روضه الشهداء

روضه الشهداء

نویسندۀ مقاله: یوسف بیگ باباپور

***********************************************************

 

کتابی است از ملّا کمال الدین (معین الدین) حسین بن علی واعظ کاشفی سبزواری(د. 910ق./ 1504م.)، معروف به «ولی حسین کاشفی بیهقی» یا «واعظ هروی/سبزواری»،(بغدادی، هدیه، 1/316؛ حسین صبا، 669؛ راقم، 86؛ حاجی خلیفه، تقویم، 161) صوفی، ادیب، شاعر، فقیه، محدّث، مفسّر، منجّم (نک: هدایت، ریاض، 480؛ روملو، 117؛ نظامی باخرزی، 111؛ معصومعلیشاه، 3/114؛ ریپکا، 2/809) و از دانشمندان پرکار در پایان سدۀ نهم و آغاز سدۀ دهم هجری است.(نک: زنوزی، 2/481) وی داماد ملّا عبدالرحمن جامی و اصلاً از مردم سبزوار است. بیشتر عمر خود را «همواره به صوت خوش و لحن دلکش» (علیشیر نوایی، 268) به وعظ و خطابه در شهرهای سبزوار، نیشابور و بیست سال (خلیلی، 260) در هرات گذرانده (استوری، 1/144؛ بهار، 3/193؛ شیروانی، 248؛ واصفی، 1/120؛ میرخواند، 7/377؛ نوایی، 190-191) و همۀ آثارش را به زبان فارسی نگاشته(نک: زنوزی، 2/483؛ صفا، گنجینه، 4/143؛ همو، تاریخ، 4/524-525؛ علیشیر نوایی، 93؛ حقیقت، 269) و در شهر هرات از دنیا رفته (نخجوانی، 202) و در سبزوار (بخشایشی، 2/357) مدفون است. (ونیز، نک: آقابزرگ، 2/381؛ همو، طبقات، ق10، 69-70؛ سامی، 3/1960؛ کحاله، 34؛ خواندمیر، 1/432و436؛ همو، 2/12و16؛ همو، 4/345)

بنا به گفتۀ صاحب روضات الجنات (خوانساری، 3/636)، روضه الشهداء نخستین کتابی است که در مقاتل به فارسی تصنیف شده، و «ذکر مصایب اهل بیت آن کتاب را تلقی به قبول نموده، در رؤس منابر آن را قرائت می کردند؛ بدین سبب گروه ذاکرین، به روضه خوان موسوم شدند، … خواه از آن کتاب قرائت کند، خواه از دیگر مقاتل».

در مورد کتاب روضه الشهداء و مؤلّف آن سخنان فراوانی گفته شده است؛ زیرا با نگارش این کتاب، مقتل نویسی دگرگونی فراوانی یافت و نسل سوم مقاتل پا به عرصۀ حیات گذاشت. این نسل از مقاتل در دوران صفویّه و قاجاریّه از لحاظ کمّی و کیفی رشد فراوانی کردند.(جودکی، تشیع، 8/378) این کتاب در جامعۀ ایران بازتاب پردامنه ای یافت، به طوری که خواندن آن در مجالس، نوعی شغل موسوم به «روضه خوانی» گردید و تاکنون در عراق نیز منبری را «قاری» می نامند که صورت اختصاری ترجمۀ عربی روضه خوان است [قاری الروضه]. خواندن کتاب روضه الشهداء در همۀ نقاط شیعه نشین ممالک اسلامی، جانشین داستانهای قهرمانی و هزارویکشب گردید. این کتاب میان شیعیان ایران دست به دست می گردید و حتی پیش از صفویان در ماههای محرم و صفر روی منبرها خوانده می شد. خود کاشفی به واقعیت غریبی اشاره کرده که مربوط می شود به نفوذ تشیع، به معنی شامی آن (یعنی دوستداری اهل بیت بدون مخالفت با سه خلیفۀ اوّل)، در بخشهای سنّی نشین ایران؛ وی در مقدّمۀ روضه الشهداء گفته: «عده ای از دوستداران اهل بیت، با فرارسیدن محرم همه ساله، یادبود مصیبت شهدا را تجدید می کنند و به عزاداری فرزندان پیغمبر برمی خیزند».(کاشفی، 6) و نیز با اشاره به پراکنده بودن اخبار کتابهای مقتل، گفته است که شوقی به جمع آوری و تنظیم آنها در یک کتاب داشته و با تألیف این کتاب، بدین مهم برخاسته. از اینجا روشن می شود که چه بسا گریه بر امام حسین (ع)، در هرات جانشین ذکر صوفیان، که نقشبندیان آن را ملغی کرده بودند، شده است.(الشیبی،327)

کاشفی کتاب خود را با حکمت مصیبت و مشقّت آغاز کرده و آن را به دلالت آیۀ «ولنبلونّکم…» (بقره،2/155) نوعی ابتلا و امتحان از جانب خداوند و لازمۀ طریق محبّت و آگاهی بر اسرار معرفت دانسته است.(کاشفی، 2) وی پس از ذکر مصیبتهای پیغمبران از آدم تا خاتم، اندیشۀ خود را چنین تأیید کرده که پیغمبر اسلام به محنت و آزمایش کشته شدن پسرش دچار شد و حدیثی بدین مضمون آورده: «هرکس بر حسین (ع) بگرید، یا حالت گریه به خود بگیرد، بهشت بر او واجب شود»(همان، 6) و نخستین شاهدی که برای اثبات نظریۀ خود می آورد، گفتۀ حلاج است که از خدا به دعا می خواست درد و شکنجه اش را بیفزاید تا عشقش فزونتر گردد. همین نشان می دهد که کاشفی فلسفۀ خود را از یک سرچشمۀ صوفیانه برداشته، و این اندیشه نقطۀ مشترکی است که تصوّف و تشیّع در آن به هم می رسند. علاوه بر این در جای جای کتاب از ملاقات زاهدان با ائمه داستانهایی ذکر می کند و اقوال برخی صوفیان، از جمله عبدالله بن مبارک را در کتاب خود داخل کرده است. کاشفی این را نیز فراموش نکرده که از امام حسین (ع) یک شخصیت صوفیانه بسازد که به رضا و توکّل گردن نهاده است؛ چنان که در ماجرای پادشاه جنّیان مسلمان، حضرت از دخالت آنها در امور جنگ ممانعت می کند و می فرماید که به قضای خدا رضا دارم.(همان، 328و338) و در پایان، روایتی نقل کرده که مشتاقان اهل بیت، باید بر مصیبتهای ایشان گریه کنند تا مشمول شفاعت آن حضرت شوند.(الشیبی، 328)

این کتاب در ده باب و یک خاتمه نگارش یافته و از بلایا و مصایب انبیا آغاز کرده، تا به پیامبر اکرم (ص)، و پس از آن از مصایب اهل بیت و تاریخ وفات آنان مطالبی آورده است. ابواب کتاب چنین است:

باب اوّل، در ابتلای بعضی انبیاء: شامل مباحثی است دربارۀ خلقت آدم و هبوط وی از بهشت برین و گرفتاری ها و بلاهایی که حضرت آدم، نوح، ابراهیم، یعقوب و یوسف، ایوب، زکریا و یحیی  (ع) به آن دچار شده اند. در پایان این باب، کاشفی به کربلا گریزی می زند و به ذکر مصایب سیّدالشهداء و تمجید از مختار بن ابی عبیدۀ ثقفی و ابومسلم خراسانی و امیرتیمور گورکان می پردازد. این رسم گریز زدن که میان اهل منبر در زمان ما رایج است، از اختراعات و اجتهادات کاشفی است و پس از وی تا کنون این رسم پایدار مانده است.

باب دوم، در جفای قریش با حضرت رسالت (ص): همچنین در بارۀ شهادت حمزه و جعفر طیّار نیز سخن گفته است.

باب سوم، در وفات حضرت سید المرسلین (ص): که با تبحّری خاصّ، به داستان غم انگیز رحلت حضرت رسول (ص) پرداخته است.

باب چهارم، در حالات حضرت زهرا (س): در این باب، به احوال آن حضرت از ولادت تا وفات پرداخته شده است.

باب پنجم، در حالات امیرالمؤمنین علی (ع): به اخبار و حالات آن حضرت از ولادت تا شهادت پرداخته شده است.

باب ششم، در فضایل امام حسن (ع): شامل فضایل و احوال آن حضرت از ولادت تا شهادت است.

باب هفتم، در مناقب امام حسین (ع): شامل مناقب آن حضرت از زمان ولادت، و بیان برخی احوال در کربلا و شهادت برادر آن حضرت می باشد.

باب هشتم، در شهادت مسلم بن عقیل: بیان کیفیّت شهادت مسلم و فرزندانش می باشد.

باب نهم، در رسیدن امام حسین (ع) به کربلا: همچنین توصیف محاربۀ آن حضرت با دشمنان و شهادت یارانش به تفصیل بیان شده است.

باب دهم، در وقایع بعد از حرب کربلا: شامل دو فصل است: در فصل اوّل از وقایعی که بعد از واقعۀ کربلا بر اهل بیت (ع) گذشته است، سخن گفته شده؛ و فصل دوم در عقوبت قاتلان امام حسین (ع) توسط مختار ثقفی است.

خاتمه، در ذکر اولاد سبطین: که به سلسله نسب اولاد امام حسن و امام حسین (ع) پرداخته شده است. (کاشفی؛ حسینی اشکوری، 7/8-9؛ جودکی، تشیع، 8/378–379)

کاشفی، این کتاب را به نام میرزا مرشدالدین عبدالله، معروف به سیّدمیرزا، که گویا از شاهزادگان (نک: افندی، 2/190)، و نوۀ دختری سلطان حسین میرزای بایقرا (نفیسی، 1/246-247) و از ملوک مازندران (آقابزرگ، 2/381) بوده، به سال 908 ق. تألیف کرد. صاحب ریاض العلماء (افندی، همانجا)، تاریخ تألیف آن را 847 ق. نوشته، که بنا به تصریح مؤلّف به سال تألیف کتاب در آغاز باب دهم، نادرست است. مبنای اشتباه افندی آن است که کاشفی نوشته است که «از روز شهادت امام حسین تا تاریخ این کتاب که قریب 847 سال است…»(کاشفی، 21) که مؤلّف ریاض العلماء، مبنای آن را از سال هجرت گرفته، در صورتی که منظور کاشفی، روز شهادت امام حسین (ع) است که چون بر 61 جمع شود، سال 908 ق. به دست می آید.

این کتاب بسیار مشهور است، امّا بیشتر روایات آن از کتب غیر مشهوره و نامعتبر گرفته شده است.(جلالی نایینی، مقدّمۀ مواهب، 43-44؛ براون، 3/641) از این رو برخی به شدّت بر کاشفی انتقاد کرده اند؛ از آن جمله، مرحوم حسین نوری، صاحب مستدرک، در کتاب لؤلؤ و مرجان (نوری، 189) و شهید مرتضی مطهری در کتاب حماسۀ حسینی (مطهری، 1/45-46) بر وی تاخته اند و او را به عنوان یک بدعت گذار و تحریف گر سرزنش کرده اند؛ و برخی، صفت افراط و تفریط بر آن قایل شده اند. (احمد، 554) افندی، (2/190) منابع مورد استفادۀ کاشفی را در روضه الشهداء، کتابهایی چون: عیون اخبار الرضا از صدوق، ارشاد از مفید، اعلام الوری از طبرسی و کتاب الآل از ابن خالویه می داند. با تورّقی مختصر در روضه الشهداء، منابع دیگری نیز به دست می آید که از آن جمله است: اسباب النزول واحدی، اخبار الطوال ابوحنیفۀ دینوری، الفتوح ابن اعثم کوفی، بشائرالمصطفی و غیره.(جعفریان، 29)

با توجه به روضه الشهداء، دربارۀ مذهب کاشفی می توان چنین اذعان نمود که در سیر اندیشه و اعتقاداتی که در این کتاب، در کنار آثاری که پیش از این تألیف نموده، موجود است، یک سیر تحوّل فکری از تسنّن به تشیّع احساس می شود؛ به این معنا که ملا حسین از زمانی که با نام سعدالدین کاشغری آشنا می شود و به دنبال آن با عبدالرحمن جامی و امیر علیشیر نوایی هم صحبت می شود، کاملاً در جرگۀ طریقت نقشبندیه درآمده و یک مسلمان سنّی مذهب بوده است؛ امّا با گذشت زمان که مصادف با رشد تشیّع در اواخر سدۀ 9 ق. و روی کار آمدن صفویان در آغاز سدۀ 10 ق. بود، تحولاتی در افکار مذهبی ملاحسین به وجود می آید که نتیجه اش خلق آثار شیعی همچون روضه الشهداء شد.(حضرتی و مقیمی، 129)

کتاب روضه الشهداء را فضولی، محمد بن سلیمان بغدادی امامی شاعر، (م. 970ق.)، با عنوان حدیقه السعداء، با اضافاتی چند، به ترکی ترجمه کرده است. (ثقه الاسلام، 3/33؛ جلالی نائینی، مقدمۀ مواهب علیّه، 45؛ رمضانی، مقدمۀ روضه، 8) این کتاب نخستین بار در بولاق مصر (1271ق.)، و سپس در باکو به کوشش علی یار صفرلی (1993م.)، و سپس در ترکیه توسط صلاح الدین گونگور (1995م.) بازنوشته و چاپ شد. در ایران نیز به کوشش میرصالح حسینی (1373ش.) منتشر شد.(رشنوزاده، 46)

و جامی قیصری، در نیمه های قرن 10 ق. ترجمۀ دیگری از آن به ترکی، در ده باب، با عنوان سعادت نامه دارد که برخی آیات و احادیث و قدری از اشعار خود را در آن داخل کرده است.(صفا،4/534-535؛ براون، مقدادی، ح43) سعادت نامۀ دیگری به ترکی از حاجی حسن زید مؤدین محمد در دست است.(رشنوزاده، همانجا)

شُهدانامه نیز روایت منظوم ترکی روضه الشهداء است. ترجمۀ آذربایجانی آن نیز توسط علی عسکر خویی مشهدی در سال 1242 ق. انجام شده؛ و ترجمۀ ترکی آسیای میانه ای آن نیز از شاعری که تخلّص وی «صابر» یا «صیقلی» است، انجام شده و نسخه های فراوانی از آن در تاشکند و جاهای دیگر موجود است. ترجمۀ دکنی آن نیز در سال 1130ق. انجام شده؛ و ترجمۀ اردویی آن با نام گنج شهیدان از منشی علی احمد چاپ شده است.(استوری، 2/903-912؛ جعفریان، 29؛ رشنوزاده، 46)

همچنین ترجمۀ منظوم آن به زبان اردو، از میر ولی فیّاض ولی ویلوری (م. قرن 12ق.) که به سال 1130ق. سروده شده است؛ ونیز ترجمۀ منظوم دیگری از سیوا؛ و نیز از رکن الدین که در سال 1136ق. سروده شده؛ ترجمۀ منثور به اردو از ولی احمدآبادی؛ و دیگری از فتح محمد؛ و ترجمۀ منظومی با عنوان ریاض الطاهرین (حادثات کربلا) از سید میر ولی خان مونس، به سال 1190ق. در ده باب؛ گلشن شهیدان، از حیدر بخش حیدری (م. 1227ق.)، دانشیار دانشکدۀ فورت ولیم کلکته، به سال 1225ق. ترجمه به اردو شده، امّا نسخه ای از آن در دست نیست؛ گل معرفت، از حیدر بخش حیدری، که خلاصۀ گلشن شهیدان است در شانزده مجلس و در کلکته به سال 1227ق. و در بمبئی در 1287ق. و در پیرس 1261ق. و لاهور 1385ق. به چاپ رسیده است؛ وسیله النجات، از حسن بیگ، به سال 1115ق. تألیف شده و نسخه ای از آن در سالار جنگ (ش683) موجود است.(راهی، 152-154 و 345)

و روضه الشهدای منظومی نیز هست، سرودۀ غلام محمد هندی، که گویا ترجمۀ کتاب کاشفی است. (بغدادی، ذیل، 1/595)

خلاصه هایی نیز از روضه الشهداء به برخی زبانها تدوین شده که نسخه هایی از در بودلین، ایندیا افیس، موزۀ بریتانیا و کتابخانه های دیگر دنیا وجود دارد.(اته، 285) همچنین خلاصه ای به اردو، با عنوان کربل کتها، از فضل علی فضل، در عهد محمدشاهی (1131-1161ق.) می زیسته، به سال 1145ق. داستان کربلا را ساخته است.(راهی، 154) خلاصه الروضه، از علی بن حسن زواره ای؛ ذکرالحسین، از عبدالشکور تقوی؛ منتخب روضه الشهداء از محمدامین حاج ملامحمود؛ داستان سوزناک کربلا، از عبدالله زیور (م. 1396ق.) به زبان کردی منظوم در دست است.(رشنوزاده، 46)

بعدها شاعران ترک زبان بسیاری از روضه الشهداء متأثّر شده و مراثی زیبایی در مناقب اهل بیت (ع) سرودند؛ برخی از آنها عبارتند از: بغدادلی روحی، قمی عمید، ضیاءپاشا، مصطفی عاصم، علی فرخ، مورالیزه لیلا خانم، شرف خانم، معلم فیضی و دیگران.(رشنوزاده، 46)

روضه الشهداء، بار اوّل در بمبئی در 1285 ق. و سپس در 1301ق. و یک بار بی تاریخ، و سپس در همانجا و لکهنو در 1873م.، و در لاهور 1287ق. و سپس در 1331 ق.، و در گانپور، در 1891م.، و در تهران 1333 و در 1334ش. و سپس در 1349ش. به چاپ رسیده است.(مشار، 2/2705؛ براون،3/641)

با توجه به اهمیت و کاربرد زیاد، کتاب روضه الشهداء، یکی از پرنسخه ترین آثار موجود است.(نک: منزوی، فهرستواره، 3/1661-1662؛ همو، نسخه ها، 6/4473-4476؛ همو، مشترک، 10/248-254)

 

 

 

منابع:

آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، بیروت، 1972م؛ همان، طبقات اعلام شیعه، تحقیق علی نقی منزوی، تهران، 1366ش؛ اته، هرمان، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمه رضازادۀ شفق، تهران، 1356ش؛ احمد، ظهورالدین، پاکستان مین فارسی ادب کی تاریخ، لاهور، 1974م؛ استوری، ادبیات فارسی بر مبنای تألیف استوری، ترجمۀ یو. ا. برگل، مترجمان یحیی آرین پور و دیگران، تهران، 1362ش؛ افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، ج2، به اهتمام سید احمد حسینی و سید محمود مرعشی، قم، 1401ق؛ براون، ادوارد، تاریخ ادبی ایران (از سعدی تا جامی)، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران، 1357ش؛ همان، تاریخ ادبیات ایران (از صفویه تا عصر حاضر)، ترجمه دکتر بهرام مقدادی، تهران، 1369ش؛ بخشایشی، عقیقی، طبقات مفسّران شیعه، ج2، قم، 1372ش؛ بغدادی، اسماعیا پاشا، ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون، مصر، 1945م؛ همان، هدیه العارفین، ج1، استانبول، 1951م؛ بهار، ملک الشعراء، سبک شناسی، ج3، زوّار، 1381ش؛ ثقه الاسلام تبریزی، میرزا علی آقا، مرآت الکتب، ج3، بی جا، 1368ش؛ جعفریان، رسول، «ملاحسین واعظ کاشفی و کتاب روضه الشهداء»، آینه پژوهش، سال6، ش3 (33)، مرداد و شهریور 1374؛ جودکی، حجت الله، «روضه الشهداء»، دایره المعارف تشیّع، ج8، تهران، 1379؛ حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، ترجمۀ تقویم التواریخ، از مترجمی ناشناخته، تصحیح میر هاشم محدّث، تهران، 1384ش؛ حسین صبا، مولوی محمد مظفر، تذکرۀ روز روشن، تهران، 1343ش؛ حسینی اشکوری، سیداحمد، فهرست نسخه های خطی مرکز احیاء میراث اسلامی، قم، 1384؛ حضرتی، حسن و مقیمی، غلامحسین، «نگاهی اجمالی به حیات و اندیشۀ سیاسی ملاحسین واعظ کاشفی»، حکومت اسلامی، سال 3، ش 3، پاییز 1377؛ حقیقت، عبدالرفیع، تاریخ نهضتهای فکری ایرانیان، تهران، 1361ش؛ خلیلی، خلیل الله، آثار هرات، تهران، 1383؛ خواندمیر، غیاث الدین همام الدین حسینی، حبیب السیر، تصحیح دکتر محمد دبیرسیاقی، تهران، 1362؛ خوانساری، میرمحمدباقر، روضات الجنّات، ج1، تهران، 1357ش؛ راقم سمرقندی، میرسیدشریف، تاریخ راقم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1380؛ راهی، اختر، ترجمه های متون فارسی به زبانهای پاکستانی، اسلام آباد 1365؛ رشنوزاده، بابک، «روضه الشهداء»، کتاب ماه دین، ش 102 و 103، فروردین و اردیبهشت 1385؛ روملو، حسن بیگ، احسن التواریخ، تصحیح عبدالحسین نوایی، تهران، 1357ش؛ ریپکا، یان، تاریخ ادبیات ایران، ج2، ترجمه دکتر ابوالقاسم سری، تهران، 1383ش؛ زنوزی، میرزا محمدحسن، ریاض الجنه، ج2، تحقیق علی رفیعی و سید محمود مرعشی، قم، 1378ش؛ سامی، ش.، قاموس الاعلام، ج3، استانبول، 1308؛ الشیبی، کامل مصطفی، تشیع و تصوف، ترجمۀ علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، 1359ش؛ شیروانی، میرزا زین العابدین، ریاض السیاحه، تصحیح اصغر حامد ربانی، تهران، بی تا؛ صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج4، تهران، 1369ش؛ همان، گنجینۀ سخن، ج4، تهران، 1363ش؛ علیشیرنوایی، میرنظام الدین، تذکرۀ مجالس النفایس، به سعی علی اصغر حکمت، تهران، 1363ش؛ کاشفی، ملاحسین واعظ، روضه الشهداء، تصحیح محمد رمضانی، تهران، 1341ش؛ همان، مواهب علّیّه، با مقدمه سیدرضا جلالی نایینی، تهران، 1317ش؛ کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، ج3، بیروت، بی تا؛ مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، ج2، تهران، 1351؛ مطهری، مرتضی، حماسۀ حسینی، ج1، تهران، 1364ش؛ معصومعلیشاه، محمدمعصوم شیرازی، طرایق الحقایق، تصحیح محمدجعفر محجوب، تهران، 1344ش؛ منزوی، احمد، فهرست مشترک نسخه های خطّی فارسی پاکستان، ج10، اسلام آباد، 1367ش؛ همان، فهرست نسخه های خطی فارسی، ج6، تهران، 1348ش؛ همان، فهرستوارۀ کتابهای فارسی، ج3، تهران، 1376ش؛ میرخواند، میرمحمدبرهان الدین خواوندشاه، روضه الصفا، ج7، تهران، 1339ش؛ نخجوانی، حاج حسین، موادالتواریخ، تهران، 1343ش؛ نظامی باخرزی، عبدالواسع، مقامات جامی، تصحیح نجیب مایل هروی، تهران، 1371ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، ج1، تهران، 1344ش؛ نوایی، عبدالحسین، رجال کتاب حبیب السیر، تهران، 1324ش؛ نوری، میرزا حسین، لؤلؤ و مرجان، تهران، 1383ش؛ واصفی، زین الدین محمود، بدایع الوقایع، ج1، تصحیح الکساندر بلدروف، تهران، 1349؛ هدایت، رضاقلی خان، تذکرۀ ریاض العارفین، تصحیح ابوالقاسم رادفر و گیتا اشیدری، تهران، 1385ش.

 

یوسف بیگ باباپور

 

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.