قاسم تبریزی
همواره یادآوری میشود که گذشته چراغ راه آینده، تاریخ معلم انسانها(1) و بیدارکننده نسلهای متوالی(2) است. و باید از تاریخ درس وتجربه آموخت، خاصه آن که جامعهای که بدرستی تاریخ گذشته خود را نمیداند خطاها، بیراههها، کژراههها را تکرار نموده و همچنان در تارهای عنکبوتی ناآگاهی، غفلت و تکرار محبوس میشود. یکی از مهمترین تحولات جامعه ما در سده واپسین، انقلاب مشروطیت بود که بر ضد رژیم استبدادی قجر و عوامل آن بود و جامعه بهدنبال عدالت(3) و در این حرکت «علمای اسلام در صدر مشروطیت در مقابل استبداد سیاه ایستادند و برای ملت آزادی گرفتند(4) قوانینی جعل کردند، قوانینی که به نفع ملت است(5) به نفع استقلال کشور است(6)، به نفع اسلام است، قوانین اسلامی است(7) و این حرکت… با خونهای خودشان، با زجرهایی که دیدند و کشیدند.. به متمم قانون اساسی(8) که میبایست عمل میشد، که در حقیقت نشد! یا به تحلیل دقیقتر جریان غربگرا، تشکیلات فراماسونی و عوامل انگلیسی امکان اجرای آن را ندادند، حتی مدافعان آن را به بالای دار یا تبعید و انزوا کشاندند و تاریخ را تحریف نمودند.
آنهم به اتهام «ضد مشروطه» بودن و یا «مدافع استبداد»!
این در حالی بود که رهبر مشروطه مشروعه میگفت: از سلسله جلیله رؤسای ملت احدی منکر مجلس شورای ملی اسلامی نیست و دیگر آنکه تمام اهتمام حججاسلام در جلوگیری «مرتدین» و «دشمنان دین» است چه پیروان میرزاعلی محمدشیرازی معروف بهباب و چه جماعت هواپرست طبیعی مذهب فرنگی مآب (9) خصوصاً شیخشهید تأکید مینماید: «مجلس دارالشورای کبرای اسلامی است و به مساعی مشکوره حجج اسلام و نواب عامه امام(ع) قائم شده برای خدمت ومعاونت به دربار دولت شیعه اثنیعشری و حفظ حقوق و پیروان مذهب جعفری تأسیس گردیده است(10) و نکته وتأکید دیگر شیخ این است که ممکن نیست که آثار پارلمنت پاریس و انگلیس برآن مترتب گردد و قانون آزادی عقاید و اقلام وتغییر شرایع و احکام از آن گرفت و برافتتاح خمار خانهها و اشاعه فواحش و کشف مخدرات و اباحه منکرات نائل گردید هیهات تضرب بالحدیدالبارد»(11)
لذا شیخ شهید در برابر تهمتها، افترائات و تحریف اهداف و مقاصد مدافعان مشروطه مشروعه مینویسد: صریحاً میگویم همه بشنوید و به غایبین هم برسانید که من آن مجلس شورای ملی را میخواهم که عموم مسلمانان آن را میخواهند. به این معنی که البته عموم مسلمانان مجلس میخواهند که اساسش بر اسلامیت باشد و برخلاف قرآن و برخلاف شریعت محمدی(ص) و برخلاف مذهب مقدس جعفری قانون نگذارد. من هم چنین مجلسی میخواهم. پس من و عموم مسلمین بر یک رأی هستیم. اختلاف میانه ما و لامذهبیها که منکر اسلامیت و دشمن دین حنیف هستند، چه بابیه مزدکی مذهب و چه طبیعیه فرنگی مشرب، طرف من و کافه مسلمین اینها واقع شدهاند.(12) امام خمینی در رابطه با قانون اساسی مشروطیت یادآوری میکنند که «قانون سابق که در صدر مشروطیت تصویب شده بود به وسیله ملت و متمم قانون را با حدیث مرحوم شیخ فضلالله نوری به آن ظلم کردند و ملت به او رأی دادند(13) نقش مردم، نقش زنان، نقش مجاهدان آذربایجان، پافشاری مراجع و علمای نجف، اما علل انحراف در مشروطیت، دخالت انگلیس و… عمال انگلیس به دستور ارباب خود اساس مشروطه را به بازی میگیرند(14) خصوصاً مردم را نیز (طبق شواهد و اسنادی که در دست است) فریب میدهند و از ماهیت خیانت سیاسی خود غافل میسازند.(15) توطئهای که دولت استعماری انگلیس در آغاز مشروطه کرد(16) و شناخت توطئههای «استعمار» و «عوامل» آن یکی از مهمترین درسهایی است که از انقلاب مشروطیت و سرنوشت تلخ آن باید گرفت و به همین دلیل ضرورت «استعمارشناسی» و «دشمنشناسی» اولین درس «تاریخ معاصر» است که در انقلاب اسلامی با وجود تمامی توطئههای غرب، خاصه امریکا خنثی گردید. حتی طرح «انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی» مشخص شد از کجا؟ توسط چه کسی؟ با چه منظوری مطرح گردید اما مقاومت حضرت امام(ره) نقش بر آب کرد. نقش تخریبی احزاب عصر مشروطه، خاصه حزب دموکرات و جریانهای مشابه، نقش تخریبی بود.
و این است که امام خمینی(ره) تأکید میکردند: «ما باید از تاریخ عبرت ببریم و این تاریخ در زمان مشروطه اینطور بود. در زمان مشروطه آنهایی که میخواستند ایران را نگذارند به یک سامانی برسد. (17) و کشیده شد به جایی که در صدر مشروطه… ترور کردند سیدعبدالله بهبهانی را، کشتند. مرحوم نوری را و مسیر ملت را از آن راهی که بود، برگرداندند به یک مسیر دیگر(18) و این حرکت در منزوی کردن علما، فقها به آنجا رسید که در صدر مشروطیت در دوره اول با فقهای ناظر به قوانین این نحو عمل شده باشد. در آن زمان به تدریج فقها را از مجلس بیرون راندند و به سر این ملت آن آوردند که دیدیم(19) و این حرکت جریان وابسته بود که به تعبیر امام «همه دیدید و نسل آتیه خواهد شنید که دست سیاستبازان پیرو شرق و غرب روحانیون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنجها بنیان گذاشتند از صحنه خارج کردند.(20) و نکته درسآموزی که امام یادآور میشوند: «و روحانیون نیز بازی سیاستبازان را خورده و دخالت در امور کشور و مسلمین را خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غربزدگان سپردند و به سر مشروطیت و قانون اساسی و کشور اسلام آن آوردند که جبرانش احتیاج به زمان طولانی دارد(21) و این عبرتآموزی، تجربهآموزی در طی یکصد سال گذشته همواره در آثار علما، اندیشمندان اسلامی به عنوان «دشمنشناسی»، «زمانشناسی»، «شناخت حرکتهای عوامل استعمار» در «زبان»، «قلم» بزرگان ما، مکرر تکرار شده و میشود.
محققان و مورخان اسلامی طی سه دهه واپسین که امکان تاریخنگاری داشته، توانستند به بخشی از «ابهامات»، «شبهات» خصوصاً «زوایای پنهان» آن زمانه پاسخ دهند. و این درس را به یاد داشته باشیم که «لزوم عبرتگیری از مشروطیت»(22) و قابلیت درسآموزی از مشروطه برای توضیح تهدیدات آینده(23) تا از یکسو، استفاده از تجربه مشروطیت در تحکیم عصار ایمان، ارزشهای انقلابی و بیداری در مقابل دشمن(24) و امروز هم «لزوم اطلاع نسل امروز از تاریخ کشور بخصوص پس از مشروطیت»(25) و از آنجا که «تاریخ تکرار میشود» و «دشمنان متعدی و استعمارگر»، نه تنها از میان نرفته که ابعاد حرکتش را در تهاجم فرهنگی، تغییر هویت اجتماعی، تحریف حقایق و واقعیات گذشته توسط عوامل خود اطلاع از عملکرد دشمنان در گذشته بویژه در مشروطه موجب شناخت ترفندهای جدید(26) است و این است که «ضرورت تبیین و تاریخنگاری مستند و کامل از مشروطه»(27) بیش از پیش احساس میشود که بحمدالله روند تاریخنگاری معاصر و تلاش و مجاهدت مورخان متعهد، مستقل، اسلامی… این نیاز را برآورده کرده و میکند.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.
منبع: روزنامه ایران