سید هاشم منیری
موسسات مالی جدید از جمله بانک، به جای آنکه به نفع ملت باشد، محملی بود برای دور باطل گرفتن امتیازهای بیشتر و در تنگنا قرار دادن دولت و سیاستهای جاری آن. دو دولت استعماری تزار روسیه و بریتانیای کبیر با دستاویز قرار دادن این موسسات مالی و فراهم نمودن منویات پولی و مالی درباریان و وزرای فاسد دوره ناصری و مظفری، استقلال سیاسی و اقتصادی ایران را زیر پا گذاشته و دستاویزی برای ترکتازی خود قرار داده بودند. عصر جدید و اشکال مدرن آن، روند جبرآمیزی بود که ضرورت آن احساس میشد. دنیای مدرن و مظاهر متصوره آن خواه ناخواه به ایران هم رسید، اما ورودش قدم شومی بود که گریبانگیر تاجران، بازرگانان و قاطبه ملت ایران گرفت. بدین صورت، «ملت» و نمایندگان شجاع آن، نیاز به وجود بانکی «میهنی» و «ملی» را احساس کردند و درصدد برپایی آن، قدمهای اولیه را برداشتند. در این میان، روحانیون که همیشه و همه وقت همرا و پیشرو مسائل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه بودند از ملت جدا نشدند و با حمایت خود قدم سترگی بر تکوین و برپایی اولین بانک «ملی» ایران برداشتند. این مقاله درصدد است دیدگاه شیخ فضلالله نوری را در این باب مورد واکاوی قرار دهد و مواضع او را که در پس پشت عقاید اسلامی فقه شیعه قرار دارد، مورد ارزیابی قرار دهد.
سنت و تجدد
برخلاف آنچه میگویند، سنتها دست و پا گیر نیستند و در موارد متعددی میتوانند به «تجدد» کمک و یاری رسانند. از مصادیق بارز سنت و «حاملان سنت»، میتوان به روحانیون اشاره کرد. تاثیر و نفوذ کلام آنان در بین توده مردم و دولت، نشان دهنده «قدرت» اجتماعی و سیاسی آنان است. مذهب و سیاست و روحانیت و دولت، اگر چه حوزه هایی مستقل، چه از نظر مالی و سیاسیاند اما هدف مشترکی را دنبال می کنند و آن حفظ تمامیت ارضی تنها کشور شیعه در جهان است. حمایت روحانیون از سلطان وقت، «ابزاری» بود برای تداوم امت اسلامی شیعه و حفظ و اجرای شریعت الهی و دفاع از تهاجمات کافران و استعمارگران دول خارجی. در تاریخ و تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، رابطه دوجانبه ای مابین دولت و روحانیون در جهت مشروعیت یابی و مشروعیت سازی ملاحظه می کنیم.
سنت، و حاملان آن، این بار در مواجهه با مظاهر دنیای مدرن، که یکی از آنان، بانک میباشد خود را در مسائل و مشکلات تجار و بازرگانان ایرانی شریک دانستند و منتظر فرصتی بودند تا کشور و ملت را از یوغ استعمار و استکبار رهایی بخشند. داستان بانک نمود بارز این مثل است که: «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»! برپایی دو بانک «استقراضی» و «شاهی» سرانجام سببساز تکوین «بانک ملی» شد.
از بانک استقراضی و شاهی تا بانک ملی
ناصرالدین شاه، در سال 1268ش. در عوض لغو امتیاز «رویتر»، امتیاز تاسیس بانک شاهی را به رویتر داد و بانک جدید با سرمایه یک میلیون لیره استرلینک تشکیل شد و حق نشر اسکناس و تاسیس شعب را در شهرستانها بهدست آورد. 1 ناگفته پیداست که روسیه تزاری در واکنش به کسب امتیازات اقتصادی و سیاسی انگلستان، با کسب اجازه مخصوص از دولت ایران «بانک استقراضی» را در برابر بانک شاهنشاهی تاسیس نمود.
تا پیش از این بعضی از موسسات صرافی به وسیله اقلیتهای زرتشتی و یهودی در شهرها بهوجود آمده بود و کار این موسسات تبدیل برات و حواله های مدتدار به نقد بود. اما غالب بازرگانان مسلمان ایرانی از کار صرافی و نزول برات بدان علت که رباخواری در شرع اسلام حرام است احتراز می جستند 2 و بههمین علت، راه برای ورود و تاسیس چنین بانکهایی هموار شد.
ورود این موسسات مالی جدید، بهتدریج، به ابزاری برای مهار امور سیاسی و اقتصادی و به دور باطلی از امتیازات دیگر تبدیل گشت.، اما جرقه تکوین یک بانک «ایرانی» و «ملی»، بعد از فرمان مشروطه و قبل از امضای قانون اساسی توسط نمایندگان شجاع دارالشورا زده شد. زمانی که مخبرالسلطنه از طرف صدراعظم برای تایید گرفتن 20 کرور تومان به مجلس آمد، با مخالفت مجلس روبهرو شد. دولت و درباریان فکر میکردند که به مانند همیشه میتوان مبلغ مورد نظر را دریافت کرد و مجلس را ابزاری برای تایید منویات خلاف قانون خود درآورند،اما اینگونه نشد. «معین التجار» با همراهی بازرگانان و روحانیون تهران و تبریز، به تکوین و تاسیس نخستین بانک ملی ایران اقدام کردند و کاری کردند کارستان. این اقدام بدون حمایت و پشتیبانی روحانیون بیشک قابل اجرا نبود، از آن جمله کمک دویست تومانی شیخ فضلالله نوری 3 برای این امر مهم که خود مستظهر به دلایل فقهی و سیاسی و اقتصادی بود به سرانجام رسید. در ادامه به تبیین این دلایل خواهیم پرداخت.
1. دلایل فقهی
وجود لوایح و مکتوبات سیاسی متعددی که از سوی شیخ فضلالله نوری منتشر شده است به روشنی نشان میدهد که قطب اصلی منظومه فکری او حول اسلامی بودن قوانین و لوایح مجلس و کارکردهای برآمده از آن است. از محورهای اصلی فقه اسلامی نیز دو مقوله «دارالاسلام/ دارالکفر» و «نفی سبیل» است که این دو مقوله در تمامی ابعاد حقوقی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جاری و ساری می باشد. شیخ شهید نیز بر اساس آیه 141 سوره نساء (که به نفی سبیل معروف است و در آن هر رابطه ای را که سبب سلطهپذیری و سلطهگری کفار شود؛ ممنوع میدارد)، راهنمای خود قرار میدهد و به دفاع از تجار و بازرگانان ایرانی در برابر بانکهای دول خارجه میپردازد و این مهم در جهت تقویت و استحاکم دارالاسلام قلمداد می شود. این عقاید و اعمال، واکنش روس و انگلیس را برمیانگخیت تا آنجا که «بارکلی» سفیر وقت انگلستان در ایران به «گری»، وزیر امورخارجه تلگرام میکند که: «باید توصیه کنیم شیخ فضلالله را از تهران خارج نمایند، زیرا اگرچه او مقام رسمی ندارد ولی نفوذ بسیار زهرآگینی دارد» 4 بنابراین شیخ شهید وزنه و مانعی در برابر آنان بود.
2. دلیل سیاسی
جمله ای معروف از آیتالله نوری است که میگوید: «اسلام، زیر بیرق کفر نخواهد رفت» 5 که به بیان دیگر نشان دهنده حمایت تلویحی از نظام سیاسی ایران و پشتیبانی از دولت است. البته این حمایت مشروط به آن است که اطاعت از اوامر ملوکانه مخالف با مذهب نباشد. حمایت شیخ نیز از محمدعلیشاه، عمدتا جنبه مقابله با استراتژی استعمار بر سرنگونی محمدعلی و جایگزینی عمال بیگانه وی بود که خطر تجزیه تمامیت ارضی و نفوذ عمال دستنشانده را متبادر میساخت. 6 و بر همین سیاق، فرمانبرداری مسلمانان در تحت اقتدار سلطنت اسلامی، که حافظ و نگهبان احکام اسلامی است بر همه واجب و یکسان است. پیوند دیانت و سیاست، بر مبنای چنین مداری است که باید حمایت شیخ از شاه را بر اساس این مکتب فکری دریافت و تبیین کرد.
3. دلیل اقتصادی
رهایی از سلطه سیاسی و فرهنگ غرب، منوط به استقلال و رهایی از استعمار اقتصادی است. آیتالله نوری نیز همانطور که گفته شد از طرح تاسیس بانک ملی حمایت کرد و حمایت او را باید در چارچوب مبارزه با استعمار اقتصادی فهم و درک نمود. این مبارزه به سالهای قبل برمیگردد آنجا که در رسالهای حاوی 60 مورد سؤال و جواب در پاسخ به سؤال تشبه به غیر مذهب آیا درست است یا نه؟ هرگونه تقلید از غرب و وابستگی به آن را دشمنی با خدا تلقی میکند. 7 وی در جای دیگر در نامه به علامه محمد قزوینی مژده پیشرفت تشکیل بانک ملی را میدهد که موجب کمال امیدواری به بقاء استقلال وطن عزیز و مزید تقویت دین حنیف اسلام است. 8 بنابراین، حمایت از تاسیس بانک ملی؛ حرکتی در راستای قطع نفوذ اقتصادی روس و انگلیس و حمایت از تجار و بازرگانان داخل ایران بود که از آن به بعد میتوانستند به بانکی که متعلق به قاطبه ملت ایران است افتخار نمایند.
نتیجه گیری
روحانیون تهران و تبریز و از جمله آیتالله نوری به همراهی نمایندگان ملت و تجار و بازرگانان به تکوین و تاسیس بانکی پرداختند که «ملی» بود و هیچگونه وابستگی اقتصادی و سیاسی با دول استعماری نداشت. این مهم را باید در چارچوب فقهی شیعه در «نفی سبیل»، «دفاع از دولت شیعی»، «دفاع از بازرگانان داخلی» و «استقلال سیاسی» دانست. تنیدگی سه رکن دینی، سیاسی و اقتصادی؛ فرجامی جز استقلال و رهایی از استعمارگران روس و انگلیس نداشت. آیتالله نوری دیدهبانی بود که اندیشه سبز و زندگی سرخی را برای حفظ استقلال ایران رقم زد و پایداری خود را تا پای دار ادامه داد!
1.علی اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، چاپ دوازدهم، 1393، تهران، مدبر، ص 173-174.
2.همان، ص 276.
3.احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، جلد اول، چاپ شانزدهم، 1363، تهران، امیرکبیر، ص 182.
4.علی ابوالحسنی (منذر)، پایداری تا پای دار، 1368، تهران، انتشارات نور، ص71.
5.علی ابوالحسنی (منذر)، آخرین آواز قو، چاپ سوم، 1385، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ص 57.
6.علی ابوالحسنی (منذر)، تنهای شکیبا: احوال، افکار و آثار شیخ فضل الله نوری؛ 1394، قم، موسسه کتاب شناسی شیعه، ص282.
7.علی ابوالحسنی (منذر)، دیده بان، بیدار!: دیدگاهها و مواضع سیاسی و فرهنگی شیخ فضلالله نوری، 1380، تهران، عبرت، ص 47.
8.علی ابوالحسنی (منذر)، کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخ فضل الله نوری (فروش مدرسه چال به بانک استقراضی، رشوه گیری از شاه…)، 1385،تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ص78-79.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران