روزبه زرینکوب؛ علی یزدانیراد
چکیده: پژوهش حاضر با تکیه بر اسناد و متون تاریخی؛ بهویژه متون زردشتی که عمدتاً در سدة سوم و چهارم هجری تدوین شده و صبغة دینی دارند، به بررسی تدابیری میپردازد که روحانیت زردشتی پس از سقوط شاهنشاهی ساسانی، برای حفظ و بقای جامعة زردشتی و ممانعت از تغییرِ دین روزافزون بهدینان اندیشیدند. این تدابیر را، که مبتنی بر سنتهای کهن بودند، میتوان به چهار دستة اصلی تقسیم کرد:
الف) مجازات و فشارهای اقتصادی؛
ب) مشوقهای اقتصادی؛
ج) انزوای خودخواسته؛
د) ترویج ادبیات نجاتبخشی.
هیچیک از این تدابیر مانع از گروش روزافزون زردشتیان به اسلام نشد؛ ضمن اینکه گاه این تدابیر نتیجة معکوس داشت و عملاً منجر به تشدید فشارهای وارده بر بهدینان شد، بهویژه هنگامی که اسلام در ایران کاملاً تثبیت شد و زردشتیان در اقلیت قرار گرفتند، و سرعت گروش بهدینان به اسلام افزایش یافت. ادبیات نجاتبخشی، که برآمده از شرایط دشوار زردشتیان در روزگاری بود بهصورت اقلیتی کوچک در دل جامعة بزرگ اسلامی میزیستند، تنها عاملی بود که امید را در دل اندک زردشتیان باقیمانده روشن نگاه میداشت و ایشان را به پایداری بر بهدینی ترغیب میکرد.
منبع: جستارهای تاریخی، دوره 2، شماره 1، بهار و تابستان 1390