مریم قراخانی
دانشگاه ازمیر
مقدمه
هیچ زبانی بدون وام گرفتن از زبان دیگر ، قادر به ادامه ی حیات نیست . زبان فارسی یکی از زبان های ریشه دار و غنی است و مانند هر زبان دیگر در طول تاریخ از زبان های دیگر به دلایل مختلف سیاسی ، نظامی و اجتماعی بی تاثیر نبوده است . درباره ی تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم دو زبان فارسی و ترکی بر یکدیگر ، سخن فراوان است . درباره ی تاثیر زبان فارسی بر ترکی مقالاتی موجود است اما درباره ی تاثیر ترکی بر فارسی بندرت مقاله ای نوشته شده است . از آنجا که زبان ، یک مقوله ی پویا و زنده است ، هر حرکتی در این خصوص مسلما دو سویه است . یعنی میزان تاثیر گذاری دو زبان بر یکدیگر ممکن است کم یا زیاد باشد اما مسلما بدون تاثیر نیست . این مقاله بر اساس روش کتابخانه ای تهیه و تنظیم گردیده است و سعی بر آن بوده به دور از تعصبی ، نگاهی گذرا به تاثیر متقابل این دو زبان بر یکدیگر داشته باشد . ورود واژه های ترکی به زبان فارسی و سیر تاریخی آن را می توان در2 دوره بررسی کرد .
دوره یکم : از آغاز تا برپایی امپراطوری عثمانی
دوره دوم : همزمان با برپایی دولت عثمانی و پس از آن
ترکان از همان ابتدای ورود خود به فلات ایران با فرهنگ و زبان فارسی که برجسته ترین نماد این فرهنگ به شمار می رود آشنا شدند .
حاکمیت غزنویان ( 367 ه.ق ) آغاز تسلط ترکان بر مناطقی از ایران است . برخی واژه های ترکی برای نخستین بار از طریق آثاری چون تاریخ بیهقی وارد زبان فارسی شدند . با بر آمدن سلجوقیان شمار این واژه ها بیش تر می شود . در قرن پنجم در ماورإ النهر و شمال خراسان و اطراف ری و اصفهان و آذربایجان با دسته های متعددی از ترکمنان روبرو هستیم که در این نواحی سکونت گزیده اند . ورود اصطلاحات نظامی و دیوانی به زبان فارسی یکی از نتایج سکونت ترکان در این زمان است(ذبیح الله صفا ،1355،ص90) . با سقوط خوارزمشاهیان و روی کار آمدن مغولان ، درصد استفاده از لغات ترکی بیشتر می شود .
در این زمان، مدتی پس از تشکیل فرمانروایی مغولان ، اسناد مسلمانان که به زبان فارسی و عربی نگاشته شده بود ، سرمشق مغولان قرار گرفت . در این زمان علاوه بر عربی و فارسی ، زبان ترکی نیز بین مغولان اهمیت فراوانی داشت . بارتولد در این باره می نویسد : « چنگیز خان گذشته از زبان مادری اش که مغولی بود ، به زبان ترکی نیز سخن می گفت . »(برتولد،1350،ص448).با نگاهی به منابع تاریخی و فرهنگ های فارسی در می یابیم که بیشتر واژه های ترکی که در قدیم به زبان فارسی راه یافته اند ، ماهیتی اداری ، دیوانی و نظامی دارند و در دوران جدیدتر حوزه ی این لغات به زندگی روزمره و اجتماعی مردم کشانده می شود .
شاه اسماعیل صفوی پس از آنکه دولت صفوی را بنیان نهاد ، تبریز را به عنوان پایتخت برگزید . سپس پایتخت به قزوین و اصفهان تغییر کرد . علی رغم همه ی این تغییر و تبدیل ، زبان ترکی یعنی زبان مادری شاهان صفوی زبان رایج دربار و قشون باقی ماند . شاهان صفوی حامی شعر و ادب بودند . شاه عباس از طرفی به شفایی و دیگران دستور می داد کتاب مخزن جغتایی حیدر را به فارسی برگردانند و از سویی دیگر از صادق کتابدار می خواست که مثنوی مولوی را به ترکی در آورد . با گسترش روابط ایران و عثمانی ، ترکیبات فارسی فراوانی ساخته شد . وجود دهها کلمه فارسی مرتبط به موسیقی علاوه بر نشان دادن علاقه ی عثمانی ها به موسیقی ایرانی ، این نکته را نیز خاطر نشان می کند که گاه به حفظ این واژه ها کمک شایانی شده است زیرا موسیقی در کشورهای تحت فرمان عثمانی کمتر با تعصب و فشار روبرو بوده است . از دیگر سو عثمانی ها به علت نزدیکی به اروپا پیش از ایرانیان به مفهوم های جدید اداری و سیاسی و قضایی برخوردند و در بعضی مواقع واژه هایی از عربی به فارسی برای این مفاهیم ساختند که بعدها همان ها وارد زبان فارسی شد . بعد از وقفه ای که بین ایران و عثمانی بر اثر اختلافات آنان به وجود آمد ، تاثیرات متقابل دو زبان بر یکدیگر بسیار کمرنگ شد . اما پس از آن با نزدیک شدن به انقلاب مشروطه و پس از آن ، شاهد گسترش روابط و تاثیر پذیری و تاثیر گذاری بیشتری از سوی هنرمندان و نویسندگان هر دو کشور هستیم . در این خصوص ، تاثیر روشنفکران ترک بر روشنفکران و اهل قلم انقلاب مشروطه و پس از آن ، انکار ناپذیر است
موقیعت جغرافیایی آسیای صغیر
«آسیای صغیر » اصطلاحی جغرافیایی است مشتمل بر شبه جزیره ای در آسیای غربی . آسیای صغیر شامل قلمرو وسیعی از ترکیه کنونی است . یعنی بیشتر قلمرو آسیای صغیر را قلمرو ترکیه در بر میگیرد و در بخش داخلی این فلات ، فلات آناتولی قرار دارد . مسلمانان ممالک روم شرقی را بطور کلی بلادروم می گفتند و دریای مدیترانه را بحرالروم . رفته رفته اسم «بلاد روم » به «روم » تنها اختصاص یافت و کلمه «روم » بر آن کشورهای مسیحی که به کشورهای اسلامی مجاور و نزدیک بودند اطلاق گردید و از این جهت ، اعراب سرزمین پهناور آسیای صغیر را که در اواخر قرن پنجم هجری با استیلای سلاجقه بر آنجا به دست مسلمانان افتاد را روم نامیدند(گای،1368،ص133) . اولین شرح کاملی که درباره ی آسیای صغیر به دست ما رسیده است نوشته حاجی خلیفه می باشد .
روابط فرهنگی – ادبی ایران و ترکیه قبل از صفویه
آسیای صغیر در شرق یونان قرار داشت و به این مناسبت یونانیان به آن آناتولی _ بر آمد نگاه آفتاب _ می گفتند و چون از قاره ی آسیا بسی خبر بودند پس از آنکه آسیا را شناختند به آناتولی، آسیای صغیر نام نهادند (مشکور،1350،ص31).آسیای صغیر در 536 قبل از میلاد به دست کوروش فتح شد .پس از حمله ی اسکندر در 334 قبل از میلاد ، حکومت های مستقل یونانی آن را اداره می کردند . در عصر بیزانس ، ایرانیان دوباره آسیای صغیر را تسخیر کردند . عرب های مسلمان پس از تصرف سوریه ، در سال 668 میلادی آنجا را فتح نمودند . در 464 هجری با وقوع جنگ ملازگرد و پیروزی آلپ ارسلان ، نفوذ ترکان سلجوقی آغاز شد و تا نیمه دوم قرن هفتم ادامه یافت (آق سرایی،1362،ص28).با استقرار سلجوقیان و پایتخت قرار دادن قونیه ، فارسی زبان رسمی این ناحیه گردید. حضور آنان در آسیای صغیر وسیله رواج زبان فارسی بود چنانکه دربار بهرام شاه و پسرش علاء الدین ، قبله گاه شعرای ایرانی بود . قدیمی ترین اثری که به فارسی در آسیای صغیر تالیف شد کتاب خواب نامه شرف الدین محمد تفسیلی است که در سال 558-551 برای قلج ارسلان تالیف گردید. در سال 570 هجری ، نظامی گنجوی مخزن الاسرار را به بهرام شاه حاکم ارزنجان تقدیم کرد. نجم الدین رازی معروف به نجم دایه کتاب مرموزات اسدی را به علاء الدین داوود شاه و کتاب مرصاد العباد را به علاءالدین کیقباد اول – ششمین پادشاه سلجوقی – پیشکش کرد .در 598 هجری ، روضته العقول مجد بن غازی به سلیمان شاه سلجوقی تقدیم شد . و راوندی کتاب راحته الصدور را که درباره ی تاریخ سلاجقه است به عزوالدین کیخسرو هدیه کرد . در 618 احمد قانعی بر اثر فتنه مغول به قونیه پناه جست و کلیله دمنه منظوم خود را به نام عزالدین کیکاوس نوشت . تضارب آرا و تعاطی افکار پیرامون مذا هب و مکاتب فلسفی در آسیای صغیر ، زمینه ساز پذیرش آرا ی عرفانی و عقاید صوفیانه شد . اینگونه در قرن هفتم ، سرزمین آسیای صغیر پذیرا و پرورشگاه وجود بی همتای مولانا گردید. پس از آن فارسی که دیر بازی زبان ادب درباری بود ، زبان خانقاهی شد . وجود دهها کلمه به جا مانده در طریقت مولانا گویای این امر می باشد . فخرالدین عراقی نیز سالیانی دراز را در این سرزمین گذراند . کتاب تاریخی ابن بی بی در همین سالها نوشته شد . در قرن هشت هجری با قدرت یافتن ترک ها و فتح بورسا در 726 هجری به دست اورخان، مقدمات تشکیل دولت عثمانی فراهم آمد . در همین زمان شعرو ادب به میان مردم نیز کشانده می شود . در این زمان عزیز الدین اردشیر استر آبادی کتاب بزم و رزم خود را که در باب شناخت آسیای صغیر اطلاعات مفیدی ارائه می دهد ، نوشت .
در 857 هجری، سلطان محمد فاتح ، استانبول را فتح می نماید . در این زمان هنوز به شیوه ی سلجوقیان ، بعضی آداب ایران و برگزاری آیین نوروز و شاهنامه خوانی وجود دارد . در این دوره ، کتب بسیاری به نثر فارسی در باب تاریخ و عرفان نجوم و موسیقی به فارسی تالیف می شود . با ظهور سیاست متضاد در ایرا ن صفوی و ترکیه عثمانی ، بیش از دو قرن مرزهای دو کشور بسته می شود . متقابلا با گسترش روابط عثمانی اعراب و الحاق سرزمین های عربی به آن ، نفوذ زبان عربی که پشتوانه مذهبی نیز داشت ، افزایش می یابد .
در قرن دهم با به تخت نشستن سلطان سلیمان که حدود 700 بیت شعر فارسی از او به جای مانده ، بار دیگر گرایش به زبان فارسی رنگ می گیرد . فضولی بغدادی پس از فتح بغداد به دست عثمانی ها ، به دربار سلطان سلینان راه می یابد . محققان ترک ، او را اولین شاعر بزرگ ترک می داند . از اسناد معتبر این قرن ، منشعات السلاطین فریدون بی منشی است که تعداد زیادی از مکاتبات رسمی و فارسی شاهان صفوی را از عصر تیمور تا صفویه در بر دارد . جنگ چالدران گسستگی روابط بین دو کشور ایران و ترکیه را پدید می آورد . پس از آن با رسمی شدن لاتین ، چا پ متون فارسی ممنوع می گردد . با گسترش زبان ترکی به عنوان زبان رسمی و علمی آسیای صغیر و بیگانگی مردم با زبان فارسی ، ترجمه ی متون فارسی به ترکی آغاز می شود . معروفترین مترجم در قرن دهم لامعی برسوی است که اکثر آثار جامی را به ترکی ترجمه می نماید و به جامی روم مشهور است . امروزه در مواردی که اصل فارسی متونی چون جلد سوم و چهارم سمک عیار نابود شده است ، وجود چنین ترجمه هایی ، از اهمیت بسزایی برخوردار است (ریاحی،1369،ص 230). بار دیگر تبادل زبانی و ادبی دو کشور این بار به شکل ترجمه به زنده بودن زبان یاری می رساند. در قرن یازدهم شرح نویسی بر متون فارسی در سرزمین عثمانی رونق می گیرد. از مهمترین آنها شرح سودی است بر حافظ و شرح اسماعیل انقروی بر مثنوی مولانا که به زبان ترکی نوشته می شود .
زبان ترکی در دربار صفویه
شاه اسماعیل پس از آنکه دولت صفوی را بنیان نهاد ، تبریز را پایتخت قرار داد . پسر و جانشین او شاه طهماسب صفوی ظاهرا به سبب فشارها و حملات ترکان عثمانی پایتخت را به قزوین انتقال داد . اما شاه عباس اول پس از روی کار آمدن، اصفهان را به عنوان پایتخت برگزید . علی رغم همه ی این تغییر و تبدیل ها زبان ترکی همچنان که در تبریز و قزوین زبان رسمی دربار و قشون بود ، در اصفهان نیز زبان رسمی شد . درآن زمان همه ی ساکنان محله ی عباس آباد واقع در جنوب غربی اصفهان به زبان ترکی صحبت می کردند . سیاحان اروپایی درباره ی اهمیت زبان ترکی درآن دوره اطلاعات جالبی ارائه می دهند . پیترو دلاواله جهانگرد ایتالیایی در نامه ای که به دوستش می نویسد، چنین میگوید : در ایران عمومأ بیشتر به ترکی سخن می گویند و آن به دلیل کم اهمیت بودن فارسی نیست ، بلکه بیشتر از این جهت است که تمام قشون ، ترک تبار هستند . غلامان شاه نیز که از اقوام مختلف هستند بیشتر به ترکی سخن می گویند و فارسی نمی دادند . در نامه ی دیگری چنین می خوانیم : پس از آنکه شاه به من دستور نشستن داد به زبان ترکی از علت آمدن من پرسید و من به طور خلاصه به آن صورت که برایم مقدور بود جواب دادم . همین که جواب می دادم شاه همه ی آنچه را که من گفته بودم به فارسی نقل می کرد (فلسفی،1334،ص39). آدام اولنار بورسی آلمانی نیز که از طرف دربار فردریک فن هلشتاین به عنوان منشی به ایران فرستاده شده بود ، ضمن توصیفی از ضیافت شاه چنین می نویسد : وقتی ضیافت تمام شد ایشیک آقاسی به ترکی فریاد زد : سفره حقنه – شاه و دولت نه غازیلر قوتینه الله دیییم الله الله . و دیگران تکرار کردند (گنجه ای،1390،ص25).همین مولف می گوید ایرانیان خصوصا در ولایات شروان و آذربایجان و ایروان به کودکان خود ترکی یاد می دهند. سانسون در سال 1683 میلادی به نمایندگی از پاپ اعظم به ایران رفته و سه سال در اصفهان می ماند . او در رساله ای شرح مختصری راجع به ساختمان دو زبان فارسی و ترکی ارائه می دهد . انگلبرت کمفر آلمانی در سال 1684 به ایران می رود و چند سالی سمت منشی گری و طبابت هیات آلمانی را به عهده دارد . او راجع به ترکی می نویسد : زبان ترکی در دربار زبان مادری خاندان سلطنت است تا مردم عادی ،اما این زبان در میان خانواده های اشراف به قدری گسترش یافته است که اکنون ندانستن آن ، برای کسی که از امتیازی برخوردار است ، نقص بزرگی محسوب می شود . از همین دوره یک لغت نامه ایتالیایی و فارسی به ترکی در دست است که در حوزه ی راهبان کرملی در اصفهان تالیف شده است و نشان می دهد که ترکی تا چه حد برای تبلیعغات دینی مهم بوده است (فلسفی،1334،ص39). کلمات روزمره زبان محاوره در این لغت نامه کم و بیش به چشم می خورد . محمد طاهر وحید در ضمن وقایع سلطنت شاه عباس از چند امان نامه یاد می کند و متن نامه را که به ترکی است نقل می کند . زبان ساده و بی تکلف این امان نامه یاد آور زبان فرامینی است که به ترکی در دوره شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی صادر شده است و آن حد وسطی است میان زبان پر تکلف احکام و مکاتبات رسمی بین ایران و اروپا در دوره شاه عباس اول . در همین دوران شاه عباس به شفایی و چند تن دیگر دستور می دهد که کتاب « مخزن » شاعر جغتایی ، حیدر را به فارسی برگرداند و از صادق کتابدار می خواهد که مثنوی معنوی را به ترکی بنویسد . در دربار صفویه مقام ملک الشعرایی مقامی رسمی و بلند پایه بود . ملک الشعرا می بایست هنگام عید نوروز قصیده ای در مدح شاه یا تعریف بهار گفته و در روز عید آن را در مجلس عام بخوانید .
در دیوان تاثیر تبریزی که مدتی از مستوفیان دربار بود غیر از غزلیات ترکی منظومه هایی از قصیده و مثنوی نیز به زبان ترکی وجود دارد . از عناوین این منظومه ها بر می آید که در زمان شاه سلطان سلیمان و سلطان حسین وظیفه ی ملک الشعرایی را شاعران ترک هم انجام می دادند . چند قصیده ی ترکی در مدح شاه سلیمان و قصیده ای در تاریخ جلوس شاه سلطان حسین و ترجیع بندی ترکی به همین مناسبت در این دوران به چشم می خورد . در تذکره های این دوره ، شاعرانی که شعر ترکی دارند در سه گروه جای می گیرند : الف شعرایی که منحصرا شعر ترکی گفتند مانند نسیمی ( مثنوی ورقه و گلشاه ) ، قوسی ( دیوان ) ، ملک بیک آووجی ( دیوان ) ، مرتضی قلی خان ظفر ( دیوان ) و …
ب : شعرایی که به فارسی شعر سروده اند مانند امانی – صادقی و غیره
ج : شعرایی که به فارسی شعر سروده اند ولی مقداری نیز شعر ترکی دارند : ( صائب 17 غزل ترکی ) ، واعظ قزوینی ( 9 غزل ترکی ) ، تاثیر تبریزی ( بخش ترکیبات – کلیات وی که حاوی قصاید و غزلیات است 447 بیت دارد )
روابط فرهنگی ادبی ایران – ترکیه پس از دولت صفوی
ایرانیان ، همواره ترکیه را همسایه فرهنگی و نزدیک خود می دانستند . تشابه دینی و زبانی مردم ترکیه با بسیاری از مردم ایران و سوابق فرهنگی دو کشور باعث گردد که در قرون اخیر نیز ترکیه پناهگاه ادبا و شعرای ایرانی شود . از زمان نادر شاه مرزهای دو کشور گشوده شد و در استانبول ، دبستان و بیمارستان ایرانیان تاسیس گردید . در قرن 12 هجری ، با نزدیک شدن به دوره ی مشروطیت ، شاهد تغییراتی در همه ی عرصه های فرهنگی اجتماعی سیاسی ایران هستیم . ادبیات نیز از این مقوله دور نمی ماند و در گذار از آن مرحله و پس از آن در اواخر قرن 12 و اوایل قرن 13 ، با بالا رفتن حجم مبادلات فرهنگی ، اجتماعی ظهور کلمات ترکی در ادبیات فارسی خود را به خوبی نشان می دهد . و تعدادی از اندیشمندان به علت استبداد حکومت ایران به استانبول رفتند ، از جمله میرزا حبیب اصفهانی که با ترجمه های روان و شیرین از نمایش نامه های اروپایی ، آزاد اندیشی را تبلیغ می کرد . در سال 1303 میرزا آقا خان کرمانی به استانبول مهاجرت کرد . سید محمد توفیق همدانی ، احمد فیض تبریزی نیز در مدارس آن زمان در استانبول درس می دادند . مقارن با انقلاب مشروطه ، انجمن سعادت ایران در استانبول تشکیل شد که یحیی دولت آبادی ، ابوالحسن خان معاضدالسلطنه پیرنیا و محمد علی تربیت در آن فعالیت می کردند . انجمن سعادت با دفتر روزنامه ی صوراسرافیل مرتبط بود . انجمن مذکور از مجامع مشروطه طلب ایرانیان بود که اخبار ایرانیان را به دنیا می رساند . پس از تعطیلی مجلس شورای ملی در زمان محمد علی شاه ، دهخدا با جمعی از آزادی خواهان به اروپا تبعید شد . مدتی بعد به استانبول رفته و روزنامه ی سروش را با همکاری همین انجمن منتشر نمود . در 1330 نیز پس از ناآرامی های تبریز عده ای دیگری از وطن پرستان مانند محمد علی تربیت و رضازاده شفق به استانبول رفتند . درجریان جنگ جهانی اول ، انجمنی به ریاست نظام السلطنه در کرمانشاه تشکیل شد و پس از اشغال آن شهر توسط روس ها اعضای انجمن به استانبول مهاجرت کردند . در میان این مهاجران ، عارف قزوینی نیز وجود داشت . عارف قزوینی با سرودن غزل و تصنیف های انقلابی از مشروطه حمایت می کرد . او تحت تاثیر ادبیات ترک ، تصنیف هایی سرود و ایرانیان را به اتحاد دعوت کرد( دبیر سیاقی ، 1359، ص 129 ) . ادیبان و نویسندگان ایرانی در استانبول با سبک ها و اندیشه های جدید آشنا شده و از آن تاثیر پذیرفتند . میر زاده ی عشقی نیز« نوروز نامه »و «اپرای رستاخیز» را در استانبول نوشت و دولت آبادی « شهرناز » را متاثر از رمان های احساسی ترک تالیف نمود . مجله ی پارس نیز با همکاری لاهوتی و مقدم منتشر می شد . مقدم ، نویسنده نمایشنامه ی معروف « جعفر خان از فرنگ برگشته » ، سردبیر بخش فرانسه ی این مجله بود( آرین پور، 1376 ، ص 303) . تاثیر شاعران ترک بالاخص صابر در برخی اشعار لاهوتی کاملا مشخص است. در اوایل قرن 13 نویسندگانی چون یاشار کمال و عزیز نسین جای ثابتی در کتابفروشی ها به خود اختصاص می دهند . با گسترش تمایلات راستگرایانه ، ناظم حکمت در بین نویسندگان و روشنفکران ایرانی بسیار خوش می درخشد . در سال های بعدی ، نویسندگان ایرانی از بعضی نویسندگان ترک مانند یاشار کمال و عزیز نسین تاثیر گرفته و در طنز و رمان همگام با حرکت از قبل به وجود آمده ، به جلو می روند . در سال 1141 هجری نخستین چاپخانه در استانبول دایر گشت و طی سیصد سال ، شمار زیادی از متون ادبی و دیوان های شاعران ایرانی در استانبول به چاپ رسید . زمانی که مدارس جدید به سبک اروپا در استانبول افتتاح شد ، چون آموختن زبان عثمانی بدون آشنایی با زبان فارسی امکان نداشت ، فارسی جزو برنامه های درسی مدارس قرار گرفت و کتاب هایی برای خواندن و چند کتاب درباره ی دستور زبان تالیف گردید . امروزه در ترکیه نزدیک به 200 هزار نسخه ی خطی در کتاب خانه های دولتی استانبول ، آنکارا ، قونیه ، بورسا و ادیرنه موجود است . بیش از 800 نسخه از این کتاب ها به گزینش و سفارش استاد مینوی عکس برداری شده است . در این زمینه ، مساعدت و همیاری مقامات مسئول ترکیه در خور سپاس فراوان است .
ادبیات عثمانی
پیشرفت ادبیات عثمانی از قرن 7 هجری / 13 میلادی شروع شده و تا دوره ی صفوی گسترش می یابد . حیات فکری و فرهنکی این امپراطوری مانند سیاست آن در قرن 16 میلای / 10 هجری به حدی رسیده بود که در شهرهای بزرگی امپراطوری مانند استانبول ، ادیرنه ، بورسا ، قونیه و همچنین شهرهای آناتولی و بالکان مراکز فرهنگی و مدارس مختلف وجود داشت . مکتب ها و مدارس و تکه های ایجاد شده در دور ترین نقاط امپراطوری موفق شده بود دین اسلام و زبان ترکی را در میان مردم به صورت وسیعی گسترش دهد . تکه ، مکان تجمع صوفی ها بود و اشعاری را که توسط همین صوفی ها سروده می شد نیز تکه می نا میدند . یونس امره ، از بانیان ادبیات تکه است . دکتر آگاه سری لوند در مورد ادبیات عثمانی چنین می نویسد : ادبیات عثمانی از تشکیل تا انقراض آن به سه دوره عمده تقسیم می شود : 1 – در قرن 12 میلادی / 6 هجری در زمان سلجوقیان در آناتولی شکل گرفت و با سرعت شروع به پیشرفت کرد .2 – در سده 14 میلادی / 8 هجری با تشریع و پیشرفت دولت عثمانی به جلو رفت . 3- در سده 15 میلادی / 9 هجری بعد از سلطنت فاتح که در همه ی زمینه ها شخصیت مهمی د اشت( گنجه ای ، 1327، ص5 ) . در حقیقت بعد از قرن 15 میلادی / 9 هجری ترکی به دو شاخه ی ترکی شرقی و شمالی تقسیم می شود . ترکی جغتایی یا شرقی با علی شیر نوایی و مکتب او شناخته می گردد . او با 22 اثر از شخصیات های مهم ادبی ترک است . مکتب او در ادبیات و علوم پیرامون خود نیز مورد اهمیت بود . در « مجالس النفائس » راجع به فضلا ، شعرا و گویندگان پیرو این مکتب به تفصیل سخن گفته شده است . این ادبیات نه فقط در خراسان بلکه در تمامی نقاط ایران مورد علاقه ی صاحبان علم و دانش قرار گرفته بود ( امیر علیشیر نوایی ، 1370 ، ص 57 ) . این مکتب نه تنها بر شاعران عثمانی بلکه بر شاعران آذربایجان که به دلایل مختلف به دربار عثمانیان آمده بودند و نیز شاعران و خانان کریمه و شاعران کرد هم بی تاثیر نبوده است . چنانکه از سلطان سلیم اول ، پادشاه عثمانی گرفته تا عده ای از شاعران مانند نیازی ، سلاحی و خزانی به شیوه ی نوایی ، نظیره هایی می نویسند . در همین زمان حسین با یقرا که علاقه ی زیادی به نوایی داشته به ترکی توجه بسیار نشان می دهد . او در اشعارش « حسینی » تخلص می کرد . دوره ی او را دوره ی طلایی ادبیات ترک می نامند ( دستگردی ، 1345 ، ص35 ) . در حقیقت می توان ادبیات نظم و نثر عثمانی را در دو بخش مورد مطالعه قرار داد : 1- ادبیات دیوانی 2- ادبیات مردمی.
در ادبیات دیوانی ، آهنگ ، زیبایی و نظم صدا ، نسبت به شعرهای قرن های پیش اهمیت بیشتری پیدا می کند . شعر دیوانی در قرن 16 و 17 میلادی /10 و 11 هجری ، به گونه ای است که تمام ذوق و سلیقه ی به کار رفته در هنرهای ظریف دیگر را در خود منعکس می کند . شاهان عثمانی حامی علم و ادب بودند و عالمان با آنان روابط نزدیکی داشتند . عالمانی مانند کمال و خینان زاده و شاعرانی مانند روحی – تاشلی جانی – یحیی بیک و همچنین مولفانی مانند سعد الدین و تذکره نویسانی مانند لطیفی و عاشیق چلبی توانستند آثار گرانبهایی به کار ببرند . در بخش شرق شناسی نیز آثار حاجی خلیفه « کاتب چلبی » چون ستاره ای می درخشید و سلاطین عثمانی علاوه بر حمایت از عالمان و شاعران خود نیز اهل علم و ادب بودند . بعضی از آنها دارای دیوان شعر هستند . سلطان یاووز – سلطان سلیم دوم – سلطان مراد سوم – سلطان احمد اول و سلطان محمد چهارم از جمله ی سلاطین شاعر عثمانی هستند . در این دوره ادبیات ترکی در ایران با شاه اسماعیل کلید می خورد . شاه با تخلص خطایی اشعار نقضی به ترکی می سراید . بیشتر این اشعار در تکریم ائمه اطهار می باشد . در همین زمان احمد صعودی شرحی بر دیوان حافظ می نویسد هنوز هم کتاب او یکی از منابع مهم تحقیق در حو زه ی حافظ شناسی است . پس از او لامعی از پرکاربردترین شاعران ترک است که در حیات ادبی خود بسیاری از آثار جامی و نظامی را به ترکی برگردانده است . دیگر شاعر توانمند ترک ، حکیم فضولی است که به سه زبان ترکی ، عربی و فارسی تالیفاتی دارد . دیوان فارسی فضولی در واقع پلی میان سبک عراقی و شیوه ی مرز به هندی شناخته می شود . وی پیش از صائب تبریزی به این سبک روی آورد . در واقع ، فضولی آن شیوه را از امیر علی شیر نوای اخذ کرده و آن را به صائب سپرده است . البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که برخی محققان معتقدند فضولی و مکتب او مربوط به ادبیات آذربایجان است و لی از آنجا که این دو ادبیات یعنی عثمانی و آذربایجانی به شدت از یکدیگر تاثیر پذیرفته اند گاه مکتب فضولی به هر دو ادبیات اطلاق می شود . فضولی نخستین شاعری است که مکتب وقوع را بنیان نهاد و به معادل سازی در ابیات و نزدیک کردن شعر به زبان عامه تلاش کرد . معادل سازی های بجا در دیوان شعر او بی نظیر است . به عنوان مثال :
زباد تند ، تا صبح موج دریا پیش می گیرد
تاثیر تو بر من در صد ذوق گشاده است
چه سود از کثرت پندت، دل پر اضطرابم را
هر زخم دهانی است مرا بهر دعایت
در مصراع اول بیت اول « طوفان دریا در اثر باد شدید » به عنوان تاثیر عینی و در مصراع اول بیت دوم « دریای دل در اثر پند و شماتت زیاد » به عنوان تصویر ذهنی معادل سازی شده است( محمد صدیق ،1387،ص 14 ) . بیش از 90 درصد از غزل های وی ردیف دارد . ردیف را معمولا شعرای توانا برای تصویر سازی های بدیع در شعر برمی گزینند . شاعران در شعر مردف از تخیل خود ماند بستری برای جذب معنا از لفظ بهره می گیرند . فضولی هم از ردیف های مرکب مانند : به دست آوردم – من دارم – داشته باشد – نمی خواهم تو را و … و هم از ردیف های بسیط مانند : می چکد ، انداخت ، افتادم … و هم از ردیف های اسمی مانند : قدح – رقیب – شمع … استفاده کرده است (محمد صدیق ،1388،ص 24 ) . در قرن 17 میلادی نفغی و نشاطی ظهور میکنند . نشاطی غیر از اشعار زیبای خود کتابی در قواعد فارسی دارد . ادبیات اهل لاله در همین زمان خود را به خوبی نشان می دهد . در همین زمان در ایران ، استرآبادی ، فرهنگ نامه ی ترکی به فارسی « سنگلاخ » را می نویسد . از شاعران موفق دیگر میتوان از لطیفی ، یقینی و گدایی نام برد . در قرن 10 و 11 هجری ، شیوانی نامه که تاریخ خان شیبان است به نظم در آورده می شود . این اثر به شکل مثنوی و به ترکی ساده سروده شده است و در میان آثار نوشته شده در دوره صفوی نیز می توان از مجمع الخواص صادقی افشار و ترجمه ی « صفت الصفا » توسط نشانی ابن بزار نام برد . حمایت از شاعران در میان مردم نیز به چشم میخورد . در پیشرفت این ادبیات ، « عاشیق » ها کسانی که با سازهای خود دیار به دیار می گشتند و در مراسم مردم شرکت می کردند ، سهم زیادی داشتند . خیالی ، اوکسوز دده ، کوراوقلو و قراچه اوغلان از جمله این عاشیق ها هستند . در کنار این نوع از ادبیات ، ادبیات تکه نیز جزیی از ادبیات مردمی به شمار می رود و شاعران مردمی متصوف ، این شعرها را با طرز یونس امره می خواندند . در قرن 16 میلادی / 10 هجری شعرهای تکه با وزن عروضی و در قالب غزل ، در میان درویشان بکتاشی و قزلباش ها بسیار رایج بود . در بخش نظم ، ادبیات مردمی نه تنها با ادبیات تکه شکل گرفت بلکه منظومه های غیر دینی مانند غوشما ، مانی و تورکو و … در شکل گیری آن نقش داشته است . نثر دوره عثمانی نیز در دو بخش کلاسیک و ساده قابل بررسی است . در نثر کلاسیک در پای عربی و فارسی بسیار آشکار است . چنانچه این پدیده در نثر بیش از نظم است . لامعی ، کمال پاشا ، فریدون بیک ، علی چلبی و خواجه سعد الدین از نثر نویسان برجسته ی این زمان هستند . نثر ساده نوع دیگری است که درصد کلمات عربی و فارسی در آن بسیار کم است . باقی ، محمد فضولی و جامی گلیبولولو آثار منثور خود را با این اصول نوشته اند . در قرن 11 هجری در زمان عبیداله خان ترجمه و تفسیر مفصل قرآن به ترکی نوشته می شود . دو اثر مهم دیگر که در قرن 11 هجری به رشته ی تحریر در می آید « شجره ی ترک » و « شجره ی تراکمه » است که توسط ابوالغاری بهادر خان « 1073-1052 هجری » نوشته شده است . نثر ترکی شجره تراکمه سلیس و ساده است ( ریاحی 1369، ص 45 ). در همین حال با توجه به گسترش روابط تجاری و فرهنگی بین دو کشور ، و همچنین گرایش ایرانیان به ساده نویسی بسیاری از ایرانیان از ساده گویی ترکان در نظم و نثر بهره برده و همزمان با گرایش نویسندگان و صاحبنظران به ساده نویسی ، از بعضی نویسندگان ترک بهره می جویند .
تاثیر ادبیات شفاهی ترکیه بر ادبیات ایران
مقایسه ادبیات شفاهی ترکیه با ادبیات شفاهی ایران یکی از مصادیق بارز پیوند بین این دو ادبیات می باشد .
در ایران دو مجموعه افسانه از ترکی استانبولی به فارسی ترجمه و منتشر شده است که در مجموع تعداد شصت و هشت روایت را در بر میگیرد . این کتاب ها عبارتند از :» افسانه های مردم ترکیه» و « داستان و افسانه های ترکی » . درباره ی برخی همسانی موضوع افسانه های ترکی به فارسی ترجمه شده با افسانه های ایرانی می توان چنین گفت :
الف ) در تعدادی از این افسانه ها می توان موضوع و بن مایه هایی را مشاهده کرد که عین آنها در افسانه های ایرانی نیز وجود دارد مانند ، پرواز دادن باز برای تعیین پادشاه – سوزاندن پر سیمرغ یا موی مرغ برای استمداد از آنها ، تغییر جنسیت بر اثر نفرین دید ، ظهور پریان در جمله کبوتر و …
ب ) برخی شخصیت ها در این افسانه ها وجود دارند که مشابه آن در افسانه های ایرانی نیز به چشم می خورد مانند آنچه در « تاجر و سه لیره اثر » و « منجم بائی پادشاه » یا « سه حقه باز و ظرف کره » وجود دارد.
ج ) تعدادی از حکایات مربوط به یکی از شخصیت های ادبیات عامه ترکی است به نام جوحا یا حجی که به نام ملانصرالدین مشهور است (افشار ،1343،ص 165 ) . طنز همواره به عنوان حربه ای علیه فساد اجتماعی زمان به کار گرفته شده است. در داستان های این شخصیت نیز مانند آنچه در حکایات بهلول با آن مواجه هستیم نوعی طنز عمیق نسبت به زندگی و طرز نگاه ما به آن وجود دارد . از منابع مشترک ادبیات شفاهی مردم دو کشور می توان به مثنوی ، ورز بان نامه ، کلیله دمنه و هزار و یک شب اشاره کرد . بی تردد این اشتراکات بیش و پیش از هر چیز نتیجه ی تعامل فرهنگی چند ساله ای است که عوامل گوناگونی در پویایی آن نقش داشته اند .
چگونگی ورود لغات دو زبان در یکدیگر
زبان هایی که دارای ویژگی های علمی فرهنگی و ادبی هستند ، به شیوه های متفاوت از هم تاثیر می گیرند وبرهم تاثیر می گذارند . نفوذ یک زبان در زبان دیگر گاه به صورت اختلاط واژگانی و گاه برغلبه بر قواعد و عناصر دستوری آن زبان همراه است . البته باید در نظر داشت که هر زبانی بر اساس نیاز های خود واژگانی از دیگر زبان ها وام می گیرد . این امر نه تنها خطری برای زبان به شمار نمی رود ، بلکه در برخی جاها به غنای آن نیز می افزاید . برخی از مهمترین راه های نفوذ یک زبان در زبان دیگر از این قرار است : 1- از راه فتوحات جنگی ( غلبه ی فرهنگ و زبان دولت دیروز بر زبان و فرهنگ ملت شکست خورده ) 2- از راه دعوت وتبلیغ دینی یا مسلکی( نفوذ مبلغان ادیان در نقاط گوناگون جهان ) 3- از راه ترجمه ی آثار علمی ، ادبی و فرهنگی .
راه های ورود واژه های فارسی به زبان ترکی
- ادبیات :مهمترین تاثیر فارسی بر ترکی در زمینه ی ادبیات دیوانی است . ادبیات دیوانی در نیمه ی دوم قرن 13 میلادی ، متاثر از فرهنگ اسلام و با استفاده از واژگان سه زبان ترکی – فارسی و عربی پدید آمد . منابع این ادبیات را می توان به دو بخش دینی ( قرآن – احادیث – قصص و مناقب اولیا ) و غیر دینی ( اساتیر ایرانی – مسائل تاریخی و اجتماعی ) تقسیم کرد . خواجه سعدالدین افندی ( 923-1008قمری ) در اثر پرآوازه اش « تاج التواریخ / تاریخ خواجه » که در تاریخ عثمانی نوشته شده و نمونه ی درخشان نثر عثمانی به شمار می رود ، از کلمات فارسی زیادی استفاده کرده است . در بخش نظم نیز نظیره های شیخی بر خسرو و شیرین ، فضولی بر لیلی و مجنون و عطایی بر هفت پیکر نظامی و شرح هایی که شارحان ترک بر آثار عطار نوشتند به شعر دیوانی رنگ و بویی تازه بخشید .
- تصوف :ادبیات خانقاهی به واسطه ی کوچیدن کسانی چون بهاء ولد ، مولوی ، نجم رازی و اوحد الدین کرمانی … به سرزمین عثمانی تحقق یافت . کلمات بسیاری از آن زمان تا کنون هنوز هم استفاده می شود ماند : آیین جم – برگ سبز – قلندر – پیر – درگاه – نماز – نیاز
- نام گذاری :غیر از اسامی حماسی و دینی ، نام های فارسی مختلفی هنوز هم بین مردم ترک جایگاه ویژه ای دارد مانند : بزم آرا همسر با یزید دوم – نگار همسر محمد چهارم – گلناز – نیلوفر و … اسامی روزها – گل ها – میوه ها – خوراکی ها و کلماتی مانند آب دست – آفرین – آستانه – باده – چشمه – چشمه خاوری – سرخوش – پری – یزدان – چله
Çile : genel dilde sıkıntı ve zorluk anlamında , taşavvufı anlamda ise uzlet anlamında . (حجابی کیرلانقیج ، 2003 ، ص 13 )
ورود واژه های ترکی به زبان فارسی
ورود واژه های ترکی به زبان فارسی در آثاری که در دوره ی استیلای ترکان به ایران یا دوره های نزدیک به آن تالیف شده اند ، قابل بررسی است . واژه های ترکی که به زبان فارسی راه یافته اند را می توان اینگونه دسته بندی کرد :
واژه های نظامی : قور خانه ( انبار مهمات ، کوتوال ،کلنگدن و … )
واژه های قضایی : یاسا ( قانون )
واژه های اداری و رسمی : آبدار باشی ( رئیس آبدار خانه ) – آغاجی ( پیشخدمت مخصوص سلطان ) اتابک ( وزیر اعظم) ، – ایشیک آقاسی( رئیس تشریفات ) – قاپوچی بلاشی ( رئیس ماموران انتظامی دربار) – قاپوچی ( نگهبان – دربار )
واژه های اجتماعی و عمومی : قشلاق ( گرمسیر ) ییلاق ( سردسیر ) – قر ننه – آقا ننه – مشروطه – صدر اعظم – سفیر کبیر – دیوان تمییز.
پاره ای از واژه ها با تغییراتی اندک هنوز در فارسی استفاده می شود . قر ننه همان kaynana است که خود از لغت kaimmakan گرفته شده یعنی مادر زن . یا اقا ننه . همان ترجمه لفظ به لفظ annebaba است یعنی مادر پدر – مادر بزرگ پدری – . فارس ها آن کلمه را گرفته و چون در گذشته لفظ بابا و مادر در خانواده های متوسط به کار نمی رفت و لفظی اشرافی به حساب می آمد ، بابا را به ağa تبدیل کردند . امروزه هنوز در اصفهان در بخش های ترکی نشین از کلمه آقاننه برای بکار بردن مادر بزرگ پدری استفاده می شود .
بعضی از این کلمات الان در زبان فارسی استفاده نمی شود مثل :آب دست .
وجود صد ها کلمه فارسی مربوط به ساز و آواز ریشه دار بودن موسیقی ایران را در متصرفات عثمانی نشان می دهد . در دو سه قرن اخیر به علت فترتی که در موسیقی ایران حاصل شده بسیاری از اصطلاح ها در ایران فراموش شده یا رو به فراموشی می رود اما چون در متصرفات عثمانی ، موسیقی کمتر تحت فشار و تضییق متعصبان بوده ، اصطلاح های کهن اصیل موسیقی رهاورد هنرمندان ایرانی ، هنوز بر جای مانده است مانند : نوا ، نهاوند ، آهنگ ، اصفهان ، پرده ، شهناز و …
در بعضی موارد نیز از پیشوند های فارسی در ساختن واژه ها و ترکیب های ترکی استفاده شده است مانند : برحیات ( زنده ) – بی نماز ( آدم کثیف و آنکه نماز نمی گذارد ) و …
در بعضی موارد نیز ترکان به گرفتن واژه های فارسی بسنده نکردند بلکه در آنها نوعی تصرف مالکانه نیز به عمل آوردند مثلا : آسایش را به معنی امنیت عمومی و صلح و گشاد کردن را به معنای محاصره و مکافات را به معنای جایزه و پاداش به کار بردند .
ترکان گاه با افزودن پسوند های فارسی به واژه های فارسی عربی و ترکی ، ترکیب های جدید ساخته اند مانند : خسته خانه ( بیمارستان ) – بیگ زاده ( فرزند بیگ ) – اصرار کش ( معتاد به مواد مخدر ) – غرض کار ( مغرض ) – آلا چیق . این کلمه از دو کلمه ی آلا + چیق ) ( ala + çiğ ساخته شده است . چیق (çiğ) در ترکی به معنای پرده ای حصیری است که با آلا ترکیب می شود و کلمه ی جدیدی می سازد .
ای آنکه اندر باغ جان آلاچیق بر ساختی
آتش زدی در جسم و جان ، روح مصور ساختی
مولانا
نتیجه گیری
آسیای صغیر دروازه شرق و غرب جهان ، در طول تاریخ محل برخورد تمدن های ایران ، یونان و روم باستان و گذرگاه تلاقی فرهنگ اسلامی با فرهنگ بیزانسی بوده است . حماسه های اساطیری هم نگاهی به این منطقه دارند . جنوب غربی آن یادآور بخش هایی از منظومه «ایلیاد و اودیسه » و داسان « هان واسب تروا » است . خشایار شاه هخامنشی برای رسیدن به داستان یونان و اسکندر به ایران و هند می بایست از آناتولی می گذشتند . پیش از آن هم تاریخ تمدن ، تراکمه و لیدی را در آسیای صغیر به رخ ما می کشاند . جای جای این ناحیه یادآور جنگ های چند ساله اشکانیان با روسیان و صفویان با عثمانیان است . اما نباید فراموش کرد که شهر های قونیه ، قیصریه ،… دیر زمانی ماوا و پناه ایرانیان بوده اند . در زمان یورش مغولان و آشفته بازار ایران ، سلجوقیان روم ، این سرزمین را به پناهگاه آسایش مهاجران ایرانی بدل کردند . از جمله آنان حضرت مولانا است که مثنوی معنوی خود را در قونیه آفرید . شمس تبریزی ، سعدی ، شمس الدین قیس رازی ، عراقی ، شیخ نجم الدین رازی ، اوحدی کرمانی و دهها تن دیگر از آن جمله اند . در دوران جنگ های ایران و عثمانی ، سلاطین عثمانی هزاران هنرمند و معمار و نقاش و ادیب ایرانی را به آسیای صغیر کوچاندند . علاقه برادران ترک زبان ما به فرهنگ و ادب فارسی ، فرهنگ و هنر ایران را به شبه جزیره بالکان و شرق اروپا کشاند تا جایی که معروفترین شرح بر دیوان حافظ توسط « سودی » نوشته شد و « نعیم فراشری » آلبانیایی اشعارش را به فارسی سرود . ارادت ترکان به حضرت مولانا ، به ساخت دهها تکیه و خانقاه برای درویشان مولویه در آسیای صغیر ، شرق اروپا و جزیره قبرس شد . همانجا که « ترکان پارسی گوی بخشندگان عمر » بودند و « پند پیران پارسی » را به گوش جان می شنیدند . در سده های نزدیک تر تاثیر روش و منش عثمانیان و اهالی آناتولی بر حکمرانان و مردم ایران مشهود است . از آن جمله می توان به تاثیر روشنفکران عثمانی در انقلاب مشروطیت ایران ، انتشار کتاب ها و روزنامه های فارسی در استانبول و اقامت موقت دولت در تبعید ایران در جنگ جهانی اول و همچنین مهاجرت یا ماموریت بزرگانی چون سید جمال الدین اسد آبادی ، میرزا حسین سپهسالار، ابوالقاسم لاهوتی ، امیر نظام گروسی و … میرزا حبیب اصفهانی اشاره کرد . بدین سان فرهنگ ریشه دار ایرانی تبدیل به درخت تناوری با شاخه های بسیار در آسیای صغیر شد که هنوز نمونه های آن را در نام های کوی ها و شهر ها و اسامی شاهان و مردم عادی و نفوذ در هفتصد سال زبان و ادب شعر عثمانی این همه به انجام نمی رسید اگر علاقه و همیاری ترکان عثمانی در جهت اشاعه فرهنگ و زبان فارسی نمی بود .
منابع
- صفا – ذبیح الله – مختصری در تاریخ تحول نظم و نثر فارسی ،1355.
- نوایی ، عبدالحسین – ایران و جهان از مغول تا قاجاریه ،1370.
- نصرالله فلسفی – زندگی نامه شاه عباس اول – جلد دوم تهران 1334 .
- فخری هیروی – روضه السلاطین – خیام پور – تبریز – 1345 .
- دیوان الغات الترک محمد کاشمری – محمد دبیر سیاقی – تهران . 1375
- تاریخ زبان و لهجه های ترکی ، جواد هیات ، نشر پیکان ، 1380.
- برگزیده متون نظم ترکی ، دکتر محدرضا صدیق ، تبریز ، نشر اختر ، 1383.
- محمد فواد کوپرولو،تاریخ ادبیات ترک،2009،آنکارا.
- خان ملک ساسانی . احمد . یادبود های سفارت استانبول . تهران . بابک 1354.
- آرین پور . یحیی . از صبا تا نیما . تهران . زواره 1376. ج 2 .
- نخجوانی ، حسین . نفوذ زبان و ادبیات فارسی در ترکیه دوره آل عثمان . نشریه دانشکده ادبیات تبریز . سال 14 . شماره اول و دوم . 1341.
- آیدین ، شادی . برخی مضامین ایرانی در شعر عثمانی ، نامه پارسی . سال نهم . شماره 2 . 1382.
- بهار ، محمد تقی . سبک شناسی ،تهران . انتشارات امیرکبیر . جلد سوم 1349.
- گای ، استرنج . جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی . ترجمه محمود عرفان . تهران . شرکت انتشارات علمی و فرهنگی – چاپ دوم 1368.
- خسرو شاهی ، رضا . شعر و ادب فارسی در کشورهای همسایه . تهران . دانشگاه تربیت معلم . چاپ دوم 1354 .
- ریاحی ، محمد امین . زبان و ادبیات فارسی در قلمرو عثمانی . تهران . انتشارات پاژنگ . چاپ اول 1369.
- خسرو شاهی ، رضا . شعر و ادب فارسی در آسیای صغیر . تهران . دانشسرای عالی . چاپ اول 1350.
- نظری ، جلیل . آثار ادبی پارسی در روم شرقی تا قرن هفتم ، کتاب ماه ادبیات و فلسفه . سال چهارم . شماره 37 . دی 1379.
- برتلس،ی.1.نظامی شاعری بزرگ . ترجمه حسین محمد زاده صدیق . تهران . پیوند . 1355.
- گلشنی ، عبدالکریم . فرهنگ ایران در قلمرو ترکان . شیراز چاپ دوم
- دلبری پور، اصغر. فرهنگ واژه های مشترک ترکی –فارسی . آنکارا . 1374.
- افشار ، ایرج.اسکندر نامه (روایت فارسی کالیس تنیس دروغین)، تهران ،بنگاه نشر کتاب 1343.
- حجابی، کیرلانقیچ. نامه آشنا – بهار 2003، سال پنجم ،شماره 13 و 14 انکارا.
- دستگردی ،وحید. تذکره تحفه سامی ، تهران 1345.