اُنس المُهَج و حدائق الفُرَج شریف ادریسی: کتابی مهم در جغرافیای دورۀ اسلامی از قرن ششم هجری قمری

اُنس المُهَج و حدائق الفُرَج شریف ادریسی: کتابی مهم در جغرافیای دورۀ اسلامی از قرن ششم هجری قمری

دکتر یوسف بیگ باباپور

(دکترای تاریخ علوم دورۀ اسلامی، کارشناس و پژوهشگر نسخه های خطی)

yosefbeigbabapour@gmail.com

 

درآمد

اخيراً كتابی بسيار مهم در ایران توسط راقم این سطور منتشر شده که در جغرافيايي دورة اسلامي از شريف ادريسي است. اين كتاب كه از روي نسخة خطي كتابخانة مجلس شوراي اسلامي به شمارة 6710 به صورت تمام رنگي از سوي مجمع ذخائر اسلامي و با همكاري كتابخانة مجلس شوراي اسلامي و كتابخانة ملي ملك به چاپ رسيده، از جهات مختلف براي ما مسلمانان به عنوان پيشتازان و ميراث‌بانان تاريخ علوم اسلامي در جهان و بالاخص براي ما ايرانيان كه از جمله مدارك مهم ثبت نام خليج فارس در سده‌هاي پيشين است، حائز اهميت مي‌باشد:

در مقدمه‌اي كه نگارنده بر آن نگاشته، ضمن درآمدي مختصر بر علم جغرافيا در عالم اسلام، به توضيح نقشه‌هاي جهان‌نما در آثار جغرافيايي دورة اسلامي پرداخته و تصوير چند نقشه جهان‌نما را نيز از كتب مختلف آورده است. وي در اين مقدمه اذعان داشته كه: در متون جغرافیای دورۀ اسلامی، جغرافیای توصیفی نمادی و رمزی غالباً با یکدیگر مخلوط شده و چنان است که حدّ فاصل دقیقی میان جغرافیای علمی بدان صورت که اکنون آموخته می شود، و جغرافیای رمزی که در آن جهات و کوهها و رودها و جزیره ها و غیره، نمادهای جهان آسمانی هستند، دیده نمی‌شود. تصوّر مسلمانان در مورد زمین، پیوسته تحت تسلط کوه مرکزی کیهانی قاف بوده است و هفت اقلیم زمینی که به شکل تصاویری ار آنچه در آسمان است، جلوه‌گر می‌شدند و در واقع متناظر با هفت اقلیم آسمان بودند. از اینجاست که رابطۀ عمیقی بین علم جغرافیا با نجوم به وجود آمده است.

اقالیم که قرینه‌های زمینی هفت آسمان محسوب می‌شدند، نزد بابلیان و یونانیان و ایران قدیم معروف بوده‌اند، ولی به جای تصوّر طولی نسبت به اقالیم، تصوّر دوایر متّحدالمرکز داشتند. قرآن نیز از هفت آسمان سخن می‌گوید. علمای جغرافیای اسلامی این هفت آسمان را هفت اقلیم سنّتی می‌پنداشتند و بنابر همین تقسیم، به بحث تفصیلی در نواحی مختلف زمین می‌پرداختند.

جغرافی‌دانان مسلمان از کتاب جغرافیای بطلمیوس، استفادۀ فراوان بردند. در واقع، این کتاب را شالوده و سنگ بنای علم جغرافیا در میان مسلمانان می‌دانند و آثار دیگر جغرافی‌نویسان یونانی، نظیر ارسطو، مارینوس و اراتوستن نیز با دقت زیاد به عربی ترجمه شدند و مشتاقانه مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند.

از آنجا که بغداد در سده‌های نخستین هجری، مهمترین مرکز تعلیمات جغرافیایی بود و بیشتر جغرافیدانان به آنجا تعلّق داشتند، به «مکتب عراقی» معروف شدند که خود این افراد نیز در روش کار و مطالعه به دو دسته تقسیم می‌شدند: یک دسته، آن‌هایی که مطالب خود را بر پایۀ جهات اربعه (شمال، جنوب، مشرق و مغرب)، با مرکزیّت بغداد به عنوان مرکز جهان تنظیم و تدوین می‌کردند؛ و دستۀ دیگر، آنهایی که بر پایۀ اقالیم (نواحی) و مرکزیّت جهانی مکّه، مطالب خود را تنظیم و تحریر می‌کردند.

مکتب دیگری نیز در تاریخ علم جغرافیا مطرح است، موسوم به «مکتب بلخی» که از ابوزید بلخی (سدۀ 4 هـ.ق.) پیروی می کردند. بلخی، مؤلّف کتاب «صور الاقالیم» است و یکی از قدیمی ترین مسلمانانی است که به کار نقشه نگاری پرداخت و بیشترین کار او تفسیر نقشه ها و جداول جغرافیایی بود. وی همچنین با گردآوری اطلاعات دربارۀ جاده‌ها و کشورها، کتاب «المسالک والممالک» خود را تألیف کرد. کسانی که از مکتب بلخی پیروی می کردند، از جمله اصطخری، ابن حوقل و مقدّسی و دیگران، توجه خود را به جهان اسلام محدود ساخته و هر ولایتی را اقلیم مجزایی توصیف کرده و به سرزمینهای غیر اسلامی، جز در نواحی مرزی، کمتر توجه کرده‌اند. ایشان رنگ اسلامی مثبتی به جغرافیای مسلمین بخشیدند و بیشتر بر مفاهیم جغرافیایی که با قرآن و احادیث و روایات پیامبر (ص) مطابقت داشت، تکیه داشتند. با این توصیفات، بالطبع نقشۀ جهان و صورت اقالیم نیز متفاوت بود. نظیر آنچه در نظریۀ «قبّه‌الارض» می‌بینیم، مرکزیت در نقشۀ جهان، بستگی به نوع مکتبی داشت که یک جغرافی‌دان دورۀ اسلامی بدان قایل بود.

نقشه‌های جهان نمایشگر تلاشهای چندین سالۀ جغرافیدانان مسلمان در شناخت گوشه و کنار جهانِ معلوم آن زمان و ارائۀ یک نقشۀ درست از آن می‌باشد. در میان آثار جغرافیایی موجود که در دورۀ اسلامی تألیف شده، تنوّع کیفیت و کمیّت ترسیمی این نقشه ها کاملاً مشهود است. دانشمندان و صاحبان آثار، با توجه به تعیین مرکزیت زمین، یا ترسیم نقشه‌های اقالیم اسلامی صرف، و یا کلّ عالم، صوره الارض خویش را ترسیم می‌کردند. تقریباً در اغلب کتب مهم جغرافیایی، اشکال هندسی از نقشۀ اقالیم مختلف کلّ جهان یا قسمتی از آن، برگرفته از تصوّرات آنها از زمین، دیده می‌شود.

 

 

اما شریف ادریسی كه بود؟

با توجه به آنچه در مقدمة اين كتاب آمده، چنين به دست مي‌آيد كه ابوعبدالله محمد بن محمد بن عبدالله بن ادریسی از خاندان ادریسیان علوی بود که روزگار حقی را که در خلافت داشتند طلب می‌کردند. به همین جهت مؤلف به عنوان شریف ادریسی شهره شد. بنیانگذار دولت ادریسیان، ادریس اوّل، از مشرق به مراکش گریخت و در نواحی سبته به سال 172 هـ.ق. امارتی مستقل بنیاد کرد و از پس وفات، به سال 177 هـ.ق. به عنوان یکی از اولیای شهره شد که هنوز هم این شهرت در افریقا به‌جاست. بنیاد شهر فاس با نام فرزند وی ادریس دوم (177-213 هـ.ق.) پیوسته است. دولت ادریسیان تا به سال 375 هـ.ق. بیشتر نپایید. اجداد ادریسی امیران کوچک مالقه (مالاگا) بودند و آنان نیز نتوانستند قدرت خود را مدتی دراز حفظ کنند و ناچار به قرن پنجم هجری به سبته رفتند و گویا ادریسی به سال 493 هـ.ق. در آنجا متولد شد.

ظاهراً رابطۀ خاندان وی با اندلس برقرار شد و ادریسی به قرطبه که یک مرکز بزرگ فرهنگی بود، علم آموخت. وی این شهر را خوب می‌شناخت و گزارش عمومی که از آن آورده، نمودار معرفت بی‌واسطۀ اوست.

ادریسی از سن نوجوانی سفر آغاز کرد و به جاهایی رفت که در آن روزگار مرسوم نبود. اطلاعات وسیع وی از اسپانیا و مراکش عجب نیست، ولی دو موارد مختلف کتابش معلوم می‌شود که لیسبون، سواحل فرانسه، و بلکه انگلستان را نیز دیده است. به سال 510 هـ.ق. که هنوز از شانزده سالگی نگذشته بود، به آسیای صغیر رفت. همۀ نکات معلوم دربارۀ سفرهای وی همین است. ظاهراً بقیۀ افریقا و آسیا را ندیده است. وی به سال 1138 م. به وضعی که کاملاً روشن نیست، از دریا گذشت و به جزیرۀ سیسیل رفت که دربار روژۀ دوم، آنجا در پالرمو بود و تا هنگام مرگ روژه به سال 1154 م. با وی به دوران جانشین روژه زندگی وی دستخوش آشفتگی شد، ولی ظاهراً در ایّام پیری به سبته، مولد خود، بازگشت و در آنجا به گفتۀ مرجّح به سال 560 هـ.ق. (1160 م.) درگذشت.

پررونق‌ترین دوران زندگی ادریسی در شهر پالرمو گذشت. کتاب بزرگ وی، نزهه‌المشتاق فی اختراق الآفاق، نیز آنجا به وجود آمد. اندیشۀ کتاب به دوران شکوه تمدن سیسیل در حکومت نورمان‌ها مایه گرفت و به همّت روژۀ دوم وجود یافت. این مطالب را خود وی در مقدمۀ کتاب ضمن سخن از نقش پادشاه نورمان در این کار و این که اندیشۀ کتاب جغرافیا چگونه و در چه شرایطی صورت عمل گرفته، با عباراتی زنده بیان می‌کند و از پس تمجید ولینعمت خود گوید: «یکی از معارف والا و تمایلات شریف و عالی وی آن‌که چون قلمرو ملکش وسعت گرفت و همّت اهل دولتش فزون شد و بلاد روم اطاعت او کرد و مردمش زیر فرمان و قدرت وی درآمدند، خواست تا کیفیت بلاد خویش را از روی حقیقت و یقین و بصیرت بشناسد و حدود و راه‌های آن را به خشکی و دریا بداند که در کدام اقلیم است و دریاها و خلیج‌های خاص آن چیست. دیگر بلاد هفت اقلیم را نیز که گویندگان بر آن اتفاق دارند و راویان و مؤلفان به دفترها آورده‌اند، بشناسد و بداند که هر یک در کدام اقلیم است. از جست و جوی کتاب‌ها که در این فن تألیف کرده‌اند، چون کتاب العجائب مسعودی و کتاب ابونصر جیهانی و کتاب ابوالقاسم عبدالله بن خرداذبه و کتاب احمد بن عمرو عذری و کتاب ابوالقاسم محمد حوقلی بغدادی و کتاب چاناخ بن خاقان کمیاکی و کتاب موسی بن قاسم قردی و کتاب احمد بن یعقوب معروف به یعقوبی و کتاب اسحاق بن حسن منجّم و کتاب قدّامۀ بصری و کتاب بطلمیوس قلوذی و کتاب ارسیوس انطاکی، مطالب را مشروح و کامل و مفصل نیافت، بلکه در آنها مسامحه دیده بود، پس دانندگان این مسایل را بخواست و با آن‌ها به گفت و گو پرداخت. آنان نیز اطلاعاتی بیش از آن‌چه در کتاب‌های مذکور هست، نداشتند و چون این حال را بدید، کس به سایر بلاد خویش فرستاد و دانندگان سفر کرده را بخواست و مطالب را از آن‌ها جمعاً و فرداً بپرسید و هر چه را مورد اتفاق بود، ثبت کرد و نگاه داشت و هرچه را مورد اختلاف بود، ندیده گرفت و پانزده سال بدین گونه به سر برد که هیچ گاه از نظر در این فن و کشف مسایل و جست و جوی حقیقت آن باز نماند، تا آن‌چه خواست انجام شد. آن گاه اراده کرد تا صحت گفتار قوم را دربارۀ طول و عرض بلاد از روی یقین بداند. پس لوح نقشه‌ای به حضور وی آوردند و اجزای آن را با مقیاس آهنین امتحان کردن گرفت و در کتاب‌های مذکور نظر کرد و گفتار مؤلفان را مقایسه کرد و در جمع آن بنگریست تا از حقیقت مندرجات آن آگاه شد. آن گاه بفرمود تا دایزه‌ای ضخیم و بزرگ از نقرۀ خالص برای او بسازند به وزن چهارصد رطل رومی که هر رطل صد و دوازده درم است، و چون آماده شد، بفرمود تا صورت هفت اقلیم را با همۀ بلاد و اقطار و ساحل و جلگه و خلیج‌ها و دریاها و مسیر آب‌ها و جای رودها و جاهای آباد و بایر و راه‌ها که میان بلاد هست و مسافت‌ها و بندرهای معروف بر آن نقش کنند مطابق آن‌چه در لوح نقشه هست، و چیزی را رها نکنند و همه چیز را به شکل و هیئت آن، چنان‌که رسم شده، بیارند و کتابی تألیف کنند مطابق اشکال آن همراه وصف احوال بلاد و زمین از مردم و نواحی و اماکن و دریاها و کوه‌ها و رودها و بایر و مزروع با ذکر محصولات و خواص و موارد استعمال و مصنوعات آن و کالاهایی که سوی آن برند یا از آنجا آرند و عجایبی که از آن یاد کنند و جای آن که در کدام اقلیم است با ذکر احوال مردم و هیئت و اخلاق و مذهب و زینت و زبانشان و کتاب مذکور  را نزهه‌المشتاق فی اختراق الآفاق نام کنند، و این در دهۀ اوّل ژانویه مطابق ماه شوال سال پانصد و چهل و هشت بود و فرمان وی اجرا و نقشه آماده شد».

با صرف نظر از عبارت پردازی‌های مقدمه، دلیلی نیست که در صحت مطالب آن تردید کنیم، البته غربی از فعالیت روژه در زمینۀ جغرافیا چیزی نمی‌گوید، ولی گفتار ادریسی، بخصوص با توجه به وضع زندگی فرهنگی سیسیل در آن روزگار، از همۀ نشانه‌های صحت بهره‌ور است؛ و نیز دلیلی نداریم که دربارۀ تاریخ ختم کتاب یعنی ژانویۀ 1154 م. که چند هفته پیش از وفات روژه بود، تردید داشته باشیم. مسلم است که پادشاه نورمانی در روزهای اخیر مبتلا به مرضی سخت بود که امید شفای آن نمی‌رفت. شاید آثار شتابزدگی که در بعضی از موارد کتاب نزهه‌المشتاق ادریسی و بخصوص در قسمت دوم نمودار است، از این جهت بوده که شاه می‌خواسته پیش از مرگ کتابی را که اندیشۀ تألیف آن از او بوده است، ببیند.

دربارۀ نقش ادریسی در تألیف کتاب نزهه‌المشتاق، در نسخه‌های مختلف آن مختصر تناقضی هست؛ شاید از این رو که مؤلف رونویسی‌های مکرّر از کتاب به جا نهاده، زیرا همه جا از او با ضمیر غایب سخن می‌رود، ولی غالباً عنوان کتاب را به او نسبت می‌دهند نه روژه، و به هر حال تردید نیست که مؤلف کتاب اوست. اهمیت این کتاب تا جایی است که بزرگترین جغرافی‌دانان تمدن اسلامی، از جمله صفدی (متوفی 764 هـ.ق.) و دیگران از آن بهره برده و صراحتاً از آن یاد کرده‌اند.

ناگفته نماند که روژه که در حد فاصل میان دو تمدن جهانی آن روزگار به سر می‌برد، هر دوتمدن را نیک می‌شناخت و این‌که یک دانشور عرب زبان را به فراهم آوردن وصف جهان آن روز واداشت، نشانی آشکار از برتری تمدن عربی آن روزگار است که به نزد همگان مسلم بود. دربار نورمانی سیسیل نیمه شرقی بود، که بیشتر منابع مختلف و از جمله اشعار عربی که به دوران روژه در سیسیل خوانده می‌شود، شاهد این سخن است؛ و نیز معلوم می‌دارد که تنها ادریسی ستایشگر روژه نبود. علاقۀ روژه به این‌که نقشۀ جهان را خاص او مهیّا کنند، یک نمایل شرقی صرف است.

از مقدمۀ ادریسی معلوم می‌شود که کار کتاب نزهه‌المشتاق در سه مرحله انجام شده که سه نسخه داشته است: نخست نمونه‌ای بی‌نظیر از کرۀ آسمانی به صورت قُرصی از نقره که نقشۀ جهان بر آن رسم شده بود؛ دوم نقشه‌هایی بر روی کرباس؛ و سوم کتابی که نام آن نزهه‌المشتاق شد. گفته شده که کرۀ نقره‌ای در مقابل حوادث از همه بی‌دوام‌تر بوده است؛ زیرا وقتی شورشیان به دوران جانشینی روژه در سال 1160 ق. به قصر ریختند، آن را در هم شکستند و به غارت بردند. خوشبختانه نسخه‌های مکرّر از کتاب و نقشه به جاست، ولی مسلماً از دوران مؤلف نیست و غالباً ناقص و رونویسی‌ها نیز باهم اختلاف دارند.

اوّل کسی که به تحقیق دربارۀ نزهه‌المشتاق پرداخته، زیبولت بود که در نوشته‌های علمی اروپایی از آن نام برد؛ از آن پس میلر و تولیو مدتی به تحقیق آن پرداخته و بعضی دیگر از دانشوران شوروی سابق چون وولین و پترون به آن‌ها پیوستند. متن کتاب به سال 1592م. در رم در چاپخانۀ معروف مدیچی با عنوان دراز نزهه‌المشتاق فی ذکر الأمصار والأقطار والبلدان و الجزر والمدائن والآفاق به چاپ رسیده است. این چاپ بسیار نایاب است و یکی از قدیمی‌ترین چاپ‌هاست که در اروپا با حروف عربی انجام گرفته، امّا از نظر علمی اشکالاتی دارد و تصحیح خوبی روی آن انجام نگرفته است.خلاصۀ ناقصی از آن در نابلس فلسطین به سال 1538 م. (944 ق.) انجام شد و نسخه‌ای از آن در پاریس موجود است؛ امّا یقیناً این خلاصه غیر از، انس المهج، کتاب ماست؛ زیرا چنان‌که خواهیم گفت انس المهج کار خود ادریسی است نه کس دیگر. ترجمۀ لاتینی نزهه‌المشتاق که به سال 1619م. در پاریس به وسیلۀ دو دانشور مارونی، یوحنای خسرونی و جبریل صهیونی، معلمان لغات شرقی، انجام گرفته، فقط ارزش تاریخی دارد؛ عنوان این ترجمه جغرافیای نوبه‌ای است و همین عنوان خطایی در اروپا راجع به این کتاب به وجود آورد که تا دو قرن در محافل علمی فکر می‌کردند که نام مؤلف آن «نوبه» است؛ زیرا در جایی که از نیل و عبور آن از سرزمین نوبه سخن می‌رود، «ارضها» (سرزمین آن) را به اشتباه «ارضنا» (سرزمین ما) خوانده‌اند.

دانش اروپایی همچنان در انتظار ترجمۀ کامل متن ادریسی بود، تا به نیمۀ قرن نوزدهم میلادی ترجمۀ فرانسه در دو جلد (1836-1840م.) به وسیلۀ ژوبر (1779-1847م.) انتشار یافت. وی از دانشورانی بود که در حملۀ ناپلئون به مصر شرکت داشت. این ترجمه از روی نسخۀ پاریس صورت گرفت. اما خطاهایی داشت که دوزی و دخویه خطاهای آن را به طور مفصل شرح داده‌اند.

اگرچه کتاب نزهه‌المشتاق ادریسی از آثار تصنع به دور نیست، امّا از ترتیب ساده‌ای دارد؛ نخست وصف مختصری از زمین به دست می‌دهد و آن را به شکل کره‌ای تصوّر می‌کند که طول محیط آن بیست و دو هزار و نهصد میل است و چون زردۀ تخم مرغ در دل فضل معلق است. پس از گزارشی کوتاه از اقلیم‌ها و دریاها و خلیج‌ها، از سطح زمین به تفصیل سخن می‌گوید. در این قسمت، از مکتب بطلمیوس که زمین را به هفت اقلیم تقسیم کرده پیروی می‌کند که هر یک از گزارش‌ها با نقشه‌ای همراه است که اگر هفتاد نقشۀ کوچک را به هم بپیوندیم، یک نقشۀ بزرگ جهان به صورت مستطیل پدید می‌آید.

قسمتی که خاص افریقای شمالی، اسپانیا، سیسیل، و نواحی ایتالیاست، از همه مهمتر است، زیرا به خلاف قسمتهای دیگر، بنای آن بر مشاهدات شخصی مؤلف است. گزارش اروپای غربی (فرانسه، آلمان، اسکاتلند، ایرلند، و سواحل دریای شمال) نمودار قدرت و مهارت علمی آن روزگار است. حدود اطلاعات ادریسی از شمال به قلمرو بالتیک رسیده و از سکتونا (سقطون) و فینمارک و تاوستلاند (طبست) خبر دارد. گزارش آلمان و لهستان و روسیه کمتر دقیق است، ولی اطلاعات قابل ملاحظه‌ای دارد. گفت و گو از رومانی و بقیۀ شبه جزیرۀ بالکان مفصّل‌تر است؛ شاید حمله‌های صلیبی که از سال 1064م. شروع شده بود و نیز به سبب روابط بازرگانی میان غرب فرنگی – رومی، و شرق یونانی – صقلابی که رو به توسعه داشت.

دربارۀ خاور دور بر بطلمیوس تکیه دارد و گزارشی که از بلاد هند به دست می‌دهد غالباً از جیهانی است. از مؤلفان اروپایی فقط از بطلمیوس و اوروسیوس (هروشش) نام می‌برد. از جغرافی‌دانان دورۀ اسلامی که نامشان ذکر شد در مقدمه نام برده و از آثار آنان نیز استفاده نموده است. از برخی از این مؤلفین اثری هنوز به دست ما نرسیده، که از آن جمله اسحاق بن منجم و چاناخ بن خاقان کیماکی است.

ادریسی نیز چون غالب دانشوران عصر خود، مؤلفی ذوفنون بوده و از مدت‌ها پیش اشعاری نیز از او به دست آمده است. سپس در یکی از کتابخانه‌های استانبول قسمت اوّل یک رسالۀ او دربارۀ داروسازی به دست آمد که در مقدمۀ آن از سیصد و شصت گیاه نام می‌برد و پیوسته می‌کوشد تا نام گیاهان را از زبان‌های مختلف بیاورد.

 

دانلود متن کامل مقاله

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.