مینا صفا
چکیده: باستانشناسان و تاریخدانان به دنبال زبانشناسان سالها در تشخیص قومیت «هندواروپایی» و موطن اولیۀ آنها به جستوجو و مطالعه در آثار بهجا مانده از این مردم پرداختند. در این مطالعات فرهنگهایی همچون «آندرونوو» (Andronovo) و «جیحون» در استپها و واحههای آسیای مرکزی به اقوام «هندوایرانی» شناخته شدند که احتمالاً در اواخر هزارۀ چهارم را اوایل هزارة سوم قبل از میلاد، در استپهای آسیای مرکزی از اقوام هندواروپایی جدا شدند و بهسمت نواحی آسیای مرکزی جنوبی و افغانستان حرکت کردند. این اقوام پس از سکونت در منطقهای که بر حسب سنت و روایت اوستا و ریگودا (متون باستانی اقوام هندوایرانی) به نام اَریانم وَئِجَه (Airyanəm vaējō) شهرت دارد، در حدود اواخر هزارۀ دوم و اوایل هزارۀ اول پم همزمان با عصر «برنز متأخر» (Late Bronze age) از یکدیگر جدا شدند و در مسیرهای جداگانهای وارد سرزمین هند و فلات ایران شدند. بر این اساس، در پژوهش حاضر تلاش بر این است که از طریق بررسی در یافتههای باستانشناختی و مقایسة آنها با متن اوستا و به میزان کمتری با متن ریگودا مکان تقریبی اَریانم وَئِجَه را تعیین کنیم.
جستارهای تاریخی، دوره 2، شماره 1، بهار و تابستان 1390