دکتر مقصود فراستخواه
داعش به زبان آیندهپژوهی «امری نوپدید و شگفتیساز» است؛ به این معنا که در عین اینکه کمترین احتمال را برای بروزش میدادیم، بیشترین تأثیر را بر دنیای ما گذاشته است. از این رو، به نظر میرسد با فهم پدیده داعش، بتوان نااطمینانیهای زندگی را بهتر مدیریت کرد و کمتر به آیندههایی که از آن درکی نداشته و برای آن آمادگی نداشتهایم، پرتاب شویم. در این راستا، برای فهم داعش، مدلی چهار سطحی را مرور خواهم کرد؛ سطح نخست؛ راهاندازها، سطح دوم؛ پیشرانها، سطح سوم؛ شتاب دهندهها و در نهایت سطح چهارم؛ آشوبها هستند.
معتقدم، سطح نخست یا همان «راهاندازهای داعش» زمینهها و آسیبهای اجتماعی است و فرضیه من این است که هر جامعه و موقعیت جهان اجتماعی که واجد آسیبهای اجتماعی باشد، مستعد واگرایی، تعارض و خشونت است. این مقدار از خشم و عصبیت که در داعش ظاهر میشود، حاصل آسیبهای به هم انباشته اجتماعی است. حس حاشیهای شدن برای افراد و گروههای اجتماعی، تلخ است؛ چه برای گروههایی که در عراق و سوریه سکنی گزیدهاند و چه در محلههای حاشیهای نرماندی فرانسه. اینها گسلهای شهروندی در اروپا هستند.
اگر از اروپا به سوی سوریه و عراق بیاییم با تلههای فضایی و جمعیتی فقر مواجه میشویم که در زبان علوم اجتماعی از این وضعیت، با عنوان «بیگانگی اجتماعی» یاد میشود و اگر آسیبهای اجتماعی با عوامل روانشناختی ترکیب شوند، به آسیبها، درهم تنیدگیها و شکنندگیهای روانی و ناامیدیهای اجتماعی میانجامند. در چنین شرایطی مهاجران حس شورش حاشیه بر متن پیدا کرده و احساس «دیگری» بودن، میکنند. امروزه کل دنیا حتی کشورهای غربی هم در مدل توسعه مشکل دارند. بحران معنا، حس پوچی، هرزهنگاری، ضعف نهاد خانواده، فساد مالی، بیکاری و بحران اقتصاد و… مجموعه اینها باعث شده تا غرور سکولار در دنیای پساسکولار شکسته شود و زندگی برای فرزندان پساسکولار بیمعنا جلوه کند، افرادی که با برخی از گرفتاریهای اجتماعی، روانی و اضطراب هویتی مواجه میشوند، میکوشند تا در هویت جدیدی احساس «کیستی» کنند.
بر این اساس، امر اجتماعی تحت عنوان راهاندازها، زمینههای پیدایش داعش را فراهم کرد اما در سطح دوم «پیشران داعش» امر گفتمانی است. هر جامعهای که زمینههای آسیبمندی دارد، مستعد خشونت است. اما پیشران، زمینههای تبارشناسی، تکوین گفتمانی و کرداری داعش است و آن «گفتمان تکفیر» است. بر این اساس، در گفتمان تکفیر ما با دو مقوله «دارالاسلام» و «دارالکفر» مواجهیم و تکفیر، به این معنا است که وقتی کسی در جامعه الهی نیست باید به دارالایمان هجرت کند و تنها راه هجرت به دارالایمان، تمکین است. داعشیها معتقدند باید دارالاسلام را تأسیس کرد و کسانی را که از آمدن به آن سر باز میزنند، مرتد دانست و در برخورد با آنان از کتابهای ابن تیمیه و تفسیر آیات استفاده میکنند تا برنامههای خود را پیش ببرند و در این زمینه، تفسیرهای خشونتبار و غیرعقلانی ارائه میکنند.
«گفتمان» تنها اراده به دانستن و فهمیدن اسلام نیست بلکه در پس آن، اراده به قدرت هم وجود دارد. اینها با گفتمان بنیادگرا در پی قدرت هستند. دالهای سرگردان در گفتمان اسلامی وجود دارد که پراکندهاند ما در تاریخیت اسلامیمان هم دارالایمان داشتیم هم دارالکفر، هم امر به معروف، جهاد، تکفیر، ارتداد و… اما این دالهای پراکنده برای منسجم شدن، یک دال مرکزی میخواهند؛ «دولت اسلامی عراق و شام» دال مرکزیای بود که به دالهای سرگردان انسجام بخشید.
سطح سوم «شتابدهندههای داعش» هستند. شتابدهندهها فضاهای سایبری هستند. وقتی گفتمان روی آن بافت اجتماعی قرار میگیرد، در مرحله بعد این شتابدهندهها هستند که به داعش قدرت میدهند. شتابدهندهها امری تکنیکی هستند و از این طریق، به جهانی شدن جنایت داعش کمک میکنند. صنعت خشونت داعش، بازاری را به وجود آورده است و جهاد داعش همانطور که جهاد عقیده، نکاح، غارت، نفت و غنیمت است، «جهاد رسانه» هم هست و درصد بالایی از جذب داعش از طریق توئیتر و فیسبوک و… صورت گرفته است و صد هزار حساب کاربری دارد. اینها از طریق تکنیک و رسانه، صنعت خشونت را ترویج میدهند و متأسفانه باید گفت که ما با توزیع تولیدات آنان، مصرفکننده داعش هستیم.
سطح چهارم، «آشوب» است و مسأله اصلی است. داعش امر «اجتماعی»، «گفتمانی» و «تکنیکی» است اما چرا شگفتیساز است؟ چون آشوبناک است. آشوب مجموعه عوامل کوچک، بزرگ، بیقاعده و مرز ناشناس است که به وضعیتی میانجامد که ما از رفتار اجزا سردرنمیآوریم و همکنشیها، صورتی غیرخطی یافته و زنجیرهای از اتفاقات رخ میدهد بدون اینکه از الگو و مدل خاصی تبعیت کند.
علت آشوب، درهم ریختگی سرزمینی، سیاسی و اجتماعی است و به تعبیری، در نتیجه گسلهای شهری، داعش سربرمیآورد و آشوبناک میشود؛ چراکه ساختار دولت – ملت از هم پاشیده است و واقعیتهایی از داعش را به نمایش میگذارد که برخاسته از خشونت و عصبیت است.
*مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده روزنامه «ایران» از سخنرانی دکتر فراستخواه است که 10 مرداد ماه در محل پژوهشکده فرهنگ، هنر و ارتباطات ارائه شد.