دکتر مهراب صادقنیا
جایگاه فرهنگ در منظومه فکری حضرت امام(ره)
بیتردید امام خمینی(ره) را باید تأثیرگذارترین چهره فرهنگی ایران دانست. نقشی که او در دگرگونی فرهنگی ایران داشته است، با نقش هیچکس قابل مقایسه نیست. او در این عرصه منحصر بهفرد است. دیدگاههای او را صرفاً نمیتوان از موضع یک روحانی و مرجع تقلید شیعه بررسی کرد؛ او شناختی عمیق از اهمیت فرهنگ و اعتقادات ایرانیها داشت و از نقش مذهب در این جامعه بخوبی آگاه بود؛ به همین دلیل انقلابی که او رهبری کرد، یک انقلاب ارزشی و دگرگونی فرهنگی بود.
تأکید او بر اهمیت فرهنگ نشان میدهد که بیدلیل نیست که او حرکت تاریخی خود را از تحولات فرهنگی آغاز کرده است: «بیشک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل میدهد.» (صحیفه، ج. 15، ص. 160)؛ و «فرهنگ اساس ملت است، اساس ملیت یک ملت است. اساس استقلال یک ملت است.» (صحیفه، ج. 6، ص. 40)؛ و «فرهنگ، مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای یک ملت است.» (صحیفه، ج. 1، ص. 273)؛ و «رأس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است.» (صحیفه، ج.10، ص.55)
امام خمینی(ره) و نقش فرهنگ در پیدایش انقلاب اسلامی
خانم تدا اسکاچپول، که در ایران از برخی دیگر از همتایانش شناخته شدهتر است، در کتاب معروفش «دولتها و انقلابهای اجتماعی» که در سال 1979 و همزمان با انقلاب اسلامی آن را منتشر کرد، بیشتر یک ساختارگرا است و ادعا میکند که «هیچ انقلاب اجتماعی موفق نبوده است که با بسیج تودهای و جنبش آشکار انقلابی، آگاهانه انجام گرفته باشد؛ بلکه موقعیت انقلابی در نتیجه پیدایش بحرانهای سیاسی و نظامی در دولت و در طبقات مسلط گسترش یافته است.» او ضمن رد برداشت ارادی و آگاهانه از پیدایش انقلابها مدعی میشود «انقلابها ساخته نمیشوند، بلکه پدید میآیند.» اما وقوع انقلاب اسلامی ایران و خصلتهای عمدتاً «دینی» و «فرهنگی» آن و نیز نقش رهبری دینیاش سبب شد که او با نگارش مقالهای با عنوان «حکومت تحصیلدار و اسلام شیعه در انقلاب ایران» نظریه خود را قدری تعدیل کند و بر عناصر «فرهنگی» و «مذهبی» در پیدایش انقلابها تأکید ورزد. با اینکه از نقش عوامل اقتصادی و مشکلات ناشی از بیعدالتی اجتماعی و اقتصادی در پیدایش انقلاب اسلامی ایران نمیتوان گذشت؛ ولی بیشک امام خمینی(ره) بهعنوان رهبر این انقلاب بیش از همه بر «مؤلفههای فرهنگی» جامعه ایران برای شکلگیری انقلاب تکیه داشت.
رهبر فرزانه این انقلاب یک مرجع دینی بود و همواره بر این نکته تأکید داشت که حاکمیت معطوف به خواست مردم است و در حاکمیت خدا ریشه دارد. و مردم با این اعتقاد که هیچ قدرتی جز خداوند نباید ولایت و حاکمیت داشته باشد و نباید حاکمیت طاغوت را پذیرفت به حرکت درآمدند. طبیعی است که دیگر شعارهای انقلاب به تبع این هدف الهی به وجود آمدند.
حضرت امام(ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره بر مؤلفههای فرهنگی آن تأکید داشت: «درباره فرهنگ هرچه گفته شود کم است؛ و میدانید و میدانیم اگر انحرافی در فرهنگ یک رژیم پیدا شود و همه ارگانها و مقامات آن رژیم به صراط مستقیم انسانی و الهی پایبند باشند و به استقلال و آزادی ملت از قیود شیطانی عقیده داشته باشند و آن را تعقیب کنند و ملت نیز به تبعیت از اسلام و خواستههای ارزنده آن پایبند باشد، دیری نخواهد گذشت که انحراف فرهنگی بر همه غلبه کند و همه را خواهینخواهی به انحراف کشاند و نسل آتیه را آنچنان کند که انحراف بهصورت زیبا و مستقیم را راه نجات بداند و اسلام انحرافی را بهجای اسلام حقیقی بپذیرد و بر سر خود و کشور خود، آن آورد که در طول ستمشاهی و خصوصاً پنجاه سال سیاه بر سر کشور آمده؛ و مجلس و ملت و متفکران متعهد باید این حقیقت را باور کنند و اصلاح فرهنگ و از آن جمله اصلاح مدارس از دبستان تا دانشگاه را جدی بگیرند و با تمام قوا در سد راه انحراف بکوشند.» (صحیفه امام، ج 17، 323)
هویت ایرانی، هویت شیعی
ایران اسلامی کشوری است با احساس همبستگی بالا و هویت فرهنگی طولانی. هنر امام خمینی(ره) در مواجهه با هویت ایرانی این بود که آن را در قالب تعبیرات ملّی مدرن و ناسیونالیستی بیان نکرد؛ بلکه همانگونه که برخی جامعهشناسان مانند «نیکی کدی» بیان داشتهاند، امام خمینی(ره) این هویت ملی را در قالب تعبیرات مذهبی و شیعی عرضه کرد. بر اساس این هویت تاریخی و پر رنگ، ایرانیان همواره دغدغه فرهنگ و زبان خویش و نیز هویت مستقل خود را داشتهاند. امام خمینی(ره) این هویت مستقل را تقویت کرده و حس همبستگی ایرانیان را تشدید کرد. در سالهای پیش از انقلاب وقتی که به دلیل سیاستهای فرهنگی حاکمان آن روز، این هویت ملّی و مذهبی در مواجهه با تمدن غرب تهدید شد، سخنان یک رهبر متنفذ دینی چون امام خمینی(ره) کافی بود تا ایرانیان هویتدوست و معتقد برای برهم زدن نظم موجود قیام کرده و انقلاب را پدید آورند.
برقراری آشتی و همدلی عمیق میان «فرهنگ ایرانی» و «ارزشهای متعالی مذهب شیعه» امکان پایداری هر دو نظام فرهنگی و ارزشی را در جامعه ایران فراهم کرد. در حالی که دنیای مدرن میکوشید تا با مواجهه ایرانیان با تمدن غرب، آنان را از هر دو نظام فرهنگی دور سازد، امام خمینی(ره) با تلفیق این دو نظام نشان داد که میتوان شهروند دنیای مدرن بود، مانند یک ایرانی زیست و در عین حال شیعه ماند.
توسعه مفهوم ملیت
بر خلاف آنچه در ادبیات روزگار مدرن میخوانیم، امام خمینی(ره) ملیت را از چارچوب زبان ونژاد و جغرافیا خارج کردند. تأکید ایشان بر هویت ملّی ایرانی به معنای ناسیونالیسم مدرن نیست.
او ملیت را فراتر از این مقولهها دانسته و معتقد است «ملیت در اسلام بر همکیشی و هماعتقادی استوار است… مفهوم ملیت در اسلام همان همعقیده و همکیش بودن است؛ و لذا فیالمثل دخالت ایران اسلامی در سرنوشت مسلمانان انگلستان، امریکا و شوروی، دخالت در امور داخلی آنان نیست؛ و مجاز است.»
دکتر مهراب صادقنیا: جامعهشناس فرهنگ و عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان
منبع: روزنامه ایران