ردپایی از دینی کهن در فولکولور مردم سراجوي مراغه

ردپایی از دینی کهن در فولکولور مردم سراجوي مراغه

اشرف ستارنژاد*

سعید ستارنژاد**

چکیده:

مهرپرستی از آیین‌های کهن ایران باستان است، که با نگاهی به نوشته های بازمانده از سانسکریت و متون اوستایی به ویژه بخش یشت ها، بشکوهی آن را در می یابیم. مهر پرستی پس از چندی از خاور زمین وارد آسیای صغیر می شود و از آنجا به وسیله سربازان اروپایی به سرزمین آنان راه پیدا می کند و تا قرن چهارم میلادی به حیات خود ادامه می دهد. با وجود گستردگی این آیین متاسفانه امروزه آثار زیادی از آن در دست رس نمی باشد و پایه ی بسیاری از پژوهش های امروزی بر مبنای احتمالات استوار است.

از آنجا که فولکولور مردم جلوه های گوناگونی از داستان ها، تاریخ را در خود جای داده است که به نوعی می توان تاریخ شفاهی از آن یاد کرد، در این مقاله بر آن هستیم که مهم ترین بازتاب های مهرپرستی را در فولکولور مردم بخش سراجو نشان دهیم.

 

کلید واژه ها: آیین مهرپرستی، فولکولور،  بخش سراجو.

 

*عضو شورای اسلامی شهر خداجو.

** کارشناس باستان شناسی از دانشگاه محقق اردبیلی

مقدمه

از جمله ایزدانی که در ایران باستان به ستایش پرداخته شده، مهر یا میترا می باشد که این ایزد روزگاری بس فراتر از عصر زرتشتی مورد تقدس واقع شده بود. (رضی، 1381، ص 54). اهمیت مهر چنان بود که دارای شهرتی جهانگیر می شود و در عصر حاضر تحقیقات ارزنده ای درباره ی زندگی و آیین او شده است. مهر در اوستا و کتیبه های هخامنشی میثرَ(Mithra) و در سانسکریت میترا(Mitra) آمده است. و در پهلوی میترَ شده که امروزه مهر می گوییم. (پورداوود، 1377، ص 492). این نام دارای معانی چون: عهد و پیمان، دوستی، خورشید بکار می رود. در ضمن نام هفتمین ماه سال نیز مهر است. پس از ظهور زرتشت، بنا بر آموزه های دینی او، ایزدان قبل از او به عنوان خدایان گمراه کننده یا دیوان یاد شدند، ولی مهر تقدس خود را حفظ نمود و وارد دین زرتشتی شد و در رتبه ی پایین تر از اهورامزدا قرار گرفت. اهمیت مهر در دین زرتشتی به حدی بود که یشت دهم اوستا بنام او اختصاص یافت، که به طور خلاصه چنین است: میثَری دارنده ی میدان های فراخ را ستایش می کنیم. راست سخن است. چون به رزمگاه در آید، با هزار گوش خوب ساخته، ده هزار چشم بلند، پیرامون را جست و جو گر، نیرومند، بدون خواب؛ همیشه بیدار …(رضی، 1381، ص 54-55). یا« در میان وفا شناسان، وفاشناس ترین؛ در میان دلیران، دلیرترین؛ در میان گشایش دهندگان، گشایش دهنده است. کسی که گله و رمه می دهد. کسی که زندگی بخشد.(پورداوود، 1377، ص 457). در گفتار اخیر به بخشندگی و وفادار بودن به عهد و پیمان او پی می بریم. که می توان یاد آور ضرب المثل(آتابابا سؤزو) “کیشنین باشدا گدسَ، سؤزو گیدمز” باشد.

در کتیبه های باز مانده از شاهان هخامنشی مانند اردشیر دوم و سوم، نام مهر در کنار اهورامزدا و آناهیتا که الهه ی آب هاست قرار گرفته است. که در سنگ نوشته ای از اردشیر دوم چنین آمده است« به خواست اهورامزدا این هدیش(Hadish) را که آسایشگاهی است، من ساختم، بکند اهورامزدا، آناهیتا و میثرا و آنچه را من              ساخته ام».(پورداوود، 1380، ص 116). دین مهر پرستی به خاطر جنگ هایی که میان دولت های اروپایی با نواحی آسیای صغیر در گرفت، سپاهیان رومی بیش از پیش با این دین آشنا شدند. مارتین ورمازرن(Vermaseren) در کتاب خود چنین بیان می کند: «…در آیین مهری یکی از مراحلی که سالک باید از آن بگذرد، مرحله ی سربازی است… بنابراین اگر در میان لشگریان رومی در هر مقام و منصبی که بودند گاهی هم اصلاً شرقی بودند، علاقه‌ای به میترا احساس می‌شد، مایه‌ی تعجب نباید باشد. نزد همه ی کسانی که در زیر پرچم عقاب ارتش روم گرد می آمدند عقیده بر این جاری بود، که مورد حمایت میترا باشند. عوامل مهمی در انتشار دین مهری در رسمیت یافتن آن در نزد رومی ها بود. (ورمازرن، 1345، ص 47-48). مهرپرستی در اروپا حدود چهار قرن به حیات خود ادامه داد، این دین که پیش از ظهور مسیحیت در اروپا به روند خود ادامه می داد، با دین نو ظهور مسیحیت مواجه گردید. مسیحیان تازه به اروپا وارد شده، می بایست با یک اعتقاد بزرگ و آیینی که مورد پذیرش همگان بود، به مقابله بپردازند. پیروان این دو کیش چنان در این زمان به مقابله با یکدیگر پرداختند که گاهی پیروز و گاهی مغلوب هم می شدند. شهرت مهرپرستی به حدی بود که مورخ فرانسوی آقای رنان(Renan) در جمله ای چنین عنوان می کند:« اگر علت و حادثه ای روی می داد، که ترقی دین مسیحیت را باز          می داشت، هر آینه جهان از آن دین مهرپرستی بود».(پورداوود، 1377، ص410).

آیین مسیحیت اگرچه مدتی پس از مهرپرستی در اروپا بر سر کار آمد، ولی از این دین تاثیرات زیادی را گرفت، که نوعی می توان گفت که مسیحیت اکثر آموزه هایش را از مهرپرستی به عاریت گرفته است. آموزه های از قبیل غسل تعمید، نوشابه ی مقدس(هوم)، نوازنده گی ای که مهرپرستان هنگام نیایش با زنگ مخصوصی به صدا در می آوردند که در مسیحیت تبدیل به ناقوس کلیساها شده است، و یا روز بیست و پنجم دسامبر(شب یلدا) را روز تولد میترا است به عیسی مسیح نسبت می دادند و حتی روز یکشنبه یا روز خورشید(Sunday) می باشد، به عنوان روز تعطیل خود قرار دادند. اگرچه این آیین با تمام گستردگی جهانی خود در هاله ای از ابهام باقی مانده است، که همین عامل باعث شده است که این دین میتراییسم را به عنوان آیین فراموش شده ای یاد کنیم، ولی باید ردپای آن را در مشرق  زمین در متون اوستایی و سانسکریت و فولکولور مردم جست و در مغرب زمین هم به آثار باستانی بر جای مانده با دید تازه ای نگریست و حتی در شناخت پاره ای از ابهامات، بهتر است از دین مسیحیت هم استمداد نمود.

تقدس و گستردگی این آیین به حدی بود، چنان که متذکر شدیم، در اوستا هم وارد گردیده و دامنه ی آن تا حدودی هم به ادبیات دوران اسلامی بویژه در اشعار شعرای عرفانی هم کشیده شده است. در اینجا بر آن هستیم که به بیان پاره ای از جلوه های این آیین بزرگ در فولکولور مردم منطقه بپردازیم:

جشن مهرگان

این جشن بزرگ که به مدت شش روز ادامه ادامه داشت، از روز شانزدهم مهرماه شروع می شد و تا بیست و یکم مهرماه ادامه می یافت. مهرگان روز فرخنده و خجسته ی غلبه خوبی بر ستم، صلح و آشتی و روزی است که زارع فداکار حاصل دسترنج خود را بر داشت می کرده است. از رسومات این آیین می توان به نوشیدن گیاه هوم، قربانی کردن گاو و فرستادن هدایا از طرف رعایا برای پادشاه بوده است. (آخته، 1385، ص 86). شبیه این جشن را در آداب و رسومات چنین روایت کرده اند: مردم بعد از فراغت از کار کشاورزی(خرمن) جهت شکرانه ی محصولاتی که بر داشت نمودند، قربانی(گوسفند یا گاو) را به چکان برده و در آنجا قربانی می کردند و شکرانه ی نعمت به جا می آوردند، و بعضی وقت ها این مراسم در خود روستا اجرا می شد که به اصطلاح به آن جشن خرمن می گفتند. در روزهای پاییز بعد از برداشت محصول مقداری از محصول برداشت شده را به ارباب می دادند. در دوره ی اسلامی جشن مهرگان به رغم سخت گیری های اعمال شده از جانب حکام به سختی جایگاه خود را حفظ کرد، اما در دوره ی مغول ها تا حدودی از رونق افتاد.

 

 

غسل

آب در میان ایرانیان باستان اهمیت وافری بر خور دار بود، تقدس آن به گونه ای است که الهه ی به نام آناهیتا را ایزد بانوی آب ها می دانستند، که یشت پنجم در ستایش این الهه است، که یکی از آداب مهر دینان شست و شویی بوده که به غسل تعمید مشهور بود که امروزه در مسیحیت اجرا می شود. به خاطر همین عامل شست و شو، مهردینیان، مهرابه های خود را در کنار رودخانه ای می ساختند، مانند معبد مهر ورجویی و بادامیار آذرشهر که در نزدیکی جوی های آب ساخته شده است. نکته ی جالب در این مورد نیز می توان به غارهای بخش سراجو اشاره کرد که همانند این معابد در نزدیکی آب ساخته شده اند. امروزه نیز می توان به اهمیت آب نزد مردم پی برد که در روز آخر هفته به غسل جمعه مشهور است یا در شب های عید مردم به از استحمام می پردازند و بعد لباس نو می پوشند.

چهار عنصر مقدس

علامت صلیب شکسته که به آن گردونه ی مهر، سواستیکا و یا گردونه خورشید گفته     می شود. نخستین بار در خوزستان یافت شده است. هر شاخه ی گردونه ی خورشید نماد یکی از عناصر اربعه(آب، باد، خاک، آتش) بوده که مجموعاً با گردش و چرخش خود نظام طبیعت و ذات آفرینش را حفظ نموده و حرکت و تغییر و یا حیات و ممات را بوجود می آورند: همان طور که نمادهای آب، باد، خاک و آتش از نمادهای مهرپرستی به شمار می روند، نمادهای بصری عناصر اربعه در آئین مهرپرستی نمایانگر چهار عنصر ظرف(آب)، شیر(آتش)، مار(زمین) و پرنده کلاغ(هوا) هستند.(ستاری، 1372، 79).

نیاکان ما در مواجهه با شدیدترین شرایط سخت زندگی دریافته بودند که (آب،آتش، خاک،هوا) دارای ‌اهميت خاصی در زندگی شان است. و بنا به همين جهت با نزديك شدن فصل بهار چهار هفته آخر فصل زمستان را به نام يكی از اين چهار عنصر نامگذاری می کردند.

اولین هفته را بنام خبرچین چرشنبه سی(باد) نامگذاری كرده‌اند چون در اين هفته باد با آمدن خود به زمين و طبيعت زندگی نويد بيداری ميدهد (يئل) در يك مدت كوتاه تمامی زمين را پشت سر ميگذارد و زمين را به بيداری فرا ميخواند.دومین چهارشنبه سال نيز تحت عنوان قیه چرشنبه سی(خاک) نامگذاری شده است كه با جذب گرما و حرارت بيدار ميشود، سومین هفته را نياكان ما تحت عنوان کول چرشنبه سی(آتش) نام نهاده‌اند كه مظهر حرارت و نور و روشنايی است، هرچند بعضی ها به اشتباه کل را به کوتاه ترجمه می کنند. و آتش و نور و حرارت است كه به طبيعت روح تازه می‌بخشد و به زمين حرارت ميدهد نياكان ما بر اين باور بودند كه هر قدر آتش و خورشيد را مقدس بحساب آورند همان اندازه طبيعت زودتر بيدار ميشود و به انسانها سعادت به ارمغان مي آورد. بودن آتشگاه‌های متعدد در سرزمين آذربايجان خود شاهدی بر اين ادعای ماست كه آتش و خورشيد دارای چه اهميتی در ميان ما بوده‌اند. آب مظهر و نماد حيات و تجديد زندگی است آخرین هفته را بنامآخیر چرشنبه سی ( آب) نامگذاری كرده اند بنا به اهميت وجود آب(سو) در زندگی انسان كه بعنوان مايه حيات انسان است و برفها و يخهای زمين آرام آرام ذوب ميشوند اين موضوع برای نياكان ما از اهميت و ارزش بسياری برخوردار بود.

در آخرين چارشنبه سال (سو) با قدرت و نيرو و كمك (تورپاق) (اود) (يئل) جان ميگيرد. نياكان ما بيداری زمين را با مراسم‌های گوناگون با نغمه سرايی و آيين‌های متعدد جشن ميگرفتند و پايان يافتن روزهای سخت زمستانی را به همديگر تبريك ميگفتند. و اين چهار الهه دست در دست همديگر با خواندن اين شعر:

سو گلدی ها، اود گلدی ها، يئل گلدی

تـزه عـومور – تـزه تـاخيـل ايـل گلـدی

دنيای روشنايی‌ها را به مردم به ارمغان می آورند و مردم نيز با ديدن اين وضعيت به جشن و پايكوبی در طبيعت مي‌پردازند و مراسم‌ها و آداب و رسوم پرشكوهی را به اجرا ميگذارند.تا چند سال پیش در بیشتر روستاهای بخش در هر یک از چهارشنبه‌های ذکر شده مراسم گرفته می شد و در هر یک از آنها غروب روز سه شنبه آتش افروزی می شد. امروزه فقط در چهارشنبه‌ی آخر سال رسم آتش افروزی برپا می شود. این چهار هفته به عنوان نمادی از همان چهار عنصر مقدس محسوب می شود.

گاو کشی

یکی دیگر از مراسمات، مهرپرستان؛ قربانی کردن گاو بوده، از آنجا که میترا گاوی را در غاری ذبح کرده مهرپرستان به یاد بود آن در مراسمات شان گاوی را سر می بریدند.

گاو نر را صبح زود قبل از طلوع آفتاب شب چهارشنبه سوری مردم سراجو در میدانی باهم سرشاخشان می کنند که در کتاب مقدمه ای بر دده قورقورد از آقای سید سلامت چنین نقل می شود«…آفتاب اسیر شده به دست اهریمن قبل از بوجود آمدن انسان اول گاه چهارم، طی مبارزه ای رب النوع گاو با گاو اهریمنی هماورد خود و فاتح شدن در برابر او، موفق به رهایش آفتاب می شود».(سیدسلامت، 1376،ص 246).

که این رسم را در منطقه ای سراجو بخصوص در شهر خداجو در زمان های قدیم اجرا می کردند که می توان چنین گفت که سرشاخ کردن دو گاو در نزد مردم سراجو احتمالاً ریشه در دوره ی باستان داشته است که سینه به سینه حفظ شده است و امروزه نزد مردم مفهوم آن مشخص نیست. و به نوعی بازی مبدل شده است، همان طور که گاو بازی در کشور اسپانیا به یک نوع بازی تبدیل شده است و مردم اسپانیا را گاوباز(ماتادور) عنوان  می کنند.

کلاغ

مهرپرستان به هفت مرحله اعتقاد داشتند، که باید پله به پله آنها را طی کنند تا آخر به مرتبۀ پیر برسند، که با لا ترین مرتبه ی مهرپرستی تلقی می شد. کلاغ؛ اولین مرحله از مراتب مهرپرستی است. پیام آور از جهان بالا می‌باشد. نوچه در هنگام مراسم نقاب کلاغ بر چهره می‌زده یا تقلید کلاغ می‌کرده‌است. علامت مخصوص او چوبی است که دو مار به دور آن چنبره زده‌اند. عنصر هوا عنصر مخصوص کلاغ بوده‌است. این مرحله مربوط به خدمه بوده و کسانی که تازه وارد بودند باید مدتی به عنوان خدمتکار مشغول می‌شدند. کلاغ آز آنجا که پیام آور دین مهری است، امروزه در سخن، از کلاغ تحت عنوان پیام آور نیز یاد می شود. “قارقا سؤز گتیرندی”

نقش میترا

مردم در خانه ها و بعضی وقت ها در پشت بام ها شب چهارشنبه سوری نقش یک انسانی را می کشیدند و نام آن را ” ننه ” می گذاشتند، و اعتقاد بر آن بود که موجب خیر و برکت در زندگی و سال جدید می شود. امروزه می دانیم که در روزگاران قدیم کشاورزی مهم ترین درآمد مردم روستاها بوده است و این کشاورزی شدیداً به نور خورشید احتیاج دشت و از آنجا که مهر همان خورشید است شاید بتوان این نقش های کشیده شده در شب چهارشنبه سوری را با احتیاط بتوان گفت که به نقش مهر نزدیکتر باشد.

 

 

نتیجه گیری

این بود گوشه های مهمی از آیین اسرار آمیز مهرپرستی در فولکولور مردم منطقه سراجو، هر چند که در این مقاله به صورت خلاصه بیان شد ولی از آنجا که آثار زیادی از آیین مهرپرستی در آذربایجان باقی مانده است، بی شک در فولکولور مردم منطقه نیز باید شاهد ردپاهایی از این دین باشیم چرا که  آداب و رسومات هر ملتی گویای بخشی از تاریخ آن ملت است، ملتی که در طول تاریخ حوادثی را تجربه کرده و سینه به سینه و در قالب داستان، ضرب المثل(آتا بابا سؤزلری) و یا در طی اجرای مراسمات سنتی یه نمایش در   می آورند. که یکی از این مراسمات، مراسم چهارشنبه سوری است که با توجه به عناصر موجود که در طی اجرای مراسم مشاهده می شود، قابل تعق می باشد که ما را رهنمون آیینی کهن به نام مهرپرستی می کند. که پیشینه ای کهن در مراغه دارد که مؤیدش معبد ورجویی می باشد. که از طرف محققین زیادی جزئ از معابد مهری قلمداد شده است.

 

منابع

  • آخته، ابوالقاسم، جشن ها و آیین های شادمانی در ایران، چ دوم، تهران، اطلاعات، 1385.
  • پورداوود، ابراهیم، آناهیتا، تصحیح میترامهرآبادی، چ اول، تهران، افراسیاب، 1380.
  • پورداوود، ابراهیم، یشت ها، چ اول، تهران، اساطیر، 1377.
  • رضی، هاشم، آیین مهر، چ اول، تهران، بهجت، 1381.
  • ستاری، جلال، مدخلی بر رمز شناسی عرفانی، تهران، مرکز، 1372.
  • سیدسلامت، میرعلی، مقدمه ای بر بررسی کتاب دده قورقود، چ اول، تبریز،آشینا،1376.
  • هیئت، دکتر جواد، ادبیات شفاهی آذربایجان، تهران، مجله ی وارلیق، 1368.
  • . ورمازرن مارتین، آیین میترا، ترجمه بزرگ نادر زاده، تهران، دهخدا، 1345.

 

منبع :

جستارهايي در ميراث اسلامي (مجموعه مقالات، يادداشت‌ها، اسناد و متون)

دفتر سوم (ويژه‌نامة مراغه‌پژوهي)

به كوشش: دكتر مسعود غلاميّه، دكتر یوسف بیگ‌باباپور

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.