محمد فرزانه
کتاب «انقلاب مشروطه ایران و رهبری روحانی خراسانی» (The Iranian Constitutional Revolution and the Clerical Leadership of Khurasani) در سال 2015 و به زبان انگلیسی توسط انتشارات دانشگاه سیراکیوز منتشر شد. آنچه در ادامه میخوانید، بخشی از متن کتاب است که برای نخستین بار، به زبان فارسی و در مطبوعات ایران به چاپ میرسد که اختصاصاً در اختیار «ایران» قرار گرفته است.
انقلاب مشروطه ایران نقطه عطفی نه تنها در تاریخ ایران بلکه در تاریخ خاورمیانه و همچنین تاریخ جهان اسلام به شمار میآید. به آن دلیل که طرفداری و حمایت غیرقابل تصور علمای شیعه بالاخص آخوند ملامحمد کاظم خراسانی موجب موفقیت آن شد. در میان عده زیادی از علما که از سوابق متفاوت و رنگارنگ فکری و علمی برخوردار بودند آخوند خراسانی با استفاده و به کار کشیدن ارزشها و نهادهای اساسی شیعی موفق به ترویج سیستم مشروطیت و معرفی آن بهعنوان بهترین گزینه سیاسی برای ایرانیان شد.
آخوند خراسانی به این طریق توانست به نحوی طرز فکر سیاسی غربی را که منجر به ادغام فکر سیاسی غربی و ایرانی شیعی شد طوری هدایت کند که امروز همگی به وضوح مشاهده کنیم. مطالعه زندگی ملامحمد کاظم خراسانی و فهم عمیق از تلاشهای او در صحنه مشروطیت نقش علما و تشیع را در موفقیت انقلاب مشروطه واضح میسازد. در دوران جوانی به نجف مهاجرت کرد و پس از اتمام تحصیلات حوزوی در عراق، او به تدریس در حوزه آن شهر مقدس مشغول شد و همزمان در دوره مشروطیت رهبری تعدادی از علمای عالی مقام و قدرتمند را که همفکر او بودند به عهده گرفت تا مشروطیت قادر شد نهایتاً به تأسیس مجلس شورای ملی و مهمتر از آن بازگشایش مجلس پس از بمباران آن توسط محمدعلی شاه و کمک نیروی تزار روس در سال 1278/1908 کمک مزیدی بکند که سرانجام منجر به ادامه نگارش نخستین قانون اساسی و متمم آن شد.
صد و یازده سال پیش در حالی که مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را صادر کرد منورالافکار و عقلای آن عهد تصور داشتند که مشروطه میتواند مرهمی برای درد و بیماری سیاسی ایران که بیعدالتی بود، باشد. بدانگونه که محمدعلی همایون کاتوزیان اشاره کرده است انقلاب مشروطه انقلابی برای قانون بود چون که هدف اصلی آن منظم کردن جامعهای بود که قانون بتواند آن را هدایت کرده و همچنین شرط و شروط عادلانهای برای کم کردن و محدودکردن قدرت استبدادی مطلق شاهنشاهی و نابود کردن سیستم سیاسی دلخواه به وجود آورده که در پایان بتواند کلیه اقشار و اشخاص جامعه را اعم از دولتیون و غیر در برابر قانون یکسان و مسئول بدارد.
با اینکه تعداد چشمگیری از مشروطه خواهان به طور کلی به جدایی مذهب از قدرت سیاسی عقیده داشتند ولی خیلی زود بر آنان آشکار شد که اگر جامعه ایران بخواهد از یک سیستم کاملاً غربی که طرفدارانش آن را به ایرانیان معرفی کردهاند استفاده کنند و جامعه را متحول کند به همکاری و مجاب کردن علمای شیعی نیاز حیاتی خواهد داشت، چیزی که توانست روابط و همکاری بین تفکری غیرمذهبی و مذهبی را به وجود آورد آن بود که هر دو طرف به این حقیقت پی بردند که هیچ کدام بدون دیگری نمیتواند به هدف اصلی که حفظ ایران و اصلاحات اساسی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه باشد، به ارمغان بیاورد. دلیل آنکه مشروطیت موفق به ایجاد مجلس و نشر قانون اساسی شد، آن بود که آخوند خراسانی رهبری واقعگرا و عملگرا بود که از راهحلهای اجنبی یا غیربومی هراسی نداشت و در همان حال با قدرت خواص قادر بود تصور آن را داشته باشد که بتوان آن راهحلهای اجنبی را در چارچوب مختص اسلامی قرار داده و با زیر پا نگذاشتن ارزشهای دینی آنها را با هم ادغام کند. مهمتر از آن، آخوند مطمئناً عقاید و اجماع هملباسانِ خود را مهم میدانست و دلایل فقهی او برای طرفداری از مشروطیت کلیدی بود که برای رفع مشکل سیستم استبدادی که او از آن طرفداری میکرد به کمکش رسید. به همین دلایل فقهی، خراسانی و مراعات او برای پا بیرون نگذاشتن از چارچوب اسلامی همکاران خود را متقاعد کرد که به او یاری دهند بلکه او بتواند جوابهای تک تک وکلای مجلس و آن دسته از دشمنان مشروطیت را با قاطعیت کامل بدهد. قدرت واقعگرایانه نگاه کردن به مسائل روز و راهحلهای غیرایرانی – اسلامی آخوند خراسانی از آن جانب بود که او استاد بیهمتای فقه پویای اصولی بود که نقش عقل را به همان اهمیت می دانست که قرآن و احادیث و اجماع را؛ تا از این طریق بتواند به طرز واقعگرایانهای به مشکلهای جامعه میپردازد.
بهعنوان یک رهبر روحانی او همچنین از وجود مساجد که مراکزی برای اشاعه اطلاعات روز و مورد بحث گذاشتن خیلی از امور که فهم و درک آنان برای عموم مردم دشوار بود استفاده بجا کرد. به همان سان که مجلات و نشریات اصلاحطلب چون حبلالمتین به آن دسته از باسوادهای جامعه اطلاعرسانی میکرد، آخوند خراسانی و مقام والای او بهعنوان مرجع تقلید پراحترام از طرف همه اقشار که حتی در ایران هم ساکن نبود توانست بسیاری از علمای ایران را به مشارکت و کمک در ترویج مشروطیت وادارد. باید گوشزد کرد که سیستم تلگراف هم کمک بزرگی برای خبررسانی به او و استفاده آن برای کسب فتوا از نجف از طرف وکلا و مجلس برای تأیید مادههای گوناگون قوانین تازه اخذ شده کمک دیگری بود که چندان مورد بحث تاریخی قرار نگرفته است. نهایتاً آخوند خراسانی هر کاری که میکرد فیسبیلالله بود تا بهعنوان یک مرجع تقلید، مقام اجتهاد و مجتهد بودن خود را بسیار جدی گرفته و از آن برای کسب درمان اجتماع عشق میورزید. هیچ شکی نیست که او به قوانین وضع شده در مدتی که زنده بود شک نداشت و به همین دلیل مجلس و سیستم پارلمانی را حمایت میکرد و اگر امروز مجلسی هست و قانون اساسی فقط بر حسب تفکر واقعبینانه او با در نظر گرفتن مقتضیات زمان و همفکری او از طرف علما با عقلای غیرمذهبی دوران مشروطیت است.
محمد فرزانه: استاد تاریخ ایران در دانشگاه نورث ایسترن ایلینویز در شیکاگو امریکا
منبع: روزنامه ایران