
به روايت: عبدالرّزاق طبیب كرماني
به كوشش: دكتر يوسف بيگ باباپور
درآمد:
در کتابخانۀ آستان قدس رضوی در مشهد مقدس، رسالهای کوتاه از عبدالرزاق بن عبدالكريم بن عبدالرزاق طبيب كرماني به نام شفاءالاسقام موجود است که موشح به نام نظام الدين اميرعليشير نوایي، دوست و نديم فاضل و دانش پرور ابوالغازي سلطان حسين بايقرا، از ممدوحين معروف جامي، که یگانه نسخۀ آن محسوب ميشود. موضوع رساله مختصري است مشتمل بر تعريف و بيان اهميت علم طبّ و ذكر اقسام آن، از علم تفسره و براز و صيدنه و تأليف و طبخ اغذيه و ادويه و معاجين و سفوفات و لعوقات و علم جرّاحي و بيطاري و مجبّري و معرفت انواع سمومات حيواني و نباتي و معدني و بيان تأثيرات قمر و بعضي ادعيه به جهت مداواي برخي امراض، مشحون به حكاياتي در خصوص ابوريحان و سلطان محمود و ابومعشر بلخی و ابن سينا و سیداسماعیل جرجاني و شمسالدين و حجاج بن يوسف و جالينوس و بقراط و مطالب فرعي فراوان ديگر از نظم و نثر. البته از مبحث درمان اسقام مطالبی موجز و نادر در آن مسطور است، امّا از لحاظ تعریف طبّ و ماهیّت و حدّ و حدود آن به طریق فلسفیان رفته، به گونهای که سیاق کلام نیز بدان شیوه است. این امر باعث شده تا درک برخی مطالب آن نیاز به تأمّل و تدقیق داشته باشد.
برخی داستانهای نادر و جالب در آن به چشم میخورد که زیبایی و شیرینی رساله را چند برابر کرده است. این نوع تألیف کتب طبی در نوع خود کمنظیر است. برخی اشعار عربی و فارسی نیز در آن به چشم میخورد که شاعران طراز اوّل ادب فارسی و تازی است.
این نسخه از جهاتی که خواهیم گفت، حایز اهمّیت است. یکی از این جهات منحصر به فرد بودن نسخه است و نیز این که این رساله ممهور به مهر شریف شیخ بهایی است و توسط آن بزرگوار در زمان حیاتش به کتابخانۀ آستان قدس رضوی اهدا شده است. تصویر مهر آن بزرگوار که در برگ 22 از این رساله ضرب شده است که به شکل مستطیل تاجدار با سجع نام شریف آن عالم علّامه میباشد و صورت آن چنین است:
مشخصات نسخه چنین است: تاريخ كتابت آن مربوط به قرن دهم هجري قمری و خط آن نسخ به دست كاتبی نامعلوم، كاغذ نخودي آهاري، جاي عناوين بياض، 17 سطر، 40 برگ، 12 × 5/18 سانتی متر، جلد مقوا با رويۀ پارچهای، وقفي شيخ بهایي در سنه 1030، حدود یک ورق از اواسط آن ساقط، و شمارۀ ثبت آن در کتابخانۀ آستان قدس 5113 میباشد.1
این رساله محشی به حواشيای است در توضیح متن، به لفظ «منه» که گاه بسیار سودمند است. از جمله اين حواشي يكي حاشيهاي است در خصوص وجه تسميۀ «سمعالكيان» كه در ذیل یکی از صفحات همین رساله مذکور است.
از مؤلف رساله اطلاع چندانی به دست نیامد، مگر آنکه یک بار از والد خویش یاد میکند که طبیبی حاذق بوده و جدّ اندر جدّ عالم و فاضلند. به گمان این حقیر، احتمالاً این عبدالرزاق بن عبدالکریم نوادۀ عبدالرزاق کرمانی معروف است که رسالهای در مناقب و احوال شاه نعمت الله ولی دارد.
علیکلّ حال، در احیای این اثر منحصر به فرد، اکتفا به یگانه نسخۀ نفیس آن نمودیم و با استنساخ و اصلاح قیاسی برخی موارد مشکله، سعی کردیم تا متنی عاری از اغلاط ارایه نماییم؛ تا چه افتد و چه در نظر آید.
- 1. رک: فهرست نسخههای خطی كتابخانۀ مركزي آستان قدس رضوي، ج 1، ص 329.
منبع :
جستارهايي در ميراث اسلامي (مجموعه مقالات، يادداشتها، اسناد و متون)
دفتر دوم(ويژهنامة تاريخ پزشكي و طب سنتي)
به كوشش: دكتر یوسف بیگباباپور