تألیف: مرحوم استاد دکتر رحیم نیکبخت
نهضت امام خميني و ادبيات مرثيه
با رحلت آيتالله بروجردي (در سال 1340) سد محكمي از مقابل شاه برداشته شد و او نيز شروع به اصلاحاتي كرد كه آمريكاييان ميخواستند انجام دهد. تصويب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي اولين موضوع چالشبرانگيز بين گرايشهاي مذهبي مردم و تمايلات ضد مذهبي رژيم بود. تصويب اين لايحه علما و روحانيان را به تكاپو واداشت و سرانجام با تلاش همگاني و سراسري دو ماهه علما و مراجع رژيم ناگزير به عقبنشيني شد. پس از آن شاه خود به صحنه آمد و با اعلام اينكه قصد دارد اصول ششگانهاي را به رفراندوم بگذارد، مسئوليت انجام اصلاحات ديكتهشده آمريكايي را بر عهده گرفت. عليرغم مخالفت گسترده علما و مراجع، شاه رفراندوم را در روز 6 بهمن سال 1341 انجام داد. ولي موفق به سركوب مخالفان يا ساكت كردن آنها نشد. با اين حال مترصد آن بود كه زهرچشمي از علما بگيرد. نهضت اسلامي در مخالفت با انجمنهاي ايالتي و ولايتي و رفراندوم، حركتي عمومي همه علما و مراجع بود با اين حال در سطح مراجع و مجتهدان قم، حاجآقا روحالله خميني اين شخصيت پرجاذبه و مُصمم بود كه بيش از پيش مطرح ميشد، در آذربايجان هم يكي از شاگردان قديمي او به نام سيد محمدعلي قاضي طباطبايي، مردم مذهبي را در مخالفت با رژيم رهبري ميكرد. تحريم عيد نوروز 42 از سوي امام(ره) و مراجع تقليد واكنشي در برابر طرح و تصويب لوايح و قوانين غيراسلامي از سوي رژيم بود. رژيم در پي آن بود كه نشان دهد به هر قيمت، مخالفت علما را تحمل نخواهد كرد از اين رو در روز دوم فروردين كه مصادف با شهادت امام صادق عليهالسلام بود كماندوهاي رژيم مدرسه فيضيه قم و مدرسه طابيه تبريز را مورد هجوم خويش قرار دادند. خشونت و شدت عملي كه محمدرضا در دوم فروردين به خرج داد بازتاب گستردهاي در محافل ديني و ميان مردم داشت و رابطه شاه و مذهب و علما را به نقطه غيرقابل برگشتي رساند. واقعه مدرسه فيضيه قم بعد عاطفي و احساسي قدرتمندي در ميان مردم پيدا كرد و در اشعار مرثيه با غارت خيام امام حسين(ع) در كربلا مقايسه شد. آتش زدن قرآنها و كتابهاي ديني، ضرب و شتم و شهادت چند نفر از طلاب در سراسر ايران احساسات مذهبي مردم، را به شدت تحريك كرد و اين خود دستمايه مناسبي بود كه در ايام محرم مشروعيت رژيم زير سؤال برده شود. پيش از ماه محرم امام خميني با تحريم تقيهي وعاظ و خطبا و مرثيهسرايان را واداشت كه در منابر به طور علني به مخالفت با رژيم و برنامههاي ضد اسلامي آن بپردازند در قسمتي از اعلاميه امام آمده بود:
«حضرات مبلغين عظام و هيئات محترم و سران دستههاي عزادار متذكر شوند: كه لازم است فريضه ديني خود را در اين ايام در اجتماعات مسلمين ادا كنند و از سيد مظلومان فداكاري در راه احياء شريعت را فرا گيرند و از توهم چند روز حبس و زجر نترسند (لاتهنوا و لاتَحزنوا وَ اَنتم الاعلون اِن كُنتم مؤمنين) آقايان بدانند كه خطر امروز بر اسلام كمتر از خطر بنياميه نيست، دستگاه جبار با تمام قوا با اسرائيل و عمال آنها (فرقه ضاله و مضله) همراهي ميكند. دستگاه تبليغات را به دست آنها سپرده و در دربار دست آنها باز است در ارتش و فرهنگ و ساير وزارتخانهها براي آنها جا باز نموده و شغلهاي حساس به آنها دادهاند. خطر اسرائيل و عمال آن را به مردم تذكر دهيد در نوحههاي سينهزني از مصيبتهاي وارده بر اسلام و مراكز فقه و ديانت و انصار شريعت يادآور شويد، از فرستادن و تجهيز دولت خائن چند هزار نفر دشمن اسلام و ملت و وطن را به لندن براي شركت در محفل ضد اسلامي و ملي اظهار تنفر كنيد. [اعزام چند هزار نفر براي شركت در كنفرانس بهائيان در لندن از ايران] سكوت در اين ايام تأييد دستگاه جبار و كمك به دشمنان اسلام است، از عواقب اين امر بترسيد از سخط خداي تعالي بهراسيد. اگر بواسطه سكوت شما به اسلام لطمه وارد آيد نزد خداي تعالي و ملت مسلمان مسئول هستيد…»[1]
شبكه اطلاعرساني نهضت در جريان تصويب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي از سه محور عمده مرجعيت، روحانيون و بازار شكل گرفته بود، نهاد مرجعيت به عنوان نگهبان و حافظ دين اسلام موظف بود كه در قبال رفتارهاي خلاف شرع حاكم موضعگيري نمايد. پل ارتباطي مرجعيت با تودهي مؤمنين، وعاظ و روحانيون بودند كه از طريق سخنراني و وعظ در مساجد و تكايا پيامهاي رهبري نهضت را به مردم منتقل ميكردند. در اين ميان جايگاه مداحان و مرثيهسرايان كه بعد از وعاظ به مرثيه خواني يا مرثيهسرايي ميپرداختند، در مرتبه قابل توجهي قرار داشت.
در تبريز، آيتالله قاضي[2] كه شبهاي چهارشنبه در مسجد شعبان تبريز درباره عقايد سخنراني ميكرد، پس از واقعه دوم فروردين سال 42 موضوع سخنرانيهاي خود را به مسايل سياسي تبديل كرد و در پي تحريم تقيه از سوي امام خميني از وعاظ تبريز تعهد و امضا گرفت كه در منابر بيپرده به افشاي سياستهاي ضد مذهبي رژيم بپردازند. تبريز بعد از غائله فرقه دمكرات آذربايجان (25- 1324) براي رژيم اهميت بسياري داشت. مردم آذربايجان نيز بعد از اين واقعه از شاه به عنوان پادشاه كشوري اسلامي و شيعه بيش از جاهاي ديگر طرفداري ميكردند، به ويژه آنكه پدربزرگ فرح ديبا، همسر شاه، تبريزي بود. از همان ايام در تبريز رسم بر اين بود كه دستجات مذهبي شهر در ماه محرم به باشگاه افسران ميرفتند و به جان شاه دعا ميكردند. از محرم آن سال آيتالله قاضي رفتن دستجات عزادار را به آنجا تحريم كرد و اين آغاز رويگرداني طرفداران نهضت اسلامي به رهبري حضرت امام از رژيم پهلوي در آذربايجان بود.
محرم سال 42 در تبريز حال و هوايي ديگر داشت مبارزات علما و مراجع هم يكدست بود. همه مردم از همه طبقات كه به شكل دستجات جدا از هم در بازار تبريز به حركت و عزاداري ميپرداختند آن سال در قالب يك دسته عظيم ويژگي خاصي يافته بود. اشعاري كه در آن سال به عنوان مرثيه و نوحه خوانده ميشد. رنگ و بوي ديگري داشت. آنچه امام در اعلاميه متذكر شده بود در قالب شعر و نوحه در دستجات عزادار با شور و عشقي بيحد و حصر در كوي و برزن، و مسجد و بازار قرائت ميشد. با اين رويدادها و مبارزات اسلامي اشعار مرثيه تركي كه بيشتر رنگ و بوي احساسي و عاطفي داشت رويكردي تهاجمي و انقلابي به خود گرفت. با دقت در نمونههايي كه ارائه ميشود خواهيم ديد كه ديگر تعابير و اصطلاحات به كار رفته تنها براي عزاداري نبود و لحن حماسي و شورانگيز داشت كه مشروعيت رژيم را با آموزههاي شيعي زير سؤال ميبرد. دقيقاً آن موضوعاتي كه حضرت امام در اعلاميه خود بيان كرده بود را در اشعار نوحه ميتوان يافت. در نمونههايي از نوحههايي كه مرور خواهيم كرد اين ارتباط مفهومي روشن خواهد شد. به عبارت روشنتر اين مرثيهها برگردان اعلاميه رهبر نهضت به شعر آذري با لحن حماسي هستند.
[1]. قسمتی از متن اعلاميه امام خميني به وعاظ و گويندگان ديني و هيأت مذهبي.
[2]. رك به: رحيم نيكبخت، صمد اسمعيلزاده، زندگاني و مبارزات شهيد آيتالله قاضي طباطبايي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران، 1380،
منبع :
جستارهايي در ميراث اسلامي(مجموعه مقالات، يادداشتها، اسناد و متون)
دفتر ششم (ویژهنامۀ مرثیهپژوهی)
تألیف: رحیم نیکبخت، یوسف بیگ باباپور