به كوشش:
دكتر مسعود غلامیه
دكتر یوسف بیگباباپور
درآمد:
سیدرضا صدیق یحیوی، ملقّب به «صدیقالحکماء»، از حکیمان و طبیبان معروف مراغهای، هم عصر با حاجی صمدخان شجاعالدوله، حاکم مراغه در دورۀ قاجار (متوفی 1333هـ.ق.)، بود. وی به خاطر تبحّر در کارش طبیب اعیان و بزرگان شهر بود. وی در یادداشتهای روزمرّۀ خود، در خصوص دید مردم نسبت به خود و شیوۀ جدید طبابتش چنین مینویسد: «در سال 1273 ق. مراغه از هر جهت محروم بود؛ نه از معارف اثری و نه ادارات دیگر نمونه. به قدری که در کوچه و بازار، بنده را نشان داده، میگفتند: حافظالصّحّه خودش هم مردار است و هم دواهایش!».
وی موقعی که طبیب شهر مراغه محسوب میشد، یک قرارداد پزشکی با اعیان و بزرگان شهر منعقد نموده، که خوشبختانه از گزند روزگار محفوظ مانده و به دست ما رسیده است. ذیلاً عین متن قرارداد آورده می شود:
حاشیه: «حضور حضرت مستطاب اجلّ افخم، حضرت سردار [ظاهراً سردار مؤیّد، برادر حاجی صمدخان شجاع الدوله مدّ نظر است] عرض ارادت دارم و به محضر تمام دوستان گرام و آقایان عظام سلام و عرض سلام میرساند».
متن: «قربانت شوم! محترم مرقومۀ 26 شعبان زیارت و از این که مختصر تخفیفی در رعشه و قوّۀ بدنی به هم رسیده، نهایت شکرگذاری [کذا] به عمل آمد. این دواها را امتحاناً نداده که عوض نماید؛ و امید کامل دارم که تا اتمام آنها اثر بیّنی بههم رسد؛ ولی برای متمّم معالجه، دوای دیگری حاضر و ارسال خواهد نمود. علیالعجاله با این حالت روزه نمیتوانید بگیرید. برای مصطفیقلیخان، ان شاء الله، از پست آینده دوای دیگر ترتیب و انفاذ میگردد.
امّا المطلب، بنده یک رنگم. پس از ورود به مراغه، تأمّل کرده و اطراف کار را ملاحظه نمود، دید بدون اساس صحیح، ماندنم در مراغه جز به مزید تکدّر و دل زدگی، برای طرفین نتیجه نخواهد داد. این بود که دست آن دولت و سرور حقیقی خود را بوسیده، مراجعت نمود.
بنده با کمال شرف و سعادت و صمیمیّت، حاضرم که در مراغه توطّن و اواخر عمر خود را بذل به خدمات و معالجات تاریخی آقایان عظام و دوستان گرام نموده، و نیک نامی ابدی در این ولایت به یادگار بگذارد؛ به این شرط که یک مرتبه با اهل بیت و لوازم صحیح طبیّه آمده، و لدیالورود، در منزل بیرون و اندرون کافی برای مطبّ و اهل بیت که قبلاً برای بنده اجاره و حاضر خواهدشد، بدون مزاحمت به احدی وارد و با حواس جمعی و آسودگی خاطر مشغول معالجات بندگان خدا باشد. این هم دو شقّ دارد:
شقّ اولی، که به ملاحظات حکمتی و حفظالصّحتی و اقتصادی صلاح طرفین است، این است که لااقلّ ده نفر از آقایان کونتراکتنامۀ ثقی متقاعد کنند و این را ملتفت بشوند که در این صورت مجبور خواهند شد که بدون مداخلۀ غیر، از طبابت ناخوشها و دستورالعملهای صحیّه به بنده رجوع فرموده و بنده را پس از تفضیلات ایزدی، مسئول حفظالصحّۀ اهل بیت خود بدانند؛ و اگر ثبت و صورت مخارج مالیۀ خود را داشته باشند و مقایسه کنند، یقین از برای ایشان حاصل خواهد شد که این کونتراکت صرفه و عین صلاح آنها است و بنده هم یقین کرده و اطمینان خواهم داشت که پس از تفضیلات ایزدی به مساعدت ایشان خود و اهل بیت را به آسودگی در آنجا کفالت خواهد نمود؛ و در ضمن با همکاران محترم و اربابرجوع دیگر به طور رضایت بخش همراهی و رفتار خواهد نمود.
شقّ دوم، این است که یک نفر یا دو نفر، منفرداً یا مشترکاً، دویست تومانی به ملاحظۀ خدمت به عموم و آسودگی و حفظ اهل بیتش برای مخارج حرکت اهل بیت و تهیه و تکمیل لوازمات طی مساعدت نموده و پس از اخذ وجه به فاصلۀ یک هفته منتهی ده روز کاملاً حرکت کرده، و لدیالورود باز در عمارت بیرون اندرون کافی که قبلاً تهیّه و به اسم بنده اجاره کرده باشند، وارد شویم و تا یک سال آن یک نفر یا دو نفر را مجاناً معالجات کرده شود.
بنده با آقایان عظام مراغه با شرایط ذیل کونتراکت مینماید که با اهل بیت از تبریز قطع علاقه کرده، آمده، در مراغه توطّن نموده، به معالجات مرضای ایشان مشغول شده و به افراد دیگر هم به طور رضایتبخش و در مقام رجوع خدمات و معالجات نماید.
[1.] اوّلاً ده نفر از آقایان عظام در عرض سال من حیث حقالقدم و حقالعلاج و پول دوا از صد الی دویست و پنجاه تومان به دو یا سه قسط به بنده بپردازند؛ به این معنی آنهایی که عدّۀ نفرات اهل بیتشان از بزرگ و کوچک و ذکور و اناث، از ده کمتر یا ده نفر باشد، صد تومان، و آنهایی که مابین ده و شانزده نفرند، صد و پنجاه تومان، و آنهایی که بیست الی بیست و چهار نفرند، دویست، و آنهایی که متجاوز از سی نفر باشند، دویست و پنجاه تومان داده باشند؛ و خانههایی که نفوس آنها بیست الی سی نفرند، یعنی دویست یا دویست و پنجاه خواهند داد، در عرض سال سر خرمن، هر خانه علاوه یک خروار آرد هم ضمیمه خواهند نمود.
اگر در دو قسط بدهند، نصف را در اوّل و نصف را پس از شش ماه، یعنی در وسط سال، و در صورتی که مایل به سه قسط شدند، قسط اوّل در اوّل و قسط دوم پس از چهار ماه و قسط سیم بعد از هشت ماه و در آخر سال یا وسط سال، هر کس از معالجات و رفتار و خدمات بنده، دلخوش نشد، میتواند داخل در کونتراکت نشود.
- از افراد اهل بیت هر کس مختصر کسالتی به هم رساند، باید بدون رجوع به دیگری و مداخلات خارجی، به بنده اطلاع بدهند.
- اگر در یک نفری از اهل بیت مرض کهنه بوده باشد، پول دوای آن جزو این کونتراکت نبوده، جداگانه و عادلانه اخذ خواهد شد. مریضهای تازه که پس از تاریخ کونتراکتنامه به هم خواهند رسید، داخل این کونتراکت میباشند.
- هفتهای یک مرتبه خواه مریض داشته باشند، یا نه، بنده حاضر شده و افراد خانه را معاینۀ طبّی نموده و دستورهای صحّتی خواهد داد.
- و برای آلودگی طرفین و محفوظ بودن از امراض، بهتر این است از روی دستورالعملهای صحّته که به مقتضای وقت خواهم گفت، تجاوز ننمایند.
- این قرارداد تا دو فرسخی مراغه است؛ یعنی اگر یکی از شرکای کونتراکت منفرداً یا با اهل بیت به خارج مراغه مسافرت نماید، که بیشتر از دو فرسخ باشد، در صورت داشتن مریض باید مال سواری یا درشکه فرستاده، و به حسب قرب و بعد حقالقدم علاوه بدهد.
- آبلهکوبی اطفال خانه به عهدۀ بنده بوده و بدون تصویب بنده از افراد خانه فصد و حجامت و شُرط نخواهد نمود.
دکتر صدیقالحکماء »
منبع :
جستارهايي در ميراث اسلامي (مجموعه مقالات، يادداشتها، اسناد و متون)
دفتر سوم (ويژهنامة مراغهپژوهي)
به كوشش: دكتر مسعود غلاميّه، دكتر یوسف بیگباباپور