از: ابوالحسن علاءالدین علی بن ابراهیم بن محمد بن همام انصاری
معروف به مطعّم فلکی، ملقّب به ابن شاطر (متوفی 777هـ.ق.)
[نسخهبرگردان بر اساس نسخه کتابخانه لیدن- هلند؛ مجموعه شمارهOR 139 ]
دكتر يوسف بيگباباپور[1]
مقدّمه
ابوالحسن علاءالدین علی بن ابراهیم بن محمد بن همام انصاری، معروف به مطعّم فلکی، ملقّب به ابن شاطر، اخترشناس و ریاضی دان مشهور اهل دمشق بود. اغلب معاصرانش از وی با عنوان «علامه» یاد کرده اند. علت شهرت او به ابن شاطر، به دلیل انتسابش به نخستین معلم خود، »ابن شاطر« که بعدها به ابن شاطر ارشد معروف شد، بوده است. از زندگی وی اطلاع چندانی در دست نیست، جز آن که گفته اند در دمشق زاده شد و در شش سالگی پدرش را از دست داد و در ذیل حمایت جدش تربیت یافت. جوانی بیش نبود که در مکتب تعلیم علی بن ابراهیم بن شاطر که شوی خاله و پسر عم پدرش بود، وارد شد. علاءالدین، هنر کنده کاری بر روی عاج را نزد استاد آموخت و به همین دلیل به «مطعّم» معروف شد. همچنین هیأت و حساب و هندسه را از وی آموخت. در سایۀ این هنر ثروتی به دست وی افتاد تا توانست به ادامۀ تحصیل و مسافرت به ممالک دیگر اقدام کند و به همین دلیل به قاهره و اسکندریه رفت. پس از اندوختن مهارت کافی در علوم مزبور، به دمشق بازگشت و ریاست مؤذنان و مسئولیت تعیین اوقات شرعی در جامع اموی را به عهده گرفت. ابن شاطر در این باره جداولی ترتیب داد که مجموعهای از جداولی که مقادیر بعضی از توابع کروی نجومی مربوط به اوقات نماز از آنها به دست میآمد. این جدولها تا 1974م. کشف نشده بود. ابن شاطر، همانند دیگر دانشمندان معاصر خود به ساختن اسطرلاب و ربع و ساعتهای آفتابی علاقهای وافر داشت. غالباً خود را به ساختن وسایل و ابزار نجومی و آلات گاهشماری و گاهشناسی و محاسباتی که گواه مهارت و دانش و چیره دستی او بود و نیز به نوشتن رسالههایی دربارة خصوصیات و طرز کاربرد آنها مشغول میداشت.
اهمیت ابن شاطر از دو جهت است: طرحی و تکمیل آلات نجومی، به ویژه ساخت ساعت آفتابی و نظریة سیارهای او. در این نظریات، تلاشهایی برای تکمیل فرضیههای اخترشناسان پیشین و پالایش نظام بطلمیوس از خطاهایی که به نظر او رسیده، به چشم میخورد. آثار ابن شاطر را میتوان دو قسمت کرد:
الف- ساخته ها: اگر چه از ساختههای ابن شاطر جز اندکی به دست ما نرسیده، ولی رسالههای موجود دربارة نحوة کاربرد آن آلات دلالت بر وجود دستگاههای مربوط دارد که عبارتند از:
1- اسطرلابی که در 22 سالگی ساخت، هم اکنون در رصدخانة ملی پاریس موجود است. ابن شاطر دو اسطرلاب، نیز در 34 سالگی طرح کرد و خود آن را «آلالهالجامعه» نامید.
2- ربع تام: ابن شاطر این دستگاه را برای شناخت اوقات شرعی طرحریزی کرد.
3- ربع علائی: منسوب است به علاءالدین که لقب خود ابن شاطر است. ابن شاطر کوشید زاویۀ میل دائرهالبروج را تعیین کند. وی با استفاده از وسایل مکانیکی خود، مقدار آن را 23 درجه و 31 دقیقه تعیین کرد.
4- ساعت آفتابی: وسیلهای که ابن شاطر میتوانست با استفاده از آن در هر ساعت از روز، زمانی را که از طلوع آفتاب گذشته یا به غروب آن مانده بود، بر حسب ساعات اعتدالی اندازه بگیرد و اوقات نماز ظهر و عصر و نیز نصف النهار محل و از روی آن جهت قبله را تعیین کند. ساعتی که در 767ق. ساخت آن را «صندوق الیواقیت الجامع لاعمال المواقیت» نامید و در سال 773ق. ساعت آفتابی افقی باشکوهی ساخت که بر منارة شمالی مسجد اموی نصب شد. ساعتهای آفتابی، آلات گاهشماری در سایر مربوط به آنها که توسط ابن شاطر، تهیه و تصنیف شده و قرون متمادی در مصر، شام، قلمرو دولت عثمانی و دیگر ممالک اسلامی، مرجعی برای تعیین و ضبط وقت شرعی بوده است. ساعت ابن شاطر تا حدود 1290ق/ 1873م. در مسجد اموی موجود بود.(دیانت، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج4، ذیل: ابن شاطر)
گذشته از ساخت و تکمیل آلات نجومی، مهمترین کار تئوریک ابن شاطر نظریة سیارهای است که تغییرات تازهای در الگوهای بطلمیوس وارد کرد. وی ضمن تشریح و انتقاد اغلب نظریات بطلمیوس، براساس رصدها و الگوهای مندرج در «الزیج الجدید» خود، سیر اجرام آسمانی براساس نظام بطلمیوس را رد کرده و دلایلی در اثبات نظریة خود ارائه کرده است. ابن شاطر حرکت خورشید را از دید ناظر در زمین به صورت مجموع حرکتهای تدویری در نظر گرفته است. وی در این نظریه به طور آشکار فلک حامل خارج از مرکز و فلک معدلالمسیر را که در مدل بطلمیوسی آمده، حذف کرده و به جای آنها از فلکهای تدویر درجۀ دوم استفاده کرده است. هدف نهایی وی نه اصلاح مبانی نجوم عملی، بلکه به وجود آوردن یک نظریة سیارهای بوده است که از حرکات یک نواخت در مدارهای دایرهای فراهم آمده باشد. در مورد خورشید هیچ مزیتی از فلک تدویر اضافی به دست نیاورده، در مورد ماه این تمهید جدید تا حدی عیب عمدة نظریة بطلمیوس را اصلاح کرد.
ارزش واقعی ابن شاطر تا نیمة قرن بیستم شناخته نبود؛ زیرا کپرنیک نظریات نجومی او را بر خلاف واقع به خود نسبت داده و علمای نجوم در اروپا نیز بر این ادعا صحه گذاشته بودند. این توهّم مدت 5 قرن همچنان باقی بود، تا این که نخستین بار در 1950م. نظریۀ سیارهای ابن شاطر مورد پژوهش قرار گرفت و معلوم شد که الگوهای وی از نظر ریاضی با الگوهای کپرنیک یکی است.
مستشرق انگلیسی «دیوید کنیگ» در مقالهای که در قاموس الشخصیات العملیّه، در 1370ق./ 1950م. منتشر شده، اکثر نظریات نجومی منسوب به کپرنیک را مقتبس و مأخوذ از نظریات ابن شاطر دانسته است. در سال 1393ق./ 1973م. از نسخ موجود در لهستان، مسقط الرأس کپرنیک، معلوم شده که از این نسخ خطی عربی بهره برده و ابتکار ابن شاطر را به خود منسوب ساخته است. عدّهای هم احتمال میدهند که کپرنیک در مورد مرکزیت کرة خورشیدی در وسط عالم و عدم قبول آن چه بطلمیوس به عنوان عنصر جدید، فلک معدلالمسیر نامیده و همچنین ترک نظام بطلمیوس، از نظریات دانشمندان قبل از زمان ابن شاطر مانند ابوعبید جوزجانی، عمر خیام، زرقانی و دانشمندان مکتب مراغه نصیرالدین طوسی، قطب الدین شیرازی و خود ابن شاطر استفاده کرده است. به طور کلی اصول همة آن چه را که در طرح کپرنیک تازگی دارد، میتوان در مکتب طوسی و شاگردانش (مکتب مراغه) پیدا کرد. برخی حتی برآنند که گالیله در اختراع تلسکوپ، از افکار و نظریات ابن شاطر استفاده کرده است. مسالهای که امروز محققان را به خود مشغول داشته، نحوة انتقال آثار و نظریات به غرب است. معلوم نیست که آیا آثار این دانشمندان به لاتین یا یونانی ترجمه شده و مورد استفادة دانشمندان غرب قرار گرفته بوده است، یا اینکه با فتح قسطنطنیه (1453 م.) همانند بسیاری از آثار علمی دیگر به وسیلة مسیحیان به مرکز دینی مسیحیت و مقرّ پاپ یعنی روم منتقل شده و در آن جا مورد بهرهبرداری دانشمندن غرب واقع شده است.(نصر، علم و تمدن در اسلام، ص 178)
ب- تألیفات ابن شاطر: در حدود 45 اثر نجومی و ریاضی به ابن شاطر نسبت داده شده که غالب آنها در کتابخانههای جهان موجود است. یکی از آثار وی «نهایه السئول فی تصحیح الاصول» است. ابن شاطر در این کتاب طرحی بر مبنای طرح خواجه نصیر طوسی برای حرکت ماه پیشنهاد کرده است. وی با توجه به طرح طوسی، از فلک خارج مرکز، چشم پوشیده و فلک تدویر دومی در منظومههای شمسی و قمری وارد کرده است. این همان نظریهای است که حدود دو قرن بعد توسط کپرنیک دربارة قمر پیشنهاد شد. نسخههایی از این کتاب در بغداد، لیدن، آکسفورد، بادلیان، سپهسالار، حلب و… موجود است.(نک: آبویل، تاریخ ایران کمبریج، ج5، ص 632)
در ميان آثار وي، نزهه الناظر، موسوم به الزیج الجدید، مهمترین و مشهورترین اثر ابن شاطر است که آن را به دستور سلطان مراد اوّل عثمانی تألیف کرده است. منظور سلطان از این کار، تحریر زیجی بود که شامل تمام نظریات فلکی و معلومات جدید باشد؛ چنان که خود ابن شاطر در مقدمۀ همین کتاب آورده که وی شمار زیادی از آثار و نوشتههای اخترشناسان گذشته، مانند مجریطی و محیی الدین مغربی را مورد مطالعه قرار داده و متوجه شده که آنان و برخی دیگر از دانشمندان پیشین، مانند ابن هیثم و خواجه نصیرالدین طوسی در درستی نظریۀ بطلمیوس دربارۀ افلاک اظهار تردید کرده و درصدد ساختن الگوهایی برآمده اند که حرکات عرضی و طولی سیارات را به صورت صحیح نمایش دهد، اما موفق نشده اند. به همین دلیل ابن شاطر نظریۀ سیاره ای جدیدی ارائه نموده و در رساله ای به نام تعلیق الارصاد به شرح روشها و رصدهایی پرداخته که به کمک آنها نظریۀ خود را طرح ریزی کرده و پارامترهایی استخراج نموده است. متأسفانه نسخه ای از این اثر موجود نیست. پس از آن در اثر دیگرش به نام نهایه السول فی تصحیح الاصول، دلایلی را که الگوهای سیارهای جدیدش بر آنها مبتنی بوده، گرد آورد.
ابن شاطر پس از بررسی آثار پیشینیان از قبیل مؤیدالدین عرضی، محیی الدین مغربی، قطب الدین شیرازی و دیگران که از آنها نام برده شده، و بهره گیری از مطالب و نوشتههای آنان، کتاب مهم خود، الزیج الجدید را مشتمل بر قواعدی برای تعیین دقیق اوضاع و حرکات و رازهای سیارات که خود از طریق رصد و مشاهده و استنتاج صحیح دریافته بوده، به رشتۀ تحریر درآورده و در آن اعمال و مسائل نجومی را به شکل دقیق صورت بندی کرده است.
در این کتاب که مشتمل بر 100 باب و 118 جدول است، مجموعۀ جدیدی از جداول سیاره ای دیده میشود. این زیج مدت چندین قرن در دمشق مورد استفاده بوده است. به اذعان همعصران وی، این زیج کاملترین زیج زمان وی است.
این زیج طی قرون متمادی پس از تألیف، توسط علمای متعددی تصحیح و یا تلخیص شده است و نسخ خطی فراوانی در کتابخانههای مختلف دنیا از آن موجود است؛ از جمله در حلب، دمشق، تهران، واشنگتن، استانبول، پاریس، لیدن و غیره.
در این زیج مطالبی دربارۀ تقویمهای هجری، یزدگردی، سلوکی، قبطی و جدولی برای منازل قمر آمده است.
همچنین جدولی برای ایستگاهها و رجوعهای سیارات وجود دارد که به ازای هر درجه از متغیر مستقل و بادقت ثانیۀ کمان محاسبه شده است؛ اما فاقد نطاقهای سیارات است.
ابن شاطر در این زیج، جدول مجسطی را برای اختلاف منظر مربوط به خورشید و ماه در دایرههای ارتفاع نقل کرده است.
همچنین روشی با استفاده از جدول برای درونیابی مقادیر محاسبه ای، در مورد ماه و به ازای تغییرات آنومالی عرضه کرده است.
جدول مؤلفههای تئون نیز برای همۀ اقلیمها آورده شده است. جدول کمکی دیگری هم همراه آن است که آن نیز از جدولهای دستی نقل شده و در هیچ یک از زیجهای دیگر یافت نمی شود. این جدول برای تصحیح مقادیر با توجه به آنومالی ماه است.
برای حدود 290 شهر، عرض و طول جغرافیایی و جهت قبلۀ همگی با دقت ددو رقم داده شده است
تنها جدول این زیج که مستقیماً به احکام نجوم مربوط میشود، جدولی است برای سهمیات، سعد، سلطنت، غیبت، پیروزی، طلا، و غیره که در تحویل سال مطرح شده است. این جدول نشان میدهد که سهم را باید از روی طالع یا بر اساس یکی از سیارات تعیین کرد (جهت اطلاع بیشتر دربارۀ جداول آن، نک: کندی، پژوهشی در زیجهای دورۀ اسلامی، صص169-175).
رسالۀ الربع التّام (رسالۀ فیالربع التّامّ الموضوع لمواقیت الاسلام)، رسالۀ مختصری است در یک مقدمه و چهل و شش باب (نک: حاجی خلیفه، کشفالظنون 1/866) برای کسانی نوشته شده که طالب ایجاز و اختصار هستند. ابن شاطر با وجود فراوانی آلات فلکی، چون آنها را برای شناخت اوقات شرعی کافی ندیده، این مختصر را پرداخته که دربارۀ دستگاه ربع التام لمواقیت الاسلام است.
در حقیقت ابن شاطر اوّل بار رسالهای با عنوان النفع العام فیالعمل بالربع التام لمواقیت الاسلام در یک مقدمه و خاتمه و 200 باب نوشته و در پایان 100 پرسش و پاسخ دربارۀ موضوعات مربوط به نجوم کروی بر آن افزوده، سپس همین کتاب عمده را خلاصه کرده که رسالۀ حاضر میباشد (نک: دیانت، ذیل مدخل ابن شاطر در «دبا»).
امید است در دسترس قرار دادن متن حاضر، که براساس مجموعۀ خطی OR139 (رسالۀ دوم) از کتابخانۀ لیدن هلند به صورت عکسی ارائه میشود، راهگشای مختصری در باب تحقیقات «ابن شاطر پژوهی» و تاریخ نجوم دورۀ اسلامی باشد.
در آخر از استاد فرهیخته و دوست دانشمندم، جناب آقای فرید قاسملو تشکر مینمایم که نسخۀ حاضر را در اختیار بنده قرار دادند.
[1]. دکترای تاریخ علم، نسخهپژوه و مصحح متون.
منبع :
جستارهايي در ميراث اسلامي (مجموعه مقالات، يادداشتها، اسناد و متون)
دفتر پنجم (گفتارهايي در تاريخ علم)
به كوشش: دكتر یوسف بیگباباپور