الف)نگارش قرآن قرآن کریم در خلال 23 سال، از بعثت تا رحلت پیامبر اکرم(ص)به صورت بخشهایی، به رسول گرامی وحی شده است و آن حضرت، آیات شریفه را قرائت میکردند و تعلیم میدادند. اکثر مسلمانان آیات قرآن را حفظ میکردند و بعضی نیز آیات را با وسایل و ابزار آن روز مینوشتند و نگهداری میکردند.افراد نخبهای که این کار را به طور دقیق و کامل انجام میدادند، به«کتاب وحی»معروف شدند که نام و شرح حال آنها در کتابهای تاریخ اسلام ثبت است. سپس طی مراحلی، آیات و سور قرآن جمعآوری و تنظیم شد و به صورت یک کتاب مدون درآمد که آن را «مصحف»نامیدند و مردم از روی این مصحف رونویسی میکردند.برای بررسی بیشتر در این موضوع، به کتابهای تاریخ قرآن مراجعه کنید.
ب)نگارش حروف قرآن قرآن در آغاز، به شیوه خط متداول صدر اسلام نوشته شده است.این خط فاقد هرگونه علامت بود؛چه نقطه و چه اعراب.از اینرو، اکثر حروف آن دارای شکلهای مشترک و همانند بوده است.این شکلها عبارتند از:ا ب ب ح ح د ر س س ص ص ط ع ع ع ع ف ک ک ل ل م م ن و ه ه -ه ی مثلا سوره حمد به شیوه زیر نوشته میشده است: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العلمین الرحمن الرحیم ملک یوم الدین ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین نمونههای متعدد از این رسم الخط که مربوط به قرن اول هجری است، هم اکنون در موزههای مهم جهان موجود است؛مانند گنجینه قرآن در مشهد مقدس، موزه قم، اصفهان، پاریس، لندن و مسکو. تصویر نمونههای مختلف این نوع خط نیز در بعضی از کتابهای مربوط به تاریخ قرآن چاپ شده است. این خط در مقایسه با خط عربی کنونی، این ویژگیها را دارد:
1.فاقد هر گونه نقطه و اعراب و علامت است.مانند: ایاک نعبد و ایاک نستعین
2.بسیاری از حروف، به ویژه الفها نوشته نشدهاند. مانند کلمات:«الرحمان، العالمین، مالک و صراط»که به صورت«الرحمن، العلمین، ملک و صرط»نوشته شدهاند.
3.برخی از حروف به شکل حروف دیگر نوشته شده است.مانند«الف»در کلمات«صلاة، زکاة و حیاة»که به صورت واو«صلوة، زکوة و حیوة»نوشته شده است.یا الف در کلمات«ادراک، ضحاها و یغشاها»که به صورت یاء «ادریک، ضحیها و یغشیها»نوشته شده است.
4.بعضی از حروف به طور زاید بر تلفظ نوشته شده است.مانند کلمات«یدعو، یتلو، مئة، جیء و لشیء»که با یک الف زاید به صورت«یدعوا، یتلوا، مائة، جایء و لشایء» نوشته شدهاند.یا واو در کلمات«اولئک، اولی و اولوا»که به طور زائد بر تلفظ نوشته شده است. در صدر اسلام اکثریت مسلمانان، عربزبان بودند و بسیاری از آنان، قسمتهای متعدد یا کل قرآن را حفظ و غالباً با آیات قرآن مأنوس بودند و این آیات تکیه کلام و ورد زبانشان بود.لذا آن زمان مشکلی در خواندن قرآن به چشم نمیخورد. یعنی حروف و کلمات همشکل و حرکات و حالات حروف را با توجه به قرائن جمله و حضور ذهن، تشخیص میدادند و به نحو صحیح میخواندند؛همانگونه که ما خواندن زبان فارسی را در اول دبستان ابتدا با علائم فرامیگیریم، ولی پس از آن بدون علامت مینویسیم و میخوانیم. این نگارش اولیه قرآن را«رسم المصحف»نامیدهاند. توضیحات بیشتر را در کتابهای مربوط به تاریخ قرآن جستوجو کنید.
ج)علامتگذاری خط قرآن در نیمه دوم قرن اول هجری که پیوسته بر تعداد مسلمانان غیر عرب زبان افزوده میشد، بسیاری از آنان به دلیل عدم آشنایی و عدم تسلط بر زبان عربی، در قرائت قرآن دچار اشکال و اشتباه میشدند.این امر باعث شد که طی مراحلی، خط قرآن علامت گذاری شود، تا قرائت آن دچار تحریف و اشتباه نگردد. علامتگذاری خط قرآن در دو زمینه انجام شد:
1.نقطهگذاری حروف متحدالشکل، برای متمایز شدن آنها از یکدیگر.مانند«د ذ، ر ز، س ش، ص ض و ط ظ» علائم زینتی و سلیقهای در خط قرآن، فقط جنبه هنری و سلیقهای دارند و برای تابلوها و کتیبههای نفیس مناسب هستند، این علائم در آموزش و قرائت قرآن، هیچ نقش مثبتی ایفا نمیکنند، بلکه باعث مشکلاتی میشوند مثلا این ترکیب«کتب»به وسیله نقطهگذاری، به چند حالت درمیآید، مانند«کنت، کتب و کبت».
2.علامتگذاری به وسیله حرکات، تنوین، تشدید و… که در ابتدا به صورت نقطههای درشت بود، سپس طی مراحلی تغییر شکل پیدا کرد و به صورت شکلهای فعلی درآمد. مانند؟؟؟ این علائم برای تشخیص حرکات و حالات هر یک از حروف و درست خواندن کلمات، به خصوص کلمات متحدالشکل، ضروری هستند.مثلا این ترکیب(کتب)که به وسیله نقطهگذاری، به سه حالت یا بیشتر درآمده است، به وسیله اعرابگذاری، به دوازده حالت یا بیشتر در میآید، مانند:«کُتُبُ، کَتَبَ، کُتِبَ، کُنتُ، کُنتَ، کُنتِ، کَنَتَ، کُبِتَ، کَبِتُ، کَبَتَ و» به نقطهگذاری«نقط الاعجام»میگویند و حروف نقطهدار را«حروف معجمه»و در مقابل حروف بینقطه را«حروف مهمله»مینامند.همچنین اعرابگذاری را«نقطه الاعراب، شکل یا ضبط»نامیدهاند.با این دو نوع علامتگذاری، تقریبا خط قرآن تکمیل و باعث شد که از اشتباه، ابهام، تحریف و هر گزند دیگری محفوظ و مصمون بماند.
د)علائم زینتی قرآن کریم در ابتدا با خط کوفی نوشته شده بود.این خط رفته رفته رشد کرد و به تکامل رسید.در قرن چهارم و پنجم هجری، خطهای ریحان، ثلث، نسخ و…اختراع شدند و کمکم خط کوفی به خط نسخ و مشابه آن تبدیل شد.خط نسخ برخلاف خط کوفی، خطی است نازک و علامتپذیر، و هر مقدار که علامت به آن افزوده شود، زیباتر جلوه میکند. در این مقطع زمانی بسیاری از علائم زینتی و سلیقهای وارد خط قرآن شده است.نمونه این علائم را میتوان در قرآنهای خطی کهن در موزهها و کتیبههای اطراف مساجد و محرابها و در اطلسهای خط مشاهده کرد. علائم زینتی، ابتدا به طور نامنظم، بیقاعده و فقط به تناسب خلوت و جلوت و زیبایی خط استفاده میشدند، ولی رفته رفته در هر قسم از بلاد اسلامی، حالت منسجم و هماهنگ به خود گرفت و به صورت شیوه و رسم الخط خاص آن خطه شناخته شد.در عصر حاضر، میتوان این شیوههای رسم الخط را به پنج دسته تقسیم کرد: علائم زینتی، ابتدا به طور نامنظم، بیقاعده و فقط به تناسب خلوت و جلوت و زیبایی خط استفاده میشدند، ولی رفته رفته در هر قسم از بلاد اسلامی، حالت منسجم و هماهنگ به خود گرفت و به صورت شیوه و رسم الخط خاص آن خطه شناخته شد
1. رسم الخط مصری:این رسم الخط، شیوه کشور مصر و شیوه رایج در کشورهای عربی است و در سالهای اخیر در ایران نیز بسیار متداول شده است؛به خصوص قرآنی که به خط زیبای خطاط مشهور سوری «عثمان طه» نوشته شده است. مثلا در این شیوه، قبل از حرکات کشیده، حرکات کوتاه نیز نوشته شده است، مانند:نوحیها، أوذینا و ءاتونی.
2. رسم الخط شبه قاره هند:این رسم الخط، شیوه رایج در کشورهای جنوب آسیاست، مانند:هند، پاکستان، بنگلادش، افغانستان و استانهای شرق ایران مانند سیستان و بلوچستان، شرق خراسان، هرمزگان و بعضی مناطق دیگر. در این شیوه، مثلا روی صداهای(ای)و(او)علامت سکون نوشته شده است.مانند:نوحیها، اوذینا و اتونی.
3. رسم الخط ترکی:این رسم الخط، شیوه رایج در ترکیه، ایران و سایر کشورهای اسلامی است.در این شیوه، مثلا گاه قبل از صدای«آ»فتحه آمده است و گاه الف کوچک. بسیاری از علائم نیز در جای خود قرار نگرفته و نابهجا نوشته شدهاند، مانند:نوحیها و اوذینا.
4. رسم الخط ایرانی:شیوه متداول در ایران است.در این شیوه نیز بسیاری از علائم در جای خود قرار نگرفته و نابهجا نوشته شدهاند و علائمی که همراه با حرکات کشیده آمدهاند، مکان ثابتی ندارند.مثلا ضمه گاه روی صدای«او»قرار دارد و گاه قبل از آن.همین طور کسره اشباعی.مانند:نوحیها، اوذینا و اتونی. نکته قابل توجه این است که همه این شیوههای رسم الخط قرآن، در ایران متداول هستند.ولی هماکنون متداولترین آنها رسم الخط مصری و ایرانی است و میتوان گفت که در ایران تقریبا 90 درصد قرآنها با رسم الخط ایرانی و مصری و 10 درصد آنها با رسم الخط هندی و ترکی هستند.این امر باعث شده است که روشهای آموزش روخوانی قرآن ناهماهنگ و نامتناسب باشند و یک روش، با همه سبکها منطبق نگردد و حاصل کار آموزش، نتیجهبخش نباشد و اکثر مردم به ویژه دانشآموزان، در خواندن بسیاری از کلمات، دچار ابهام و تردید شوند و مسأله فراگیری قرآن بر آنها سخت و ثقیل جلوه کند و در خواندن آن، خود را ناتوان یابند. علائم زینتی و سلیقهای در خط قرآن، فقط جنبه هنری و سلیقهای دارند و برای تابلوها و کتیبههای نفیس مناسب هستند، این علائم در آموزش و قرائت قرآن، هیچ نقش مثبتی ایفا نمیکنند، بلکه باعث مشکلاتی میشوند، از جمله: شلوغی خط، تفاوت رسم الخطها، پراکندگی شیوههای آموزش و روخوانی قاعدهناپذیری رسم الخط قرآن، وضع قواعد زائد و ناهماهنگ،دور شدن آموزش قرآن از آموزش فارسی، تردید معلم و شاگرد در قرائت بسیاری از کلمات، طولانی شدن زمان آموزش قرآن و پیچیدگی آن. در واقع مهمترین عامل چند گونگی و اختلاف در علامتگذاری خط قرآن، همین علائم زینتی و سلیقهای است؛مانند علائمی که قبل از حرکات کشیده آمدهاند.مثلا کلمه«نوحیها»که به هیچ علامتی نیاز ندارد و همگی آن را به راحتی میخوانند، در هر شیوه به شکل خاصی علامتگذاری شده است.مانند: نوحیها(در رسم الخط مصری) نوحیها(در رسم الخط هندی) نوحیها(در رسم الخط ترکی) نوحیها(در رسم الخط ایرانی) البته در بعضی از رسم الخطها، شیوههای تلفیق شده و یک رسم الخط جدید به وجود آمده است.مانند بعضی از رسم الخطها که در آن بعضی موارد، شیوه ایرانی با شیوه هندی یا مصری تلفیق شده است.
ه)علائم لازمی که به چند صورت نوشته شدهاند اکثر علائم ضروری در عموم روشها، به یک صورت نوشته شدهاند، مانند:فتحه، کسره، ضمه و تشدید .ولی برخی از این علائم، براساس قواعد قرائت و تجوید، به چند صورت نوشته شدهاند.مثلا برای تشخیص مدهای متصل و لازم، از مدهای منفصل، علامت مدّ در بعضی رسم الخطها به دو صورت کوچک و بزرگ نوشته شده است. گاه نیز کوچک یا بزرگ بودن علامت مد، فقط از نظر هماهنگی با زیبایی خط است و به مسائل تجویدی مربوط نمیشود. مثال دیگر، علامت تنوین است که به جهت حالات مختلف آن در قرائت، به چند گونه نوشته میشود.مثلا در رسم الخط مصری، تنوین در موارد اظهار و التقای ساکنین، به این صورت نوشته شده است: ولی در موارد اخفا و ادغام، به این شکل: و در موارد اقلاب، به این شکل نوشته شده است: در شیوههای دیگر نیز تنوین به شکلهای گوناگون آمده است.همینطور همزه قطع و همزه وصل، علامت اشباع، سکون و…به صورتهای مختلف نوشته شدهاند. در نیمه دوم قرن اول هجری که پیوسته بر تعداد مسلمانان غیرعرب زبان افزوده میشد، بسیاری از آنان به دلیل عدم آشنایی و عدم تسلط بر زبان عربی، در قرائت قرآن دچار اشکال و اشتباه میشدند.این امر باعث شد که طی مراحلی، خط قرآن علامتگذاری شود، تا قرائت آن دچار تحریف و اشتباه نگردد.
لوح استوانه ای گلی ساخته ی دست بشر در 2500 سال پیش نیز با حک نوشته ها بر روی آن آنچنان عظمتی یافته است که از آن به عنوان اولین منشور حقوق بشر در جهان نام می برند.عبارات ارزشمند بر روی لوح آمال و آرزوهای دست نایافته تمامی انسان ها است.لوح مدینه فاضله ای را که در 2500 سال پیش وجود داشته است را برای بشر امروز تجسم کرده است و با زبان خاموش خود ویژگی های جامعه آرمانی را برای ما در قرن 21 گفته است. به قول مولانا که می فرمایند :
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم**********با شما نامحرمان ما خامُشیم
چون شما سوی جمادی میروید**********محرم جان جمادان چون شوید
از جمادی عالم جانها روی**********غُلغُل اجزای عالم بشنوید
فاش تسبیح جمادات آیدت**********وسوسهی تأویلها نربایدت
چون ندارد جان تو قندیلها**********بهر بینش کردهای تأویل ها
نوشته های حک شده بر روی این لوح که به خط میخی اکدی(بابلی نو) می باشداز زبان حاکم و امپراطوری گسترده ایران بیان شده است که نشانی از خردورزی ، تعقل ، عشق و توجه به ارزش های والای انسانی دارد و این یکی از مهمترین دلایل ارزشمندی و ماندگاری این لوح استوانه ای شده است.
نوشته های این منشور در 45 سطر نگاشته شده است و احترام به ملل و نحل و ادیان یکتاپرستانه با بردباری تمام تبیین شده است.
حاکم جباری که پیش از کوروش بزرگ بر سرزمین بابل(عراق کنونی) فرمانروایی داشته است؛ چنان که در سطر 8 آمده است: «….او مردم را به سختی معاش دچار کرد.هر روز به شیوه ای ساکنان شهر را آزار می داد. او با کارهای خشن خود مردم را نابود می کرد..همه ی مردم را.»
و در سطر 10: «… مردم از خدای بزرگ می خواستند تا به وضع همه ی باشندگان روی زمین که زندگی و کاشانه شان رو به ویرانی می رفت ، توجه کند…»
در سطرهای بعد سخن از عدالت و دادگری کوروش با همه مردمان رفته است. سطر 14: «… کوروش با راستی و عدالت کشور را اداره می کرد . مردوک ، خدای بزرگ ، با شادی از کردار نیک و اندیشه نیک این پشتیبان مردم خرسند بود.»
نوشته های این لوح بیان می کند که کوروش با آن که قلمرو حکومتی بسیار پهناور و قدرت زیادی داشت اما در اوج قدرت فروتنانه و بردبارانه، انسان ها را با هر دین و عقیده خداپرستانه آزاد گذاشت و اجازه داد که آنها به عبادت پروردگار در نیایشگاه های خود بپردازند.وی توانست همزیستی مسالمت آمیزی بین ملل و نحل فراهم سازد.
تلاش برای براندازی برده داری یکی دیگر از افتخارات ایرانیان در 500 سال پیش از میلاد مسیح می باشد.چنان چه در سطر 26 آمده است : « من برده داری را برانداختم . به بدبختی آنان پایان بخشیدم . فرمان دادم که همه ی مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند…»
سطر 32 : « فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده شبود را بگشایند . … همه ی مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاههای خود برگرداندم. خانه های ویران آنان را آباد
کردم. همه ی مردم را به همبستگی فرا خواندم.»
کوروش همگان را به راستی و دفاع از کرامت انسانی فرا می خواند ، وی در سرتاسر لوح تنها از پروردگار یاری گرفته است که نشان دهنده ی موحد بودنش می باشد.
بعضی از پژوهشگران با یکسان دانستن شخصیت کوروش و ذوالقرنین(در قرآن) وی را شخصیت آسمانی و الهی دانسته اند ، اگر این فرضیه هم اثبات نشود ، اندیشه ، گفتار و کردار کوروش پیامبرگونه بوده است ، که به همگان خصوصاً سردمداران حکومت ها درس انسانیت می دهد. کوروش نماد فردی از ملت ایران با اعتقادات ارزشمند آسمانی و انسانی در 2500 سال پیش می باشد.
منشور کوروش تنها نمونه ای از مکتوبات دفاع از حقوق و عدالت و کرامت انسانی می باشد.کتیبه ی داریوش بزرگ در نقش رستم نیز بیان کننده دفاع از حقوق و عدالت و کرامت های انسانی اند آن چنان که در بند ۲و 3 این کتببه آمده است : « ..به خواست اهورامزدا چنان کسی هستم که راستی را دوست هستم، بدی را دوست نیستم. نه مرا میل (است) که (شخص) ضعیف از طرف توانا (به او) بدی کرده شود. نه آن مرا میل (است) که (شخص) توانائی از طرف ضعیف (به او) بدی کرده شود.
آنچه راست (است) آن میل من (است). مرد دروغگو را دوست نیستم. تند خو نیستم. آن چیزهایی را که هنگام خشم بر من وارد میشود سخت به اراده نگاه می دار.»
در کتیبه های بیستون و گنجنامه همدان نیز شاهان هخامنشی دوام حکومت خویش را تنها با یاری خداوند یکتا مدد می جویند.
روحیهی عدالت طلبی ، آزادی اعتقادات ارزشمند آسمانی و مبارزه با ستم و تکریم نفس انسانی و مبارزه با بردهداری در 2500 سال پیش ، نشان دهنده روحیه ملی گرایی و انسانی ایرانیان بوده است که قبل از ظهور دین مبین اسلام وجود داشته است. با ورود دین آسمانی اسلام به ایران و آمیخته شدن روحیه ملی گرایانه و انسان دوستانه با روحیه متعالی دین گرایی ، دفاع از عقاید پاک و اندیشه های ناب انسانی بیشتر مورد اهمیت قرار گرفت و تأکید به عدالت محوری و دفاع از حقوق انسانی بنا به دستورات مؤکد قرآن کریم بسیار مورد توجه قرار گرفت. قلوب پاک ایرانیان موحد آماده ی پذیرش ندای آسمانی دین اسلام بودند و اسلام را به عنوان حقیقت توحیدی پذیرفتند، زیرا ایرانیان همواره در طول تاریخ طلایه دار کلام حق بوده اند.
امروزه بعد از گذشت دوهزار و پانصد سال جوامع بشری دچار بحران شده است و بیش از هر زمانی به مفاد منشور ارزشمند کوروش نیازمند است. امروز حکومت ها نیازمند بازنگری مجدد در رفتار ، گفتار ، کردار ، منطق، اصول ، اندیشه ها و مرام خود می باشند و منشور کوروش سند معتبری برای رجوع به اصول انسانی و الهی می باشد .
کوروش بابل را بدون هیچ خونریزی فتح کرد ، مردمانش را از زیر ظلم و ستم حاکم جابر آن عصر(نبوکد النصر)رهانید و آرامش را به عنوان عطیه به مردمانش بازگردانید، در صورتی که امروزه می بینیم در عراق آمریکا به بهانه مبارزه با حکومت دیکتاتوری صدام و نجات مردمانش به این کشور حمله می کند، صدام را سرنگون می سازد. اما چقدر خون بر زمین ریخته شد، آیا آرامش به مردمانش بازگردانیده شد؟آیا در افغانستان صلح و دوستی حکم فرما گردید؟
کوروش اجازه میدهد که نیایشگاهها دوباره بازسازی شوند، و مردمان به عبادت پروردگار خود با هر دینی که دارند بپردازند، اما امروزه می بینیم مساجدی را که به آتش می زنند، به مقدسات مسلمانان (کتاب آسمانی قرآن) اهانت می کنند ، در صورتی که این کتاب آسمانی سراسر نور و رحمت برای همه جهانیان فرستاده شده است.در این کتاب آسمانی تنها روی سخن با مسلمانان نیست، سخن از دین های پیشین یهود و مسیح نیز رفته است.به ابعاد انسانی ، کرامت نفس ،فضیلت ها، خوبی ها و پاکی ها تأکید شده است و مرجع کاملی برای تمام آزادگان جهان می باشد؛ امروز فردای عالم است پر از غبار تجدد به بیراهه شتافته ، بریده از مبدا فیض و عمارت های خود بنیاد بر آن بسیار است ، خون و خصومت در آن موج میزند…و ما در انتظار پس فردای عالم که رجعت به خویشتن است ، محبت و همزیستی و انسانیت در آن موج میزند، حقیقت دین حنیف در آن آشکار میشود و مردمان به هم لبخند میزنند.
فلات ایران با تنوع اقلیمی خود باحتمال زیاد یكی از مهمترین خاستگاههای اصلی پیدایش و گسترش صنعت سفالگری در آسیای غربی می باشد. روند رو به رشد سفالگری در طول هزاران سال، در هیچ منطقه ای از آسیای غربی مثل ایران نبوده است. نقاط عطف این روند بدون تردید در پیدایش سفال در حدود هزاره هشتم پ.م در منطقه زاگرس مركزی و پیدایش چرخ سفالگری و تعامل كوره های سفال پزی در هزاره چهارم پ.م نمود پیدا كرده است. سفال (سفالینه)؛ این اصطلاح، بنابر تعریف لغتنامهها عموماً به معنی اشیا ساخته شده از گل پخته هستند، مانند كاسه، كوزه، و غیره… همچنین سفالینه، سفال ساخته شده را میگویند. سفالین نیز شامل انواع اشیایی است كه از سفال میسازند. اصطلاح اروپایی” سرامیك” نیز داری مفاهیم سفال در زبان فارسی است، كه از واژه یونانی (Keramikos) كه خود از (Keramon) به معنی خاك رُس گرفته شده است. بنابر این سفالگری نیز به هنر یا صنعت ساخت ظروف و اشیا گلی پخته اطلاق میشود. معمولاً محصولات را اگر بدون لعاب باشند سفال و اگر لعابدار باشند بر حسب گل و لعابی كه در آنها به كار رفته بدل چینی مینامند. سفال در واقع نخستین محصول هنری و صنعتی مردمان اولیه و حاصل نیاز و شعور آدمی، در به كار گیری عوامل طبیعت است، و از آنجا كه مواد اولیه آن شامل: خاك، آب، و آتش در سرزمینهای محل سكونت بشر یافت میشده است، نشانههای تولید آن را در تمامی نقاط مسكونی انسان مشاهده میكنیم.
كهنترین اشیا سفالی بدست آمده از كاوشهای باستانشناسی ایران مربوط گنج دره در استان كرمانشاه است؛ كه تاریخ آن به هزاره هشتم پیش از میلاد میرسد. سفالگری، هنری است كه به صورت (شكل) سنتی طی هزاران سال اصول فنی ارزشمند خود را تا به امروز حفظ كرده است. علاوه برارزشهای هنری با بررسی دقیق این آثار، امكان شناخت حرفهها، صنایع و آثار مادی طوایف و جوامع بشری در قلمروهای فرهنگهای گوناگون را فراهم میاید. بنابرآنچه گذشت، باید سفال را به عنوان تجلی فعالیت ذهن و خلاقیت و ابداع هنری انسانهای گذشته ارج نهاد. زیرا سفالگری هنری همگانی بوده كه نه تنها سلیقه ابداع كننده، بلكه نشانههای معینی از زندگی اجتماعی و دوره زندگی و ویژگیهای مادی و معنوی آن را به ما نشان میدهد، و وسیله مستقیمی برای شناسایی تمدن شهرها، اقوام و ادوار مختلف است. زیرا هر ملتی برای تزئین سفالهای خویش، نشانه، اشكال و تزئینات ویژه خود را به كار میبرده است. برای تامین منظور باستانشناسان با بهرهگیری از هنر طراحی و تكنیكهای دقیق، باستانشناسان میكوشند به قطعات و اشیاء مختلفی كه از مناطق باستانی بدست میاید، جان داده و با به تصویر كشیدن تمام نقوش به كار رفته در سفالینهها به تعیین دوران مورد نظر پرداخته، به اسرار هنر و بسیاری از ناشناختههای زندگی آن دوران پی میبرند. سفال : هنر سفال سازی نزد باستانشناسان قدر و منزلت خاصی دارد، چه همین قطعههای كوچك سفال كه به ظاهر ناچیز به نظر میرسد، ما را به زمانه و زندگانی مردم آن روزگاران میرساند. فن سفال سازی درایران، از ابتدای تمدن تا به امروز ادامه یافته و در طی این مدت تغییرات گوناگونی به خود دیده است. به نوشته گیرشمن، در حدود ده هزار سال پیش، كسانی كه دركوهستانهای بختیاری ضمن پرداختن به شكار و تهیه خوراك، به ساخت ظروف سفالی نیز اشتغال داشتهاند. این نظریه كه بیشتر باستانشناسان، آغاز صنعت سفال سازی را از ایران میدانند، در خور توجه است. به نوشته پروفسور پوپ در كتاب بررسی هنر ایران «مداركی كه اخیراً به دست آمده قویاً موجب اثبات فرضیههای چند سال اخیر است مبنی بر این كه كشاورزی و شاید صنایع پیوسته به آن یعنی : كوزهگری و صنعت سفالسازی و بافندگی از فلات ایران آغاز شده است». سیر تكامل سفالگری در تپههای باستانی، خیلی زود ساكنان اولیه را متوجه كرد كه میتوانند از طریق سفال نیازهای خود را برآورده كنند. سفال بهترین اثری است كه از جوامع اولیه بر جای مانده است، به ویژه در تمدنهای فلات ایران، مراحل مختلف تمدنی را به نام این سفالها مشخص كردهاند: تمدنهای شمال «سفال خاكستری» و تمدنهای غربی «سفال نخودی» و دوره تمدن ایلام «سفال منقوش». نخست به درون ظرف اهمیت داده میشد، ولی بعدها، در سفالینههای نقشدار تزیینات به جدار بیرونی ظرف نقش بست. بیشتر این ظروف به شكل كاسه، كوزههای پایهدار، لیوان و ظروف شبیه به مجسمه حیوانات است. اختراع چرخ كوزهگری در هزاره چهارم در ایران، دگرگونی بزرگی در صنعت سفال سازی پدید آورد. اشیای سفالینه مكشوفه از سیلك و محوطههای باستانی جنوب شوش، چغامیش و تلباكون در تخت جمشید حاكی ازساخت سفال با چرخ است. در همین دوره تحولی نیز در ترسیم نقوش پیدا شد: نخست با نقوش هندسی و تزیینی بدنه ظروف را آرایش كردند و پس از مدتی نقش حیوانات معمول شد و زمانی بعد هنرمندان برای بیان اعتقادات و گاه وضعیت محیط و زندگی، موضوع خاصی را به كار میبردند، بیشتر خصایص زندگی اعم از مذهبی، اخلاقی و هنری را با نقش بر سفال مینشاندند. از اكتشافات تپه سیلك، تپه حصار، تپه گیان در نهاوند و دیگر تپههای باستانی، چنین برمیاید كه از هزاره پنجم قبل از میلاد، ساكنان این نواحی به ساختن ظروف سفالین منقوش میپرداختند. هنرمند سفالگر پیش از تاریخ ایران با نقاشی روی سفالینهها گویی شعر میسرود. سفالگر نقاش با استفاده از عناصر بصری ساده، اشیاء و حیوانات و انسان را مینمایاند، مثلاً خطوط موّاج موازی در درون یك دایره و مستطیل، نشاندهنده آب است و مثلثی كه سطح آن چهارخانه بندی شد، نشانگر كوه یا مربعی كه با خطوط افقی و عمودی تقسیم و خطوط موّاج در آن ترسیم شده، احتمالاً نشانه زمین زراعتی است. جانوران منقوش روی ظروف عمدتاً عبارتند از: بز، قوچ، گوزن، گاو، پرندگان و غیره. امّا برخلاف نقاشی غارها در اینجا شكل واقعی حیوان مورد توجه نبوده، بلكه طرح خلاصه و اغراق شده آن مطرح است. زیرا كه آرایش سفالینه در كار سفالگر اهمیت بیشتری دارد: او به دلخواه، شكل طبیعی را به شكل تجریدی تبدیل میكند تا بدین ترتیب مقاصد تزیینی خود را برآورده سازد. در این دوره بدنه سفال لطیف و درخشان شد و در تمام تپهها و دهكدههای باستانی كم و بیش این مراحل طی شده است. میتوان گفت كه این مراحل به دوره تمدنی بستگی داشته است. مثلاً زمانی كه سفالها خشن و ناصاف بود، خانههای مردم نیز از گل و چینه ساخته شده بود، امّا در مرحلهای كه سفالها نازك و صیقلدار شد، خانهها نیز با خشت و آجر ساخته شدهاند. در میان ظروف دوره هخامنشیان تعدادی مجسمه سفالی هست؛ این مجسمهها، از مجسمههای طلایی كه بیشتر به شكل شیرند، تقلید شدهاند. به این نوع ظروف سفالی، ظروف «ریتون» میگویند. در دوره اشكانیان به سبب توجه خاص به ظروف زرین و سیمین، ساخت ظروف سفالینی رو به كاهش نهاد. از ویژگیهای سفالگری این زمان، باید به لعاب ظروف اشاره كرد. رنگ این لعابها سبز روشن تا آبی فیروزهای رنگ بود. اشیاء باقی مانده از این دوره، شامل خمرههای بزرگ برای انبار آذوقه، تابوتهای سفالی با نقش انسان و ظروف گلدان شكل و قمقمههایی كه با لعاب تزیین شدهاند. در دوره ساسانیان با اینكه هنر ـ صنعت و معماری رو به كمال گذاشت، ولی صنعت سفالسازی پیشرفت چندانی نداشت. شاید این گونه تزیینات ساده ظروف بدون لعاب، پایهای شد برای به وجود آمدن ظروف با نقش افزوده (باربوتین) اوایل دوره اسلامی. شیشه : شاید بتوان نخستین مرحله شیشهسازی را در ایران به دوره ایلامیها نسبت داد. در كاوشهای معبد چغازنبیل تعداد بسیاری لولههای مجوّف شیشهای به دست آمده كه به صورت مورّب درون چهار چوبهای پنجرههای معبد، كنار یكدیگر قرار داده میشدند. گذشته از این آثار، در اینجا قطعههایی ازلعاب شیشه مخصوص ترصیع در كاشیهای لعاب دار، مهرههای بدل چینی كه برخی از آنها با لعاب شیشه ساخته شده بودند به دست آمد. وجود مهرههای بدلی چینی و كاشیهای لعابدار و مهرههای شیشهای از محوطه باستانی مختلف ایران چون شوش، زیویه، حسنلو و… نشان میدهد كه ساخت چنین اشیائی در دوره هخامنشی نیز تداوم و توسعه داشته است. با آغاز حكومت هخامنشی در نیمههای هزاره اول (550 پیش ازمیلاد) هنر ساخت اشیای شیشهای از نظر طرح و نقش وارد مرحله نوینی شد. ظاهراً با آغاز پادشاهی اشكانیان در ایران و نزاعهای این سلسله با حكومت سلوكی، هنر شیشهگری با ركود روبهرو شد. وجود تعدادی ظرف شیشهای از محوطههای باستانی پارت به ویژه در «نسا» نخستین پایتخت اشكانیان، حكایت از تداوم این صنعت در دوره اشكانی دارد. دوره ساسانی را میتوان اوج هنر آبگینهسازی ایران پیش ازاسلام دانست، كشف اشیای فراوان شیشهای در اشكال مختلف و كاربردهای گوناگون از محوطههای باستانی گواهی بر این مدعاست. مهمترین نوع تزیین ظروف در این دوره، تراش به اشكال گوناگون، به ویژه تراش لانه زنبوری است كه به صورت گسترده بر روی پیالههای نیم كروی و ظروف دیگر انجام میشده است. مُهر : با پیشرفت مدنیت در مواردی همچون خانه سازی، اهلی كردن حیوانات، فعالیتهای كشاورزی، صنعت سفال سازی، كوزهگری، تهیه دوكهای سنگی و گلی برای نخ ریسی و پارچه بافی و ساختن ابزار مختلف حتی لوازم زینتی و آرایش از انواع سنگها، ساخت مُهر نیز برای گسترش بازرگانی ارتباط میان اقوام و ملتها رواج یافت. ضروری بود كه محتویات یك خمره یا یك عدل بار را تضمین و مراقبت كنند تا مال التجاره دست نخورده در مقصد تسلیم شود. برای تشخیص مالكیت، از مهر استفاده میكردند. روی كلوخهای ازگل رس علامتگذاری میشد و آن را در دهانه خمره جای میدادند و یا به طنابی میبستند. پیش از اختراع خط، از نیمههای هزاره چهارم پیش از میلاد، انسان با حكاكی تصاویر بر روی مهر مقصود خود را تفهیم میكرده است.
پس از اختراع خط، این پیامها، شامل تصاویر و خط، بر مُهرها حكاكی میشد. جنس ابتداییترین مهرها از گل پخته، سنگ گچ، آسنگ آهن، مرمر، عاج و استخوان، شیشه، فلز و احتمالاً گوش ماهی بوده است. مهرهای اولیه معمولاً دارای یك سوراخ بودند كه به عنوان آویز در گردنبند یا دستبند و به احتمال قوی برای طلسم نیز به كار میرفتند. یكی از زیباترین مهرها، مهرهای استوانهای یا سیلندری بوده است. كاربرد مُهرهای استوانهای، همان كاربرد مهرهای مسطح و عادی است كه برای ثبت معاملات تجارتی و فرمانها و اسناد مالی، امضاء و جنبههای دینی و اساطیر به صورت طلسم برای مهر و موم و غیره به كار میرفت. به مرور نقوش مانند دیگر هنرها و دانشها راه تكامل پیمود و به درجهای از كمال رسید. در علم باستانشناسی كه كشف مدارك عینی تاریخی و تعبیر و تفسیر این مدارك را بر عهده دارد، اهمیت طراحی فنی از یك قرن پیش مورد توجه دانشمندان و محققان قرار گرفته است. باستانشناسان قطعات و اشیا مكشوفه را به گروه طراحی سفال میسپارند واین گروه با بهرهگیری از هنر و فن طراحی و تكنیكهای دقیق میكوشند كه تمام جزئییات و تزئینات و نقوش به كار رفته در سفالینهها را به تصویر بكشند. سفال یکی از قدیمیترین ساخته های دست بشر است که در تمام طول عمر وی از قدیمیترین ایام تاکنون مورد استفاده قرار گرفته است . به این جهت درگاهنگاری دورانهای پیش از تاریخ نقش مهمی دارد. ساخت سفال با گذشت زمان به نسبت تغییر فرهنگهای پیش از تاریخی و تجربه اندوزی اقوام بشری از نظر جنس، فرم، رنگ و نقش دچار تغییراتی چشم گیر شده است. این تغییرات عاملی تعیین کننده در تقسیم بندی انواع سفالهای پیش از تاریخی و بعد از آن در مورد چگونگی ساخت اولین سفال بدست انسان نظرات مختلفی ارائه شده است. عده ای ریشه سفال را در صنعت سبد بافی می دانند و معتقدند برای اولین بار گلهای اندود کننده کف سبدهای گیاهی پس از خشک شدن و یا قرار گرفتن در آتش و سوختن چوبهای سبد، الهام بخش سفال سازی بوده است. عامل پیدایش صنعت سفال سازی هر چه باشد در این مورد شکی نیست که سفالهای اولیه دست ساز و خشن و ماده چسبندگی آنها شن و گیاهان خرد شده بود است در حدود 10000سال پیش که انسانهای ساکن بین النهرین زندگی غار نشینی و دوران جمع آوری غذا را پشت سر گذارده و به دوران تولید غذا شروع نموده بودند. در پهنه دشت بصورت اجتماعات اولیه کشاورزی مستقر شده بودند، تمدنی را بوجود آوردند که از مشخصات آن ساخت سفال های ظریف و زیبای نخودی و قرمز رنگ است. این تمدن همراه با خصوصیات دیگر آن در این منطقه شکوفا گردید و به تدریج در دنیای پیش از تاریخ در منطقه وسیعی گسترش یافت. آثار و بقایای این نوع سفال از شرق دریای مدیترانه تا دره رود سند در حفاری های باستان شناسی در مناطق باستانی آشکار گردیده است. یکی از سنتهای مشخص سفالگری فلات ایران سفال قرمز رنگ منقوش می باشد که در طول هزاره های ششم و پنجم ق.م. در حاشیه ک ویر در فلات مرکزی ایران شکل گرفت و متداول شد. این سفال ها دست ساز و برنگ قرمز و دارای خمیری مخوط با پودر شن یا گیاهان خرد شده می باشد. این نوع سفال طی حفریات باستان شناسی از محوطه های باستانی چشمه علی ،قره تپه شهریار ، اسماعیل آباد ، تپه زاغه ، سیلک و حصار شناسائی شده اند. مهمترین تحمل در صنعت سفالگری که این صنعت را بکلی دگرگون ساخت اختراع چرخ سفالگری است که در هزاره چهارم ق.م. اتفاق افتاده سفالگران ابتدا از چرخهای کند گردش یا بطئی استفاده کرده و سپس به چرخهای پرسرعت و تند گردش که امروز نیز مورد استفاده کارگاههای سفالگری سنتی است دست یافتند. از اوائل هزاره سوم ق.م. نوع دیگری سفال از مناطق شمال فلات ایران به سمت داخل فلات نفوذ می کند که به سفال خاکستری معروف است. این نوع سفال چرخساز می باشد و از نظر سبک ساخت و تزیینات تحت تاثیر ظروف فلزی هم عصر خود قرار گرفته است . سفال خاکستری با تکنولوژی بالا و در کوره ای مخصوصی که سفالگر بخوبی در آن کنترل حرارت و میزان اکسیداسیون فعال را اعمال می کرده است پخته شده اند. فرهنگ سفال خاکستری از اوائل هزاره سوم ق.م. در مناطق باستانی یانیک تپه اردبیل ، تورنگ تپه گرگان ، تپه حصار دامغان شناسائی شده است. سفال خاکستری براق در طول عصر آهن یعنی از اواسط هزاره دوم ق.م. به بعد در اکثر نقاط فلات ایران گسترش یافت و در همین دوره به اوج زیبائی ، ظرافت و پیشرفت تکنیکی در ساخت و پخت و و تزیین رسید. از نیمه های هزاره اول ق.م. با رونق فلزکاری صنعت سفالگری رو به افول می رود بطوریکه در دوران تاریخی سفالهای ساخته شده عمدتاً بسیار خشن و بدون نقش هستند و از ظرافت سفالهای پیش از تاریخی خبری نیست اوج تمدن و هنر سفال در ایران به دوره سلجوقی باز می گردد و لعاب های زرین فام این دوره ، از آثار هنری بی نظیر در دنیا شناخته شده است. تا كنون نمونه سفالهای پیش از 800 محوطه باستانی ایران ، در دوره های فرهنگی پیش از تاریخ، تاریخی و اسلامی فلات ایران در بانك سفال ایران ذخیره شده است. بیشترین تعداد مربوط به مناطق شمال مركزی و شمال غرب ایران می باشد. در حال حاضر ذخایر اطلاعاتی بانك سفال ایران برای آموزش دانشجویان رشته باستان شناسی دانشگاه تهران مورد استفاده قرار می گیرد. لازم به ذكر است، پژوهشگران علاقمند ان دیگر نهادهای آموزشی و پژوهشی كشور نیز میتوانند از اطلاعات این بانك استفاده نمایند.