حاجي صمدخان شجاع‌الدّوله و رژيم مشروطه

حاجي صمدخان شجاع‌الدّوله و رژيم مشروطه

معرفی کتاب:

حاجي صمدخان شجاع‌الدّوله و رژيم مشروطه

تأليف: مسعود غلاميّه

تهران، انتشارات اوحدي، چاپ اوّل: 1380.

412ص. مصوّر

 

———————————————–

درآمد:

در جريان عظيم مشروطيت، صفحه‌هاي مهيّج و گوناگوني وجود دارد كه در آن رجال و شخصيت‌ها و عناصر گوناگوني از طبقات مختلف به عرصْ ظهور آمده، در حالي كه هر يك نقش‌هاي مؤثّري در اوضاع روزگار بازي كرده‌اند. یک اثر جاوید و نمایان نیز از خود و از فکار خود در اذهان مردم و در تاریخ حیات سیاسی و اجتماعی کشور برجای گذارده‌اند. یکی از این شخصیت‌ها که وجودش تأثیر عمده در مشروطیت آذربایجان داشته و برجستگی خاصی از او در این حادثۀ تاریخی به نظر می‌رسد، حاجی صمدخان شجاع‌الدوله است. وی در دورۀ فعالیت‌های سیاسی و نظامی خود دارای چهره‌هایی متغیّر است. سردار مقتدر زمان استبداد، دشمن شمارۀ یک دوران انقلاب و بعد از حصول مشروطه بود. در حالی که با مخفی‌کاری و تغییر موضع توانست نفوذ و احترام خود را همچنان حفظ کرده، از گردانندگان دولت مشروطه شود. چه سرّی در کار این تربیت‌یافتۀ مکتب استبداد وجود داشته که در عین به کار بردن تمام قوای موجود در تمام دوران اعتلای قدرت حکومت مالک‌الرقابی علیه آزادی و حاکمیت ملّی، مع‌هذا بعد از استقرار مشروطیت همان شجاع‌الدوله، سردار فاتح مشروطه در اهر می‌گردد که هم‌قدم با ستار خان سردار ملی و باقر خان سالار ملی، مورد استقبال مردم تبریز می‌گردد.

شجاع‌الدوله سمبل برجسته از یک رجل سیاسی و نظامی دورۀ قاجار می‌باشد که در دوران فعالیت در مدّت عمر طولانی خویش همیشه تشنۀ جاه و مقام بوده و قریب یک ربع قرن بر صدر امور سیاسی و اجتماعی آذربایجان جای داشته است. در جریان این مدّت اغراض بیگانه نوسانات اوضاع داخله گاهی او را خوب و خدمت‌گزار و زمانی مقصّر و مردود، برخی اوقات محبوب و منشأ اثر و بعضی مواقع منفور و مضرّ معرفی نموده است. امّا این که او مقام و منصب را برای چه می‌خواسته، هدفش در کوران تلاشهای مدام سیاسی چه بوده و چه موقع و چه نفع و نتیجه‌ای از آن عاید ملک و ملّت شده، نکاتی است که از سیاهۀ عمر یک رجل سیاسی از لحاظ تأثیر آن در احوال عمومی یک ملّت و مملکت شایان تأمّل است.

در دوران پرآشوب قیام و انقلاب آذربایجان نام شجاع‌الدوله به چشم می‌خورد که در همه جا نام او با عنوان «عامل ظالم» یاد گردیده است. با وجود اصالت این نسبت به او، مع‌هذا وجود این ادعا مانع از وجوب این حق برای صمدخان نیست که منحصراً بر اثر شدّت عمل خشونت استبداد و حکومت زور و قلدری این فرزند خلف مواریث کهن و ظالمانه بوده که افکار و احساسات عمومی به قلیان آمده و موجبات دیگرگونی جبری اوضاع فراهم گردید. به این جهت شجاع‌الدوله حق بزرگی بر گردن انقلاب مشروطۀ آذربایجان در عین حال انقلاب مشروطیت ایران دارد که مسبّب اصلی و بانی عمدۀ انقلاب گردید. بدون شبهه اگر حاجی شجاع‌الدوله آن اندازه ایستادگی و لجاجت در محاصرۀ تبریز و در ابراز دشمنی با آزادی و آزادی‌خواهی نمی‌داشت، و اگر آن اندازه عناد و کینه‌توزی نسبت به مجاهدین و حاکمیت ملّی ابراز نمی‌کرد، هرگز بذر آزادی‌خواهی بدان اندازه قوی در مزرع دلها افشانده نمی‌شد و نهال حکومت ملّی و دموکراسی در شوره‌زار رژیم سیاه ایران به بار نمی‌آمد. این اقدامات او یک شانس بزرگ برای مردم محروم گردید تا موجبات قهری تغییر اوضاع هرچه زودتر فراهم آید.

 

 

از خصایل بارز حاجی صمدخان شجاع‌الدولۀ مراغه‌ای وفادار ماندن او نسبت به محمدعلی شاه است و در تمام دوران حیات حکومتی خود آنچه را که مایۀ افتخار می‌دانست، این وفاداری به شاه بوده است.

یکی از آثار ارزنده و منحصری که دربارۀ شخصیت حاجی صمدخان شجاع‌الدوله و نقش آن در تاریخ دورۀ قاجار به رشتۀ تحریر درآمده، کتاب حاجی صمدخان شجاع‌الدوله و رژیم مشروطه است که توسط تاریخ‌نگار معاصر مراغی، آقای مسعود غلامیّه تألیف و منتشر شده است. مؤلّف بعد از مقدّمه‌ای کوتاه دربارۀ مشروطیّت و دورنمایی اجمالی از شجاع‌الدوله، به معرفی خاندان مقدّم پرداخته که یکی از خاندان‌های کهن و قدیمی مراغه هستند که از دورۀ شاه عباس کبیر در مسایل سیاسی منطقه دخیل بوده‌اند و بالاخص در دورۀ قاجار عمده‌ترین نقش و تأثیر را در مسایل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آذربایجان داشته‌اند. یکی از نوادگان مقدّم پسر حسین پاشا خان، سرتیپ اسکندر خان مقدم بود که دارای دو فرزند به نام‌های فتح‌الله خان مقدّم ملقّب به سردار مؤیّد و دیگری صمد خان ملقّب به شجاع‌الدوله بوده است.

عناوین دیگر کتاب، لحظه لحظۀ ادوار زندگی سیاسی و فعالیت‌های شجاع‌الدوله را دنبال می‌کند. صمدخان به سفارش اعتمادالسلطنۀ مراغی، مدتی سمت «میرآخوری محمدعلی میرزای ولیعهد» را داشته و با امیرنظام گروسی آشنا شده است. اظهار لیاقت و کفایت در امور درباری، باعث شد که صمدخان مورد توجه محمدعلی میرزا در تبریز واقع گردد. ابتدا به سال 1305 هـ.ق. رئیس دستۀ سوار مقدم و بعدها با تصویب مظفرالدین شاه، به حکومت شهرهای مراغه، ساوجبلاغ (مهاباد کنونی)، اردبیل، هشترود و مرحمت‌آباد (میاندواب کنونی) رسید.

یکی دیگر از عناوین مطالب کتاب «حاجی صمدخان، حاکم مراغه» است که مؤلّف در این بخش به تاریخ این برهه از مراغه پرداخته است. سهم مراغیان در بیداری مردم ایران، ظهور حاجی زین‌العابدین مراغه‌ای، موقعیت استراتژیکی مراغه در عصر قاجار، مردم مراغه و مشروطیت، طلیعۀ انقلاب، تحصّن در سفارت انگلیس، نمایندگان آذربایجان و مراغه، از جمله عناوینی است که تا یک سوم کتاب زا به خود اختصاص داده‌اند.

البته ناگفته نماند که از امتیازات این کتاب استناد به پاره‌ای اسناد و تلگراف‌ها و تصاویری است که توسط نگارنده جمع‌آوری و در سراسر کتاب، بر حسب موضوع و اقتضا پراکنده شده است.

یکی از وقایع مهم تا این برهه از تاریخ روایی مراغه و آذربایجان، تشکیل «انجمن ولایتی مراغه» بود که در این کتاب به طور مفصّل بدان پرداخته شده است. اهالی مراغه، هم‌پای دیگر مردم ایران، با شور و شعف خاصی انتخابات انجمن ولایتی را برگزار نموده و از طرف خود «میرزا اسمعیل آقا تاجر تبریزی» را که در مراغه سکونت داشت، به عنوان وکیل خود انتخاب نمودند که ایشان در 24 رمضان 1324 هـ.ق. با تصدیق‌نامۀ معتمدین محلّی وارد انجمن تبریز گردید. نگارندۀ این کتاب بعد از بررسی چگونگی تشکیل انجمن ولایتی، به مبحث «اختلاف در انجمن» پرداخته و آن را ریشه‌یابی نموده و چند سند و تلگراف مربوط بدان را استناداً ذکر کرده است.

کارهایی که مردم مراغه در استقبال از مشروطیت و تحقّق آن می‌کردند، افتتاح اوّلین مدرسه به سبک جدید در مراغه، مرگ مظفرالدین شاه، برخی پیشامدهای مراغه، از دیگر عناوینی است که در این قسمت از کتاب بسط داده شده‌اند.

می‌دانیم که بعد از آنکه محمدعلی شاه به واسطۀ فشار مردم و انقلاب تبریز برخلاف میل قلبی و تصمیم واقعی‌اش، اعلان مبهم انتخابات را منتشر نمود، بر طبق نقشه‌ای که از قبل طراحی شده، سیل تلگراف از طرف روحانیون و اعیان شهرستان‌ها در مخالفت با مشروطیت و حرمت آن به طرف دربار سرازیر گردید و می‌رفت تا مسئلۀ «مشروطۀ مشروعه» پیش کشیده شود. این در حالی بود که قشون عثمانی نیز به خاک ایران تجاوز کرده بود. اینجاست که نقش شجاع‌الدوله در برابر قیام اکراد و «روزهای سخت ساوجبلاغ» در کتاب مورد بررسی قرار می‌گیرد و سپس «فرار او» و «جنگ باغ تاخاب» و «حضور فرمانفرما در ساوجبلاغ» پیش کشیده می‌شود و «علّت شکست و فرار حاجی صمدخان از مقابل اکراد» مورد بررسی قرار می‌گیرد و به دنبال آن «مذاکرات دارالشورای ملی در باب شکست صمدخان» برگزار می‌شود.

«عید مشروطه» و اعلان «مشروطۀ مشروعه» و به دنبال آن «انداختن بمب به اتومبیل محمدعلی شاه» و اقدام به ترور او از مسایلی است که تاریخ مشروطیت مشحون از آن وقایع است و در این کتاب به نحوی از انحا ارتباط هر یک از وقایع احیاناً با تاریخ آذربایجان و مراغه و شخص شجاع‌الدوله مورد بررسی قرار گرفته است.

از اینجا به بعد، عناوین دیگر از مندرجات کتاب به توالی حوادث پس از این وقایع اختصاص یافته است. حرکت مجاهدین تبریز و استقبال مراغه از آن، گرفتاری فرزندان کبیرآقا در این واقعه و تیر خوردن یکی از ایشان، رسیدن صمدخان به مراغه، اعطای لقب شجاع‌الدوله به صمدخان، طرز مواجه] شجاع‌الدوله با مشروطه‌خواهان مراغه که از چند تن از ایشان یاد شده است، عین‌الدوله و محاصرۀ تبریز، حملۀ شجاع‌الدوله و محاصرۀ تبریز و اولتیماتوم او که باعث می‌شود بسیاری از مشروطه‌خواهان از جمله میرزا حسن شکوهی، جلای وطن شدند؛ و در نهایت جنگ 13 محرم 1327 هـ.ق. و 12 صفر همان سال با تبریزیان و محاصرۀ طولانی تبریز و پی‌آمدهای آن، تا این که جنگ شام‌غازان یا آخرین جنگ روی داد.

بعد از اتمام جنگ و بازگشت صمدخان به مراغه، برای فریب اذهان عمومی، او خود را حامی و هوادار مشروطه می‌خواند که با ریشه‌یابی و استناد به اسنادی به تفصیل در کتاب بدان پرداخته شده است.

اخبار مراغه در سال 1328 هـ.ق. و سرکشی مجدّد صمدخان و ارتباط او با جاسوس محمدعلی شاه و چندین عنوان دیگر که قسمت‌های بعدی کتاب را به خود اختصاص داده‌اند.

نگارنده در نهایت به واقعۀ محاصره و جنگ تبریز برمی‌گردد و چند تلگراف و رویداد را عمیقاً مورد بررسی قرار می‌دهد. در این اسناد، رویدادهایی چون اتحاد و دوستی صمدخان با روس‌ها و خیانت او فاش شده است. رویارویی صمدخان با ثقه‌الاسلام شهید و حضور صمدخان در شهر تبریز و فجایعی که بار آورده، بسیار دردناک است و در این بخش از کتاب به تفصیل در باب آن سخن رفته است.

در قسمت انتهایی کتاب به برکناری صمدخان از حکومت و جایگزینی محمدولی خان تنکابنی (سپهدار اعظم) و پی‌آمدهای آن پرداخته شده که در نهایت با شروع جنگ جهانی اوّل، صمدخان از ایران خارج شده و به بهانۀ درمان ناخوشی سرطان گردن به روسیه می‌رود و در نهایت در لنینگراد به سال 1333 هـ.ق. از دنیا می‌رود.

از صمدخان وصیت‌نامه‌ای برجای مانده که در آخر این کتاب ضمن درج متنش، به تحلیل آن نیز پرداخته شده است.

کتاب با فهارس اعلام به پایان می‌رسد. آن چه در باب اهمیت این کتاب باید گفت، آن است که علاوه بر این که تا به حال کتابی اختصاصی و مستقل دربارۀ شخصیت و تأثیر صمدخان شجاع‌الدوله در تاریخ دورۀ قاجار، بالاخص انقلاب مشروطیت تا به حال بدین تفصیل تدوین نشده بود، برخی اسناد و تصاویر ناب و بدیع در این کتاب برای اوّلین بار ارائه کرده شده است.

امّا تنهل ایراد جزئی که می‌توان به ساختار فیزیکی کتاب گرفت، عدم فصل‌بندی کلی آن است؛ به گونه‌ای که تمام عناویم و مطالب کتاب به صورت متوالی در پی هم آمده است، که جا دارد در چاپ‌‌های بعدی چهارچوب فصل‌بندی آن ساماندهی و بازبینی شود.

مخلص کلام آن که کتاب حاضر، ضمن این که در مطالعات زوایای پنهان تاریخ مشروطیت آذربایجان بسیار حائز اهمیت است، در شناخت تاریخ سیاسی و اجتماعی منطقه‌ای نیز از منابع درجۀ اوّل و کم‌نظیری می‌تواند باشد.

 

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.