علی اکبر باقری خلیلی؛ عصمت عامری
با وجود آنکه مولوی پرورده ی دوران آشوب زده ای چون دوران مغول است، تحت تأثیر تعالیم پدرش، بهاء ولد، و استادش، محقق ترمذی، و به ویژه شمس تبریزی، با سلوک در تصوّف بسطی و عرفان عاشقانه، شادی و طرب را درون خود جاری ساخت و در غزلیّات شمس بازتاب داد. با مطالعه و بررسی عوامل شادی در غزلیّات وی، روشن می شود که نوع شادی او انفسی و درونی است. او بر عشق، معشوق، رهایی از خود و وصال، بیش از سایر عوامل تأکید دارد. از دیدگاه او، عشق، شادی بخش زمان و مکان، عامل کمال و وصال به معشوق است و معشوق دوگانه، یعنی نهان (خدا) و آشکار (شمس، زرکوب و چلبی) به زندگی اش معنا می بخشند. او با کشف معنای زندگی، در رهایی از خود و پیوستن به وصال می کوشد و آن گاه که به خودشکوفایی و کمال می رسد، مغز و معنی شادمانی را می یابد و برای ابدی ساختن آن، از بندگی معشوق غافل نمی شود.
منبع: ادبیات عرفانی، دوره 1، شماره 2، بهار و تابستان 1389