از ورِّه تاریخی تاآشتیان فعلی ، بر پایه وقفنامه ای از قرن دوازده هجری قمری

از ورِّه تاریخی تاآشتیان فعلی ، بر پایه وقفنامه ای از قرن دوازده هجری قمری

اسدالله عبدلی آشتیانی
(پژوهشگراسنادایرانی وخط سیاق ) 

 

مقدمه

«مساحت آشتیان 519 کیلو متر مربع،‌ دارای طول جغرافیایی 50 درجه و عرض 34 درجه و 33 دقیقه و ارتفاع آن از سطح دریای آزاد 2120 متر است. مرتفعترین قله شمالی کوه آهو معروف به «دو برادران» با ارتفاع 2754 متر و پست ‌ترین نقطه مزرعه مهربان در جنوب به ارتفاع 1954 متری می باشد»[1].  يكي از 8 شهر استان مرکزی بلندترين قلعه شهر در شرق قرار دارد. «كله پشته» يا «قليانه كوه» به ارتفاع تقريبي 2224 متر از سطح دريا فاصله دارد.

به علت ارتفاع نسبتاً زياد از سطح دريا داراي زمستانهاي سرد و تابستانهاي معتدل است. و طول سرما به بيش از 7 ماه در سال مي‌رسد. ميانگين دماي سالانه اين شهر 7/11 درجه و ميزان بارندگي كه از اواخر پائيز و زمستان شروع و تا پايان ارديبهشت طول مي‌كشد. بين 200 ميلي‌متر تا 250 ميلي ليتر است.

آشتيان داراي معادن زغال سنگ در شمال،‌ سنگ برنج و معدن سرب خاك نسوز در شرق و سنگ كبود تزئيني در غرب كه در ساختمان‌سازي،‌ ديوار‌كشي نماي شهري ، پارك و پل در استان و ساير نقاط ايران از آن استفاده مي‌كنند. اين سنگ را با برش چهارگوش كرده و به آن حالتهاي مربع و مستطيل داده سپس مورد استفاده قرار مي‌دهند. خاك رس در جنوب جهت كوزه و سفال سازي استفاده مي‌شد. كه كارگاه هاي كوزه‌گري در مجاورت معدن همين خاك‌ها قرار داشت. كه معروف به «گلينده كوزه‌گري» نامیده می شود.از معادن مهم که در شرق شهر قرار دارد معدن سنگ برنج است که سنگی بسیار زیبا به رنگ مسی تیره که در نزد اهالی مشهوربه( سنگبرنج )  است  . سال 1269 هجري قمری میرزا

یوسف خان مستوفی الممالک اشتیانی  حمام خصوصي خود معروف به «حمام آقا» ،واقع در جنب غربی قلعه خود در آشتيان از همين سنگ برنج ساخت. وي در تهران و چهارراه گلوبندك از سنگ‌ برنج آشتیان  حمامي ساخته بود كه بر اثر تعريض خيابان تخريب گرديده.

رودخانه آشتيان از شمال به جنوب امتداد دارد و شهر را به دو نيمه شرقي و غربي تقسيم كرده و برروي آن جهت عبور و تردد پل‌هاي متعددي زده شده است اين رودخانه از كوههاي آشتيان و ميراب سرچشمه مي‌گيرد و فصلي است. و در نزديك دشت لنجرود به هم پيوسته و در آخر به كوير ميقان اراك مي‌ريزد.

 

سابقه تاريخي

 

به گفته اكثر محققان و تاريخ نويسان ناحيه‌اي كه امروز شهرستان آشتيان به شمار مي‌آيد. تقریبا همان سرزمینی است که در متون کهن «ورّه یا وَرَه»[2] نامیده می شد.

«این ناحیه در گذشته دور جزو سرزمین کوهستانی پهناوری بوده است. که یونانیان آن را «مدیا» و جغرافی‌نویسان اسلامی آن را الجبال، قهستان عراق و ولایت عراق عجم نامیدند.»[3]

«آشتیان حدوداً همان رستاق [ناحیه] ورّه کهن و شهر آشتیان نیز همان «اشتجان یا اشتگان» یکی از دیه‌های کهن «وره» است که در زمان هخامنشیان آتشکده‌ای به همین نام داشته است.»[4]

در تاریخ قم رستاق [منطقه‌ – نواحی] «ورّه» شامل 35 دیه و مزارع می‌باشد در کنار اشتجان 34 روستا و مزارع را می‌آورد که از میان آنها می‌توان هنوز ((مهروان [مهربان]، آذینه [آدینه]، جرکان [گرکان]، اشتجان [آشتیان] و لنجرود، موسی آباد، عبدالله آباد، آهویه [آهو] سهر و تخت عبدالله، شهراب، راجان سیاوشان، همروده [امروده]، صفرآباد، خورچه، دستجرده و …))

 

اكثر اين اسامي كه نام مزارع و روستاها جغرافياي فعلي آشتيان مي‌باشد در طول زمان با اندك تغييري تا اكنون به همين نام خوانده مي‌شوند. و اين منطبق با جغرافياي كنوني اين منطقه پس از گذشت بيش از 900 سال است.

در همين كتاب [تاريخ قم]: اشتجان [آشتيان] را جزو طسوج [بازار] جوزه و جركان [گرکان] آورده كه شامل: «آهويه [آهو]،‌ لنجرود،‌ اشتجان، كردخان، [كارديجان]، جوزه،‌ اسكند [يكي از مزارع سياوشان]، آذينه [آدينه]، سياووشان، همروده [اَمروده]، شهراب و… من نسخه عتيقه»[5] كه در نقشه جغرافيايي و طبيعي شهرستان آشتيان با اندك تغييري در برخي اسامي جاها به تحقيق و يقين اشتجان همان آشتيان مي‌باشد. يعقوبي در «البلدان»[6] نام فراهان،‌تفرش و ورّه را در كنار هم ذكر كرده است و اين تأئيداي است بر درستي آن ثانياً ورّه و رستاق آن هميشه از مضافات قم به حساب مي‌آمده است .

خراج منطقه ورّه متعلق به دارالايمان قم بوده و با اختلاف هرساله چنين بوده است: «ورّه هفتاد و سه هزار و پانصد و هفده درهم يا هفتاد و چهار هزار و چهارصد و بيست درهم و ربع سُدس»[7] كه مبلغي است قابل توجه و نشان از كشاورزي خوب منطقه در نيمه‌ دوم سده سوم هجري است. و درپایان حمزه اصفهاني در كتاب «اصفهان» رستاق [منطقه] ورّه را يكي از چهار رستاق قم دانسته است. شايد بتوان گفت از نظر تاريخي اين سابقه به 30 قرن مي‌رسد. زيرا شواهد نشان مي‌دهد كه مردمان اين ديار مدت زماني طولاني آئين زرتشت را پيروي مي‌كردند و ظهور زرتشت هم طبق اعتقاد برخي از تاريخ‌نويسان و اوستا شناسان به هشتصد تا هزار و صد سال پيش از ميلاد مسيح مي‌رسد.

 

آئين مردم قبل از ظهور اسلام

 

«مردمان اين سامان همانند ديگر شهرهاي ايران پيرو آئين زرتشت بودند. وجود آتشكده‌هاي شانزده‌گانه‌اي كه در بعضی كتب تاريخي به آن اشاره شده گواه آن است  كه اين خطه به طور عموم مذهب زرتشت را داشته‌اند.»[8].از مهمترین آتشکدهای این منطقه:آتشکده(( وره)) تاریخی است.

 

فتح قم و ورّه توسط قواي اسلام

 

«فتح منطقه ورّه [آشتيان] به سال 23 هجري و به دستور خليفه سوم، عامر اشعري پسر عموي ابوموسي اشعري براي گشودن فراهان، تفرش و آشتيان گسيل كرد.»[9]

بدرستی مشخص نیست که اشتجان از چه تاریخی به آشتیان تبدیل گردیده. به نظری می‌رسد بر اثر مرور زمان و تحول «ج» به «ی» تبدیل گردیده است.

اما هیچ مدرک مستدلی که این گفته را ثابت کندکه درچه تاریخی این تغییرانجام گرفته است در دست نیست. در سال 952 هجري به نام آشتيان برخورد مي‌كنيم. با مطالعه اين سند به نظر مي‌رسد از زمانهاي جلوتر اين منطقه، بنام آشتيان خوانده مي‌شده. بر مبناي وقف‌نامه‌اي به سال 1142 هجري قمری تا اواخرصفویه منطقه آشتيان را بنام ورّه از مضافات دارالايمان قم مي‌شناختند.

بر مبناي كتيبه سنگي و صندوق چوبي كنده‌كاري شده امامزاده فاطمه صغري ابن امام موسي كاظم (ع) سياوشان:[ دهستانی در 10 كيلومتري جنوب آشتيان] كه تاريخ 950 و 952 هجري را دارد. براساس کتیبه: این بنابه فرمان شاه طهماسب صفوي (930 – 984) ساخته و به مدت دو سال بازسازي كلي شده كه شروع 950 هجري است و اتمام بنا به سال 952 تكميل گرديده است. بر روي قسمتي از صندوق اين عبارت به چشم مي‌خورد:

«بناي اين عمارت آستانه معصومه متبركه منوره مطهره به سعي دولت مآب سعادت نصاب زبدۃ  الاهالي ملك كمال الدين شاه سوار آشتياني به تاريخ يوم الخميس دوم ربيع الاول سنه اثنتين و خمسين و تسع مائه [952] عمل افتخار الحاج و المهندسين استاد حيدر و استاد غيبي كاسواني»

و در حاشيه طرف ديگر صندوق اين جملات كنده كاري شده است:

«آمرزيده باد هر كه در اين مزار جهت دوام دولت شاه عالم [شاه طهماسب صفوی] فاتحه بخواند. زجان باشد غلام شاه مردان، به خط العبد داعي سلمان آشتياني،‌عمل استاد حسن نجار،‌ مسكن درگاه شاه داد حداد»

اين صندوق علاوه بر اينكه شناسنامه امامزاده مزبور و شايد بتوان گفت قديمي‌ترين سند درباره آشتيان و پسوند آشتياني بودن صاحب عنوان كمال الدين شاه سوار كه نوعي حكومت محلي داشته و سمت نظارت بر حُسن انجام كار و اتمام ساختمان بنا را داشته واز قدرت منطقه اي برخوردار بوده. مضاف بر اين خطاط كتيبه سنگي و صندوق كنده‌كاري شده به خط سلمان آشتياني است.[10]

همانطور که در بالا ذکر گردیده وقف ‌نامه ای در دست است مربوط به گرکان [دهستان گرکان: در 6 کیلومتری شرق آشتیان] که شاید بتوان گفت بعد از تاریخ قم، البلدان، حدود العالم و حمزه اصفهانی (تاریخ اصفهان)است. محکمترین سند درباره منطقه ورّه تاریخی است درپایان دوره صفویه ودرست شش سال قبل از به سلطنت نشستن نادر شاه افشار وانقراض سلسله صفوی . در قسمتی از این وقفنامه آمده:

«حاجی علی میرزا ابن مرحوم حاجی عبدالقریب کرکانی[11] [گرکانی] من بلوک <<ورّه>> توابع دارالمؤمنین قم گردیده از رضای آمال خود طوعاًو رغبتاًموازی یکزیوار،[هرزیوار هشت حبه دراشتیان و گرکان-ودر سیاوشان چهار جو است ] که عبارت از ربع یکدانگ بوده باشد آب قریه کرکان [ گرکان] راکه ملک طلق او ودیگری در آن است به شراکت ندارخالصاً ومخلصاً وقف‌ مخلد شرعی وحبس موِّبد ملی نمودبر جناب رفعت مآب حضرت خاتم ائمه اثنی عشر[…] مشروطه بر آنکه حاصل و منافع آن در ایام غیبت هر ساله بُصلحا سادات عالیدرجات که صرف معیشت خود نمایند[…] شهر ذی‌قعده ا لحرام سنه1142

این وقف توسط نیای اعلی خاندان دانشور و ادیب پرور قریب گرکانی (استاد عبدالعظیم خان قریب گرکانی) صورت گرفته و از متن سند بر می‌آید که «ورّه» همیشه جزو مضافات قم بوده است.و تا اواسط قرن یازدهم هجری حتی در اسناد محلی بلوک ورّه را ثبت و تحریر می‌کردند. این سند مهم و ارزشمند بعلت فقر منابع شاید یکی از مهمترین اسنادی باشد که از قرون گذشته به یادگار مانده است .

 

 

 

 

ار قرن دهم هجري اكثر كاتبان و خطاطان زبردست و خوش خط اين ديار كه از آنان كتب خطي فراواني به يادگار مانده است پسوند آشتياني القمي را داشته و تا سال 1304 شمسي به اين نام خوانده مي‌شدند. اما بعد از اين سال آشتياني عراقي جايگزين آن شد.اماپسوندآشتیانی دنبال اکثرنام خانوادگی اهالی پابرجاست.

در طول سلسله قاجار. آشتیان نوعي حكومت محلي داشته و عملاً به دارالخلافه تهران پاسخگو بوده است اسناد[12] زيادي اين گفته را به اثبات مي‌رساند. علت آن هم وجود مستوفيان متعدد و در عصر قاجار عنوان مستوفي الممالكی [وزیر دارایی ]  ايران در دست خاندان مستوفيان آشتياني بوده وهمچنين املاك و رقبات بسيار زياد اين خاندان در منطقه عراق عجم، [اراك]، فراهان – خلجستان قم،اشتیان ،گرکان ،آهو و…همچنین انبارغله وی در آشتیان وحاکم منسوب او[محمدرفیع خان معتمدالایاله،حاکم آشتیان،گرکان،فراهان وخلجستان]که بر پایه اسناد تنهابه شخص مستوفی الممالک پاسخگوبود.محصول این املاک فراوان  توسط  نایب الحکومه آشتیان ومضافات وصول سپس به تهران فرستاده مي‌شد. اين تيولات و ماليات نقدي و جنسي كه از املاك (جناب آقا ) بدست مي آمد. خود دفتري مستقل و حكومتي خود مختار را در كار ديواني و استيفا مي‌طلبيد . كه در آشتيان مستقر بوده. در اكثر نامه‌ها اين عبارت بچشم مي‌خورد:

«نايب الحكومه آشتيان و مضافات» كه در آن روزگار [اواسط سلطنت ناصرالدين شاه قاجار ومظفرالدین شاه] بخش بزرگی از منطقه[استان مرکزی فعلی ]، اراک وقم را شامل مي‌شد.

حاكمان محلي [ نایب الحکومه] كه از جانب مستوفيان آشتیانی جهت حفظ و نگهداري املاک ومستغلات گمارده مي‌شدند. طبق اسناد عبارتنند از ميرزا باقر مستوفي آشتياني درعهد فتحعليشاه قاجار،‌صادق بيك در عصر محمدشاه  قاجار، ميرزا رضا مستوفي آشتياني ، فرزند ميرزا طاهر در عصر ناصرالدين شاه و قاطع‌ترین و مورد تشويق قرار گرفته شده، در چندين فرمان و حكم، نايب الحكومه ميرزا محمدرفيع‌خان  معتمدالاياله (معتمد بزرگ )    حاکم آشتیان ومضافات كه از منصوبان ميرزا يوسف مستوفي الممالك آشتياني [جناب آقا] و فرزندش ميرزا حسن خان مستوفي الممالك بود. فرزند معتمدالا یاله، ميرزا زين العابدين خان معتمدالایاله(معتمد كوچك) هم بعد از فوت پدرش  مدتی نایب الحکومه آشتیان ومضافات بود.

اين شيوه كار اداره حكومت تا سقوط قاجاريه ادامه يافت سپس كم كم با تشكيل حكومت قانون و مشروطه رنگ باخت.

«در سال 1316 [خورشيدي] ايران به ده استان تقسيم گرديد و سلطان آباد عراق [اراك] با شمول قصبه‌هاي تفرش، آشتيان و فراهان و عده‌اي بخشهايي ديگر به شهرستان اراك تبديل گرديد. و در سال 1342 تفرش با شمول بخشهاي فراهان، آشتيان و خلجستان، و دهستان رودبار شهرستان تفرش را تشكيل داد. كه خود يكي از شهرستانهاي استان مركزي با مركزيت تهران بود. سپس در اسفند 1356 مقرر شد استان مركز اراك باشد كه آشتيان يكي از شهرهاي آن شد >>[13]، شهرستان آشتيان شامل سه دهستان است كه عبارتنند از :« مزرعه‌نو- سياوشان- گرکان>>

 

آشتيان از زبان ديگران

 

ناصرالدين شاه قاجار قصبه آشتيان را چنين توصيف مي‌كند:

«قصبه آشتيان كه د رحقيقت شهري معمور و آباد است. و خانه‌هاي عالي دارد كه مرتبه به مرتبه مشرف به يكديگر ساخته‌اند»[14]

در بستان السياحه – حاج زين العابدين شيرواني صفحه 41 و 42 آمده:

«آشتيان قريه اي خاطر پسند محتوي به قرب هزاران خانه دلگشا و باغات فرح زا و آب جاري در اكثر عماراتش روان و ساري است»

جلال آل احمد در كتاب «ارزيابي شتابزده» صفحه 240 و 241 آمده:

«در تابستان همين سال امسال سري به آشتيان زدم كه هنوز صابونهاي عطري و پودري زخت شويي فرنگي بازار صابونهاي متبوعش را كساد نكرده است. قصبه اي بر سينه تپه‌اي رو به آقتاب نيمه‌دهي و نيمه‌ شهري از دور به كندوي گِلي بزرگي مي‌ماند كه در آن به جاي زنبور آدميزاد مي‌زيست. زردي كاه كوفته خرمنها از دم باد به اطراف نشسته و سبزي براق تبريزي‌ها به جاي كاشي منارها در برابر آفتاب درخشان …..»

عليرضا ريحان الله يزدي در «آينه دانشوران» صفحه 34 آمده:

«من خوردم شخصاً به آنجا رفتم خانه هاي آن جا در دامان كوه طوري ساخته شده كه از دور يك منظره بس زيبايي را نشان مي‌دهد. بويژه اگر به رسم زرتشتيان در شب بالاي بامها آتش فروزند. چنانچه شنيدم وقتي به دستور يكي از پادشاهان قاجار [ناصرالدين شاه سفر اول 1287 هجري]

براي تفريح و تماشاي او اين منظور را عملي مي‌كردند»

مؤلف كتاب: «سخنوران نامي ايران در تاریخ معاصر»- محمد اسماعيل رضوان جلد 2 صفحه 104 مي‌نويسد:

«آشتيان يكي از شهرهاي كوچك ايالت اراك است. مردم اين شهر به حسن ذوق و ادب و خط معروف هستند»

[در پایان یاد آور می شود. این وقف نامها مربوط به جد اعلی استاد بزرگ ادبیات فارسی : مرحوم عبد العظیم خان قریب گرکانی است .در وقف نامه دوم آمده که اصل آن نزد استاد بوده]

 

[ سند شماره 1 ]

[ وقف نامه حاجی علی میرزا ابن عبدالقریب گرکانی من بلوک ورِّه ]

 الحمدلله الواقف علی الضمایر المطلِّع علی السِّرایر و صلی الله علی خیر خلقه

/و مظهر لطفه محمِّدالنبی البشیر النذیر الناهی عن الکبِّائر و الصِّغائر

/و علی آله و اولاده خزِّان علوم الذِّخایر و امِّا بعد باعث بر ترقیم این صحیفه

/صدق ودیعه آنست که توفیق ربِّانی و تائید یزدانی کافل حال و شامل احوال سعادت و محمدت و مکرمت انتباه کهف الحاج و المعتمر ین

/زیناً للعباده حاجی علی میرزا ابن مرحوم حاجی عبدالقریب کرکانی من بلوک (( ورِّه )) توابع دارالمومنین قم گردیده     از رضای آمال خود/

طوعاً و رغبتاً موازی یک زیوار که عبارت از ربع یکدانگ بوده باشد . آب قریه کرکان را که ملک طلق او و دیگری در آنست به شراکت .

/ندارد خالصاً و مخلصاً وقف مخلِّد شرعی و حبس ﻣﺅبِّد ملی نمود بر جناب رفعت مآب حضرت خاتم ائمه اثنی عشر خلف الصِّدق

حضرت خیرالبشر ، فرمان فرمای قضا و قدر ، شافع یوم الحشر ﻣﺅمنان را تاج سر ، نایب ساقی کوثر ، ﺑﻘﻴﺔ الله فی الارضین اعنی

/مشروط بآنکه حاصل و منافع یک زیوار آب مزبور رادر ایِّام غیبت آنجناب هر ساله بصلحاء سادات عالیدرجات که صرف معیشت خود

نمایند و بعد از ظهور آنمولای دنیا و دین بهر مصرفی که امر و مقرر فرمایند مصروف گردد و تولیت در ایِّام آن حیو

/با واقف مشارالیه و بعد از وفات با ارشد و اصلح وراِّث شرعیه او خواهد بود و با انقطاع ایشان العیاذ با لله

/با علماء دینی و شیعیان اثنی عشری ادام الله بقائم الی ظهور مولانا و مقتدانا که تولیت مزبوره قطع و اختیار با جناب صاحب دنیا و دین علیه السلام است .

/و واقف مذکور شرط و عهد شرعی نمود که من بعد تعلل در وقف مزبوره ننموده ، نفروشد و رهن ننماید و هبه نکند و حاصل آنرا بغیر صروف مزبور صرف ننماید .

و همچنین بعد از وفات او بهر کس که تولیت بعده گیرد از اینقرار معمول دارد و از مخالفت شرع مبین احتراز نماید و فمن بدِّله

/بعد ماﺳﻣﻌﻪ فانِّما اثمه علی الذین یبدِّلونه انِّ الله سمیع علیم و کان ذالک فی شهر ذی قعده الحرام سنه 1142 

 

[ حواشی  / سجلات ] ، از پایین به بالا :”

  • انا من الشاهدین علی ذالک حررِّه العبد الاقل ابن اسمعیل [ ابن ] محمد محسن
  • الشاهد بما فیه لدی حررِّه العبد الفقیر ابن سید هادی
  • انا من الشاهد بما علی ذالک حررِّه […] ابن محمد کبیر
  • هو الشاهد بما فیه حررِّه الاقل ابن حاجی محمد محسن
  • وقف مشارالیه اقرار بر [] قبول شهود حررِّه العبد الاقل محمد شریف ابن عبد []
  • الشاهد العبد الاقل محمد طاهر ابن غلامحسین تبریزی
  • امام همام محمد ابن الحسن المهدی المنتظر صاحب الامر عجل الله
  • قد شهدت الجماﻋﺔ باقراره حکماً

[ سند شماره 2 ]

 [ سواد وقفنامه حاج علیرضا گرکانی ]

بسم الله الرحمن الرحیم / الحمدلله الواقف علی ضمایر الخلایق و اسرار العباد . الموفق للخیرات و مفیض البرکت التامات الی یوم المیعاد . والصلو والسلام علی خاتم الانبیاء و قدوة / الاصفیاء النبی المکرم و الرسول المعظم سیدالعرب و العجم الذی استعبد کسری و حاتم بالعدل والکرم و آله المعصومین و عترته الطاهرین الذین باحکامهم حصل نظام الملک / و بولایتهم ثبت قوائم الدین و بعد غرض از مضمون این سطور حقیقت مسطور ومیمون این زبور شریعت مزبور انستکه  به عنایت هدایت های توفیق یزدانی و سعادت / قیادت قائد تایید ربانی اضعف عبادالله الغنی حاجی عبدالقریب گرکانی والد این حقیر(مهر:علیرضا) موافق آیه وافی هدایه .

<<یا ایهاالذین آمنو شهادة بینکم اذا حضراحدکم الموت حین الوصیته اثنان ذو اعدل منکم>> و حدیث مرغوب بلاغت اسلوب حضرت رسالت پناه مصطفوی / که<< لاینبغی ان یبیت الانسان الا و وصیته تحت رأسه>> وصیت نمود که مبلغی از خمس که متعلق به حضرت امام ثانی عشر و خلیفه منتظر / صلوات الله علیه است به مصارف مشروعه رساند.

و قدری نیز در ذمِّه این حقیر بود و از دانستن این مسئله عاجز و بعضی از علماء چنین تجویز فرموده که / حق امام (( ع ) را به ملکی می توان داد که حاصل آن را سال به سال به مستحقین سادات داده شود .

بناءٌ علیه آن مبلغی که حق امام علیه السلام است برای چهار دانگ و نیم / آب قریه مزبوره ابتیاع شد که آنچه حاصل آن باشد بعد از وضع مال دیوان متولی آن به مستحقین سادات رساند . و وقف صحیح شرعی و حبس ؤبد ملی / نمودم یک دانگ طاحونه مشهور به (( گونه سر )) که بر مجرای آب قریه مذکور واقع است به جهت مسجدی که در جنب عمارت فقیر است که محدود است به استخر / و باغچه ورثه میر محمد سراج و شارعی که مشهور به کوچه آشتیان است و به مسجد مذکور که انتفاع آن را پس از وضع اخراجات صرف روغن چراغ و اخراجات مسجد / و مرمت او نماید .

و یک دانگ دیگر از طاحونه مذکور را به جهت متولی امرین مذکورین وقف نمودم که او تصِّرف نماید ، و تولیت آن را به نفس خودم مادام الحیات / تفویض و بعد از آن که به مقتضای آیه کریمه کل من علیها فان هر گاه داعی حق را لبیک اجابت کردم تولیت بااصلح و اعلم و اتقی از اولادخود نسلاً بعد نسل / و بطناً بعد بطن مفوض است .

که به مصارف معینه رسانند ، و اگر العیاد بالله در اولاد کمترین شخصی به صفات مذکوره موصوف نباشد ، تولیت مذکور تعلق با علم / و اصلح واتقی اورع علمای دارالمومنین قم دارد به هر مصرفی که دانند برسانند . و به هیچ وجه من الوجوه حکام و عمال شرع و عرف را در آن دخلی نیست و تصرف در امر مزبور مخالف قول واقف و خلاف کننده شروط مزبوره به لعنت خدا و نفرین رسول الله (( ص )) گرفتار شود .

وقفاً صحیحاً شرعیاًتقبل الله منه  ونفعه یوم لاینفع مال و لا بنون الی الله بقلب سلیم تحریراً غره شهر ربیع الاول سنه 1127 ( مهر : یا علی بن موسی الرضا )

[ سجلات وقف نامه : ]

  • الشاهد فیه لدی حررِّه الاقل ابن حاجی محمد محسن ، ابوالحسن خادم ، ( مهر : یا ابوالحسن ادرکنی )
  • هو من الشاهدین علی ذالک ابن عباد محمد ابراهیم ( مهر: اتخذ ابراهیم خلیلاً)
  • من الشاهدین علی ذالک حرره العبد ابن محمد حسین موسوی (مهر:یا امام موسی)
  • هو من الشاهدین علی ذالک حررِّه العبد الاقل ابن عطاء الله کلب علی آشتیانی عفی عنهما ( مهر : کلب علی )
  • قد اعترف الواقف بما فیهاا لدی حررِّه ( مهر : محمد طاهر )
  • قد اعترف الواقف کما زبر فی المتن حررِّه العبد ابن محمد رجب محمد تقی ( مهر : یا امام محمد تقی )
  • قد اعترف الواقف کما زبر فی المتن حررِّه العبد الاقل ( مهر : حسینقلی )
  • قد اعترف الواقف المسطور متن ابن حاجی عبدالقریب علیمیرزا ( مهر : علی ولی الله )
  • شهد بما فیه حررِّه العبد الاقل ابن علی اکبر آشتیانی (مهر: محمد رفیع قورچی اینانلو)
  • هو العبد الاقل ابن ابوالقاسم (مهر:لا یقره)
  • قد اعترف الواقف کما زبر فی المتن حررِّه العبد الاقل محمد حسن بیک
  • الشاهد بما فیه حررِّه الاقل ابن حاجی محمد آشتیانی / عطاءالله

-سواد مطابق اصل است واصل آن نزد آقای عبدالعظیمخان قریب گرکانی می باشد/نماینده اوقاف گرکان (امضا :ناخوانا)

[حواشی/سجلات/بالای سند]

  • قد اقر الواقف اعانه الله یوم استناد بما نمق حررِّه ( مهر : محمد حسین )
  • قد اقر الواقف کما نمق و شاهد علیه (مهر: اقل هدایت آشتیانی )
  • بسمه تعالی این وقف نامه در نهایت صحت و اعتبار است حررِّه محمد تقی الکرکانی عفی عنه ( مهر : محمد تقی )
  • بسم الله قد اقر الواقف سهل الله علیه هول المواقف بما فیه و اسند الیه کما زبر و نمق به محضری و کتبت به عنایه ( مهر : محمد صادق الحسینی )
  • قد وقف الواقف کما نمقه و انا شاهد علیه حررِّه ابن حبیب الله ( مهر : قل هوالله )
  • قد اقر الواقف اعانه الله یوم استناد حسبما سطر لدی حررِّه ( مهر : الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس والله یحب المحسنین )
  • در بالای رونوش نوشده شده : الکتاب علی ثلاث نسخ ))
  • ورود به دفتر کل 31 شهرثور 1334-3689
  • محل الصاق تمبر وزارت معارف (نمره: 342)
  • به تاریخ بیست و هفتم برج قوس لوی ئیل 1335 تحت (نمره: 350) دفتر نماینده وقف نامجات ثبت شده ( امضاء:لا یقره ) 38-4/10

 

از ورِّه تاریخی تاآشتیان فعلی ، بر پایه وقفنامه ای از قرن دوازده هجری قمری

سند شماره 1 وقف نامه حاجی علی میرزا گرکانی

 

[1].  دائرۃ المعارف بزرگ اسلامي ج 1 ص 400 ذيل آشتيان

[2]. البلدان – احمد بن ابي يعقوب – كهن‌ترين مآخذ – تأليف 280 هجري ضميمه 49

.[3] حدود العالم فی المغرب و المشرق – ترجمه دکتر منوچهر ستوده صفحه 139

[4]. تاريخ اراك – جلد 1 – ابراهيم دهگان صفحه 142

[5].حسن قمی،حسن بن محمد بن محمد ،1361 ، تاريخ قم، تصحیح و توضیح، سید جلال الدین طهرانی ،انتشارات توس، ص119

[6]. البلدان يعقوبي صفحه 49

[7]. تاريخ قم – صفحه 134

[8]. سيماي آشتيان شهر فرزانگان –محسن آشتياني، سال 1375، صفحه 24 و 25

[9]. سیری کوتاه در جغرافیای تاریخی تفرش و آشتیان – مرتضی سیفی قمی تفرشی، صفحه 116

[10].  مقاله: تاریخچه امامزاده فاطمه صغری(س) سیاوشان، فصلنامه: وقف میراث جاودان، سال هجدهم، تابستان 1389، شماره 70، به قلم:
اسدالله عبدلی آشتیانی

[11]. در قديم «گ» را «ك» و «پ» را «ب»  و «چ» را «ج» و «ژ» را «ز» در تحرير مي‌نوشتند مخصوصاً در عهد صفويه

[12]. اسناد آشتيان – صادق حضرتي ، ناشر: مجمع ذخائر اسلامي ، قم

[13]. سيري كوتاه در جغرافياي تاريخي تفرش و آشتيان – مرتضي سيفي قمي تفرشي صفحه 43 و 44

[14]. سيماي آشتيان شهر فرزانگان – محسن آشتياني سال 1375 صفحه 24 و 25

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.