امير هوشنگ انوري[1]
چكيده
مطالعة اسناد تصويري توليد شده در تمدن اسلامي كه در قالبهاي متنوع و بهطور شگفتي انبوه و معمولاً از راه نگاهداري در مراكز آرشيوي در دسترس هستند، در حال حاضر پژوهشي تازه در ايران است و توجه موسسهها و ناشران و محققاني را كه قايل به نوآوري در كارهايشان هستند برانگيخته است. اسناد تصويري هر نوع سند تاريخي كه نمود و جلوة بصري و تصويري دارند را شامل است و در حال حاضر فقط در نسخههاي خطي يافت ميشوند. بنابراين معرفي نسخههاي خطي تصويردار گام نخست چنين مطالعهاي است. مقالة حاضر نسخههاي خطي سفرنامهها و تواريخ توليد شده در قلمرو امپراتوري عثماني را بررسي كرده است؛ اما فقط به معرفي نسخهها بسنده نكرده و زمينههاي تاريخي و ويژگيهاي فني اين تصاوير را نيز مورد پژوهش قرار داده است. از آنجا كه مقاله پژوهشي جديد دربارة يكي از جنبههاي تمدن اسلامي و امپراتوري عثماني است كه سابقة كمتري در نوشتههاي فارسي زبان دارد اميدوار است به دريافتهاي علمي نويني نيز پرداخته باشد.
كليدواژهها: عثماني/ نقشهنگاري (كارتوگرافي)/ نقشههاي تاريخي/ اسناد مصور/ نسخههاي خطي
طرح مسئله
جايگاه اسناد تصويري توليد شده در تمدن اسلامي براي مطالعات اسلامشناسي چيست؟ در مقايسه ميان متن و تصوير چه مزيتها و كاستيهايي بر شمردني است؟ زمينههاي تاريخي تهية تواريخ مصور در عثماني كدام است؟ تصويرهاي آنها از چه ويژگيهاي فني به لحاظ شكل ترسيمي يرخوردارند؟ و چه دستاوردهايي را ميتوان از مطالعة آنها برگرفت؟
چهارچوب نظري
مطالعة كتابخانهاي شيوة پژوهشي اصلي نوشتار پيش رو است و از آنجا كه موضوع مقاله در نوشتهها و تحقيقهاي فارسي زبان هنوز مورد توجه نبوده اساس كار با مطالعة متون انگليسي، تركي و آلماني قرار دارد. همچنين تصاوير ارايه شده از نسخههاي خطي، برگرفته از آرشيو شخصي نويسنده در نتيجة مراجعه به مجموعههاي كتابخانة سليمانيه[2]، كتابخانة دانشگاه استانبول[3]، و كتابخانة موزة توپكاپي سراي[4] در استانبول است. بررسي كرنولوژيك نيز روش اراية مطالب را ترتيب داده است. رويكردِ علمي نويسنده توصيفي- تحليلي خواهد بود. به اين معنا كه ريشهها و پيآمدهاي رويدادها نيز از نظر دور نمانده است. صرفنظر از تحليلها، مستندسازي گفتهها شرط رعايت شدة مطالب مقاله است.
بدنة اصلي مقاله از مقدمه، يك بخش اصلي و نتيجه گيري تشكيل شده است. در پايان برخي از تصويرها براي درك و آشنايي بيشتر خواننده ضميمه است. همچنين مقاله فهرستي نيز از نسخههاي خطي تواريخ مصور عثماني به پيوست دارد.
مقدّمه
منظور از اسناد تصويري تاريخي هرگونه سند تاريخي است كه نقشه، شكل، تصوير، نمودار، طرح، نقاشي، مينياتور را در برگرفته و به كلام سادهتر هر آنچه جلوه وجنبهاي بصري داشته و فقط محدود به متنِ نوشتاريِ محدود به حروف و اعداد نيست. البته اسناد تصويري تاريخي ميتوانند در زمينه يا حاشية خود حروف و اعداد نيز داشته باشند؛ كه در موارد زيادي چنين نيز هست.
جغرافيا، ادبيات، هنر، علم، صنعت، معماري و مهندسي، تاريخ، فنون نظامي و هدفهاي سياسي حوزهها و عرصههاي نمود اسناد تصويري تاريخي در تمدن اسلامي بهشمار ميروند. گستردگي سرزميني و تاريخ طولاني اين تمدن موجبي بر تنوع و فراواني اين اسناد شده است. پيشرفتهاي علمي و هنري و البته ثروت، چنان غنائتي به برخي از از اين تصويرها بخشيده كه در صدر فهرستِ آثار هنري و علمي شامخ بشري جاي گرفتهاند.
نسخههاي خطي كه بيشتر به كتابهاي ادبي مثل شاهنامه و آثار نظامي گنجوي و رباعيات خيام و … ؛ رسالههاي نجومي و جغرافيايي از قبيل مسالك و ممالك ها، صورة الارض ها، البلدان ها و …؛ آثار علمي در حوزة جبر و رياضي و فيزيك اسلامي؛ كتابهاي عجايب؛ آثار هنري مربوط به نقاشي و مينياتور، و مانند اينها تعلق دارند، محل اصلي نمود اسناد تصويري هستند كه زمان توليد آنها پيش از ورود صنعت چاپ به كشورهاي اسلامي است. بنابراين، به نظر نگارنده اسناد تصويري در تمدن اسلامي هنگامي ارزش و تعريف تاريخي مييابند كه تاريخِ توليد آنها از همان سدههاي نخستِ هجري تا رواج چاپ صنعتي را شامل شود. بديهي است زمان پيش گفته با توجه به تفاوت ورود چاپ به كشورهاي اسلامي متفاوت است. مثلاً اين زمان براي سوريه در 1706م، وقتي نخستين چاپخانة كشورهاي عربي در شهر حلب به وجود آمد، آغاز ميشود[5]. تاريخ بنياد چاپ در قلمرو عثماني نيز مقارن با همين زمان و توسط ابراهيم متفرقه ( 1058 – 1160 ق/ 1674 – 1747 م) است[6]. در ايران تاسيس نخستين چاپخانه در تبريز به همت ميرزاصالح شيرازي در 1235ق/ 1820م مربوط است.[7] تا مدتي پس از ورود چاپ هنوز نسخههاي خطي توليد ميشدند اما به مرور زمان و با آشنايي بيشتر مردم كتابت دستي ديگر از رونق افتاد و صنعت چاپ جايگزين آن شد. به اين ترتيب اسناد مصور تاريخي در تمدن اسلامي نيز خاتمه مييابند. اين دست اسناد در زماني بيش از هزار و اندي سال توسط كاتبان و رسامان در نسخهپردازيهاي فراوان پديد آمدهاند. تحقيقات نشان دادهاندكه در بيشتر موارد ترسيمگر تصوير با نويسندة متن يكي نبودهاند. در اين صورت با رويكردي تخصصي در تهية اين نسخهها روبهرو هستيم. براي توليد نسخهها معمولاً كارگاههاي ويژهاي داير ميشد كه در صورت سلطنتي بودن آنگاه نسخه به شكل نفيس تهيه ميشدند.
اين اسناد به سبب ماهيت تصويري خود برجستگي زيادي نسبت به متون كهن مييابند چراكه عرضه كنندة آگاهيهايي هستند كه متون امكان اراية آن را ندارند. منظرة شهرها و محدودة سرزمينها، شيوة زندگيِ زمان تهية اثر از قبيل پوشش و آرايش و وضعيت ساختمانها و … انبوهي اطلاعات كه نه تنها بسياري از كاستيهاي موجود كه در منابع متني گرفتار آن هستيم را برطرف مينمايد؛ بلكه امكان ايجاد عرصههاي مطالعاتي جديدي را نيز فراهم ميآورد. به عنوان نمونه ميتواند خلاءهاي موجود دربارة تاريخ اجتماعي جهان اسلام را كاهش دهد. چهاينكه، تصويرهاي زنده و گويايي اينك در دست است كه بررسي آنها دربردارندة اطلاعات دست اول ارزشمندي در اينباره است.
تواريخ عثماني
تواريخ مصور امپراتوري عثماني، که اکنون به مثابه نوعي توسعة معرق در نقاشي مينياتور ترکي ديده مي شود، از دو جنبه اهميت زيادي دارند: يكي ارتباطي كه با حوزة جغرافيا دارند و ديگري جنبههاي هنري آنها كه هر دو جنبه تنها از راه مطالعه و بررسي نسخهاي خطي كه اين تصاوير در آنها قرار دارند قابل معرفي هستند. سلطان محمد دوم پس از فتح مشهور شهر کنستانتين پول (قسطنطنيه) در سال 857 ق/1453 م، با حمايت از هنر، معماري و تهية نسخ خطي براي کتابخانة سلطنتياش سياست هاي خود را بر انسجام قدرت و تضمين وجهة امپراتوري متمرکز کرد. يکي از وجوه مهم و قابل توجه اين اقدام، تهية تاريخ سلسلة عثماني بود. معمولاً، يک تاريخنگار رسمي درباري براي ثبت زندگي و موفقيتهاي حکام عثماني در مجموعههايي به نام شاهنامه مأمور ميشد. اين تواريخ تا حدود سال 944 ق/1537 م به تدريج مصور شدند، و اين عنصر تصويري به بخش جدايي ناپذيري از تاريخ نگاري عثماني بدل شد.[8]
هدف از ثبت اين تواريخ، گذشته از موارد مذکور، ثبت عظمت و اقتدار امپراتوري عثماني بود. عثماني ها در نيمه نخست قرن شانزدهم، از رقابتهاي ميان خاندان هاپسبورگ[9] و والوا[10] براي گسترش قلمروي خود در اروپا و کنترل بخش اعظم مديترانه استفاده کردند. آنان در جبهه شرقنيز با ظهور سلسلة صفويه رو به رو شده بودند. تحريكات حكومت صفوي، تأثيرات نفاقگرايانه در آناتولي داشت و نيازمند هشياري مداوم تركها در مرزهاي شرقي امپراتوري بود. در نتيجه، هدف تواريخ مصور، ستايش موفقيتهاي سياسي و فرهنگي و لشکرکشيهاي نظامي عثماني بود. اين تواريخ تنها به ثبت تصويري پيروزيها و فتوحات نظامي بسنده نميكرد بلكه نمايشي نيز از شکوه و جلال دربار عثماني عرضه مينمود.[11]
يکي از عناصر متمايز اين نمود سلطنتي، تأکيد آن بر واقعيت تاريخ معاصر بود. اين تأکيد نه تنها نمايش واقع گرايانه شخصيتها، که مناظر محل رخدادها را نيز شامل ميشده است. نقشة سفرنامهها، طرح و نماي شهرها در قالب تصاوير تاريخي كمكم به ابزار كار مورخ درباري بدل ميشد. در اين تواريخ، سلاطين، وزرا، و سفرا با اشکال مشخص و متمايز در محيطهاي خاص تاريخي با معماري، چشم انداز و ويژگي هاي تفصيلي هر منطقه تصوير شدهاند.
از مجموع تواريخي که دولت براي تکميل کتابخانه هاي سلطنتي خود، به نگاشتن آن دستور داد، تقريباً 30 نسخة خطي مصور باقي مانده که طي سال هاي 944 – 1039ق/ 1537 – 1630 م، به رشتة تحرير درآمدهاند. در اين تواريخ به ثبت رخدادهاي معاصر در ترکيبي از شيوههاي بومي و خارجي بسنده شده است.[12] در اواخر سدة 9 ه/ 15م، و اوايل قرن 10 ه/ 16 م، نقاشان مينياتور مشهور ايران و آسياي مرکزي براي کار به استانبول آورده شدند، اما حکام عثماني بايد با سبک رو به رشد مناظر شهرها در اروپا نيز آشنا بوده باشند. با اين وجود، اين نوع مشارکت هاي خاص نيازمند بررسي هاي بيشتر است. به علاوه، به هنگام آمدن اين نوع تصاوير در تواريخ، ترديدهايي نيز به ميان مي آيد. تصاوير موجود در کتاب تاريخ لشکرکشي سيگتوار از احمد فريدون که در سال 976 ق/69- 1568 م، گردآوري شد، سبک مصور عثماني را که به نوبة خود بر نقشه راه ها تأثير داشت رسميت بخشيد و از چشم اندازهاي توپوگرافي براي نمايشِ دادههاي جغرافيايي استفاده کرد.[13]
وقايع نگاريهاي دودماني مصور تركها در عهد سلطنت سلطان مراد سوم (982-1103ق /1574- 1595 م) و محمد سوم (1003 – 1012ق/ 1595 – 1603 م)، زماني که سيد لقمان بن حسين بن آشوري ارموي، منصب شاهنامه چي (مورخ رسمي دربار) را در اختيار داشت به نقطة اوج رسيد. تصويرگري عثماني اين دورة اخير، به شدت از مناظر و نقشههاي چاپي اروپايي تأثير گرفته است که در سرتاسر امپراتوري رواج داشتند. با زوال قدرت سلطنتي عثماني در اواخر قرن هفدهم، نسخ خطي اندکي نيز براي کتابخانه سلطنتي تصوير شد، و سنت تواريخ مصور، که براي سلطان، کاربرد شخصي داشت نيز خارج از توجه ماند.[14]
در همين درونماية نظامي است که بايد کتاب مجموعه منازل نصوح مطراقچي[15] ، مامور گروه يني چري عثماني را بررسي كرد. تاريخچه اين لشکرکشي، سفرنامه سلطان را در مجموعه نقشههايي نشان ميدهد که عاري از اشکال انسانياند. هيچ گونه پيشينه روشني وجود ندارد، اما مهارت تاريخ نگار توانمند، ناصح، در مجموعه گزارشهاي وي از لشکرکشيهاي نظامي متعدد سلطان سليمان، ديده مي شود. اين موضوع که اثر وي چه ارتباطي با تکنيک ثبت خط سير و شرح لشکرکشيها داشت نيازمند بررسي دقيقتر است. عثمانيها، دفاتر وقايع نويسي لشکرکشيها را ابداع نکردند، اما آثاري از اين دست، همچون منبع تاريخچههاي عهد سلطنت سليمان، جايگاه والايي در قرن شانزدهم داشت. فرض بر اين است که نقشه کش، مأموراني را براي ثبت وقايع به همراه داشت و وظيفهاش، طراحي اماکن مهم براي ثبت تاريخي بود، و نه اهداف استراتژيک. امکان دارد ابداع زمينه اين طرح اوليه، حاصل کار ماتراکشي ناسوح بوده باشد، هرچند که ممکن بود اين تکنيک برگرفته از اصول معيار اروپا نيز قلمداد گردد، اما قطعاً نياز به ثبت رخدادهاي تاريخي وجود داشت، و وي نخستين کسي بود که اين طرح هاي اوليه را در اثر خود در قالب تصاوير به کار گرفت. با وجود آنکه به نظر مي رسد تاريخ لشکرکشي وي اغلب در نسخ خطي کتابخانه کاخ مغفول واقع شده، اما با اين حال، ابداعهاي وي در تصويرسازي واقع گرايانه قطعاً علاقه عميق عثمانيها را در تصوير كردن جغرافيا در تاريخشان نشان ميدهد.[16]
با وجود آنکه منابع قرن 10 ه/ 16 م، به کارگاه سلطنتي اشاره دارند که در عصر سلطنت محمد دوم در استانبول ايجاد شده بود، اما با اين وجود، بررسي سرآغاز تصاوير نسخ خطي عثماني بسيار پيچيده است. اندک مينياتورهاي به جاي مانده در آثار اين دوره ابتدايي، برگرفته از طبيعتي گزينشي و التقاطياند. تصاوير تاريخ دوران سلطنت بايزيد دوم (886 – 918ق/ 1481 – 1512 م) به شدت تحت تأثير سنتهاي ايراني و ترکمن بوده است كه از تماس و ارتباط با هنرمندان هرات و تبريز ناشي شده بود.[17]
تأثير انديشههاي خارجي – برگرفته از شرقيا غرب – نميتوانند عامل اصلي علاقة عثمانيها به نمود تفصيلي شهرها و چشم اندازها قلمداد گردند، مگر نماي شهر بغداد – اگرچه نه با دقت، در نمونههاي قرنهاي چهاردهم و پانزدهم اثر رشيد الدين فضل الله به نام جامع التواريخ و گلچين ادبي آققويونلو که در سال 873ق/ 69- 1468 م، در شماخي شيروان تصوير شده اند – توپوگرافيِ شهريِ جالبي را ارايه كردهاند. البته بايد گفت چون در مفهوم کلي نقاشي اسلامي پيش از نيمة نخست قرن 10ه/ 16م، از نظر دور مانده است.[18]نقشههاي شهرها كه نمود جغرافيايي قابل توجهي دارند و اسناد تصويري مهمي شمرده ميشوند، بيشتر مورد بيتوجهي محققان قرار گرفته است.
تصویر توپوگرافی شهری عثماني نخست در جداول دریایی دو نسخه از کتاب بحریه از محی الدین پیری رئیس ( تقریباً 875-961ق/ 1470-1554م) دیده میشود. رييس در زبان تركي به معناي ناخدا است. در زمان و محل تولد او اختلاف است؛ ولي بيشتر مورخان، او را اهل گليبولو (گاليپولي) معرفي كردهاند. از ابتدا به دريانوردي نزد عمويش كمال رييس پرداخت. زودتر از آن، به راهزني دريايي در مديترانه مشغول بود. در 900ق/ 1495 م، همراه با عمويش به خدمت در نيروي دريايي عثماني فراخوانده شد. تا سال 917ق/ 1511 م (زمان غرق شدن عمويش در دريا)، بايد سفرهاي بيشماري بر روي آبهاي مديترانه در كسوت ناخدا و فرماندة كشتي انجام داده باشد. بعد از فوت عمويش تصميم گرفت بيشتر اوقات خود را در گاليپولي صرف تهية نقشههايش كند و تجربيات و اطلاعات ارزشمندي از موقعيتهاي جغرافيايي درياي مديترانه و سواحل آن بر روي نقشه آورد. نخستين و درخشانترين نقشة او در 919ق/ 1513 م، شكل گرفت. اين نقشه دو ويژگي دارد: نخست راهنماي كشتيراني و نمودار بنادر مديترانه است، و ديگر نقشة جهان نمايي است در عصر اكتشافات. او در 923ق/ 1513 م، دوباره به نيروي دريايي عثماني بازگشت. در 923ق/ 1513 م، در لشكركشي سلطان سليم (821 – 918ق/ 1418 – 1512 م) عليه كشور مصر، شركت كرد. در 954 ق/ 1547م، به عنوان دريا سالار ناوگان دريايي مصر و هند برگزيده شد. پيري رييس در سال 959 ق/ 53 – 1552م، به دستور سلطان عثماني، عازم نبرد دريايي سرنوشت سازي با پرتغاليها در خليجفارس شد و همراه با ناوگان دريايي مجهزي، شامل 30 كشتي جنگي و 16000 هزار سرباز، رهسپار جزيرة هرمز گرديد. در جريان اين نبرد، شهرت يافت كه وي ثروت هنگفتي از محل غنايم به دست آورده است، چون در خاتمة نبرد، سپاه عثماني به سختي از پرتغاليها شكست خورد، ورقعليه پيري رييس برگشت و تمام دارايياش ضبط و در 961 ق/ 1554 م، به دليل خودداري از مقابله با ناوگان جنگي پرتغال اعدام شد.[19]
پيري رييس، معتبرترين نقشهنگاري است كه آميزهاي از نقشهكشي اسلامي و اروپايي به وجود آورد. اثر مشهور او، يك اطلس بزرگ از نقشههاي دريايي به نام بحريه است. كتاب درسال 927ق/ 1521 م، كامل شد و به سلطان سليمان قانوني تقديم شد.[20] وي 5 سال بعد (932ق/ 1526 م)، روايت ديگري از كتاب بحريه تهيه كرد؛ نسخهاي كه به شمارة 2612 اياصوفيه در كتابخانة سليمانية شهر استانبول است و نقشههاي آن را در پايان مقاله ميتوانيد مشاهده نماييد. آثار پيري رييس، فقط به نقشهها محدود نيست، بلكه متن نيز دارد.[21]
در زمان ترسيم نقشههاي پيري رييس، قواي بحري عثماني، به اوج عظمت و قدرت خود رسيده بود.[22] بنابراين، تهية اطلس برجستهاي مانند كتاب بحريه، امري ضروري مينمود. در تمامي نقشهها، روي عظمت امپراتوري، تأكيد شده است. بنابراين در كتاب بحريه، علاوه بر ارزش علمي و اسنادي، به ملاحظات سياسي وقت نيز بايد توجه داشت.
در نقشههاي پيري رييس، شهرها و قلعهها و بندرها، نماد ويژه دارند. در اين اثر، گزيدة مكانها و نحوة نمايش آنها معمولاً روي نقشه توصيف شده است. استفاده از مقياس در نقشهها، بيترديد نتيجة تأثير نقشهكشي غرب است. اين استفاده، نقشههاي او را، به نخستين نقشههايي بدل كرده است كه يك مسلمان از مقياسهاي اروپايي استفاده كرده است. نقشهها از نظر تكنيك جالب و از حيث رنگآميزي بي نقص هستند. روي آنها، نامهاي نقاط ساحلي، عمود بر خط ساحل و در داخل خشكيها نوشته شده است. در روي درياها، شكل انواع كشتيهاي مورد استفاده آن دوره و روي خشكيها، مسير آبهاي جاري، كوهها، حيوانها و گروههاي انساني مشخص (اقوام)، همراه با اشكال مقدس رسم شده است. جالب اينجاست كه وي موضعهاي دريايي پر خطر را با علامت صليب، به صورت هشدار، نمايش داده است. بنادر و سواحل نيز با نقطه چين معلوم هستند.[23]
بر خلاف موقعيتهاي جغرافيايي – كه از مقياس ترسيمي دقيقي برخوردار هستند – وي در بهرهگيري از شكلها براي نشان دادن مكانها يكسان عمل نكرده است.[24] مثلاً ممكن است يك قلعة مستحكم با برج و باروهاي خود، نشان دهندة استحكامات كليدي باشد و يا يك بناي سه گوش به شهر يا روستا اشاره داشته باشد. همچنين، گاهي، تصوير كردن ستونهاي افتاده در نقشه، براي نشان دادن بناهاي ويران شده به كار رفته است. امروزه، تعداد زياد و متنوع اين مكانها، فرضية مشاهدة مستقيم همة آنها را توسط پيري رييس با ترديد روبهرو كرده است.[25] البته، اين به آن معنا نيست كه مهمترين عنصر موجود در نقشهها، يعني تجربيات برآمده از دريا نوردي پيري رييس مورد خدشه قرار گيرد. چگونگي ترسيم داردانل و جزاير يوناني، سواحل آلباني و آدرياتيك تا ونيز و مورانو، به روشني از دانش و تجربة رسام حكايت ميكند. چون از نمونههاي اروپايي هم زمان خود، استادانهتر رسم شدهاند.[26]
گفتيم كه نقشهها، همواره با متن توصيفي در كتاب بحريه آمدهاند. توصيفهاي كتاب، در نسخة اول (927ق)، با جزيرة بوزكا (تندوس)[27] آغاز شده است. در نسخة دوم (932ق)، ابتدا، قلعههاي كليتبحير[28] و كاناكاله[29] در منطقة داردانل توضيح داده شدهاند.[30]
[1]. سر پژوهشگر بنياد ايرانشناسي
[2]. Suleymanieh Kutuphanesi
[3]. Universitesi Kutuphanesi
[4]. Topkapi Muzesi Kutuphanesi
[5]. فيضپور، اسفند 1389، شمارة 159، ص 76
[6]. كراچكوفسكي، 1379، ص 511
[7]. ميرزاي گلپايگاني، 1378، ص10
[8]. Harley & Woodward, 1992, Vol II, Book I, p 228
[9]. Habsburgs: خاندان فرمانرواي اتريش 1282 – 1918 م
[10]. Valois: خاندان سلطنتي فرانسه 1328 – 1589 م
[11]. Ibid
[12]. بنگريد به جدول فهرست نسخههاي خطي نقشه و تصوير دار تركي
[13]– Sims, 1978, pp 747 – 750
[14]– Ibid
[15] – Nasuh Matrakci
[16] – Sims, 1978, p 750
[17] – Harley & Woodward, Ibid, p 230
[18] – Harley & Woodward, Ibid
[19]. دايرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 14، ذيل واژة «پيري رييس»؛ دانشنامة جهان اسلام، ج 5، ذيل واژة «پيري رييس»؛ علائي، بهار 1375، ص 100؛ قره نژاد، زمستان 1371، ص144
[20]. كراچكوفسكي، 1379، صص 466 – 467
[21]. دانشنامة جهان اسلام، ج 5، ذيل واژة «پيري رييس»
[22]. دانشنامة جهان اسلام، ج 2، ذيل واژة «بحريه»
[23]. علايي، بهار 1375، ص 100
[24] – Rogers & Ward, 1988, p 40
[25] – Piri Re ‘is, 1935, introdution of ed
[26] – Harley & Woodward, 1992, Vol II, Book I, p 231
[27]. – Bozca (Tenedos): نام جزيرهاي مثلثي شكل كه با جزيرههاي كوچك احاطه شده و رو به روي تنگة داردانل قرار دارد
[28]. – Kilitbahi: قلعة معروفي كه سلطان محمد فاتح براي كنترل تنگة داردانل درباريكترين قسمت آن بنا كرد
[29] – Canakkale: شهر و بندري در استاني به همين نام در كشور تركيه. واقع در ساحل جنوبي تنگة داردانل
[30] – Piri Re’is, 1935, p 14; Harley & Woodward, Ibid, p 272
منبع :
جستارهايي در ميراث اسلامي (مجموعه مقالات، يادداشتها، اسناد و متون)
دفتر اول
به كوشش: دكتر یوسف بیگباباپور