نوشته: حسین مسرّت
پیشدرآمد
نخستین بار به همّت استادان محمّد تقی دانشپژوه و ایرج افشار با راهاندازی نشریه «دربارۀ نسخههای خطّی» که بعدها به نام «نشریۀ نسخههای خطّی» چاپ میشد و تا دوازده دفتر آن از سال 1340 تا 1361 ش چاپ گردید. اندیشۀ گردآوردن گونهای فهرست مشترک در ایران قوت گرفت. هرچند در این دوازده دفتر، کتابخانههای کوچک به گونۀ مستقل فهرست میشد. تا اینکه در سال 1351 ش فهرست چهار کتابخانۀ مشهد به کوشش استاد کاظم مدیر شانه چی و همکاران و سپس در سال 1353 فهرست کتابخانههای رشت و همدان به کوشش دکتر محمّد روشن و همکاران هر دو در سلسله انتشارات فرهنگ ایرانزمین چاپ شد و نیز کتاب آشنایی با چند نسخه خطی دفتر نخست که در سال 1355 ش چاپ شد که آنها هم مستقل بودند.
**********
امّا نخستین کار را درزمینۀ فهرست مشترک نسخههای خطّی فارسی را چارلز آمبور استوری (1888-1967 م) در سال 1928 م بنیان نهاد که پس از چاپ، بعدها بر مبنای ترجمه و افزودۀ روسی آنکه توسّط. آ. یوری برگل در سال 1972 م در مسکو انجامشده بود، توسّط آقایان: کریم کشاورز، یحیی آرین پور و سیروس ایزدی و زیر نظر و با افزودهها و تحریر استاد احمد منزوی به فارسی برگردانده شده و در سال 1362 ش از سوی مؤسّسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی در دو جلد به نام: ادبیّات فارسی بر مبنای تألیف استوری چاپ شد و تنها شامل علوم قرآنی و تاریخ بود که در آن زمان از سوی استوری کاری نو و بدیع به شمار میرفت. هرچند کار استوری هم به دلیل آنکه نتوانسته بود در دیگر زمینهها کار کند، ناتمام ماند و نتوانست به آرزوی خود برسد. ولی نخستین بار در ایران به پایمردی و تلاش استاد احمد منزوی، فهرست [مشترک] نسخههای خطّی فارسی با همکاری مؤسّسۀ فرهنگی منطقهای در سال 1348 ش گردآوری و سامان یافت که با اندیشهای درست و بسامان نسخههای خطّی به ترتیب موضوع در شش جلد و سیوهفت بخش به ترتیب زیر:
دفتر نخست: تفسیر/ قرائت/ دربارۀ قرآن/ ریاضی/ ستارهشناسی/ اختربینی/ طبیعیات/ پزشکی/ کیمیا/ دایرةالمعارف / چند دانشی.
دفتر دوم: فلسفه/ کلام/ عقاید/ عرفان/ منطق/ فلسفۀ عملی/ ملل و نحل/ بابی، ازلی، بهایی.
دفتر سوم: کلیات ادبی/ خط/ فرهنگنامه/ دستور زبان/ دستورنامه نگاری/ بلاغت/ عروض و قافیه/ معما/ دیوان.
دفتر چهارم: منظومهها
دفتر پنجم: شروح منظومهها/ شروح متون ادبی/ نثرهای ادبی/ منشآت ادبی/ توصیفها/ مناظرهها/ امثال / مقامه/ شوخی و هزل/ افسانه / حکایت /نمایشنامه/ موسیقی.
دفتر ششم: جغرافیا/ سفرنامه/ روزنامههای خبری/ تاریخ /تاریخ عمومی/ تاریخ ایران/ ادیان/سرگذشت و سیرت پیامبران/ امامان/ امامزادگان/ مناقب و سوگواری آنان/نیم قارۀ هند.
از سال 1348 ش تا سال 1353 ش چاپ گردید (جلدهای 5 و 6 تاریخ چاپ ندارد). ویژگی این فهرست بهغیراز بهرهوری از فهرستهای چاپشده موجود به زبان فارسی، عربی، ترکی، انگلیسی و دیگر زبانها، ثبت نسخههایی بود که خود گردآورنده در برخی مجموعههای شخصی دیده بود. این فهرست نزدیک به سی سال، تنها منبع دسترسی پژوهشگران ایران و جهان به موجودی نسخههای خطّی یک کتاب واحد بود و هرچند کاستیهایی داشت و طبیعی بود، امّا بسیار راهگشا بود. مثلاً با اینکه در فهرست نسخههای خطّی کتابخانۀ وزیری یزد که تا آن موقع دو جلد آن چاپشده و چند نسخه از دیوان حافظ آمده بود، امّا در فهرست نسخههای خطّی فارسی هیچ نشانی از آن نیست. و شاید هم دیر به دست گردآورنده رسیده باشد. این رویه در مقایسه با دیگر جلدهای فهرستهای چاپشدۀ نسخههای خطّی حتّی تا زمان گردآوری و چاپ این فهرست دیده میشود و میتوان گفت هر آنچه در دسترس احمد منزوی بوده، فهرست شده است.
عیبی که بر این فهرست میتوان گرفت، ناشی از یکدست نبودن فهرستهای چاپشده در ایران است که یکی آغاز و انجام دارد. دیگری فقط مشخصات دارد سومی فقط نامگوست و چهارمی ناشی از کوتاهی فهرست نگار بوده که به دلیل عدم اشراف بر نسخهها و یا از سر بیحوصلگی نتوانسته بسیاری را شناسایی کند و به ذکر جمله تکراری «رساله در» بسنده کرده است و مهمتر از همه عدم رؤیت گردآورنده، یعنی احمد منزوی است که طبیعتاً با امکانات آن روز ایران و دشواری مسافرتها و هزینههای آن، موفق به رؤیت کتابها نشده و به محتوای فهرستهای چاپشده اعتماد کرده است و ازاینرو مثلاً بعدها روشن میگردد: دیوان مؤمن یزدی موجود در کتابخانۀ ملّی ملک، در حقیقت دیوان مؤمن استرآبادی است و برعکس دیوان مؤمن استرآبادی موجود در کتابخانۀ سلطنتی که بدری آتابای فهرست کرده، همان دیوان مؤمن یزدی است و دهها از این اشتباهات که بهمرور پژوهندگان در مواجهه با اصل کتاب یا با مراجعه به کتابخانههای ایران با آن روبرو میشوند.
احمد منزوی بعدها در دیباچۀ فهرست مشترک نسخههای خطّی فارسی پاکستان مینویسد: «شش جلد از فهرست نسخههای خطّی فارسی این ناچیز تا سال 1353 خ به چاپ رسید و متوقّف ماند. این فهرست در چهارچوب خود که عمدتاً شامل نسخههای شناختهشده در ایران میگشت، با همان نواقص شناختهشدهاش آمادۀ چاپ بود، ولی به دلیل شخصی و اجتماعی چاپ دیگر مجلداتش انجام نگرفت». (ص 12)
منزوی بیش از آن توضیح نمیدهد چه دلایلی باعث شد که آن اندیشۀ خوب ناقص بماند.
در این سالیان گذشته، عنوانهای گوناگونی درزمینۀ فهرست مشترک نسخههای خطّی فارسی چاپشده که از آن جمله میتوان به چند فهرست زیر به ترتیب تاریخ اشاره نمود:
- فهرست کتب خطّی کتابخانههای اصفهان: محمّدعلی روضاتی، اصفهان: مؤسّسۀ نشر نفایس مخطوطات، مرکز تحقیقات رایانهای،1341 و 1389،2 ج.
- کتابشناسی نسخ خطّی پزشکی ایران: اکرم ارجح و دیگران، تهران: کتابخانۀ ملّی ایران، 1371.
- فهرست مشترک نسخههای خطّی فارسی علوم قرآنی در ایران: احمد منزوی، تهران: پیام آزادی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1378.
- فهرست مشترک نسخههای خطّی فارسی علوم قرآنی در پاکستان: احمد منزوی، تهران: پیام آزادی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1378.
- فهرست دستخطهای فارسی کتابخانههای قزاقستان: محمّدباقر کمال الدّینی و صفر عبدالله، یزد: کمال، 1393، ج 1.
- میراث مکتوب علوم و فنون در تمدّن دورۀ اسلامی: یوسف بیگ بابا پور، تهران: دانشگاه آزاد اسلامی، 1394، 27 ج.
امّا در این گفتار کوشش میشود به بررسی تطبیقی چهار فهرست مشترک مهمّی که دربارۀ نسخههای خطّی فارسی چاپشده اشاره شود و نقاط قوت و در صورت موجود نقاط کاستی آن به ترتیب زمان چاپ پرداخته شود.
********
- فهرست مشترک نسخههای خطّی فارسی پاکستان: احمد منزوی، اسلامآباد: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، 1362 -1375، 14 ج.
این فهرست بهگونهای میتوان گفت در حقیقت ادامۀ فهرست نسخههای خطّی فارسی است که پیشازاین به همّت استاد احمد منزوی در ایران چاپشده بود. امّا در محدودۀ پاکستان و این بهواسطۀ امکانات و اختیارات خوبی بود که مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان که زیر نظر دولتهای ایران و پاکستان اداره میشود. در دسترس او قرار داده بودند ازاینرو وی توانسته بود بخش پاکستان آن را به همراهی فهرست نگاران پاکستانی روزآمد کند و هرآن چه در موضوعات گوناگون در فهرست کتابخانههای پاکستان و توسط گردآورنده دیدهشده، فهرست شود.
گردآورنده در اینجا هم بهغیراز بیان موجودی یا نسخهشناسی و ترتیب فصلها و بخشها به بیان کتابشناسی آن اثر نیز میپردازد و با بهرهوری از داشتههای خود و آگاهیهای مندرج در دیگر فهرستهای چاپشده در ایران و جهان، آخرین اطّلاعات را درباره هر نسخه و حتّی نویسندۀ آن را در دسترس خواننده میگذارد که بیگمان میتوان گفت وی از اندوختۀ فیشهای سالیان پیش خود در تهران بهره برده است.
مدیر مرکز تحقیقات فارسی در دیباچۀ آن مینویسد:
«غرض از تألیف آن، شناختن و شناساندن نسخههای خطّی فارسی است که در کتابخانههای سراسر پاکستان کنونی میتوان یافت. تا از این شناخت هم میزان نفوذ و رواج فرهنگ فارسی در این منطقه مشخّص گردد و هم بخش عظیمی از ذخایر فرهنگی و هنری آن (که متأسّفانه بسیاری از آنها در حال نابودی است) شناخته گردد و کوششهایی برای حفظ آنها و استفاده از آنها به عمل آید.
کاری بدین گستردگی را هرچند بسی بیش از این امکانات میباید که فعلاً در اختیار مرکز تحقیقات هست، بااینهمه، اهلفن تصدیق خواهند کرد که محصول تلاشهای مؤلّف – ازنظر جامعیّت و دقّت- در میان تمامی فهرستهای موجود کمنظیر است». (ص 8-9)
استاد منزوی در توضیح تدوین آن میآورد:
«مرکز تحقیقات در سال 1353 خ.طرح فهرست مشترکی از نسخههای فارسی موجود در پاکستان را ریخت و برای اجرای آن برخی از استادان دانشگاهها و فاضلان پاکستان را به همکاری فراخواند. این کار مقدّماتی تا اواخر سال 1358 خ ادامه داشت. این فهرست که اکنون در دست شماست، درواقع حاصل زحمات و کوشش آن سروران است که با تحمّل رنج سفر به شهرها و دهها، خمیرمایۀ بسیاری از کتابهای مندرج در این فهرست را فراهم ساختند. در زمستان 1355 خ این ناچیز از سوی مدیر مرکز تحقیقات دعوت به کار شدم. هزارها برگه با اندازه و خطوط مختلف و کیفیّت های گوناگون که از نسخههای خطّی فارسی در کتابخانههای پاکستان گردآمده بودند. در جلو خود یافتم که میبایست فهرست مشترک را فراهمسازم». (ص 13-14 با تلخیص)
همو در روش کار خود میآورد: ترتیب بخشهای این فهرست بهمانند «فهرست نسخههای خطّی فارسی» است و هر عنوان کتاب در سه بخش انجامشده است:
1- کتابشناسی: نام کتاب/نام نگارنده/سال نگارش /فصلها و بابها؛ و دربارۀ چاپ کتابها به فهرست کتابهای چاپی فارسی اثر خانبابا مشار ارجاع شده است.
2- منابع: که در این زمینه پس از آوردن نمونۀ سرآغاز کتاب، منابعی یادشده است که آگاههایی دربارۀ کتاب یا نویسندۀ آن داشتهاند.
3- نسخهشناسی: که شمارۀ نسخهها ارتباطی با شمارۀ آن در آن کتابخانه ندارد و دربارۀ نسخههای چندگانه به ترتیب تاریخ نگارش مرتّبشدهاند.
استاد منزوی سپس از تجربههای خود مینویسد که بسیار برای فهرست نگاران کارگشا و راهگشاست و اشاره میکند که از 216 کتابخانۀ عمومی و شخصی پاکستان فهرست برداری شده است که نام آنها در مجلّۀ آینده (خرداد و تیر 1359 ش) آمده است.
گردآورنده تقریباً در پایان هر بخش، فهرست مؤلّفان را آورده و در پایان هر جلد، فهرست نام کتاب و کسان آمده است.
فهرست مشترک نسخه خطّی فارسی پاکستان به ترتیب زیر ساماندهی شده است:
دفتر نخست (1362 ش بخش یک تا ده): تفسیر/ تجوید/ دربارۀ قرآن/ ریاضی / ستارهشناسی/ علوم غریبه/ طبیعیّات / پزشکی/ کیمیا/ چند دانشی.
دفتر دوم (1363 ش بخش یازده تا چهارده): منطق/ حکمت/ فلسفه/ ملل و نحل/ کلام / عقاید.
دفتر سوم (1363 ش بخش پانزده): عرفان.
دفتر چهارم: (1364 ش بخش شانزده تا هیجده): هندویی/ فلسفۀ عملی/ پیشهها و آداب پیشه وران.
دفتر پنجم (1365 بخش نوزده): نامهنگاری.
دفتر ششم (1365 ش بخش بیست): داستانها.
دفتر هفتم (1365 ش بخش بیستویک): منظومهها (1) سدۀ 5 ق تا ق 11.
دفتر هشتم (1366 ش بخش بیستویک) منظومهها (2) سدۀ 12 ق تا پایان.
دفتر نهم (1367 ش بخش بیستویک) فهرست سرآغاز منظومهها/ فهرستوارۀ دیوانها.
این دفتر در حقیقت، ادامه و مکمّل دفتر چهارم فهرست نسخههای خطّی فارسی است که در همکرد آن فهرست و این فهرست است.
دفتر دهم (1367 ش بخش بیستودو تا سیودو): جغرافیا/ سفرنامه/ تاریخ، کلّیّات/ تاریخ جهان / تاریخ ایران/ تاریخ پیامبران، اسلام و امامان/ تاریخ شبهقاره/ تاریخ افغانستان/ تاریخ آسیای میانه/ تاریخ عثمانی/ تاریخ اروپا و آمریکا.
دفتر یازدهم (1369 ش بخش سیوسه تا سیوچهار): زندگینامۀ سرایندگان/ زندگینامۀ پیران و دیگر بزرگان/ فهرستوارۀ کتابهای فارسی/ فهرستوارۀ سفرنامهها/ فهرستوارۀ جغرافیا/ فهرستوارۀ تاریخ- کلیّات/ فهرستوارۀ تاریخ جهان/ فهرستوارۀ تاریخ ایران.
دفتر دوازدهم (1370 ش) فهرستوارۀ تاریخ پیامبران و اسلام و امامان / فهرستوارۀ تاریخ شبهقاره/ فهرستوارۀ چند بخش کوچکتر/ فهرستوارۀ زنگی نامۀ سرایندگان/ فهرستوارۀ زندگینامۀ پیران و دیگر بزرگان.
دفتر سیزدهم (1370 ش بخش سیوپنج تا سیوهفت): دانشهای بلاغی/ دستور زبان فارسی/ دستور زبان اردو و ترکی/ دستور زبان عربی (به فارسی).
دفتر چهاردهم (1375 ش بخش سیونه تا چهلوپنج): معمّا/ ادبیّات منثور/ (متون ادبی، امثال، مقامات، شوخی و هزل) / فرهنگنامهها / موسیقی/ اصول حدیث و حدیث/ اصول فقه و فقه/ اوراد و ادعیّه و تعویذات.
در سال 1377 ش به کوشش: انجم حمید و زیر نظر استاد احمد منزوی، راهنمای فهرست مشترک نسخههای خطّی فارسی پاکستان بهوسیلۀ همان ناشر در اسلامآباد پاکستان چاپ شد. که کاری بود راهگشا و تقریباً برای کسانی که آن دوره 14 جلدی را در اختیار نداشتند، راهنمای خوبی بود.
چنانچه آشکار است در این فهرست هم کاستیهایی دیده میشود. که نخستین آن عدم آشنایی برخی از فهرست نگاران پاکستانی با متون کهن فارسی است؛ و هرچند زیر نظر کتابشناس خبرهای چون احمد منزوی انجامشده است، امّا لغزشهایی دیده میشود. کاستی دیگر در بخش کتابشناسی است که استناد به کار ماندگار خانبابا مشار شده است؛ و هرچند این کار در زمان خودش کاری مهم و سودمند بود. امّا بهرهوری از آن در سالهای اخیر کار چندان درستی نیست زیرا بسیاری از کتابخانههای ایران فهرستهای موجودی خود را کار یا منتشر کردهاند (بهویژه کتابهای چاپ سنگی) و بهغیراز ذیل کرامت رعنا حسینی باید چندین ذیل دیگر بر فهرست خانبابا مشار تا زمان گردآوری زد. عدم بهرهوری از فهرستهای چاپشده با عنوانهای: کتابهای ایران به کوشش: ایرج افشار و حسین بنیآدم که در سالهای 1333 تا 1345 ش توسّط انجمن کتاب، ابنسینا و کلوپ کتاب چاپ میشد و بعدها با عنوان کتابشناسی دهساله ایران (1333 تا 1342) و کتابشناسی موضوعی ایران (سالهای 1343 تا 1348) تألیف حسین بنیآدم چاپ شد و نیز کتابشناسی ملّی ایران، نشر کتابخانۀ ملّی ایران که از سال 1344 تا 1374 ش و بعدها کتابنامه، فهرست کتب منتشره از سال 1363 ش و کارنامۀ نشر از 1357 ش تاکنون، هردو منتشرشده از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و چندین کتاب با عنوانهای دیگر و همانند مانند پیک کتاب، اثر محمّدعلی رفیعی که در سالهای پیشازاین فهرست مشترک چاپشده بهویژه فهرست انتشارات ناشران گوناگون ایران، از کاستیهای بزرگ این بخش است.
با توجّه به انبوه نسخههای خطّی فارسی در کشورهای جهان بهویژه در کشورهای هند، ترکیه، عراق، روسیه، تاجیکستان، افغانستان، ازبکستان، انگلستان، آلمان، اتریش، ایتالیا، آمریکا و غیره، وجود چنین فهرستهای مشترکی بیشازپیش، بایسته مینماید.
- فهرستوارۀ کتابهای فارسی: احمد منزوی: تهران انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1374-1395، 12 ج.
طرح بزرگ فهرستوارۀ کتابهای فارسی در سال 1360 ش در پاکستان با درایت و هوشمندی آقای احمد منزوی ریخته شد و تا حدود سال 1369 ش که استاد منزوی در پاکستان حضور داشت با همکاری دانشوران پاکستانی و بر پایۀ برگههای که خود منزوی بیش از چهل سال اندوخته بود، آغاز به کارکرد؛ چنانکه در زمان شروع کار بیش از 350 هزار برگه آمادهسازی شده بود و با همکاری انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، دفتر نخست آن در سال 1374 ش از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی چاپ شد و چنانچه انتظار میرفت در روند کار هرچه منابع جدید چاپ میشد، آگاهیهای نو در دفترهای بعدی در کتاب وارد گردد.
در روند کار جلدهای یک تا پنج از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی چاپ شد و در ادامه از جلد ششم تاکنون از سوی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی چاپ میشود.
چنانکه منزوی در دیباچۀ دفتر نخست مینویسد: این کار بخشی از طرح بزرگ «دایرةالمعارف کتابشناسی جهان اسلام» است که فعلاً بخش «کتابنامۀ نگاشتههای فارسی» آن چاپ میشود.
همو دربارۀ هدف نهایی خود که امید میرود روزی جامۀ عمل بپوشد، مینویسد: «هدف تألیف کتابنامهای است از نگاشتههای فارسی، برحسب موضوع و هر موضوع به ترتیب تاریخی، دربردارندۀ آگاهیهای کتابشناسی و نسخهشناسی. این کار بزرگی است که نیاز دارد به مرکزی و پژوهشگران شیفتۀ کار و آموزش عملی پژوهندگان جوان و فراهم آوردن مجموعهای بزرگ از منابع کتابشناسی و فهرستها و بودجهای و زمانهای نهچندان کوتاه». (ص 11)
وی در ادامه میآورد: این کار باید در دو مرحله انجام گیرد:
«الف- “سرشماری” و به دست آوردن آگاهیهای اوّلیّه از همه نگاشتههای فارسی، از کتابها، رسالهها، نامهها، منشآت و کتابچهها و هر آنچه بدان اثر مکتوب نام نهادهاند. این مرحله از اثر را این ناچیز “فهرستوارۀ کتابهای فارسی”نام نهاده است.
ب- تألیف کتابنامۀ بزرگ نگاشتههای فارسی. در این مرحله، هدف همان است که در بالا بدان اشاره رفت، با استفاده از تجربیّات پیشینیان، مانند بروکلمان، استوری و سزگین و تألیف کتابی کاملتر و جامعتر که اکنون جای گفتگو نیست». (ص 11)
ترتیب دفترهای فهرستوارۀ کتابهای فارسی بهقرار زیر است:
دفتر نخست (1374 ش بخش یک تا پنج): سفرنامه / جغرافیا/ داستانها/ فهرستوارۀ کتابهای فارسی- کلّیّات/ فهرستوارۀ کتابهای فارسی- تاریخ جهان.
دفتر دوم (1375 ش بخش شش- هفت): تاریخ ایران/ تاریخ شبهقاره.
دفتر سوم (1376 ش بخش هشت- ده): تاریخ پیامبران و امامان/ زندگینامۀ سرایندگان/ زندگینامۀ پیران و بزرگان.
دفتر چهارم (1378 ش بخش یازده- دوازده): ریاضی – دفترداری/ ستارهشناسی- اختربینی.
دفتر پنجم (1379 ش بخش سیزده – پانزده): پزشکی – داروسازی/ علوم طبیعی (جانورشناسی، گیاهشناسی، معدن شناسی)/ کیمیا.
دفتر ششم (1381 ش بخش شانزده- هفده): فلسفه- حکمت/ فلسفۀ عملی.
دفتر هفتم (1382 ش بخش هجده): عرفان (1).
دفتر هشتم (1382 ش بخش هجده): عرفان (2).
دفتر نهم (1383 ش بخش نوزده): کلام و عقاید.
دفتر دهم (1386 ش بخش بیست): منظومهها- بخش اوّل.
دفتر یازدهم (1390 ش بخش بیست): منظومهها – بخش دوم.
دفتر دوازدهم (1394 ش بخش بیست): منظومهها – بخش سوم.
کتاب بهرغم سودمندیهای فراوانی که دارد که از آن جمله مهمترین آن، بینیازی پژوهشگران به مراجعه به 501 عنوان و 1051 مجلّد فهرست چاپشدۀ کتابخانههای ایران و جهان است که دسترسی به هرکدام نیازمند مراجعات چندباره به کتابخانههاست و عمری میطلبد، شوربختانه روزآمد نیست. مثلاً دفتر دوازده که مهر 1395 ش (در شناسنامه 1394 ش آمده است) چاپشده و برفرض یک سال هم مدّت زمان حروفچینی آن بوده، آگاهیهای کتابشناسی آن حدّاکثر برای سال 1385 ش است و مثلاً فهرست نسخههای خطّی کتابخانۀ آیتاللهالعظمی مرعشی که تاکنون 47 جلد آن چاپشده تا جلد 34 جزء منابع آن است و فهرست کتابخانۀ مرکزی آستان قدس رضوی که تا جلد 28 جلد چاپشده تا جلد 24 جزء منابع است و الخ و حتّی فهرست برخی کتابخانهها را ندارد و هر آنچه ذیل کاستیهای فهرست مشترک نسخههای خطی پاکستان، بخش کتابشناسی آن آمده، در اینجا هم صدق میکند که از تکرار آن چشمپوشی میشود.
هرچند ممکن است این خردهگیریها از باب مثل قدیمی دست دور از آتش داشتن و برون از گود نشستن باشد؛ امّا باید گفته شود تا پژوهشگران صرفاً به اطّلاعات مندرج در اینگونه فهرستها بسنده نکنند و این فهرستها را بهعنوان یکی از منابع مهم در نظر بگیرند، نه فهرستهایی کامل، روزآمد و بسامان.
- فهرستوارۀ مشترک نسخههای خطّی پزشکی و علوم وابسته در کتابخانههای ایران: محمّد رضا شمس اردکانی و دیگران، تهران: راه کمال؛ دانشگاه علوم پزشکی ایران و خدمات درمانی ایران، 1387 ،955 ص.
پیشازاین در جلدهای نخست فهرست نسخههای خطّی فارسی و فهرست مشترک نسخههای خطّی فارسی پاکستان، کتابهای خطّی پزشکی شناساییشده بود؛ و اکنون فرهنگستان علوم ایران و دانشگاه علوم پزشکی، فهرست مشترک نسخههای خطّی ایران را در دستور کار خود قراردادند و چاپ کردند. ولی با توجّه به دسترسی که فرهنگستان به فهرستهای نسخههای خطّی موجود جهان را داشت؛ آیا بهتر نبود که یا آن را در گسترۀ جهانی گردآوری میکرد یا دستکم بر این دفتر، نام جلد نخست را مینهاد تا دفتر دوم ویژۀ دیگر کشورهایی باشد که حدّاقل فهرست نسخههای خطّی آن چاپشده است. چنانکه بر کتاب چاپشده هم نمیتوان اطلاق کتابخانههای ایران را نهاد، زیرا مثلاً فهرست نسخههای خطّی کتابخانۀ مدرسۀ سپهسالار (شهید مطهّری کنونی) چهل سال است چاپنشده و فهرست کتابخانۀ وزیری یزد حدود چهل سال یا فهرست کتب خطّی پزشکی آستان قدس به همّت غلامعلی عرفانیان در سال 1380 ش چاپشده؛ «فهرست نسخ خطّی طبّی موجود در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی» بهوسیلۀ سعید باوی به همّت مؤسّسۀ مطالعات تاریخ پزشکی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1382 چاپشده؛ «کتابشناسی نسخ خطّی پزشکی ایران» به سرپرستی اکرم ارجح در سال 1371 ش چاپشده و الخ؛ و هنوز بیش از سی هزار جلد کتاب خطّی کتابخانۀ آیتالله مرعشی فهرست و چاپنشده است. و این تازه شاید نیمی از موجودیها باشد. دهها کتابخانۀ دولتی و نیمهدولتی و وقفی و خصوصی در ایران است که هیچگونه فهرستی از آن در دست نیست.
بههرروی تقریباً تمامی فهرستهای نسخههای خطّی ایران که تا زمان نگارش و تدوین به دست گردآورندگان رسیده، دیده و فهرست شده است، امّا مثلاً فهرست نسخههای خطّی کتابخانۀ کاظمینی در یزد که در سال 1383 ش چاپشده در این فهرست جای ندارد و میتوان گفت آنچه در دستشان بوده، فهرست شده است.
فهرستوارۀ نامبرده که شامل کتابهای فارسی و عربی است در دو بخش کلّی: کتابهایی که نویسندۀ آن شناختهشده و کتابهای نویسنده ناشناس تقسیمشده است. در بخش نخست به ترتیب الفبای نام نویسنده است (امّا آثار نویسندگان به ترتیب الفبایی نیست) و در بخش دوم به ترتیب الفبای نام کتاب است. درحالیکه کتاب باید در سه بخش میآمد؛ یعنی کتابهایی که نه نام آن روشن است نه نام نویسنده که معمولاً در فهرستها به نامهای: رساله در طب، رساله در کحّالی، کتاب فی الطب، طب، مجموعه در طب و مانند آن آمده است در جای جداگانهای درج میشد تا بعداً شناسایی شود. در آغاز کتاب، فهرست منابع آمده و در پایان کتاب، نمایۀ نامها و نمایۀ کتابها درج گردیده است.
پدیدآورندگان دربارۀ چرایی کار خود درزمینۀ افزودن کتابهای علوم وابسته نوشتهاند:
«دامنۀ دانش پزشکی در دورۀ کهن، دامنهای بسیار وسیع بوده است که هم شامل پزشکان … میشده وهم کسانی که بهنوعی کار آنان پشتیبانی از کار پزشکان بوده است همچون: گیاه شناسان و دارو شناسان؛ زیرا در عرصۀ تقسیمبندی علوم دورۀ اسلامی، دانش پزشکی در حیطۀ ایران و اسلام مشتمل بر زیرمجموعههایی ازجمله گیاهشناسی و جانورشناسی و داروشناسی بوده است». (ص 7)
پدیدآورندگان همچنین الگوی خود را در گردآوری این مجموعه، کتاب «فهرست مخطوطات الطبّ الاسلامی باللغات العربیّة و الترکیّة و الفارسیّة فی مکتب ترکیا» تألیف رمضان ششن و همکاران، زیر نظر اکمل الدّین احسان اوغلو چاپ 1984 م در استانبول یادکردهاند.
*******
فهرستگان نسخههای خطّی ایران (فنخا): مصطفی درایتی، تهران: کتابخانۀ ملّی ایران، 1390-1393، 34 ج.
پس از چاپ دورۀ سودمند و در نوع خود کم مانندِ فهرستوارۀ دستنوشتهای ایران (دنا) به همّت آقای مصطفی درایتی و همکاران مؤسّسۀ فرهنگی الجواد مشهد که در سال 1389 ش از سوی کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی در دوازده جلد چاپ شد و میتوان بر آن فهرست نامگوی نسخههای خطّی ایران نام نهاد؛ زیرا بهغیراز نام کتاب و نام نویسنده و شمارۀ کتاب، چیز دیگری ندارد. در سال 1390 ش نخستین جلد فهرستگان نسخههای خطّی ایران، کار گروهی پژوهشگران مؤسّسۀ الجواد به سرپرستی آقای درایتی چاپ شد و نوید فهرستی را میداد که جامع فهرستهای چاپشدۀ نسخههای خطّی ایران از آغاز (1304 ش) تا زمان چاپ اثر (1390 ش) باشد و کاستی مخزن بسیاری از کتابخانههای ایران را که فاقد فهرستهای گوناگون خطّی بودند پر کند. بیگمان کاری است گسترده و سترگ و همّتی میطلبید تا این طرح عظیم دهساله به بار بنشیند و بهرغم اشکالات جزئی که بر آن بهواسطۀ عدم اشراف بر کلّیۀ نسخههای خطّی وارد است و در آن دیده میشود و ناگزیر و ناگریز و طبیعی است؛ فهرست بسیار سودمندی است و اگر چنانچه برخی دوگانگیها در نام یک کتاب واحد دیده میشود، نه از سر کوتاهی فهرست نگاران این مجموعه که از نادرستی و یکدست نبودن فهرستها به چشم میخورد؛ زیرا پژوهندۀ ریزبین میتواند دهها مورد از آن را در این مجموعه بیابد و مثلاً از تطبیق دو کتاب سفرنامۀ یزد و سفرنامۀ از قم تا کاشان و…مضبوط در کتابخانههای ملک و مجلس شورای اسلامی میتوان فهمید که این هردو یک کتاب هستند که در دو جا و با دو نام فهرست شدهاند. شاید اگر آغاز نامۀ نسخهها در یکجا فهرست میشد، نسخههای واحد و بعضاً ناشناس هم شناسایی میگردید.
مورد دیگر راه یافتن اشتباهات واردشده در فهرستهای نسخههای خطّی کتابخانهها به این فهرست است که باز، کوتاهی متوجّه آقای درایتی و گروه ایشان نیست؛ که بهعنوانمثال، فهرست بسیار پر غلط و نادرست کتابخانۀ وزیری یزد را میتوان اشاره کرد که دهها مورد اشتباه و دهها کتاب خطّی ناشناس به نام رساله در… دارد. یا فهرست نسخههای خطّی کتابخانۀ آیتالله گلپایگانی قم را مثال زد که تاکنون سه بار فهرست شده و هر فهرستنگاری برای خود یک شماره را وارد کرده و پژوهندگان برای دریافت کتاب باید ساعتها معطّل شوند.
بههرروی، متن کتاب فنخا در 34 جلد به ترتیب الفبای نام کتاب درجشده است و در سال 1395 ش یازده جلد فهرستهای گوناگون آن شامل: نام کتابها، نویسندگان، شارحان، کاتبان، نام کتابخانهها و دیگر نمایههای بایسته چاپ و منتشر شد که تا اندازۀ بسیار زیادی کار پژوهشگران را آسان میکند. چنانچه پدیدآورندگان در آغاز فهرست گفتهاند: اطّلاعات نسخهشناسی این فهرست نسبت به «دنا» روزآمد شده است (اطّلاعات بیست هزار نسخه جدید؛ و اصلاح پنجاههزار اطّلاعات گذشته)؛ و قرار است که در آینده، کلّیۀ متنهای آن بهصورت برخط (آنلاین) در دسترس پژوهشگران باشد؛ زیرا نهتنها بسیاری از پژوهشگران توانایی خرید این دوره را ندارند، بلکه بسیاری از کتابخانههای ایران نیز توان خرید آن را ندارند و سادهترین کار، دسترسی آسان از طریق پایگاههای اطّلاع رسانی است.
پدیدآورندگان در کتاب کوشیدهاند که مدخلها به ترتیب نام اشهر کتاب باشد و از نامهای دیگر و غیر معروف به نام اصلی ارجاع دادهاند. تقریباً تمامی کتابها دارای اطّلاعات کتابشناسی، معرّفی فصلها و ارجاعات به متون مهم و معتبر کتابشناسی بوده و از این نظر خدمتی بس شایسته انجامشده است. و چنانچه کتاب دارای شرح، حاشیه، ترجمه، ذیل، خلاصه، فیلم، عکس و غیره بوده و یا اینکه چاپشده، اطّلاع رسانی گردیده است؛ و مهمتر آنکه کوشش شده ترتیب نسخهها به ترتیب زمان تحریر باشد ازاینرو بهآسانی یک پژوهشگر میتواند به کهنترین نسخۀ موجود یک اثر دست یابد. کتاب در آغاز دیباچهای درازدامن دربارۀ انگیزه، اهداف، تاریخ فهرستنگاری در ایران، سهم فهرست نگاران، توضیحات کلّی دربارۀ فنخا، کتابشناسی، نسخهشناسی، چیدمان فنخا و فهرست منابع و مآخذ با نشانۀ اختصاری آن را دارد.
آقای درایتی در توضیح انگیزۀ خود آورده است:
«1- تبدیل اطّلاعات ناهمگون و پراکنده به مجموعهای سامانیافته به جهت نمایش حجم و اهمیّت ذخایر مکتوب ایران.
2- ایجاد پشتوانۀ اطّلاعاتی برای مراکز پژوهشی و پژوهشگران این حوزه». (ج 1، ص هجده)
همو ذیل توضیحات کلّی دربارۀ فنخا میآورد:
«محدودۀ کار: شامل کلّیۀ آثار خطّی که اصل نسخه یا عکس آن در داخل ایران موجود است و اطّلاعاتی از آن (حتّی بسیار مختصر و ناقص) تا نیمۀ اوّل سال 1390 ش… منتشرشده یا به نحوی در اختیار ما قرارگرفته است». (ص بیستوشش)
وی میافزاید: «تلاش آن بوده است که حدّاکثر اطّلاعات ممکن در کشور جمعآوری و در فنخا از آن استفاده شود بهجز فهرستهای منتشرشده یا اطّلاعاتی که از نسخههای خطّی ایران در مجلاّت یا برخی ویژهنامهها منتشرشده و ما از آنها استفاده کردهایم، یا تکنگاریهایی که در قسمی از آن به معرّفی نسخهها پرداختهاند. قسمتی از اطّلاعات موجود در فنخا از سیاهههای اوّلیّۀ یا با استفاده از اطّلاعات اوّلیّۀ رایانۀ کتابخانهها تهیّه شده است. یا اطّلاعاتی که توسّط مؤسّسۀ فرهنگی – پژوهشی الجواد فهرست شده ولی هنوز فهرست آن منتشرنشده است». (ص بیستوشش)
بزرگترین کاستی کتاب، همانا اطلاق نام فهرستگان نسخههای خطّی ایران است که پژوهشگران را از دسترسی به اطّلاعات نسخهشناسی دیگر کتابخانههای جهان بازداشته است؛ و بیگمان اگر حدّاقل فهرست نسخههای خطّی فارسی جهان بر آن افزوده میگشت تا چه اندازه راهگشای مراجعان بود. کاری که بههیچوجه در آغاز برای تدوین این کتاب در نظر گرفته نشده و نمیتوان بر پدیدآورندگان آن خرده گرفت.
کتاب نامبرده همانند دیگر فهرستهای بر گفته دارای کاستیهایی است که به کرّات در این گفتار ذکر آن شده است. زیرا بر پایۀ فهرستهای چاپشده موجود و کارشده که برخی آغاز و انجام ندارند، برخی نامگوست، برخی به نادرست شناسایی و فهرست شده و این کتاب در حقیقت آینه تمام نمای این کاستیها و بعضاً اشتباهات شده است؛ زیرا چنین امکانی در اختیار مؤسّسه جواد نبوده که خود یکبهیک به کتابخانههای ایران سر زند و کتابها را نظر بگذراند و کاستی بزرگ که ذیل فهرست نسخههای خطی پزشکی ایران اشاره شد: عدم فهرست شاید حدود دهها هزار جلد کتاب خطّی موجود در ایران اعم از دولتی و غیردولتی و وقفی و خصوصی است که طبعاً راهی بدن کتاب نجسته است.
======
کتابنامه
ارجح، اکرم و دیگران: کتابشناسی نسخ خطّی پزشکی ایران، تهران: کتابخانۀ ملّی ایران، 1371.
استوری، چارلز آمبور: ادبیّات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ترجمه به روسی: یوری. آ.برگل، ترجمه به فارسی: یحیی آرین پور و دیگران، تحریر: احمد منزوی، تهران: مؤسّسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1362، 2 ج.
انجم، حمید: راهنمای فهرست مشترک نسخههای خطّی فارسی پاکستان، اسلامآباد: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، 1377.
باوی، سعید: فهرست نسخ خطّی طبّی موجود در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، تهران: مؤسّسۀ مطالعات تاریخ پزشکی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران، 1382.
بیگ بابا پور، یوسف: میراث مکتوب علوم و فنون در تمدّن دورۀ اسلامی، تهران دانشگاه آزاد اسلامی، 1394، 27 ج.
دانشپژوه، محمّدتقی و دیگران: نشریۀ نسخههای خطّی (دربارۀ نسخههای خطّی)، تهران: کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، 1339-1362، 12 ج.
درایتی، مصطفی: فهرستگان نسخههای خطی ایران (فنخا)، تهران کتابخانۀ ملی ایران، 1390-1393، 34 ج.
————- : فهرستوارۀ دستنوشتهای ایران (دنا)، تهران: کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی ایران، 1389، 12 ج.
روشن، محمّد و دیگران: فهرست نسخههای خطّی کتابخانههای رشت و همدان، تهران: فرهنگ ایرانزمین، 1353.
روضاتی، محمّدعلی: فهرست کتب خطّی کتابخانههای اصفهان، اصفهان: مؤسّسۀ نشر نفایس مخطوطات، مرکز تحقیقات رایانهای،1341 و 1389 ،2 ج.
شمس اردکانی، محمّدرضا و دیگران: فهرستوارۀ مشترک نسخههای خطّی پزشکی و علوم وابسته در کتابخانههای ایران، تهران: دانشگاه علوم پزشکی ایران و فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، 1387.
کمال الدّینی، محمّدباقر و صفر عبدالله: فهرست دستخطهای فارسی کتابخانههای قزاقستان، یزد: کمال، 1393، ج 1.
مدیر شانه چی، کاظم: فهرست نسخههای خطّی چهار کتابخانۀ مشهد، تهران: فرهنگ ایرانزمین،1351.
مدرّسی طباطبایی، حسین و رضا استادی: آشنایی با چند نسخۀ خطی، بیجا [قم]: 1355، ج 1.
منزوی، احمد: فهرست مشترک نسخههای خطّی فارسی علوم قرآنی در ایران، تهران: پیام آزادی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1378.
————- : فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی علوم قرآنی در پاکستان، تهران: پیام آزادی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1378.
————- : فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، اسلامآباد: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، 1375- 1362، 13 ج.
———— : فهرست نسخههای خطّی فارسی، تهران: مؤسّسۀ فرهنگی منطقهای، 1348-1353، 6 ج.
نوشته: حسین مسرّت
منبع: میراث شهاب شماره 100