دکتر قاسم صافی
فساد عصر حاضر آشکار است
سپهر از زشتی او شرمسار است
اگـر پیدا کنـی ذوق نگاهی
دوصد شیطان تو را خدمتگزار است
ابتدا اشاره کنم که منظور از «حرامی»، حرامکار است؛ کسی که مرتکب فعل حرام میشود و نیز به معنی دزد، کلاهبردار و متجاوز به حقوق مالی و اعتباری افراد جامعه و جوامع به طور پنهان و آشکار. پس این واژه فقط به افرادی اطلاق نمیشود که در تهیه رزق و روزی و گذران زندگی به اموال و سهام دیگران دستبرد میزنند یا با تردستی به چیرگی بر دیگران به قصد چپاول و غارت و قدرت، دست مییازند، بلکه مشمول افرادی هم میشود که به کمفروشی، گرانفروشی و بیکیفیتفروشی روی میآورند و نیز هر آن کس که تخصص و توانایی و تجربه کافی در انجام دادن کاری را ندارد اما مصدر آن کار میشود که به «مدیران نالایق» تعبیر میشوند و یا کسانی که حقوقهای نجومی میگیرند و آنانی که به جز رضایت حق و توجه به اجرای قوانین مدنی، به رضایت و فرمایش اشخاص بانفوذ تن میدهند و یا چیزی بگیرند که کاری خلافِ وظیفه خود انجام بدهند یا حق کسی را ضایع و باطل کنند، یا حکمی خلاف حق و عدالت بدهند که به هر صورت به رشوه و ارتشا تعبیر شود.
تاریخ نشان میدهد همین سنخ گروهها هستند که زمینة ورود دشمن خارجی را به وطن میگشایند و دروازههای سیاسی و تجاری و فرهنگی و هنری و جز آن را در اختیار آنان میگذارند و بهواقع اینان بیگانگانیاند که به سرنوشت ملت و کشور نمیاندیشند و حتی به حاصل اعمالشان که ممکن است روزی آتش و دود آن، دامن فرزندان و نسلهای پس از خود را در بر بگیرد، بیخیالند.
پس دشمن حقیقی همینجاست، در بغل گوش ما و میان ما و در اشکال مختلف و نباید آن را در ممالک دیگر جستجو کرد و خارج از مرزها تصور نمود. زهی تأسف که ما هرگز از تاریخ پند نمیگیریم و هیچگاه در عمل، گفتار پیامبران و اندیشمندان و عارفان و ادیبان و مورخان نامی را (به جز برای مراسم و همایشهای سطحی و ناکارآمد) وجهه نظر و همت خود در اداره زندگی فردی و اجتماعی و روابط و مناسبات ملی و میهنی قرار نمیدهیم و از سرگذشت رجال و شاهان عبرت نمیگیریم و با واژهها و عبارات و آیات معجزآمیزی چون «کل من علیها فان» و «کل نفس ذائقه الموت» انس و الفتی نداریم.
به گفته مولانا هیچ دشمنی نزدیکتر به هر فرد جز نفس او نیست و باید هرچه فریاد هست، بر نفس خود و بر زبان و اندیشه و عملکرد خود زد تا دشمنتراشی در خارج از خود و عوامل خود و تقسیم افراد به خودی و غیرخودی.
ای خدا، فریاد زین فریادخواه
داد خواهم نه ز کس، زین دادخواه
دادخواه از کس نیابم جز مگر
زانکه او از من به من نزدیکتر
و به فرمایش مولیالموحدین: دشمن آدم، خودش است (الدّاء فیک و شفاءٌ فیک: درد تو در خودت هست و شفایش هم). و به گفته متفکر بزرگ علامه اقبال در جاویدنامه:
چیست دین؟ دریافتن اسرار خویش
زندگی مرگ است بیدیدار خویش
مرد حق از کس نگیرد رنگ و بو
مرد حق از حق پذیرد رنگ و بو
هر که حق باشد چو جان اندر تنش
پیش باطل خم نگردد گردنش
میکند از ماسوی قطع نظر
مینهد ساطور بر حلق پسر
آیا آثار رفتارهای غیراخلاقی و دروغآمیز و اقتصاد واسطهگری که اغلب ناپیدا و نامعلوم است و ارضای تمنیات شهوانی چون قدرت، شهرت و ثروت که چشم فرد را نسبت به میزان خسارت و ضرر بلندمدت میبندد و موجب ندیدن عواقب شوم تصمیمهای خلاف اخلاقی و قوانین مدنی و رفتارهای ناشایست و موضعگیری جرمگرایانه میشود و با تأسف، گسترة وسیع و عمیق و ریشهدار در مملکت یافته است، لکن افراد عمدتا کاربرد این شیوه را زیرکی میانگارند، کار دشمن خارجی است؟
آیا در نظام مدیریت و تفویض مسئولیت به اشخاص، بیتوجهی به کارایی، تبحر، اخلاص، سرعت عمل، قدرت تصمیمگیری و بزرگمنشی به جای گرایشهای عادی عقیدتی که موجب میشود طیف وسیعی از افراد صاحبنظر از گردونه کار خارج شوند و بیاعتنایی و نفرت و کمرونقی اقتصادی را سبب گردند و به طور قطع زمینههای بزهکاری، خطاکاری و بیعدالتیهای جبرانناپذیری را پدید میآورد، کار دشمن خارجی است؟
آیا استفاده نکردن از افراد فهیم و خبیر و نوابغ در مصادر امور و گماردن افرادی با رتبههای پایین دانشگاهی که در شناخت شخصیتهای علمی داخلی و خارجی و محیط علمی بیگانه یا بیتجربه بودهاند در صدر ریاست دانشگاههای مادر و مراکز علمی و بر سر استادان فخیم و ممتاز، کار دشمنان خارجی است؟
آیا واگذاری چندین شغل به یک نفر و واگذاری مشاغل به افراد و نهادهایی که ساز و کار و وظفه و مأموریتشان موجب میشود که در کار مدیریت، خلل و نادرستی و درهمریختگی و بیاخلاقی پدید آید و عدالت اجتماعی و رعایت حقوق افراد، نادیده گرفته شود و نظام اجتماعی و برنامهریزی و مدیریت را ضایع گرداند، کار دشمن خارجی است؟
آیا اشتغال افرادی که با تخریب جنگلها و تجاوز به حریم رودخانهها که نقش ریه را در سیستم تنفسی شهرها ایفا میکند تا برای خود ویلایی بنا کنند و سالی چند روز در آن بیاسایند یا برجسازانی که در ارتفاعات و حاشیه شهرها و دریاچهها و در مسیر آمد و رفت مردم به خرید تراکم ( تخم لق نابکاران) روی میآورند و یا به مراتع و بیشهها دستبرد میزنند و با خشکاندن تالابها، سبب برخاستن غبار و ایجاد ریزگردهای بیماریزا و خشکسالی و ناامنی گسترده میشوند و با حفر صدها حلقه چاه عمیق که کشاورزی را به نابودی کشانده و یا با اخذ مجوز ساختمانهای چند اشکوبة مسکونی نابجا و نمایش تقسیم ناعادلانهای از ثروت، مردم را از طبیعیترین و ابتداییترین حقوق شهروندی یعنی فضای سبز و هوای سالم محروم میکنند و پیوسته در پی ارضای شهوت حرص زمینخواری و رانتخواری و اختلاسهای نجومی به سر میبرند و به ثروت ملی مثل بختک چنگ انداختهاند، ناشی از نفوذ دشمن خارجی است؟
آیا گسترش فساد مالی و اداری که نشانة عقبماندگی و بیاخلاقی و تمرد از قوانین مدنی است، متأثر از دشمن خارجی است؟
تحلیلگران و مفسران صاحبنظر و سردبیران خردمند دلسوز که در رسانهها به کرامت تذکر دادهاند، معتقدند هر جا پهنههای توسعهنیافتگی وجود داشته باشد، بروز سیستمهای گستردة فساد و مافیا را میتوان در ارکان حکومت و وابستگان آن یافت و مهمترین نشانه بروز هر نوع فساد بهویژه فسادی که به شکلی حیرتآور در همه حوزهها نفوذ کرده و دمکراتیزه شده، از کار افتادن سیستمهای قانونی، قضایی و اجرایی یعنی ناکارآمد شدن واقعی قوا و سازمانهای بازرسی است. هرچند ممکن است خاستگاه بعضی حکومتهایی باشد که منشأ بیگانه بوده و میراث شوم استعمار و استبداد و فساد دولتمردان دستنشین باشد که بیشک تنشی را در آیندة دور یا نزدیک آماده میکند.
لطف و سالوس جهان خوش لقمهای است
کمترش خور کان پر آتش لقمهای است
آتش پنهان و ذوقش آشکار
درد او ظاهر شود پایان کار
آیا خاموشی یا مانعتراشی برای درآوردن ریشههای شوم سوءاستفاده و اختلاس ویژهخواران و فسادهای نجومی و حیف و میلها و تجاوز به انفال عمومی که مملکت را به تهدیدی بیسابقه تبدیل کرده است و چند سالی است موضوع بحث تمام رسانهها و مطبوعات و ورد زبان مردم و حتی مسئولان شده است، یا مبارزه ضد فساد و انتقادها و اعتراضهای مردمی برای به بندکشیدن افراد خاطی و تأکید بر مراعات حقوق فردی و اجتماعی افراد، به بهانههای مختلف و طفرهرفتن از تعقیب به هر شرایط و امکان ناپذیر کردن رسانهها در شفافیتسازی و انعکاس دستهای پشت پرده نااهلان، دستاورد خارجیان است؟
آیا سپردن اقتصاد و ساخت و ساز و تجارت و مناقصه به نهادهای نامرتبط و واسطهگری آنها که جای رقابت کردن را میگیرد و اساسا کارشان، برخورد با گروههای مافیایی سیاه و دزدان و زورگویان و تروریستهای اقتصادی است نه معترضان امنیت اجتماعی مردم که مغفول مانده است، دسیسة دشمنان خارجی است؟
آیا جدلهای فرساینده و تفرقهافکن و تنش و تنازع و مجادلات و خصومتهای شخصی که توان ملی را کاهش میدهد و گویی قاتق نان برخی در ممانعت از همدلی مسئولان است، بهترین امکان برای ورود دشمنان نیست؟ و آیا این روزها یکی از نمونههای ملموس و در معرض مشاهده عموم، همین وضع اسفناک مؤسسات اعتباری گوناگون که مدتهاست وقت و ذهن و دارایی و حیثیت و امنیت مردم را به بازی و شوخی و سوداگری گرفتهاند و آبرو و اعتبار و فرهنگ و تمدن و شرف پرسابقة ما را در معرض آسیب و خسران قرار دادهاند، کار دشمن خارجی است؟ و آیا سوءمدیریت و فساد از رقمهای بزرگ چند هزار میلیاردی در ساخت و ساز مجموعههای مسکونی تعاونیها و ستاد رفاهی اعضای هیأت علمی دانشگاهها و علوم پزشکی و دستبرد به اسناد منگولهدار آنان برای فروش چندباره زمین مجتمعها و بیاعتنایی برخی دست اندرکاران در واخواهی و آفتزدایی آن، کار دشمن خارجی است؟
آیا گزینش بعضا مدیرانی ناکارآمد و ناظرانی کمتعهد یا بیتعهد و متناقضگو یا محافظهکار و ناهماهنگ با وظایف قانونی و با پایه و پیکرة اصلی دین یعنی «اخلاق» که گاه بر مصادر امور این مؤسسات و بانکهای مادر قرار گرفتهاند و خواسته یا ناخواسته به دلایل مختلف و به پشتگرمی قدرتهای پنهانی و دلالی سازمانیافته و باندی و به زعم مسئولانی، زمینههای سیاسی و جناحی، هم در پی دارد و اسباب دربدری طیف وسیعی از مردم و نابسامانیهای اقتصادی و صدمات فرهنگی میشود، دسیسة دشمن خارجی است؟ و شاید با رویکردن برخی از آنها به نوعی رشوه و تن دادن به رباخواری و رانتخواری و افزونخواهی و فرمانپذیری غیرقانونی و فقدان وجدان انسانیت و یا به گفتة استاد فتحالله آملی کاری خطرناکتر از داعش برای جذب سرمایه و پول از هر راهی به منظور ساماندادن نابسامانیها و تعهدات دیگر، محیط زندگی و زیست آدمیان را آلوده و خفتآمیز کردهاند و با وعده و وعیدهای ناقص و دستنایافتنی ناشی از تضاد حرف و عمل، ناامنی گستردهای را که تبعات غیرقابل پیشبینی دارد، به وجود آوردهاند و مرتب با واژههای مؤسسات غیرمجاز به شعور مردم توهین میکنند. ضمن آنکه خود را به جهالت و غفلت و مدیریت چالهمیدانی پیوند میزنند و کاسة صبر مردم را لبریز میکنند که قطعا به زیان کلیت دولت و ملت تمام میشود و موجی از نگرانی بیاعتمادی را نسبت به نظام بانکی کشور پدید میآورند.
این مؤسسات اگر مجوز ندارند، چگونه با نصب آشکار مجوز بانک مرکزی بر پیشانی خود، اقدام به سپردهگیریهای گسترده کردهاند؟ اینها چطور زاده میشوند و قد میکشند و پهلو چاق میکنند؟ به قول پژوهشگری، قاعدتا راهاندازی یک مؤسسه مالی از راهاندازی یک دکان عطاری یا تابلوی راهنمای مغازهها و مطب اطبا و جز آن باید سختتر باشد؛ اما چگونه است که مؤسسات فاقد مجوز، راحتتر سر برآوردهاند و سالهاست که از عمرشان میگذرد و هیچ نوع اطلاع رسمی از ناحیة بانک مرکزی و نهادهای مسئول، بر سردر آن نصب نشده است و یا در رسانهها اعلام نگردیده است و چرا پلمب نشدهاند؟! وقتی یک مؤسسه با نام تجاری، تابلو تجاری، تعداد زیاد شعب فعال در سراسر کشور، تبلیغات در رسانههای دولتی و صدا و سیما به صورت گسترده فعالیت میکند، قاعدتا کارش را از طریق مراجع درست انجام میدهد و طبیعی است که مردم اعتماد میکنند.
دریغا که حیا و شرم، دست نیافتنی شده و فساد گستردة مالی و اداری و طبل رسوایی در ابعاد مختلف، مفهوم فساد را بیمعنی کرده و سوءاستفاده، قانونی و مجاز جا افتاده است و قانون به نحوی عمل میشود که امکان نظارت و ماجرای پشت پرده را از دسترسی رسانهها و محققان، مخفی میدارد. اگر اموال این نوع متخلفان توقیف میشد و اختلاسهای میلیاردی پیگیری و سردمدارانش نقرهداغ میشدند و مردم بهجدّ، کارنامة خدمات مسئولان را میخواستند و آنان در دفاع از مطالبات مردم پاسخگو بودند، شاید خاطیان، تخلف خود را تکرار نمیکردند و وجود این فساد نظاممند و گسترده و متنوع در چنین ساختاری که سرمایة اجتماعی و اعتماد مردم را کاهش داده، پدید نمیآمد و هر روز سریالی از این دست، نمایش داده نمیشد.
آیا سرنخهای فسادهای بانکی و پرداخت وام و اعتبارات رانتی بیبازگشت و بعضا انتصاب مدیران ناکارآمد و ناآگاه و سهمخواهیهای دمارآور و منابع پنهان مالی و پرداختهای فراقانونی، نوعی غارت ملی از بیتالمال و خاصّهبخشی افراد مسئول به یکدیگر و به خارجیان و واگذاری کارخانهها و مراکز صنعتی با وامهای کلان به افراد مرفه و خویشاوندان که موجب فساد در شبکة خانوادگی ناشی از مستی اشرافیگری و تفاخر شده و جامعه را لغزنده کرده است، واقعا کار دشمن خارجی است و ممالک دیگر، ما را تا این حد بیهویت و عاری از وجدان انسانیت کردهاند؟
اگر چنین است، پس عالمان و واعظان و دستاندرکاران نظاممندی در کارشان و در الگوآفرینی معطل ماندهاند و باید انتظار میرفت هر مسئولی که احساس میکرد قدرتهای مافیایی، مانع اجرای سامانبخشیدن به وضعیت اقتصادی و ایجاد امنیت و ثبات و رشد مملکت در خصوص وظایف او هستند، استعفا میکرد و علتش را به طور بارز و مستدل بیان میکرد تا از هرگونه آسیبی به دارایی و سپردههای مردم که بعضا تمام سرمایة هست و نیستشان است، جلوگیری میشد و خود در برابر مبارزه با فساد قلمداد نمیگردیدند.
جان همه روز از لگدکوب خیال
وز زیان و سود و از خوف زوال،
نه صفا میماندش، نی لطف و فرّ
نی به سوی آسمان راه سفر
نظارت و هدایت
بسیار ضروری و منصفانه است که هر مدیری در حوزه کار خویش، دستیاران و مشاوران و کارگزاران خود و نیز خویشتن را از هرگونه خلاف بازداشته و به همان شدت، نظارت و هدایت را بر عملکرد آنان قوّت بخشد. بیشبهه نظارت و هدایت مستمر و قاطع در هر دستگاه مانند پیشگیری از وقوع جرم است که بهمراتب کمهزینهتر از اصلاحات بعدی است و راههای مفاسدی چون ویژهخواری و زیادهطلبی و قاچاق کالا و تجاوز به حقوق مدنی و دریافت حقوقهای نجومی را که در فضایی غیرشفاف پدید میآید، از سرچشمه کور میکند.
معنا ندارد که عدهای سالها بر مناصب تکیه زنند و از انواع رانتها و وامهای کلان برای خود و نزدیکان و وابستگان استفاده کنند و مردم در معیشت روزمره خود، مانده باشند! مسئولیت اینکه مردم نمیتوانند به دارایی و سرمایه خود که به دلایل مختلف در جهت تأمین امکانات بیشتر برای قدرت خرید مسکن، ازدواج فرزندان، گذران معاش روزمره، تأمین نیاز فرزندان مستأجر خود و بعضا تأمین تعهدات خدماترسانی به ایتام و بیسرپرستان و نیازمندان و یا ضمانت افراد و هزینههای بیمارستانی و جراحی و مرگ و میر و دیگر موارد، نزد این مؤسسات تابلودار مثل روز روشن تحت دید و نظر بانک مرکزی گذاشتهاند، دسترسی یابند کیست؟ و چرا باید سپردهگذاران با ناله و تأثر و سوز و گداز و یا با تشر و فریاد و تجمع، مطالبه دارایی خود را از سوداگران خوشگذران بیناظر مطالبه کنند و شاهد دستبرد وقیحانه آشکار بخشی از سرمایهشان با قلدری در این و آن مؤسسه شوند و بخشی را مدتدار و نامعلوم وعده دهند و برخی را توقیف یا گداصفتانه و تحقیرآمیز تزریق کنند، در عین حال که فساد پیداست و مدیران، مدام خود را از انظار پنهان میکنند و مردم به راهزنان و رانتخواران که سرمایهها را به یغما بردهاند و یا بی کفایتی نشان دادهاند، دسترس نمییابند و شاهد تضییع آشکار حقوق خود میشوند.
مردم پولشان را به امانت گذاشتهاند و بانک مرکزی به عنوان دولت نمیتواند سرمایه و سودشان را که متولیان با آن برج ساختهاند و شرکت تأسیس کردهاند و به یکدیگر وام دادهاند و حقوقهای کلان برداشت کردهاند و منسوبانشان را رتبه و مزایا دادهاند و به زعم خود بانک مرکزی در نظارت بر آن کوتاهی کرده، توقیف کند و بحثهای انحرافی نماید و دروغ را ثبت و رسمی کند و دست حقهبازها را باز گذارد و اعتماد اجتماعی ملی را فرو ریزد.
دولت موظف است اطلاع صحیح بدهد و کارگزاران بر قولشان متعهد و بر وظایفشان احساس مسئولیت کنند. صیانت از اخلاق اجتماعی و پاسداری از حقوق همه شهروندان و تأمین امنیت، از وظایف دولت و نیروی مقتدر انتظامی است و باید در جهت برقراری نظم و قانون به عنوان مبنای پیشرفت و ثبات جامعه و دفاع از مظلومان و حقوق مدنی شهروندان تلاش کنند و میل تجاوز به محیطزیست و زندگی عمومی و مدنی مردم را که مغایر سلامت فکر است، با مسدود کردن سرچشمههای فساد و اختلاس و ارتشا، سرکوب کنند، و آدمهای مؤثر در فساد را جریمه و کلا حذف کنند و یقین کنند اصل ثابتی که باید رعایت شود، این است که اموال، متعلق به تمام مردم است و مصالح تک تک افراد جامعه در صورتی تحقق مییابد که مصالح عامهای که به اجماع برمیگردد، محفوظ بماند و ضرری به جامعه و تضییع حقوق افراد آن وارد نسازد. در این صورت است که دشمن نفوذی نخواهیم داشت یا کارکردی بسیار ضعیف خواهد داشت.
حقیقتاً مایه شرمساری و سرافکندگی است که در مجموعه ملتی که شعارش درستکاری در همه شئون زندگی است و کارگزارانی الگومآب و مدعی راستی و درستی و فهم و فضل و کمال و دانش، در میانشان رشد کنند که از احراز هر تمنیاتی و رسیدن به هر آرزویی در قالب بیع و شری رویگردان نباشند و از بازرسی محاسبات احتمالی مادی و عملکردشان در این دنیا و حساب و عقاب آخرت فارغ باشند. این گروه صرف نظر از مجازات حقوقی، نیاز به روانکاوی دارند و باید روانشناسان معالجهشان کنند که به نظر میرسد عقل سلیم عادی را هم از دست دادهاند.
شهوت فزونخواهی و خود برتربینی، نوعی بیماری است که نباید از معالجهاش غفلت ورزید و اتفاقا همین، منشأ نفوذ و آسیبرسانی بیگانگان و به اصطلاح زمینهساز ورود دشمنان خارجی به پیکره اجتماع میشود و خارجیان میتوانند با شناسایی اهل معامله و فساد و تمجیدپسندی، سرمایههای مردم را به غارت ببرند!
با نصیحت و سخنرانیهای مکرر و یکنواخت، مشکلی حل نمیشود و نمیتوان فرهنگسازی کرد و مانع تجاوز حرامخواران و کارگزاران حرامی گردید. باید از لحاظ اصول اخلاقی حرفهای به سمت اجماع رفت و برای ایجاد آن، زمینههای مشترک و ضمانت اجرایی فراهم کرد؛ به این معنی که اخلاق و مصادیق آن مثل نحوه مصرف در زندگی، از حالت امر اخلاقی و سخنرانی که واجد ضمانت اجرای قانونی نیست، درآید و به کدهای قانونی تبدیل شود و سیاستها ضد ملی نباشد.
تأثیرگذارترین آدمها کسانیاند که برای تغییر و اصلاح خود با دیگران بحث و گفتگو کنند نه برای تغییر و اصلاح دیگران، و مدارا با یکدیگر را بیاموزند و انگیزه کمکرسانی و گرهگشایی و کارآفرینی و نظارت عالیه و جدی و معلومی را که محیط را معنویتر و اخلاقیتر میکند، قوت بخشند.
مدیر موفق کسی است متعادل، مؤمن و اثرگذار. مؤمن هرگز دروغ نمیگوید، به اصول اخلاقی پایبند و افق دیدش جهانی و مردمی است و تمام عالم را یک خانواده تصور میکند و سعی مینماید بهجا و بهموقع و به اندازه، مسئولیت اخلاقی خود را ایفا کند و به تداوم پایبندی به اخلاق و دیدگاه عملگرایانه بنگرد که این امر، زمینهساز سعادت بشر خواهد بود.
گاندی در راه اعادة عزت مردم و مبارزه برای آزادی و استقلال سرزمین و مردم هند و برای پیشبرد هدفش و توجه به حقیقت زندگی، به جامة سادة بافت هند قناعت ورزید، پیامی که روش و منش و عمل امثال او و پس از چندی دکتر زینالعابدین عبدالکلام زمامدار دیگر هند ارائه داد و مصداق نظام مدیریتی کارآمد را در شکلی از موازین زیبا به نمایش گذارد. به گزارش ایرنا تنها داراییاش، دعا و مهر یک میلیارد مردم هند همراهش بود و جز چند دست لباس و ۲۵۰۰ جلد کتاب با موجودی بانکی صفر که از تلویزیون ملی هندوستان اعلام شد، ماترکی به جا نگذاشت و در پاسخ کودکی که پرسیده بود: «دشمن ما کیست؟» جواب داده بود: «فقر» در همه ابعاد آن، اخلاقی، سیاسی، عاطفی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، معنوی و درک و فهم و جز آن.
منبع: روزنامه اطلاعات