می گردد.
1- بریدن از مقام و جاه
2- اجتناب از عوام؛ پیروی از سنت های عوام برای عارفان ننگ است.
3- جنون و عشق؛ چرا که مردم فکر می کنند که او دیوانه است.
در بررسی های به عمل آمده از دیوانگان عطار، این سه خصوصیت در تمامی آنان دیده می شود؛ یعنی اغلب آنان از جاه و مقام دنیوی بریده اند. پیروی از سنت های عوام را ننگ می شمارند و پیوسته در صدد شکستن این بت ها هستند. و دیگر این که جنون و دیوانگی آنان برای عوام محرز و آشکار است، مردم فکر می کنند که اینان دیوانه هستند.
ادبیات فارسی دانشگاه آزاد مشهد1384 شماره7و8
منبع: پرتال جامع علوم انسانی