حاجی خلیفه

حاجی خلیفه

نویسنده: یوسف بیگ باباپور

مدخل: حاجی خلیفه                                                      

حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله ایکنجی، دانشمند، تاریخنگار، مورخ، ادیب، زندگینامه نویس، جغرافی نگار، کتاب شناس و کتابنامه نویس سرشناس ترک مستعرب عثمانی در قرن یازدهم هجری است. نامش مصطفی و نام پدرش عبدالله بود.(Turk Ansiklopedisi.21/401؛ Karaalioglu.1/753؛ سبحانی: مجلۀ کتابداری، ص11؛ محدث، مقدمۀ تقویم التواریخ، ص10؛ زرکلی، 7/236) و برخی او را فیلسوف دانسته اند.(پورگشتال، 1/691) دو منبع خود نوشت زندگینامۀ او، مشتمل بر دو مرحله از زندگی وی است: بخش اوّل (تا 1035ق.) در پایان بخش اوّل کتابش به نام سُلَّم الوصول و بخش دوم (از 1038ق.) در پایان آخرین کتابش به نام میزان الحق؛ و در دیگر کتابهایش مانند فذلکه، جهان نما و کشف الظنون به مناسبتهایی، خاطراتی از حیات خود آورده است.(توفیق سبحانی، همانجا) طبق همین اطلاعات، کاتب چلبی به اعتبار دانش فراوان و درجۀ فضل و معلوماتش و نیز اشتغال به کتابت دفاتر سلطانی، در میان علمای عثمانی به «کاتب چَلَبی» و بین اهل دیوان، به «حاجی خلیفه» شهرت داشت؛(نلّینو، 74؛ Orhan.7/432) زیرا که در قرن نهم هجری این عنوان به معنای «سرور» به علما و فضلا اطلاق می شد.(نک: حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج 1، مقدمه، ص «ح») و به تعبیر برخی، به «فاضل قسطنطنی» موصوف است.(مدرس تبریزی، 5/10)

به گفتۀ مادرش، وی در ذیقعده 1017ق./1606م. در قسطنطنیّه (استانبول) به دنیا آمد.(حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج 1، مقدمه، ص «و»؛ برخی به اشتباه 1000ق، نک: سامی، 5/3806 و نیز 1004ق. دانسته اند، نک: قمی، 242) پدرش مردی دیندار و دانش دوست بود. وی ابتدا در «سرای» (دربار) خدمت می کرد و سپس وارد دیوان حرب و فوج سِلَی دار (سلاحدار) سپاه عثمانی شد.(Orhan.7/432) و مصطفی نیز در چهارده سالگی به یاری پدرش وارد فوج سلی دار شده و در ادارۀ «محاسبۀ آناطولی» در سمت منشی به کار حساب و سیاق پرداخت.(Orhan.6/432؛ شیخی محمد افندی، 1/ 262؛ د. اسلامیه، ذیل «حاجی خلیفه»)

مصطفی از پنج شش سالگی، نزد امام عیسی خلیفه قریمی(اهل شبه جزیرۀ کریمه1) در زادگاهش به تحصیل پرداخت.(Idem.4/760) و مقدّمات علوم (قرائت، تجوید و آداب نماز) را با نظارت پدرش فرا گرفت.(توفیق سبحانی، همانجا) و سپس نزد الیاس خوجه کتابهای تصریف و عوامل را خواند و از بوگری2 احمد چلبی خوشنویسی یاد گرفت و پیش زکریا علی ابراهیم افندی و نَفَس زاده به تعلّم پرداخت و قرآن را تا نیمه حفظ کرد.(Turk Ansiklopedisi. 21/401؛ Ozen. 3/85)

در سال 1033ق./1624م. هنگامی که سپاه عثمانی برای فرونشاندن عصیان ابازه پاشا از استانبول حرکت می کرد، مصطفی به همراه پدرش در معیّت آن سپاه بود.(شیخی محمد افندی، همانجا) و تا سال 1045ق./1636م. تقریباً پیوسته همراه لشکریان عثمانی در جنگهای مرزهای شرقی آناطولی بود که از آن جمله است: جنگهای عثمانی با ایران، لشکرکشی عثمانی ها به همدان در 1038 ق، محاصرۀ بغداد در 1040 ق، و جنگ سالهای 1043- 1045 ق. به فرماندهی سلطان مراد چهارم.(Turk Ansiklopedisi. 21/401) در بین این لشکرکشیها در سال 1035 ق. در راه بازگشت از بغداد پدرش در موصل درگذشت و مصطفی همراه یکی از بستگان پدرش به دیار بکر رفت و به خدمت ادارۀ «مقابله سواری» آنجا درآمد.(Orhan. 6/432) در سال 1038 ق. در استانبول، در جلسات درس شیخ محمد بن مصطفی بالیکسری، معروف به قاضی زاده، شرکت جست و سخت تحت تأثیر او قرار گرفت.(کوثری، 476؛ ثریا، 4/395) سپس به دمش رفت و با علمای آن دیار به مناظره و مباحثه پرداخت و اوقات فراغت را در بازار کتابفروشان گذرانید و کتب بسیاری از آنجا خریداری نمود.(روحانی: کیهان اندیشه، ص93)

سایر استادان او اعرج مصطفی، کُرد عبدالله کِچی محمد، و ولی افندی از مشاهیر عصر بودند که مصطفی نزد آنان ادبیات السنۀ ثلاثه (ترکی، فارسی و عربی)، فقه، حدیث، تفسیر، و منطق آموخت و نزد دانشمندی فِلِمنکی (هلندی تبار) ریاضیات، جغرافیا، و سایر فنون را فراگرفت.(کحاله، 12/262؛ کوثری، 477-478؛ سامی، ج 5، ص 3806) و چون در وجود خود احساس مرض نمود، به تحصیل علم طب و معرفت حواس باطنی و اسماءالله مشغول گردید.(پورگشتال، 3/2335) او مدّتی در سلطنت مراد چهارم، عهده دار دفترخانۀ مهرداری شد (همان، ص1939) و سپس در زمان سلطان محمدرفیع از اجزای یکی از دفترخانه های مالیه گردید و در این فرصت رسالۀ دستورالعمل خویش را نگاشت.(همان، ص2225)

وی در 1039ق./ 1629م. در لشکرکشی خسرو پاشا، از امرای عثمانی، به مرزهای غربی ایران و محاصرۀ مجدد بغداد حضور داشت و از شهرهای همدان و بیستون در ایران دیدن کرد و مشاهدات خود را در آثارش جهان نما و فذلکه به تفصیل نوشت.(همان، ص2335؛ نیز: Uzuncarsili. 3(2)/539) و سپس به حلب رفت (کوثری، 476) و از آنجا در سال 1043 به هنگام قشلاق سپاه عثمانی به حج رفت (شیخی، 1/263؛ Hammer-Purgstall.6/46؛ Uzuncarsili، همانجا) و ضمن حج، از کتابخانه های آن دیار دیدن کرد (زرکلی، 7/236) و از این پس به «حاجی» ملقب شد.(پورگشتال، 3/2335؛ زیدان، 3/340)

در سال 1045 ق./1635م. به استانبول بازگشت و تا پایان عمر در آنجا ماند و در محضر استاد بزرگ خود، شیخ مصطفی افندی اَعرج (متوفی 1063) و چند تن دیگر به تکمیل فراگیری متون تفسیر و منطق و حکمت و ریاضیات و طب و غیره پرداخت و بقیۀ عمر را به مطالعه و تألیف و در صدر آنها تدوین کتاب شناسی مشهورش به نام کشف الظنون اختصاص داد.(Uzuncarsili، همانجا؛ شیخی، 1/262- 263؛ درویش: الموسوعه، 7/888)

بعد از معاودت به استانبول، از خویشاوندی ارثیۀ زیادی به او رسید که همه را صرف خرید کتاب کرد و در همان زمان ازدواج کرد.(Turk Ansiklopedisi. 21/401) حاجی خلیفه تدریس نیز می کرد، از جمله به فرزند خود و مولانا محمد بن احمد رومی کتاب شرح الکشّاف را در هندسه و الطریقه المحمدیه را در هیئت، درس می داد و قواعد استخراج تقویم را از زیج می آموخت.(Orhan. 6/433) در سال 1058 ق. به سبب تألیف تقویم التواریخ به سمت خلیفه دومی (معاون دومی) ترفیع داده شد (همان). او بیشتر آثارش را پس از این تاریخ تالیف کرد، از جمله ترجمه هایی از متون لاتینی به ترکی که به یاری شیخ محمد اخلاصی- مهتدی (مسیحی اسلام آورده) فرانسوی- انجام داد.(Idem.4/760) آثار او در سدۀ 11ق./17م. در تثبیت و تداوم هویت ادبیات نثر ترکی اهمیت بسزایی داشته است.(ووسینچ، 79؛ جی. شاو، 1/490) و حتی برخی وی را «در شمار پیشگامان رنسانس» و نیز «در ارتباط با سنت فلسفی شرق، یعنی تعلیمات ارسطویی» دانسته اند.(میکل، 1/474)

وی مدارج علمی را به شیوۀ متداول طی نکرد.(Wurm. 151) امّا سفرهای او در قلمرو عثمانی و ایران، زمینۀ خلق آثاری شد که بعضاً وی را به مقام رفیع دانش و تحقیق رساند. او در سفرهایش به عوامل عمدۀ انحطاط و عقب ماندگی جامعۀ عثمانی پی برد و چون تحوّل اجتماعی را در کشورش بعید می پنداشت، به تمدن مغرب زمین تمایل یافت و با برخی اروپاییان ساکن در استانبول (از جمله راهبی فرانسوی و نومسلمان) معاشرت نمود.(همان، صص156- 157، 162- 163) و اطلاعاتی از طرز حکومت و چگونگی وضع و اجرای قوانین جاری آن ممالک به دست آورد و به همین خاطر رسالۀ دستورالعمل خویش را برای حل معضلات اجتماعی نوشت.(همان، ص 102- 103؛ روحانی، ص 94). در این رساله فکر و روحیۀ تحول یافته حاجی خلیفه برای اصلاح جامعه کاملاً آشکار است.(تکین داغ و فخری، ص539) او زمانی که عضو مجلس مشورت (شورا) و از عقلای کتّاب (کاتبان) بود، در این رساله اش، «مصلحت مهمه»، یعنی «امکان چگونگی فرآیند تدارک تنظیم امور دولت» را بیان کرده است.(تکین داغ و فخری: تحقیقات تاریخی، ص539)

حاجی خلیفه با آنکه به اروپا سفر نکرده بود، به فرهنگ و تمدن غربی دلبستگی نشان می داد. او از نخستین کسانی است که از قرن یازدهم، از نحوۀ حکومتهای غیر اسلامی تأثیر پذیرفته و دیدگاهش در آثار متعدد وی منعکس شده است. او حتّی از ذکر سال میلادی ابا نداشت.(Wurm. 5؛ تکین داغ و فخری، ص 551)

او نخستین مورّخ عثمانی است که با آرا و اندیشه های ابن خلدون آشنایی داشت (نک: تکین داغ و فخری: تحقیقات تاریخی، ص538-540) و نویسندگان مشهور ترک نسلهای بعد همه از او پیروی کردند.(Wurm. 155-156) وی در استانبول بیشتر وقت خود را در کتابخانۀ شیخ الاسلام یحیی (قاضی القضات و ملک الشعرا) که محل تجمع فضلا بود، می گذراند. تا آن که در 1058 معاون دوم دارایی دیوان سپاه شد.(Krachkovskii. 4/619)

حاجی خلیفه در سال 1067 ق. به مرگ ناگهانی درگذشت و در محلۀ زیرک (در جوار جامع زیرک) در استانبول در حظیره ای کوچک دفن شد.(د. اسلامیه، همانجا؛ شیخی محمد افندی، همانجا) در سال 1332 ش./ 1952 م. مقبره اش را مرمت و سنگ قبر جدیدی برایش تهیه کردند.(Turk Ansiklopedisi. 21/401)

وی خود را حنفی مذهب و اشراقی مشرب خوانده است. (نک: کشف الظنون، ج 1، همان مقدمه، ستون 13) او دانش دوست و پاکدامن و اهل قناعت بود (شیخی محمد افندی، همانجا). شایق گوک یای، نویسندۀ معاصر که بسیاری از آثار حاجی خلیفه را معرفی و یادنامه ای دربارۀ او فراهم کرده است، در Atlas Minor (صص3، 39، 223) وی را نمونۀ متفکری آزاده و مثبت اندیش برای قرن یازدهم در میان ترکان به شمار آورده است که توجه و تحسین اروپاییان را نیز برانگیخته است. وشنه زاده، برادرزاده شیخ الاسلام یحیی، دو سال بعد از درگذشت حاجی خلیفه کلیۀ آثار وی را به قصد حفظ و نگهداری خرید و بر بعضی از آنها ذیلی افزود یا شرحی نگاشت.(وورم، ص 67- 69؛ یالتقایا: مجلۀ یادگار، ش10، ص74)

آثار حاجی خلیفه حاکی از تنوع ذوق و علایق و عمق دانش و پژوهش و آشنایی او با علوم زمانش است.(Shaw. 1/285-286) این آثار شامل 21 تألیف و ترجمه است:(نک: قره بلوط، 5/3701-3704؛ Brill.1/564-565؛ همان، ذیل، 2/636-637)

1) فَذلَکَه اقوال الاخیار فی علم التاریخ و الاخبار یا فذلکه التواریخ، تاریخ عمومی یا تاریخ کبیر،  در تاریخ عمومی به زبان عربی. شامل وقایع جهان از آفرینش عالم تا 1051، در چهار فصل. نسخه ای از آن به خط مؤلف به شاره 10318، در کتابخانه دولتی بایزید موجود است.(گوک یای، ص 40؛ د. ا. د. ترک، همانجا)

2) فَذلَکَه، وقایع نامه ای به ترکی، مشتمل بر تاریخ خلافت عثمانی از سال 1000 تا 1065ق. (شیخی محمد افندی، همانجا) یعنی از آخر حکومت سلطان مراد سوم تا هفتمین سال حکومت سلطان محمد چهارم(حک: 1058- 1098ق.) است. کتابی است جامع و معتبر با ذکر تاریخ دقیق و در انتهای هر فصل نیز اسامی علمای معروف آن دوره آمده است. این کتاب در دو جلد در استانبول به طبع رسید.(1286؛ اوزون چارشیلی، ج 3، بخش 2، ص 545؛ فهرس المطبوعات الترکیه العثمانیه، 2/376)

3) تحفه الکبار فی اسفار البحار، تاریخ جنگهای دریایی عثمانیها (شیخی محمد افندی، همانجا) به ترکی که تالیف آن در 1055 شروع شد و پس از آنکه ونیزیان در 1067 در داردانل نیروی دریایی عثمانی را شکست دادند، پایان یافت.(بروکلمان، ج 2، ص 564- 565). نسخه های فراوان این کتاب حاکی از آن است که کاملاً در دسترس بوده است.(کراچکوفسکی، 4/636) این اثر یک بار در 1141ق. در مطبعۀ ابراهیم متفرقه، در 75 صفحه قطع رحلی بزرگ با پنج نقشه از نیمکرۀ زمین و غیره، و بار دیگر در 1329ق. چاپ شد.(فهرس المطبوعات الترکیه العثمانیه، 2/242؛ فندیک، 378) جیمز میچل1 در 1247ق./ 1831م. نیمی از آن را به انگلیسی ترجمه کرد.(همان، ج 4، ص 637؛ نیز: حاجی خلیفه، 1376ش، مقدمۀ محدث، ص 14؛ فهرس المطبوعات الترکیه العثمانیه، 2/242)

4) تقویم التواریخ، جدول وقایع تاریخی از خلقت آدم (ع) تا 1058ق. یا 1060ق.(Storey. 1/127-128) که سپس ذیلی بر آن توسط حسین بن جعفر، معروف به هزارفن (1020-1103ق.) تا 1078ق. بر آن افزوده شد و همین کتاب توسط آنتوان گالان فرانسوی (1646-1715م.) به فرانسه برگردانده شد.(گلشنی: آینه میراث، ش2، ص43) در سال 1697م. رینالدو کارلی آن را به ایتالیایی ترجمه کرد، و نیز در 1146ق./1733م. در استانبول منتشر شد.(فندیک، 377) ترجمۀ فارسی آن نیز در تهران (1376ش.) منتشر شد. ترجمه هایی از آن به فارسی با عناوین حقۀ نمکدان از مصطفی افندی لشکرنویس عثمانی، (اعتصامی، فهرست مجلس، 2/137-138) و تاریخ سنواتی یا تاریخ تقویمی از مترجمی ناشناخته که اوّل به عربی و سپس به فارسی برگردانده شده، موجود است.(منزوی، نسخه های فارسی، 6/4107 و 4130؛ نوشاهی، 721؛ دانش پژوه، فهرست دانشگاه، 8/553 و 10/1562؛ همو، نشریه، 2/69) و ترجمۀ فارسی دیگری نیز از آن با عنوان لبّ التواریخ موجود است.(همو، نشریه، 4/650) تا کنون دو گونه تحریر از این کتاب مشاهده شده که یکی در سه «کراسه» که در هر صفحه پنجاه سال، و دیگری در ده «کراسه» که در هر صفحه بیست سال را گزارش می دهد.(منزوی، فهرست مشترک، 10/123) ترجمه هایی نیز به عربی و ایتالیایی به همراه متن ترکی آن در سال 1697م. در فینیسیا منتشر شده است.(سرکیس، 733) همچنین ترجمه ها و نسخه های فراوان دیگری از آن موجود است.(نک: برگل، 2/618-622؛ ایوانف، 12/14)

5) رونق السلطنه، برگزیده هایی از تاریخ قسطنطنیه که از لاتینی به ترکی برگردانده شده است.

6) تاریخ فرنگی، اثر یوهان کاریون، ترجمه ترکی کرونیکل.

7) ارشاد الحیاری الی تاریخ الیونان و الروم و النصاری، مجموعه ای درباره انواع حکومتهای غربی و تاریخ خاندانهای سلطنتی اروپا و مذهب آنان که از اطلس مینور، اثر مرکاتور (به لاتینی) و منابع دیگر اخذ شده است که تمایل وی به تمدن مغرب زمین را آشکار می سازد.(Wurm. 5؛ گوگ یای، ص 26؛ روحانی، ص 94)

8) سُلّم الوصول الی طبقات الفُحول، گزیده ای از زندگینامه ها به عربی به ترتیب الفبایی.(بروکلمان، 2/427؛ د. اسلامیه، همانجا) نسخه ای از آن در کتابخانۀ خدیویه(شمارۀ 7482) و معهد المخطوطات مصر (شمارۀ 283) موجود است.(عصمت، 5/69)

9) جهان نما، در کیهان شناسی ناتمام. نسخه هایی از آن در کتابخانه های مختلف عثمانی و غیره موجود است.

10) لوامع النور فی ظُلمه [فی ترجمه] اطلس مینور، ترجمۀ اطلس مینور، به ترکی در 1064ق، با حواشی بسیار. این اطلس به کمک شیخ محمد اخلاصی (راهب نومسلمان فرانسوی) ترجمه شده است. نسخه ای از  لوامع النور (شمارۀ 2998)، در کتابخانه نور عثمانیه و نسخه هایی در کوپریلی، (شمارۀ 178) و حمیدیه، (شمارۀ 988) موجود است.(اوزون چارشیلی، ج 3، بخش 2، ص 544؛ بغدادی، ج 2، ستون 415؛ بروکلمان، ذیل، 2/637؛ د. اسلامیه، همانجا؛ دفتر کتابخانۀ کوپریلی، 150؛ دفتر کتابخانۀ حمیدیه، 54).

11) الهام المقدس فی فیض الاقدس، به ترکی، در شرایط نماز در قطبین.

12) کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، به عربی، با مقدمه ای در اهمیّت طبقه بندی علوم، مشتمل بر 14500 عنوان به ترتیب الفبایی. حاجی خلیفه در این کتاب اوّلین کسی بود که فهرستی از آثار عربی، فارسی و ترکی را به ترتیب الفبایی گرد آورد و با شیوه ای منظم و منطقی، به وصف آن آثار پرداخت.(عطبه، 78) آن گاه اسماعیل پاشا بغدادی کار او را ادامه داد و ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون را به عنوان ذیل و تکملۀ آن اثر پدید آورد.(نک: مدخل «بغدادی، اسماعیل بن محمدامین» در همین دائره المعارف) و البته روش او با روش حاجی خلیفه متفاوت بود.(روحانی: کیهان اندیشه، ش6، ص88) غیر از کتاب بغدادی، ذیل های فراوانی بر این کتاب نگاشته شده است.(نک: یالتقایا، 9-10؛ طباخ: مجله المجمع العلمی العربی، 19/178-179) آنتوان گالان فرانسوی اوّلین مترجم اروپایی این کتاب در سال 1682م. بود، (گلشنی: آینه میراث، ش2، ص44) و گوستاو فلوگل آلمانی، پس از او آن را به زبان لاتینی ترجمه و در هفت جلد چاپ کرده است.(1835- 1858م.، لایپزیک و لندن) متن اصلی کتاب در مصر (1274ق.) و استانبول (1311ق.) منتشر شده (فندیک، 7) و شرف الدین یالتقایا و کلیسلی رفعت بیلگه در دو جلد آن را به چاپ رسانده اند.(استانبول، 1941- 1943م.) سپس همین اثر یک بار در قم با مقدمه شهاب الدین مرعشی نجفی (1386 ق.) و بار دیگر در بیروت (1403 ق./ 1982 م.) به چاپ افست رسیده است.(یالتقایا: مجلۀ یادگار، ش10، ص72-75)

13) تحفه الاخیار فی الحکم و الامثال و الاشعار، منتخب امثال و حکم، پند و اندرز، حکایات و لطایف و اشعار نغز و گفتاری در صرف و نحو، برگرفته از کتب ادب و حکمت عربی و فارسی و ترکی، دربارۀ حیات معقول انسانها و نیز آگاهیهایی درباره جانوران و گیاهان که به ترتیب الفبایی (تا حرف ح) تدوین یافته است. تألیف این اثر ناتمام در 1061ق. شروع شد. نسخه هایی از آن در کتابخانه های خدیویّۀ قاهره (شماره 7219، به خط مولف) و نور عثمانیۀ استانبول (شماره 4949) و اسعد افندی (شمارۀ 2539) و دارالکتب (شماره 21398) موجود است.(بروسه لی، ج 3، ص 129؛ د.ا. د. ترک، همانجا؛ نیز: بروکلمان، 2/565؛ شیخی محمد افندی، 1/264؛ سید، 1/132؛ روحانی، همانجا).

14) دُرَر منتثره و غُرَر منتشره، مجموعه ای برگزیده از تراجم احوال.

15) دستورالعمل فی اصلاح الخلل، رساله ای  در 21 صفحه، با پیشنهادهایی برای اصلاحات مالی و اداری در دولت عثمانی (شیخی، همانجا) نظر به این که مخارج دولت از درآمد آن بیشتر بوده است.  در نهایت در سال 1063ق. (17/11/1653م.) کمسیون بزرگ مالی تشکیل گردید و مؤلف در این کمسیون حضور داشته و این کتاب را تألیف کرده است. حسین هزار فن بسیاری از مطالب این اثر را در کتابش، تلخیص البیان فی قوانین آل عثمان، که در دورۀ سلطان محمد چهارم (حک: 1058- 1098) نگاشته است، عیناً نقل کرده است.(وورم، ص 102- 103) این رساله در 1280ق. به ضمیمۀ قوانین آل عثمان، اثر عین علی منتشر شد.(د. اسلامیه، همانجا؛ فهرس المطبوعات الترکیه العثمانیه، 1/32؛ گوک یای، ص35- 36) این اثر به آلمانی نیز ترجمه شده است.(گوک یای، ص36).

16) رجم الرجیم بالسین و الجیم، مجموعه ای از مسائل غریبۀ فقهی و فتاوای نادر.

17) شرح بر تفسیر بیضاوی.

18)حسن الهدایه، شرح رساله محمدیۀ ملاعلی قوشچی، است که در 1057ق. نگاشته شده است. نسخه ای از آن در کتابخانه سلیمانیه استانبول موجود است (روحانی، ص 95، ح 14).

19) جامع المتون مِن جلّ الفنون، مجموعۀ علمی از متون متداول روز.

20) مختصر جامع المتون.

21) میزان الحق فی اختیار الاحق، به ترکی، در حلّ اختلافاتی است که در زمان سلطان مراد چهارم (حک: 1032-1049ق.) مابین مذهبهای افراطی در موارد مختلف مانند نوشیدن مسکرات، کشیدن تنباکو، نواختن فلوت و رقصهای دراویش و غیره موجود بوده است. نسخه ای از آن در کتابخانه های نور عثمانیه (شمارۀ 4327) و بشیرآغا (شمارۀ 554) و غیره موجود است.(ریو، 719 و 2907؛ دفتر کتابخانۀ نور عثمانیه، 248؛دفتر کتابخانۀ بشیرآغا، 40؛Idem. 4/761-762 ؛ طاهربک، 3/124).

منابع: اعتصامی، یوسف، فهرست کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی(ج2)، تهران، 1311ش؛ برگل، یو. ا. ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ترجمۀ یحیی آرین و دیگران، تهران، 1362ش؛ بروسه لی، محمدطاهر ، عثمانلی مولفلری، استانبول 1333- 1342؛ همان: چاپ دوم (افست) آلمان غربی، 1971؛ بغدادی، اسماعیل پاشا، ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون، ج 2، در: مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج 4، بیروت 1410/ 1990؛ پورگشتال، هامر، تاریخ امپراطوری عثمانی، ترجمۀ میرزا زکی علی آبادی، به اهتمام جمشید کیانفر، تهران، 1387ش؛ تکین داغ، شهاب الدین، و فخری، فندق اوغلی، «تاثیر اندیشه های ابن خلدون بر تاریخنگاران عثمانی و روش تاریخنگاری عثمانیان» ترجمه و نگارش وهاب ولی، مجله تحقیقات تاریخی، سال 1، ش 3 (زمستان 1368)؛ ثریا، محمد، سجل عثمانی (تذکرۀ مشاهیر عثمانیه)، استانبول، بی تا؛ حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، ترجمۀ تقویم التواریخ: سالشمار وقایع مهم جهان از آغاز آفرینش تا سال 1085 ه. ق. از مترجمی ناشناخته، چاپ میر هاشم محدث، تهران 1376ش؛ همو، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، بیروت، 1410ق/1990م؛ همو، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون. بیروت، 1402ق/1982م؛ دانش پژوه، محمدتقی و ایرج افشار،  نشریۀ نسخه های خطی(ش2و4)، تهران، 1341-1344؛ همو، فهرست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران(ج8و10)، تهران، 1339-1340؛ دائره المعارف الاسلامیه، یصدرها احمد الشنتناوی و ابراهیم زکی خورشید و عبدالحمید یونس، بی تا؛ دفاتر سیاهۀ فهارس نسخ خطی کتابخانه های نور عثمانیه، بشیرآغا، حمیدیه و کوپریلی؛ روحانی، کاظم، «کتابشناسان مسلمان»، کیهان اندیشه، ش 4 (بهمن و اسفند 1364ش.)؛ همو، «مأخذ شناسی اسلامی»، کیهان اندیشه، ش6 (خرداد و تیر 1365ش.)؛ همو، «کتابشناسان شرق»، نامۀ انجمن کتابداران، (ش2، تابستان 1356)؛ زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، 1986م؛ زیدان، جرجی، تاریخ ادب اللغه العربیه، قاهره، 1913م؛ سامی، ش. قاموس الاعلام، استانبول، 1314ق؛ سبحانی، توفیق، «ادای دین به مصطفی بن عبدالله، کتابشناس بزرگ ترک»، مجلۀ کتابداری (ش30-31، 1378) ؛ سرکیس،یوسف الیامه، معجم المطبوعات العربیه و المعرّبه، مصر، 1346ق./1928م؛ سید، فؤاد، فهرست المخطوطات دارالکتب، قاهره، 1380ق./1961م؛ شاو، استانفورد جی. تاریخ امپراطوری عثمانی و ترکیه جدید، ترجمه محمود رمضانزاده، مشهد، 1370ش؛ شیخی محمد افندی، وقایع الفضلاء، در شقایق نعمانیه و ذیللری، چاپ عبدالقادر اوزجان، استانبول: دارالدعوه، 1989؛ فهرس المطبوعات الترکیه العثمانیه التی اقتنتها دارالکتب القومیه منذ انشائها عام 1870 حتی نهایه عام 1969 م، قاهره: الهیئه المصریه العامه للکتاب، 1982- 1983؛ سامی، شمس الدین، قاموس الاعلام، استانبول،1306- 1316ق؛ عطبه، عبدالرحمان، مع المکتبه العربیه، بیروت، 1404ق/1984م؛ قمی، شیخ عباس، هدیه الاحباب، تهران، 1363ش؛ نوشاهی، عارف، فهرست نسخه های خطی فارسی موزۀ ملی پاکستان-کراچی، اسلا آباد، 1350ش؛ عبدالبدیع، لطفی، فهرس المخطوطات المصوره، قاهره، 1956م؛ عصمت، ابراهیم افندی، فهرست الکتب العربیه المحفوظه بالکتبخانه الخدیویه المصریه، قاهره، 1308ق؛ فندیک، ادوارد، اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، مصر، 1313ق./1896م؛ قره بلوط، علی رضا و احمد طوران، معجم التاریخ التراث الاسلامی فی مکتبات العالم، ترکیه، بی تا؛ کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1957م؛ کوثری، محمدزاهد، مقالات الکوثری،قاهره، 1372ق؛ گلشنی، عبدالکریم، «تقویم التواریخ»، آینه میراث، (ش2، پاییز 1377ش.)؛ مجله المجمع العلمی العربی، دمشق، 1363ق./1944م؛ مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، تهران، 1369ش؛  الموسوعه العربیه، دمشق، 2003؛ منزوی، احمد، فهرست مشترک نسخه های خطی فارسی پاکستان، اسلام آباد، 1367ش؛ همو، فهرست نسخه های خطی فارسی، تهران، 1353ش؛ میکل، آندره و هانری لوران، اسلام و تمدن اسلامی، ترجمه حسن فروغی، تهران، 1381ش؛ نلّینو، کرلو، علم الفلک، فرانکفورت، 1419ق/1999م؛ یالتاقیا، محمد شرف الدین، «چاپ جدید کشف الظنون»، مجلۀ یادگار (ش10، خرداد 1324ش)؛

Katib Celebi. Turk Ansiklopedisi. Vol. 21, P. 401; Orhan, Saik Gokyay. Katib Celebi. Islam Ansik- Lopedisi. Vol   , PP. 432- 433; Idem. Katib Celebi. The Encyclopaedia of Islam. Vol. 4, PP. 760- 762; Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943- 1949, Supplementband, 1937- 1942, EI, s. v. Katib Celebi (by Orhan Saik Gokyay, Katib Celebi: hayati, sahsiyeti, eserleri, in Katib Celebi: hayati, ve eserleri hakkinda inselemeler; Ankara: Turk Tarih Kurumu Basimevi, 1991; Joseph von Hammer- Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches, Graz 1963; Ignatii Iulianovich Krachkovskii, Izbrannii sochineniia, vol. 4, Moscow 1957; Standford J. Shaw, History of the Ottoman empire and modern Turkey, Cambridge 1985; TDVIA, s. v. Katib Celebi 9by Orhan Saik Gokyay); Ismail Hakki Uzuncarsili, Osmanli tarihi, vol. 3, pt. 2, Ankara 2003; H. Wurm, Der osmanische Historiker Huseyn b. Gafer, genannt Hezarfenn, und die Istanbuler Gesellschaft, in Der Zweiten Halfte des 17. Jahrhunderts, Hamburg 1971; Rieu. Charles. Catalogue of the Arabic manuscript in the british museum. 1888- 1894; Ivanow. Wladimir. Descriptive catalogue of the Persian nanuscripts. Calcutta. 1985; Storey. G. A. Persian literature. London. 1970; Brockelmann. C. Geschichte der Arabischen litteratur. Leiden. 1938.

Uzuncarsili. Ismail hakki. Osmanli Tarihi. Ankara. 1982; Ozen. Ismail. Osmanli Muellifleri. Istanbul. 1975; Turk Ansiklopedisi. Ankara. 1971.

/یوسف بیگ باباپور/

  1. Crimee
  2. Bogri
  3. James Mitchell
ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.