تألیف: مرحوم استاد دکتر رحیم نیکبخت
اشاره
تعزيه در ايران قدمتي كهن دارد[1] كه پرداختن به پيشينه آن موضوع گفتار حاضر نيست با اين حال ناگزير از اشارهاي به كار ويژه و مهم آن ميباشيم و آن جايگاه تعزيه در تحكيم همبستگي و وحدت ميباشد. تعزيه از يك سو ريشه در تاريخ كهن و باستاني ايران دارد از سوي ديگر نماد مكتب سرخ عاشورا است يكي از نمادهاي زيباي پيوند ايران و اسلام را ميتوان در تعزيه به نظاره نشست. تعزيه:
«نمايش شهادت قهرمانان و مصائب شهيدان دين و مذهب در تعزيه از سويي انسان مؤمن و معتقد را با رشتهاي نهاني به يك نيروي قدسي بيرون از او پيوند ميداد و از سوي ديگر با پديد آوردن وحدت در عقيده و رفتار مومنان آنان را به يكديگر نزديك و يگانه ميكرد. بنا بر اين، هدف اصلي و مهم تعزيه تقويت و تحكيم احساس جمعيت يا احساس وحدت ميان مؤمنان…» (بلوكباشي، 1383، 72)
تعزيه از سنن ايراني بهره فراواني برده است. «اين سنن متناسب با وقايع و گفتگوهاي هر صحنه به كار گرفته ميشود. در بسياري از موارد استفاده گسترده از فرهنگ عامه ايراني بر داستان حاكم است كه بر لطف و شيوايي نمايش [ تعزيه] ميافزايد.» (بشير، 1390، 205-204)[2]
ميتوان ادعا كرد ويژگيهاي فرهنگي و تاريخي ايران باستان از يك سو موجب گرديد بستر همواري براي پذيرش تشيع فراهم آيد، و بر اين اساس پيوندي زيبا و مستحكم بين ايران و تشيع شكل گيرد كه در پهنه ايران فرهنگي به ويژه در دورهي صفويه و بعد از آن به يكي از نمادهاي مهم هويت ملي بدل گردد و اين نماد چيزي جز تعزيه نبوده است. (حيدري، 1391)
خوشبختانه طي سالهاي اخير تلاش گستردهاي از سوي محققان سختكوش تعزيه براي بازيابي و بازشناسي ميراث اين جلوه ارزشمند هويت ايراني آغاز گرديده است. از آن جمله ميتوان به زحمات طاقتفرساي بزرگاني چون رضا كوچكزاده در تهيه فهرست توصيفي نسخههاي تعزيه با عناوين فهرست توصيفي شبيهنامههاي دورهي قاجار (كوچك زاده، 1389) و فهرست توصيفي شبيهنامههاي پراكنده. (كوچكزاده، 1390)
و همچنين انتشار مجموعه پانزده مجلس تعزيه از مجموعه ويلهلم ليتن توسط دكتر حسين اسماعيلي با نام «تشنه در ميقاتگه» اشاره كرد. (اسماعيلي، 1389)
ناگفته نماند متون متنابهي از اين ميراث گرانبها در كتابخانههاي عمومي و كتابخانههاي خصوصي[3] وجود دارد كه ميبايست مورد توجه و بازشناسي قرار گيرند. توجه به تعزيه در گسترهي ايران فرهنگي به ويژه مناطقي كه دست قضا آنها را از مام ميهن جدا افكنده همچون آران (قفقازيه جنوبي) به تبيين هرچه بيشتر هويت ايراني مشترك ميانجامد.
دربند كانون علم و ادب
دربند كه از شهرهاي عمده داغستان كنوني است، پيش از قراردادهاي تحميلي گلستان و تركمانچاي از جمله شماليترين مناطق ايران بود. اين شهر در ادوار مختلف تاريخ ايران به نامهاي باب، بابالابواب، الحديد، دميرقاپي خوانده شده است و در روزگار قديم جزوء شروان بود. گرداگرد اين شهر بندري حصاري استوار و بزرگ وجود داشت كه تا قرن هفتم پابرجا بود. در اين منطقه سد سنگي بلندي به طول هفت فرسنگ ساخته شده بود كه به سد اسكندر معروف و طبق نوشته ياقوت حموي از بناهاي انوشيروان ساساني است ولي باستانشناسان معتقدند كه در زمان هخامنشيان به منظور جلوگيري از تهاجم اقوام شمالي ساخته شده بود و شايد در زمان ساسانيان نيز مرمت شد. (دولتآبادي، 1370، 319؛ و جعفري، 1382، 101-92)
دربند چه در زمان ساسانيان و چه در دوره صفويه سرحد شمالي ايران به شمار ميرفت و به عبارتي مرز ايران و انيران بود (بيات، 1387، 194-174) كه در قرارداد تحميلي گلستان (1228ه/1813م) از ايران و مام ميهن جدا شد. دربند با توجه به پيشينه تاريخي و فرهنگي خود از كانونهاي فرهنگ و هويت ايراني به حساب ميآيد و زادگاه عُلما و شعراي متعددي است كه اوج شكوفايي علمي و ادبي آن در قرن سيزدهم و اوايل چهاردهم هجري قمري بود. از جمله علماي صاحبنام دربند در عصر قاجاريه ميتوان از آخوند ملا فيضالله دربندي ياد كرد كه مراوداتي با سيد جمالالدين اسدآبادي داشت و به همين علت در رمضان 1307ق، در مواعظ خود در تهران به مسائل اجتماعي پرداخت و انتقاداتي از وضع موجود كرد به همين علت دستگير و مدتي در زندان به سر برد. ملا فيضالله دربندي اديب و شاعر هم بود و با اُدبا و شعراي همعصر خود مراوده داشت و اشعار اندكي از سرودههاي او بر جاي مانده است.[4] عالم ديگر مشهور دربندي، ملا آقا دربندي است كه تحصيلات علوم ديني را در نجف اشرف فراگرفت و سپس به تهران آمد و در ايام محرم به منبر ميرفت، وي تأليفاتي در مقتل به رشته تحرير درآورده است كه از آن جمله است: خزائنالاحكام، اسرار الشهاده[5] و سعادت ناصري. ملا آقا دربندي در سال 1286 هجري در تهران درگذشت و جنازهاش را به كربلا بردند و در آنجا دفن كردند. (بامداد، ج4، 1371، 138-137؛ و مشار، ج6، 287)
از اسرار الشهاده ملا آقا دربندي همزمان و بعد از وي در متون تعزيه مورد استفاده قرار گرفت. چنانكه در فهرست توصيفي شبيهنامههاي دورهي قاجار و در توضيح مجلس معجزهي امام حسن در چين آمده است: «از قول ملا آقاي دربندي ساخته شده. خط معينالبكا؛ صحيح است». (كوچكزاده، 1390، 310)
علاوه بر عُلما، اين خطه زادگاه شعرا و ادبايي است كه نام برخي از آنها چنين است: احمد بالي(لاسوني) پسر قاضي دربند، سلطان داغستاني، علي داغستاني، فدايي داغستاني، گنابيگم داغستاني، محمد داغستاني، نجم دربندي، واله داغستاني، وفاي داغستاني (دولتآبادي، 1370، 321-312)، فيضي و فايز دربندي[6]، قمري دربندي و شعاعي دربندي كه در ادامه به بررسي ميراث ادبي آنها در تعزيه ميپردازيم.
شعاعي دربندي
در قرن سيزدهم دربند از كانونهاي فعال تشيع به حساب ميآمد. وجود علما و فقها و محدثان بزرگي چون ملاآقا دربندي (مشار، ج6، 278) و شعراي بزرگي چون محمدتقي قمري دربندي (مدرس، ج4، 136، تربيت، 1314، 309) و شعاعي گواه اين ادعاست. ادبيات ديني و مذهبي آران هم در دورهي تزارها و هم در دوره كمونيستها مورد دشمني و انكار واقع شده از اين رو در مطالعات دوره كمونيستي كمتر نشاني از شعرا و ادباي مذهبي آران ميتوان يافت. شعاعي دربندي از آن جمله است كه عليرغم چاپ ديوانش در اواخر قرن سيزدهم، در سياستهاي انكار هويت اصيل ايراني منطقه و به منظور هويتسازي غير ديني براي سرزميني كه نام آن (يعني آذربايجان جعلي) نيز ريشه تاريخي نداشت و براساس اهداف سياسي جعل شده بود، ادبيات شيعي و مذهبي آران ممنوع و به اشكال مختلف نابود گرديد به طوري كه در منابع دوره كمونيستي و به تبع آن كساني كه اكنون مدعي شعر و ادب آذربايجان شدهاند، هيچ نام و اثري از ادبيات مرثيه وجود نداشته و ندارد.
شعاعي دربندي در عهد ناصري ميزيست و از معاصران قمري دربندي بود. ديوان وي پر از معارف اسلامي و اشعار وزين است. آثار وي مويد آن است كه در عصر او هنوز فرهنگ و هويت ايراني كه مهمترين مشخصه آن تشيع ميباشد به حيات خود عليرغم سياستهاي ايرانزدايي تزارها در آران ادامه ميداد و سياستهاي ايرانستيزي روسها نتوانست پيوندهاي فرهنگي را قطع كند.
ديوان شعاعي و هم قمري پس از چاپ از منابع مهم مورد استفاده در تعزيهها در مناطق مختلف آذربايجان و آران است. ديوان شعاعي دربندي كه در مرتبه شاعري كمتر از قمري نيست تا به حال سه بار چاپ و منتشر شده است. يك بار به صورت همان نسخه چاپ سنگي بود و بار ديگر به صورت چاپ ليتوگرافي كتابفروشي فردوسي تبريز. در سال 1386، آقاي يوسف پيري چاپ سنگي ديوان وي را مجدداً حروفچيني و به صورت شایستهای در تهران منتشر نمود.
[1]. تا كنون پيرامون تعزيه آثار ارزشمندي منتشر گرديده است از آن جمله:
– تعزيه هنر بومي پيشرو در ايران، گردآورنده پيتر چلكووسكي ترجمه داوود حاتمي، تهران انتشارات علمي و فرهنگي، 1367.
– عنايت الله، شهيدي، پژوهشي در تعزيه و تعزيه خواني، از آغاز تا پايان دوره قاجار در تهران، تهران، دفتر پژوهشهاي فرهنگي، كميسيون ملي يونسكو در ايران، 1380.
– جابر عناصري، تعزيه نمايش مصيبت، تهران، جهاد دانشگاهي 1365.
– حسن بشير، تعزيه، تهران، دانشگاه امام صادق 1390.
[2]. علاوه بر جنبههاي نمايشي، موسيقي تعزيه هم جلوهاي ديگر از پيوند ايران و تشيع است، موسيقي سنتي به عنوان يكي از نمادهاي مشخصه هويت ايراني ركن مهم تعزيه به شمار ميرود كه به بيان زيباي آهنگين مصائب سالار شهيدان مي پردازد. (مسعوديه، 1367)
[3]. در كتابخانه شخصي اینجانب متوني از ادبيات تعزيه به صورت بياض از دوره نادري تا اواخر قاجاريه موجود است كه فهرست ابتدايي آن در شماره چهارم فصلنامه پيام بهارستان تابستان 1388صص 374-365 منتشر گرديده است.
[4]. رك به: مقدمه ديوان كامل قمري: كنز المصائب.
[5]. برخي از مطالب كتاب «اسرار الشهاده» وي مورد انتقاد علما قرار گرفته است.
[6]. متأسفانه از اين شاعران مرثيهسرا جُز اشاراتي در اشعار شعاعي و قمري اطلاع چنداني نداريم.
منبع :
جستارهايي در ميراث اسلامي(مجموعه مقالات، يادداشتها، اسناد و متون)
دفتر ششم (ویژهنامۀ مرثیهپژوهی)
تألیف: رحیم نیکبخت، یوسف بیگ باباپور