سیدعلی میرافضلی
خیامانهها، نقطه قوت رباعیات خواجو
اشاره: مجموعه درسگفتارهایی درباره خواجو، با برگزاری سیوچهار نشست به پایان رسید. در این ۳۴ نشست، ۲۵ استاد ادبیات فارسی درباره زندگی و زمانه خواجو، خاستگاه و پایگاه جغرافیاییاش، تأثیرپذیری خواجو از سعدی، تأثیرگذاریاش بر حافظ، مقایسه مثنویهای خواجو با مثنویهای نظامی، مضامین عرفانی در آثار خواجو، بررسی مثنویهای همای و همایون، گلو نوروز، روضهالانوار و کمالنامه بحث کردند. آخرین درسگفتار خواجو به بررسی رباعیات خواجو و جریان رباعیسرایی فارسی در قرن هشتم اختصاص داشت که با سخنرانی سیدعلی میرافضلی ـ شاعر و پژوهشگرـ برگزار شد. در ابتدای این درسگفتار، وی جایگاه خواجو در رباعیسرایی را چنین شرح داد:
خواجوی کرمانی در تاریخ رباعی فارسی شاعر چندان مهمی نیست. اگر رباعیاتش را با غزلهایش و حتی مثنویهایش مقایسه کنیم، از نقشی که در غزل فارسی داشته، در رباعیات اثری نمیبینیم. البته این بحثی است که درباره اغلب شعرای قرن هشتم میتوان مطرح کرد. رباعی در قرن هشتم نتوانسته در تاریخ رباعی فارسی اثر ماندگاری بگذارد؛ بنابراین نمیتوان جایگاه خواجو را درباره رباعی فراببریم، اما بحث درباره آن لازم است. اگر گزینش ما بر مبنای رباعیهای فارسی، نه درخشانترین رباعیات، باشد و بخواهیم جُنگی از رباعیات فارسی تهیه کنیم، میتوانیم برای خواجو سهمی در نظر بگیریم؛ بنابراین با این بینش میگویم که خواجو در تاریخ رباعی فارسی نقش چندان مهمی ندارد.
دکتر شمیسا در کتاب «سیر رباعی در شعر فارسی» جریان رباعی فارسی را در سه گروه شاعران رباعیگوی، صوفیان و عالمان پی گرفته است و هر کدام از این گروهها را قرن به قرن بررسی کرده است. مرحوم دکتر محمد کامکار پارسی در کتاب «رباعی و رباعیسرایان»، بررسی شاعران رباعیسرا را از آغاز تا قرن هشتم بر اساس سلسلههای حاکمان هر دوره انجام داده است، منتها شاعران قرن هفتم و هشتم را یکجا و بدون اشاره به سلسلهها بررسی کرده است. علت هم تعدد حاکمان در این دو قرن بوده است.
فراز و فرود رباعی
من برای خودم تقسیمبندیی دارم که بر مبنای فراز و فرود رباعی فارسی است و تغییر و تحولات آن را بر اساس نظم تاریخی رباعی فارسی به شش دوره تقسیم کردهام: دوره نخست دوره شکلگیری رباعی است که از زمان رودکی آغاز میشود و تا اواخر قرن پنجم امتداد دارد. در این دوره رودکی که میگویند مخترع رباعی است، حضور دارد. هرچند که شواهد تاریخی خلاف این نظر را دارند. اشارات و اماراتی در متون تصوف هست که بیان میکند پیش از رودکی در محافل صوفیه به رباعی سماع میکردند. در همین دوران، دو شخصیت معروف تصوف یعنی ابوسعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری را داریم که امروزه جزو سرآمدان رباعیسرایی هستند، اما در زمان خود به رباعیسرایی شهرتی نداشتند.
در دوره دوم که قرن ششم و هفتم را در بر میگیرد یکی از بهترین دورانرباعیسرایی فارسی است. خیام، عطار، مولانا، اوحدالدین کرمانی، باباافضل، سنایی، معزی، انوری، مهستی گنجوی و کمال اسماعیل اصفهانی که افراد شاخص رباعی فارسی هستند، در این دوران قرار میگیرند.
دوره سوم رباعی، دوره شاعران هشتم و نهم و اوایل قرن دهم است. در این دوران، رباعی از تلاطم افتاد و فرد شاخصی در رباعی ظهو نیافت. تمرکز اصلی شاعران این دوران بر غزل و مثنوی بود. رباعیات خواجو نیز در همین دوران بیتلاطم سروده شده است. آن سه دوره دیگر بعد از دوران خواجوست که به آن اشارهای نمیکنم.
پس در دوران سوم، رباعی خواجو را داریم که در کنار شاعران همقرین و همقران خود قرار میگیرد. در قرن هفتم چندین فرد شاخص در رباعی ظهور یافتند و بهترین رباعیات فارسی را خلق کردند: مولانا، اوحدالدین کرمانی، عراقی، کمال اسماعیل اصفهانی و مجد همگر شیرازی. در اواسط همین قرن بود که جمال خلیل شیرازی «نزهتالمجالس» را گرد آورد که مجموعه چهارهزار رباعی از سیصد شاعر است که نشان میدهد توجه خاصی به رباعی شده و تعدد شعرها هم جالب توجه است. رباعیگوهای قرن هفتم، شاعران پرگویی هم بودند و رباعیات بسیاری از آنها در دست است. وارد قرن هشتم که میشویم، شور در رباعیگویی فروکش میکند و اثر ماندگار در این دوران کم خلق میشود.
ایهام تناسب، ویژگی اصلی رباعیات خواجو
خواجو اهتمام ویژهای به رباعی داشت و ۴۳۵ رباعی سروده است که رقم چشمگیری است. از لحاظ کمیّت، خواجو در میان شاعران هشتم در مکان بالایی قرار گرفته است. پرتعدادترین رباعی به ابنیمین فریومدی اختصاص دارد. از لحاظ اهمیت سلمان ساوجی، ناصر بخارایی، ابنیمین و عبید زاکانی به نظر من شاعران مهمی در تاریخ رباعی قرن هشتم هستند. تاریخ رباعی درباره بقیه شاعران این دوران با سکوت، حرفهایش را زده است. بهترین رباعیات حافظ هم مربوط به خود او نیست و تتمهای که هست، به نظر رباعیات مهمی نیست.
از حیث کثرت رباعی، خواجو بعد از ابنیمین و علاءالدوله قرار میگیرد و شاعر پرگویی است. ذهن او دائما در طول دوران زندگی درگیر شعر بوده است. در همه موضوعاتی که شاعران پیشین رباعی سرودهاند، او نیز رباعی سروده است. همه شیوههای رباعیگویی را هم آزموده است؛ اما در هیچ کدام نوآوری خاصی از خود نشان نداده است. با خواندن رباعیات خواجو احساس میکنیم که آنها را قبلا هم به شکل شاعرانهتری در آثار شاعران پیشین دیده و شنیدهایم.
شیوه اصلی رباعیسرایی او استفاده از عناصر آشنا و ریزبینی در مناسبات لفظی است. در حوزه زبان و تصویر و موضوع در رباعیات او خبری از خلاقیت نیست. همین مسأله است که رباعیاتش شباهت بسیاری با شاعران پیش از او دارد. در چندین رباعی، او به عین از عبارت و تصویر و مضمونِ شاعران پیش از خود الهام گرفته است.
بازیهای زبانی
خواجو اغلب در رباعیاتش درگیر بازیهای زبانی است، چه به شکل جناس، چه به شکل ایهام، بهخصوص ایهام تناسب. تا جایی که میتوان گفت ایهام تناسب ویژگی اصلی رباعیات اوست. «لؤلؤ لالا» از ترکیبات مورد علاقه اوست. بازیهای لفظی یکی از حوزههای علاقهمندی خواجو در رباعی است. یکی از حوزههای دیگر علاقهمندی او، صنعت سؤال و جواب است که هجده رباعی او با این شگرد سروده شده است. البته این رباعیات از نظر ساختاری ضعیف هستند و چفتوبست محکمی ندارند. این شگرد بیشتر جنبه تفنن و تفریح برای خواجو داشته است تا روایتگر یک جنبه عاشقانه باشد. اغلب رباعیات سؤال و جوابی خواجو را اگر با رباعیات شاخص این صنعت مقایسه کنیم، فاصله مشخص و معناداری دارند. از ۱۸ رباعی سؤال و جوابی خواجو، ۱۳ رباعی در دیوان کمال خجندی هم هست و با جستجویی که کردم، دیدم در اغلب نسخ خطی دیوان کمال نیست و از یک نسخه خاص احتمالا به دیوان چاپی راه یافته است و حدس میزنم رباعیات در اصل از آن خواجو باشد.
یکی از شگردهای خواجو ارسال المثل است. خواجو شاید بیش از شاعران قرن هشتم به ارسالالمثل در رباعی اهتمام داشته است. اما ارسالالمثل در رباعی غالبا از جوهرة شاعرانه رباعی میکاهد. رباعی مَثَلی که مَثَل در آن خوش نشسته باشد، خیلی کم است. اغلب به عنوان زایدهای در شعر جلوه میکنند و به عنوان ترفندی برای زیبا کردن رباعی به کار رفتهاند.
خیامانههای خواجو
یکی از نکات جالبی که در رباعیات خواجو دیده میشود، ارتباط او با شاعران همعصرش است. معمولا شاعران ارتباطی بین احترام و رقابت در نوسان دارند که خواجو نیز همینطور است؛ مثلا از سلمان ساوجی و رکنالدین ابهری با احترام و عزت یاد میکند، اما با شاعر همشهری خودش، میر کرمانی، از در اهانت درآمده است. شاعری است همعصر خواجو که یکی از سه ضلع شعر کرمان در عصر اوست به نام میر کرمانی که در کنار خواجو و اوحدالدین کرمانی، جزو شاعران بزرگ بودند گرچه اسم او کمتر شنیده شده است. حدود هزار بیت از او پیدا کردهام که در کتاب شاعران قدیم کرمان چاپ شده است.
شاید تاکنون چهره خیلی مثبتی از خواجو در رباعی عرضه نشده باشد. من میخواهم از خیامانههای خواجو به عنوان نقطه عطف کارنامه رباعیسرایی او یاد کنم و اشارهای به این گروه از شعرهایش کنم که به گمانم باعث اعتبار اوست. یک دهم رباعیات او در مکتب رباعیات منسوب به خیام سروده شده است. گرایش به مضامین خیامانه، گرایشی عام بوده است، چه در رباعی و چه در قالبهای دیگر شعری. حافظ یکی از پیروان اصیل این مکتب در غزلیات است. در رباعیات سلمان ساوجی، ابن یمین، ناصر بخارایی، عبید زاکانی و عماد فقیهکرمانی مضمون اغتنام وقت، بادهپرستی و شادخواری و ناگواری امر مرگ را مشاهده میکنیم که از مضامین خیامانه است. نقاط کلیدی رباعیات خیام البته در اینها نیست و آن شک و حیرت فلسفی است. در میان شاعران قرن هشتم تنها خواجوست که رباعیات خیامانهاش به کاروان رباعیات خیام نپیوسته است. از بقیه یک یا دو رباعی به مجموعه رباعیات خیام راه یافتهاند و در دیوان او جا گرفتهاند.
منبع: روزنامه اطلاعات