
کتاب « سرگذشت اجتماعی تقویم در ایران» تألیف زهره سروشفر، توسط انتشارات اگر، چاپ و منتشر شده است.
تقویمها از قدیمترین ابزارهای زمانی هستند؛ مشخصکردن فصول، ماهها و روزها همواره برای زندگی بشر اهمیت داشته است؛ از یکسو زمان کاشت و برداشت را مشخص میکرد و از سوی دیگر زمان جشنها و آیینهای مذهبی را یادآوری میکرده است. بدین ترتیب تقویم در جایی میان طبیعت و فرهنگ ایستاده است.
در دوران پیشامدرن طبیعت و دین عوامل تأثیرگذار بر استخراج و نامگذاری تقویم بودند و آن را نشانهگذاری میکردند. همراه با پیچیدهترشدن جوامع و ایجاد حکومتهای متمرکز و دولت ـ ملتهای مدرن، تنظیم و تدوین تقویم بر مبنای سیاستگذاریهای تعیینشده توسط دولتهای ملی، ابعاد تازهای یافت. دوران مدرن روابط جوامع را نیز با تقویم تغییر داد؛ زیرا رجوع به تقویم به امری هرروزه یا حتی چندبار در روز تبدیل شد. امروزه بسیاری از افراد از تقویم به عنوان دفتری برای یادداشت زمان کارهایشان استفاده میکنند. تغییر مفهوم زمان در جامعۀ مدرن و شتاب زمانی زندگی روزمره، در تقویم نیز خود را بازتاب میدهد. از سوی دیگر تقویمها به مکانی برای نگهداشت حافظه تبدیل شدند؛ از اینرو تنش بر سر تقویمها بالا گرفت؛ زیرا حکومتها میخواستند روایت خود را در تقویم ثبت کنند؛ بنابراین در جوامعی که حاکمان اصرار بیشتری بر این موضوع دارند، گروههای مختلف اجتماعی، برای حفظ و اشاعۀ حافظهشان، تقویمهای متفاوتی انتشار دادند و تقویمها صورتهای متنوعی به خود گرفت.
در شهرهای مختف تقویمهایی با گاهشماریهای گوناگون مانند گاهشماری طبری، سنگسری و …. هرساله منتشر میشوند؛ این تنوع و تکثر تقویمها از کجا سرچشمه میگیرد؟ آیا همواره این تنوع وجود داشته است؟ در خصوص تقویم در هر دورهای کدام موضوع از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است؟ این کتاب سعی دارد در حد امکان پرسشهای مطرحشده را بررسی کند و پاسخهایی به آنها بدهد.
این کتاب تلاشی است برای پرداختن به تاریخچۀ تقویم از زاویهای دیگر؛ یعنی به جای تأکید صرف بر انواع گاهشماریها و رویدادهای نجومی شکلدهندۀ تقویم، در این کتاب به تقویم در جایگاه وسیلهای مادی پرداخته شده است و اشکال متنوع آن، تحولاتش و رابطۀ آن با زیست روزمرۀ مردم و حاکمان مورد توجه قرار گرفته است.
فصل نخست کتاب تلاشی است نظری برای ورود به بحث زمان و تقویم. سؤالی که همواره در خصوص ادراک زمان میان دانشمندان مطرح بوده است، این است که آیا زمان ادراکشده حاصل زیست طبیعی انسان است یا زیست اجتماعی او؟ اگر زمان امری اجتماعی است، در کجا ویژگی خود را بروز میدهد؟ تقویمها در جایگاه یکی از ابزارهای اندازهگیری زمان، چه کارکردهایی در جامعه ایفا میکنند؟ در این فصل کوشیده است به این سؤالات پاسخ داده شود.
در فصل دوم به رابطۀ حاکمان با تقویم در دوران معاصر ایران اشاره و نقاط عطف آن بررسی شده است. تقویم در اغلب جوامع همراه با قدرت رابطه داشته است؛ قدرتهای حاکم گاهشماری تقویم را مشخص میکردند و دربارۀ مسائلی مانند مبدأ تقویم و شیوههای کبیسهگیری تعیین تکلیف میکردند. روایت قدرت سیاسی از تاریخ میتواند در قالب مناسبتهای تقویم بازنمایی میشود. از این طریق قدرت سیاسی به برساخت رویکردی مشترک به گذشتۀ تاریخی جامعه میپردازد.
در فصل سوم رابطۀ اعضای جامعه در دوران معاصر با تقویم بررسی شده است. به همان میزان که پادشاهان برای تصمیمگیری در امور گوناگون به دانستن سعد و نحس زمانها نیاز داشتند، اعضای جامعه نیز در فعالیتهای گوناگون زیست روزمرۀ خود از آن استفاده میکنند. اما تغییر کارکرد تقویم صرفاً برای قدرت سیاسی نبوده است، بلکه اعضای جامعه نیز از آن متأثر میشدند. در مقابل تاریخ رسمی حکومت، حافظههای غیررسمی اعضای جامعه هم سر برآورده و بهویژه در دوران پس از انقلاب اسلامی، تقویمهای غیررسمی را شکل دادهاند.
فصل آخر اَشکال تقویم به عنوان یک شیء و تنوع و تکثر آن را مورد توجه قرار داده است. تقویمها در اشکال گوناگون مانند دیواری، رومیزی، جیبی، سررسیدنامه و … منتشر میشوند.
فهرست مطالب کتاب:
سخن دبیر مجموعه
مقدمه: کدام تقویم؟
فصل اول: تقویم: میان طبیعت و فرهنگ
فصل دوم: تقویم از آن کسی است که قدرت از آن اوست: تقویم بهمثابۀ تاریخ
فصل سوم: تقویم را از آن خود میکنیم: تقویم بهمثابۀ حافظه و آبرو
به جای نتیجهگیری
فهرست منابع
پیوستها
منابع
منبع: کتابخانه تخصصی ادبیات