فاطمه حیدری
چکیده: قصۀ دقوقی در مثنوی معنوی از جمله قصه هایی است که حیرت خوانندگان و شارحان آن را برانگیخته است، اما حیرتی که شاعر بارها و بارها به آن اشاره میکند حیرت عارفانه است.
تجربۀ شاعر و درون مایۀ داستان بنظر خواننده آشنا نمی آید و رازهایی ناگشوده دارد. فهم و دریافت آن با یافته های حواس ظاهری ممکن نیست و امری ناهمگون و متفاوت با تجربیات روزمره و عادی است. ابهام درونی اغلب حوادث، آن را نیازمند توضیح و تفسیر میکند، به گونه ای که در گشودن قفل رازهای آن به عقل و منطق نمی توان تکیه کرد. این داستان تجربه ای ازلی است که از راه ناخودآگاهی منتقل شده، کلید کشف ضمیر ناخودآگاه و بررسی رمزها و نمادهای آن است. در این مقاله برآنیم تا با طرح چکیده ای از قصه به حل برخی از پیچیدگی های آن بپردازیم.
پژوهشنامه فرهنگ و ادب سال ششم پاییز و زمستان 1389 شماره 10
منبع: پرتال جامع علوم انسانی