سواد يك فرمان صفوي و چند سنگنوشته ديگر در تهران
بر اساس نسخه خطي «كراسة المعي»
«كراسة المعي» نام مجموعه خطي بزرگي بالغ بر 2838 صفحه و مشتمل بر رسالهها، يادداشتها و مطالب متفرقهاي است كه در كتابخانه مجلس شوراي اسلامي نگهداري ميشود. اين مجموعه در زمان ورود به كتابخانه مجلس، دو جلد بسيار قطور و استفاده از آن بسيار مشكل بود، لذا بخش صحافي كتابخانه آن را به چهار جلد تبديل كرد و از 9450 تا 9453 شمارهگذاري شده است. ميرزا غلامحسين خان اديب شيرازي معروف به «افضل الملك» و متخلص به «المعي» (1348 هـ) كه مستوفي اول ديوان و مترجم دارالترجمة ناصري بوده، اين مجموعه را به اشاره محمدحسن خان اعتمادالسلطنه وزير انطباعات و مترجم مخصوص ناصرالدينشاه گرد آورده است.[1]
كراسه المعي حاوي رسالهها، نامهها، فرمانها، اسناد، اشعار، احاديث، نقشههاي بناها و مطالب متعدد و متنوع ديگري است كه در موارد بسياري، اطلاعات تاريخي مفيد و منحصر بهفردي از آن استخراج ميشود.[2] از جمله مطالب قابل توجه موجود در اين مجموعه، سواد يك فرمان از دوره صفوي در شهر تهران و متن چند سنگنوشته ديگر در محدودة استان تهران است كه نگارنده اين سطور در اينجا به بازخواني آنها پرداخته است.
- سواد فرمان شاه عباس اول صفوي در چهارسوق تهران
در صفحه 329 نسخة كراسه المعي، سواد يك فرمان تاريخي بازخواني و نقل شده است. پس از نقل متن كتابه، گردآورنده توضيح داده است كه اين فرمان بر سنگ مرمر حجّاري و بر ضلع رو به مغرب چهارسوي دارالخلافة طهران (ظاهراً چهارسوق بزرگ در بازار تهران) نصب شده؛ اما آن را از فتحعليشاه قاجار پنداشته است. در حاليكه تاريخ مذكور در متن، يعني سال 986، مطابق با دوره پادشاهي شاه عباس اول صفوي است و نشان ميدهد كه اين فرمان از سوي او صادر شده است.
نگارنده براي آگاهي از اينكه كتابه فرمان مزبور تا به امروز باقي مانده است يا نه، به چهارسوق تهران رفته و ديوارهاي آن را با دقّت بررسي كرده است، اما نشاني از كتابه فوق نيافته و گويا امروزه از بين رفته است. با توجه به اينكه از دوره شاه عباس كتابه سنگي ديگري در تهران وجود ندارد، لذا ميتوان سواد فرمان فوق را سند باارزش و منحصر بهفردي در تاريخ تهران در دوره صفوي به شمار آورد.
سواد فرمان مورد نظر و توضيحات كاتب در پايان آن، بر اساس نسخه خطي كراسه المعي، به شرح زير است:
«فرمان همایون شد:
چونکه بموجب فرمان واجب الاذعان اعلیحضرت خاقان جمجاه جنّتمکان، مال و مراعی و مواشی و بيوت النّحل مؤکداً ………..[3] نامه و مال اصناف و محترفه الكاء ري به تخفیف و تصدّق مقرّر شد در این ولا کدخدایان محترفه بازاریان طهران بدرگاه معلّی آمده بعرض رسانیدند که کدخدایان ………[4] خراجات بدیشان میرسانند، تیولداران الکاء مذکور توقّعات بیحساب میکنند. بنابراین فرمودیم کلانتران و کدخدایان الكاء ري، فرمان اعلیحضرت خاقانی را قدوة الامر والا دانسته الی آخره ممضی و منفذ شناسند و مطلقاً یک دینار و یکمن (؟) از عيدي و نوروزی و سلامانه و غیر ذلک بخلاف حکم بر اصناف محترفه حواله ندارند و تیولداران و داروغهگان حسبالمسطور مقرّر دانسته اصلاً و قطعاً طمع و توقّع ننمایند. فی یوم یکشنبه بیست و چهارم شهر ربیعالاول پارسئیل 986. بسعی خواجه زینل و خواجه محمود.
این صورت مسطوره در فوق، سواد حکمی است که بر صفحه سنگ مرمری منقور گردیده و بر یک سمت دامنه رو به مغرب چهارسوی دارالخلافه طهران نصب گردیده است.
خواجه زینل و خواجه محمود، سنگتراش این لوحه بودهاند. افضلالملک.
اعلیحضرت خاقانی جمجاه جنّتمکان، مقصود فتحعلیشاه قاجار طاب ثراه است.»
- سنگنوشتههاي جاده هزار چم، از دوره ناصرالدینشاه
در صفحه 358 نسخه مزبور، متن كتيبهاي برروي يك دروازه سنگي بر سر جاده هزار چم در بالاي دره رود چالوس بازخواني شده كه بر اساس آن، جاده مزبور در سال 1283 هـ ق در دوره ناصرالدينشاه تأسيس شده است. همچنين به نقش برجستهاي در سمت غرب همين دروازه اشاره شده است كه علاوه بر يك رباعي، صحنة شكار ناصرالدينشاه به همراه ملازمان وي را به تصوير كشيده و در سال 1284 هـ ق به دست استاد محمد حجّار، حجاري شده است. بر اساس توضيحات گردآورنده، در شرق همين دروازه كتيبه ديگري از سنگ مرمر وجود داشته است كه حاوي اشعاري در مدح ناصرالدينشاه بوده و تاريخ آن 1285 هـ ق و نام حجّار آن، استاد محمد علي حجّار طهراني بيان شده است.
متن كتيبههاي مزبور به همراه توضيحات افضلالملك، به شرح زير نقل ميگردد:
«بالای سر دروازه سنگی واقعة راه جدید البناء هزارچم بالای رودخانه چالوس بر پارچه سنگی به طور لوح، این عبارت منقور و منقوش نصب شده:
بسم الله الرحمن الرحیم. اِنّا فتحنا لک فتحاً مبیناً. هر کس از این دروازه بگذرد و حمد بخداوند عالم و صلوات بر محمد و آل او نفرستد و بسلطان عادل ناصرالدینشاه دعا نکند، بلعنت خدا و نفرین رسول گرفتار شود. 1283.
در زمانی این راه صورت اختتام یافت که جناب جلالتمآب عزیز خان سردار کلّ قشون محروسة ایران بوده و جناب نوشیروان خان اعتضادالدوله حاکم مازندران. (تاریخ ندارد.)
در سمت مغرب این دروازه بسنگ مرمر دیگر تمثال اعلیحضرت همایونی ناصرالدینشاه در حالتیکه صید شیر میفرماید در شکار جرگه با صور جمعی از ملتزمین رکاب ظفر انتساب و در حواشی این لوح این رباعی منقوش است:
نصر فزاینده باد ناصر دین را | ناصر دین خسرو زمان زمین را | |
صورت نخجیر شاه بین که چو روباه | ریخته بر جان ببر و شیر عرین را |
عمل استاد محمّد حجّار
در گوشه دیگر همین سنگ: علیاکبر شاگرد مدرسه 1284
در سمت شرقی دروازه بر لوح سنگ مرمری منقور است این اشعار مکتوب ذیل:
در همایون عهد از راي سترگ | خسرو باذل شهنشاه کریم | |
بوالمظفر ناصرالدینشاه راد | کز نظیرش مادر گيتي عقیم | |
در رکابش فتح و نصرت ملتزم | بر جنابش حشمت و شوکت قویم | |
امر او جانبخش چون امر مسیح | رای او تابنده چون دست کلیم | |
دید راهی سخت همچون وامخواه | سالکان از خوف چون مرد غریم | |
معبری تاریک چون طبع حسود | مسلکی تاریک چون رای لئیم | |
رهروان دیدند با چشم عیان | صد چو خود افتاده با عظم رمیم | |
بر جبالش کی رسد مرغ خیال | در وهادش کی رسد فکر حکیم | |
دور مردم زین طریق پرخطر | همچو از آیات شیطان رجیم | |
قاطعان راه در طی طریق | خویش را دیدند چون مرد سلیم | |
کاروانی چند زین مسلک گدا | کودکانی چند زین معبر یتیم | |
ارتفاع قله را دانا خداست | انخفاض درّه، الله علیم | |
شد بزرگ این راه از فرمان شاه | شارعش فرخنده چون شرع قویم | |
مسلکی محکم نهاد از خاک و سنگ | آنکه گرد و خاک پيشش زر و سیم | |
کس ندیدست اینچنین بنیاد سخت | هیچکس نشنیده زآثار قدیم | |
بس قوافل بگذرد بیخوف و ترس | ز امر خسرو این جحیم آمد نعیم | |
اینچنین کاری کند عزم ملک | خسرو اعظم کند کاری عظیم | |
خواست پیر عقل تاریخش ز من | گفت فخری شد صراط المستقیم | |
در هزار و دو صد و هشتاد و پنج | زد رقم کار من طبع سلیم |
عمل کمترین بنده درگاه استاد محمد علی حجّار طهرانی»
- سنگ قبر قنبر غلام امامزاده داوود، از دوره فتحعليشاه
بقعه امامزاده داوود از زيارتگاهها و تفرّجگاههاي مشهور واقع در كوهستانهاي شمال تهران است كه در روستاي امامزاده داوود در حدود 20 كيلومتري شمال «كَن» قرار دارد. بر اساس باور اهالي روستا، قنبر غلام امامزاده داوود است كه به همراه وي به اين مكان آمده و در مجاورت وي به خاك سپرده شده است. قبر وي در داخل بقعه امامزاده و داراي ضريح مستقلّي است.
در صفحه 359 كراسة المعي، متن لوح قبر «قنبر» غلام امامزاده داوود بازخواني شده است. بر اساس توضيحات كاتب، لوح قبر مزبور شامل دو قطعه سنگ از جنس مرمر است كه قطعه اول حاوي تاريخ 1243 و قطعه دوم حاوي تاريخ 1250 و بنابراين هر دو قطعه در دوره فتحعليشاه قاجار نصب شده است. توضيحات كاتب و بازخواني دو لوح قبر، به شرح زير است:
«در صحن امامزاده داود سمت غربی در اطاقیکه قریب به حرم امامزاده که در جهت قبلی صحن واقع است معروف به مقبره قنبر غلام حضرت امامزاده است قبر مساوی زمین و لوحی دو قطعه برروی وی از سنگ مرمر نصب شده و این کلمات بر او منقوش و منقور به خط.
بر قطعة بالائین:
هو العزیز. به عهد دولت روزافزون خدیو زمان صاحبقران دوران شاهنشاه جمنشان فتحعلیشاه قاجار خلّد الله ملکه توفیقات یزدانی شامل احوال نوّاب مستطاب مالک رقاب شاهزاده اعظم جهانسوز میرزا شد بتعمیر این مرقد شریف که مضجع خادم آستان سپهر بنیان امامزادة اعظم الشأن امامزاده داود است و مکمن جسد مطهّر غلام آن مقرّب درگاه خالق ودود است بتاریخ شهر جمادی الثانی پرداخت. 1250.
بر قطعة زیرین:
ستر کبری خازنالدوله که هست | در حریم شاه بانوی مهین | |
آن ملک طینت که آمد در جهان | پاکرای و پاکزاد و پاکدین | |
خواست نفعی آتی از روز جزا | خواست اجری بهر روز واپسین | |
در جوار حضرت داود جست | این سعادت را و شد بختش قرین | |
کرد این عالی عمارت را بنا | از خلوص نیّت و صدق یقین | |
تا که باشد زایرانش را مکان | تا که باشد خادمانش را مکین | |
بهر پاس دولت دارا چو یافت | زیب اتمام این بنای دلنشین | |
کلک فرغی بهر تاریخش نوشت | آمد اینجا رشک فردوس برین |
سنه 1243
این دو قطعه سنگ مرمر یکقطع و یکاندازه مثل اینکه یکقطعه بوده ولی از میان شکسته و منفصل شده است. این دو تاریخ مختلف که یکی پنجاه و دیگری چهل و سه، شاهد است بر اینکه قطعة بالائی را بعد بر قطعة زیری متّصل کردهاند. والله اعلم.»
سواد فرمان شاه عباس اول صفوي در صفحه 329 كراسة المعي
متن سنگنوشتههاي جاده هزار چم از دورة ناصري، در صفحه 358 كراسة المعي
متن سنگ قبر قنبر غلام امامزاده داوود در صفحه 359 كراسة المعي
[1]. حافظيان بابلي، ابوالفضل، فهرست نسخههاي خطي كتابخانه مجلس شوراي اسلامي، تهران: كتابخانه، موزه و مركز اسناد مجلس شوراي اسلامي، 1388، ج 30، ص 135.
[2]. براي آگاهي از فهرست مطالب كراسه المعي، ر.ك: همان، صص 136-143.
[3]. ناخوانا
[4]. ناخوانا
منبع :
جستارهايي در ميراث اسلامي (مجموعه مقالات، يادداشتها، اسناد و متون)
دفتر اول
به كوشش: دكتر یوسف بیگباباپور