نویسنده: کریم فیضی
یکى از فیلسوفان معاصر که در باب انسان و جهان بسیار اندیشیده و در این باب داراى رتبه اى شاخص و بارز است، دکتر ابراهیمی دینانى است. گذرى کوتاه بر اندیشه ها و آثار متقدم و متأخر این فلسفى بزرگ، براى اثبات این سخن و حقیقى بودن آن کفایت مى کند. چیزى که در این میان از اهمیتى خاص برخوردار است، سریان و تداوم اندیشه در باب «من» و «جز من» و بنیانهاى فلسفى آن است که در مجموع تکاپوها و پویشهاى فلسفى دکتر دینانى امرى محسوس و شایان تأمل است.
توجه ویژه ایشان در مقام یک فیلسوف به حقیقت من و کوشش خستگى ناپذیر در تحدید جایگاه بى بدیل آن، نشان از آن دارد که دکتر دینانى این موضوع را «امّ المسائل» و «اصلالاصول» هر نوع تفکر فلسفى مى داند. از اینروست که در آثار متعدد فلسفى ایشان، همواره فکرى موج مى زند که در جستجوى مبانى و مبادى است و مىکوشد از مسیرى دیگر به سرچشمه هاى فکر راه ببرد و از منظرى متفاوت به روابط موجود در میان حقایق و اشیا چشم بدوزد. بى جهت نیست که در منطق فلسفى آثار بر قلم آمدة دکتر دینانى، آشکارا شاهد «دیگرگونى» و اسلوبى اساسا متفاوت و متمایز هستیم. باز بى جهت نیست که در نگاه فیلسوفانة دکتر دینانى شاهد مطرحشدن نوین مسائلى دیرین در کنار مسائلى نوین با چارچوب و موازین دیرین هستیم. این مجال براى وارد شدن به نظام فکرى ـ فلسفى دکتر دینانى تنگ است. از سر همین تنگنا امکان طرح زیست و سلوک عقلى ایشان جز به صورت خلاصه و اشارى ممکن نیست.
دکتر دینانى از دانش آموختگان کانون فلسفى قم و تهران است که پس از گذراندن مراحل عالى علوم اسلامى در نزد نخبگان و برجستگان عرصة فقه، اصول و کلام، به صورت جدى به فلسفه روى آورده است. استفاده بىنظیر و هوشمندانه از دروس حکیم متأخر مشرقزمین علامه طباطبایى، از مهمترین موارد بایسته به اشاره در کارنامه فلسفه آموزى ایشان است که کمتر کسى از آن بى خبر است. بهره مندى دکتر دینانى از محضر علامه طباطبایى از آنرو که چندسویه و چندجانبه بوده است، باعث شده ایشان به عمق دانش فلسفى آن حکیم بزرگ دست یابد و رمز توفیق آن حکیم شگفت را در حریّت فکرى و آزاداندیشى بى نظیرش دریابد؛ چیزى که همواره مورد توجه استاد بوده و اندیشه هاى خود وى را با آزاداندیشى و نحوه اى از پویشهاى نوین همراه کرده است.
حضور در جلسات فلسفى خصوصى علامه طباطبایى را در این امر، هرگز نمى توان از نظر دور داشت. از دیگر سو، علاقه به جهان هاى دیگر و کشف جهان هاى نو، باعث مىشود استاد به محضر حکیمى دیگر راه بیابد که شاید کمتر کسى از او استفاده نموده است: میرزامحمدعلى حکیم شیرازى، استاد فلسفه دانشکده معقول و منقول که از جایگاه حکمى ـ عرفانى بى بدیلى برخوردار بود و به دعوت بدیعالزمان فروزانفر در مقطع دکترى به تدریس مى پرداخت و بعد از دورهاى، هرگز درس نداد و همگان را از وجود خویش محروم ساخت.
دیگر ویژگى دکتر دینانى در ساحت فلسفه، گذشته از بهرهمندى از فیلسوفان نام آور و در پى حکماى عصر رفتن، بیشتر به این لحاظ است که با عمق و دقت نظر گره خورده است. این عامل سبب شده است وى مدارج دانشگاهى را با سرعت و قدرت طى کند و وارد مرحله تحقیق و اجتهاد در آفاق فلسفه گردد. این مرحله با تألیف اثر به یادماندنى «قواعد کلى فلسفى در فلسفه اسلامى» آغاز مى گردد و صورت تحقق به خود مى گیرد. اثر یادشده رساله دکترى است که بعد از دفاع با صرف فرصتى مشبع در سه جلد به مجموعه اى اصیل و تراز اول بدل شد و در عصر خود مورد استقبال و حتى شگفتى اصحاب فکر و فلسفه واقع شد. به نظر مىرسد این اثر، یکى از قوىترین و عزیزترین رساله هاى فلسفى در چند دهه اخیر است که با شمّى استدلالى و اجتهادى به قلم آمده و از ویژگى هایى منحصر به فرد برخورداراست.
خالى از لطف نخواهد بود اگر اشاره کنم که آشنایى این جانب با اندیشه ها و سپس شخصیت دکتر دینانى با درنگ و تأمل در همین کتاب صورت گرفت که به سالیان قبل برمى گردد. این کمترین به هنگام خوشه چینى از حکمایى چند که در پى آن ملزم به تصحیح «اسرارالحکم فى المفتتح و المختتم» و تحقیق در اندیشه هاى حکیم بزرگ اسلامى ملاهادى سبزوارى گشت، با این کتاب آشنا شد و آن را مائده اى سرشار در واحه فلسفه و حکمت اسلامى یافت که با اسلوبى علمى و طرزى استادانه و درسآموز تحریر شده است و همین، در عین حال که مجوز بهره ورى هاى فراوان از تحقیقهاى استاد در پیرامون قواعد فلسفه اسلامى ـ به صورت مکرّر ـ بود، داعى ارادتى عمیق و زوال ناپذیر به شخصیت علمى و فلسفى دکتر دینانى نیز بود که بعدها با ملاحظه آثار دیگر تحکیم یافت. از این آثار مى توانم به تحقیق ارزندة «وجود رابط و مستقل در فلسفه اسلامى»، «منطق و معرفت در نظر غزالى»، «اسماء و صفات حق تبارک و تعالى»، «معاد از دیدگاه حکیم مدرس زنوزى» و «شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردى» اشاره کنم.
با گذشت زمان، آثارى دیگر از دکتر دینانى به چاپ رسید که نشان از پویایى و روزآمدى داشت. در صدر این آثار، «ماجراى فکر فلسفى در جهان اسلام» قرار دارد. این کتاب نیز از مفاخر فکرى ـ فلسفى عصر ما به شمار مى آید که بعدها با مجموعه همسنگ سه جلدى خویش «دفتر عقل و آیت عشق»، منظومه اى را کامل مى کند که در خلال آن مى توان با تاریخى عظیم از یک فصل درخشان از اندیشه هاى فلسفى و عرفانى دست یافت. طرح اندیشه هایى نو، از این دست که به اجمال به آنها اشاره رفت، این کمین را براى بهره مندى از دانش و بینش استاد الزام مىنمود. پس از مطالعه در «درخشش ابن رشد در حکمت مشّاء» و «نصیرالدین توسى، فیلسوف گفتگو» عزم آن کردم که گفتگوهایى را با دارنده اندیشه هایى گوناگون آغاز کنم.
*سرشت و سرنوشت
منبع: روزنامه اطلاعات