سنگ‌نوشته‌های قبرستان وزیر یار محمد خان الکوزائی در هرات

سنگ‌نوشته‌های قبرستان وزیر یار محمد خان الکوزائی در هرات

سید محمد (عارف) موسوی نژاد

ساعت ده صبح روز سه شنبه نهم رمضان سال 1432 قمری 18 مرداد 1390 خورشیدی مقابل ترمینال شهر باستانی هرات که در شمال شهر واقع شده است ایستادیم سه نفر از دوستان برای تهیۀ بلیط کابل به بلیط فروشی داخل ترمینال رفتند من و راننده (آقای حاج صداقت) باید چند لحظه منتظر می ماندیم در همین لحظه تابلوی با رنگ سبز توجهم را جلب کرد که با دو زبان فارسی و پشتو با رنگ سفید نوشته شده بود.

سنگ‌نوشته‌های قبرستان وزیر یار محمد خان الکوزائی در هرات

(تابلوی آرامگاه وزیر یار محمد خان)

 

به راننده گفتم من می روم چند تا عکس بگیرم شما منتظر بمانید زود بر می گردم، از ماشین پیاده شدم عکس بالا را گرفتم ، هرچه اطرافم را نگاه کردم اثری از آرامگاه ندیدم ، از چند نفر آدرس را پرسیدم همه اظهار بی اطلاعی نمودند تا یکی با دستش به کوچه باریکی اشاره کرد و فرمود اونجا یک زیارت است رفتم داخل کوچه، چند تا سنگ قبر ایستاده و چند تا هم خوابیده با یک سنگ آسیاب دیدم، با عجله در مدت شاید کمتر از ده دقیقه نزدیک 80 تا عکس تهیه نمودم و بر گشتم و حاصل این زمان کوتاه را در ادامه تقدیم می کنم. هرچند عکس این مجموعه کامل نیست ودو سه تا از سنگ ها طرف دیگرش گرفته نشده است اما ممکن است دیگر فرصت پیدا نکنم به این بپردازم و چه بسا این آثار گران بها که نزدیک به دو قرن قدمت دارد از بین برود و نابود شود پیشاپیش از همه فرهنگ دوستان و تاریخ پژوهان عذر خواهی می کنم .

اما پیش از معرفی این مجموعه  مختصر شرح حال از وزیر یار محمد خان الکوزایی و اوضاع سیاسی اجتماعی هرات در عصر وی به نقل از کتاب (افغانستان در پنج قرن اخیر نوشته میر محمد صدیق فرهنگ) می آورم .

*  *  *

در سال 1247 و 1248 قمری  عباس میرزا پسر ارشد فتح علی شاه قاجار برای تنبه امرای محلی و ملوک الطوایفی به خراسان لشکر کشید و قصد تسخیر هرات را داشت . حکمران هرات در این وقت کامران میرزا پسر شاه محمود سدوزایی بود که در سال 1828 بعد از مرگ پدر زمام امور را به دست گرفته بود . مشار الیه فرد سفّاک ، عیّاش و به لهو و لعب معروف بوده است اما امور ولایت هرات را وزیر فعال و کار آزموده اش یار محمد خان الکوزایی اداره می‌کرد .

عباس میرزا از کامران تقاضا کرد تا وزیرش را برای مذاکره به مشهد بفرستد و چون یار محمد خان به آنجا آمد ، نایب السلطنه سعی کرد به زور یا به رضا از او سندی مبنی بر تسلیم هرات به دست بیاورد . وزیر مقاومت نمود و با این که به شکنجه و عقوبت تهدید گردید و حتی دو دندانش را هم از دست داد به دادن چنین سندی راضی نشد (افغانستان در پنج قرن اخیر ص 280).

محاصرة هرات از طرف ایرانیان در 23 نوامبر 1837 آغاز شده برای مدت تقریبا 9 ماه دوام کرد . مدافعین هرات به فرماندهی وزیر یار محمد خان تمام تدابیر لازم را برای محاصره دراز مدت اتخاز کرده بودند و اهالی قراء و قصبات مجاور نیز با آنها در این امر کمک می کردند (همان ص 282)

دولت ایران در اثر تهدید انگلستان به محاصره هرات پایان داد و آنجا را ترک گفتند . در این هنگام وزیر یار محمد خان که دوست انگلستان شمرده می شد عملا زمام امور را در دست داشت و از میجز دارسی تود که به حیث نمایندۀ حکمران کل هند در آنجا مقرر شده بود برای تنظیم مجدد امور ولایت امداد مالی گرفت (همان صص 296 و 297).

همان طور که اشاره شد یار محمد خان الکوزایی که وزیر کامران سدو زایی زمامدار هرات بود ، در قلعه بندی هرات نقش عمده را در دفاع از شهر اجرا کرد . چون انگلستان هم به محافظت شهر هرات علاقه مند بودند و نماینده شان الدرد پاتنجر برای همین منظور در هرات بود ، اشتراک منفعت ، دوستی را در بین آنان و وزیر محکم گردانید . در ختم محاصره پاتنجر به کابل آمده و میجر تود به عنوان نمایندۀ رسمی انگلیس از طرف مکناتن به هرات اعزام شد .

در این وقت زراعت و اقتصاد هرات در اثر لشکر کشی ایران تباه شده خزانه خالی گردیده و مردم شهر و ولایت گرسنه بودند . کامران هرچند به نام زمامدار شمرده می شد ، اما در  اثر افراط در می خوارگی و عیاشی ، تاب و توانش را از دست داده بود و کارها به دست وزیر بود . این یکی که مردی نهایت قسی القلب و پول دوست بود ، برای به دست آوردن وجه ، به صدور یگانه متاعی که هنوز در تصرف داشت ، یعنی نفوس هرات پرداخته هزاران زن و مرد و دختر و بچه را به غلامی و کنیزی می فروخت .

نمایندۀ انگلیس سعی کرد او را از این کار باز دارد و برای منصرف ساختن او از آدم فروشی ، علاوه بر سلاح و تجهیزات حربی مبالغی نقد نیز به او کار سازی کرد . امّا این پیش آمد به حرص وزیر افزود و چون نمایندۀ انگلیس نتوانست خواست او را تماما برآورده سازد ، و زیر او را از هرات اخراج نموده برای به دست آوردن پول دوباره به ضبط و تاراج اهالی و برده فروشی روی آورد . در این ضمن وی به این فکر افتاد که خود را از شرّ زمامدار رسمی و لایت یعنی کامران خلاص نموده پول و جواهرات او را هم تصاحب نماید . هرچند شهزاده از قصد او اطلاع یافته و به بالا حصار پناه برد ، امّا وزیر او را در آنجا محاصره نموده پس از پنجاه روز به دست آورد و به زور شکنجه خزینه و جواهرات او را تصرف نمود . در آخر هم چون اطمینان حاصل کرد که هیچ چیزی پنهانی نزد او باقی نمانده ، اورا در زندان خفه نمود ، در حالی که پیش از قتل او زنان و دختران جوانش را خود و همکارانش بین خود تقسیم کرده و سایرین را به بردگی به فروش رسانده بودند .

بعد از قتل کامران ، یار محمد خان حکمران بدون منازعه هرات شد و چون مرد جاه طلبی بود در صدد توسعۀ متصرفاتش بر آمده در اول به طرف شمال متوجه شد و قسمتی غربی ترکستان را تا حدود بلخ به هرات ضمیمه نمود . وی همچنین به سرزمین هزاره لشکر کشید هشت هزار نفر از سکنه منطقه مذکور را به قسمت پایین رود خانه هریرود نقل داد که بقایای این مردم در خراسان ایران و ترکستان روسی به نام بربری سکونت دارند (همان صص 335 تا 337)

بعد از مدتی دوباره متوجه ترکستان شد و می خواست بلخ را فتح کند که خبر حملۀ کهن دل خان زمامدار قندهار به فراه او را مجبور به مراجعت ساخت . چون کهندل خان با استفاده از گرفتاریهای والی هرات ، فراه را فتح نمود ؛ یار محمد خان با وزیر اکبر خان[1] در کابل وارد مذاکره شد و دخترش را به همسری او در آورد و طرفین اتفاق نمودند که قندهار را از دست کهن دل خان و برادران او خارج کنند . هرچند در این زمینه توفیق پیدا نکردند . اما اتحاد دو وزیر (یار محمد خان و اکبر خان) که حالا در رأس جمعیت ضد انگلیس در کشور قرار گرفته بودند بازهم قوی تر گردید . در قدم ثانی آنها در سال 1846 متفقا قاصدی به ایران فرستاده از شاه ایران علیه پیشرفت انگلیسی ها در شمال هند کمک خواستند . امّا شاه ایران فقط به ارسال هدایا به ایشان اکتفا نموده از قبول پیشنهاد شان سر باز زد . این اقدامات رابطه اکبر خان را با پدرش به شدت تیره ساخت طوری که وزیر در صدد دست گیری پدر در آمد ، درحالی که نزدیک بود جنگ داخلی شعله ور شود در این هنگام وزیر اکبر خان وفات نمود (همان صص 337 و 338) .

اما یار محمد خان که بعد از مرگ وزیر اکبر خان خود را در برابر حریف قدیمش کهندل خان تنها یافت دو باره به ایران رجوع کرد . و این در وقتی بود که ناصر الدین شاه تا زه به سلطنت رسیده بود و برای مقابله با سرکشان خراسان به کمک نظامی او احتیاج داشت . یار محمد خان با دو هزار سپاه به خراسان رفته حمزه میرزا والی آن ولایت را در خاموش ساختن آتش بغاوت یاری نمود . در نتیجه ناصر الدین شاه لقب ظهیر الدوله را به او داد و هرات رسماً در تحت حمایت ایران قرار گرفت . و سر انجام در سال 1850 یار محمد خان وفات نموده و پسرش سعید محمد خان که شخص نیمه دیوانه ای بود ، به جای او والی هرات شد و مانند پدرش بالقب ظهیر الدوله در تحت حمایت ایران حکومت کرد (همان صص 339 و 340) .

[1]. منظور محمد اکبر خان پسر امیر دوست محمد خان است .

 

 

دانلود متن کامل مقاله

منبع :

جستارهايي در ميراث اسلامي (مجموعه مقالات، يادداشت‌ها، اسناد و متون)

دفتر اول

به كوشش: دكتر یوسف بیگباباپور

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.