نسیم خلیلی
مروری بر ساخت یکی از بناهای ماندگار وشگفت انگیز اصفهان
سال 1020 هجری قمری است و استاد «علی اکبر اصفهانی» به کاروانسرای پیله ورنشین و باغهای رها شده اطرافش در ضلع جنوبی میدان نقش جهان مینگرد و در خیال خود به کتیبهها، کاشیها، گنبد و منارههای نیلگونی میاندیشد که قرار است بر تن مسجد تازهای بنشیند که به دستور و هزینه «شاه عباس اول صفوی» ساخته خواهد شد، مسجدی که خود بخشی از فراخوان جهان ایرانی – اسلامی به سوی زندگی است، به سوی دوام زندگی؛ بنایی مشحون از تزئیناتی نمادین و زیبا که نعمت و برکت در زندگی آدمیان را مینمایاند؛ تزئیناتی سنتی که «آرتور پوپ» در کتاب «معماری ایران» آنها را تکرار نمادهای ایران باستان میداند و این همه رنگ و نقش زندگی بخش را در دیوار و گنبد این بنا ستایش میکند و مینویسد: «از آفتاب بزرگ زرین نوک گنبد، که زندگی بخشیاش از طریق توده عظیم گل و بوتهها منتشر میشود، تا طاقهای بلند و قابهای آراسته به هزاران شکوفه و گل ستاره مانند، تا پیچکهای سیال شبکههای پنجره، همه این آرایشها تأکیدی است بر علاقه ایرانیان به رویش و عشق شاعرانهشان به گل – همچنان که خواهشی است برای دوام زندگی.»
استاد علی اکبر اصفهانی معمار این شکوه زندگی بخش بود. معمار بنایی بزرگ که قرار بود همین جا به جای کاروانسرا و باغها اطراف، روبهروی بازار قیصریه و آن سوتر از مسجد زیبای شیخ لطف الله، ساخته شود. مسجدی به مساحت 12264 مترمربع که بعدها منارههایی به بلندای 42 متر بر فراز این پهنا سایه میافکند و همچنین گنبدی باشکوه و دو پوسته و آجرین که آن را به لحاظ علم سازه دستاورد نهایی گنبدسازی ایرانی و شاید مهمترین گنبد دو پوسته تقویت شده ایرانی معرفی کردهاند.(1)
روایت کردهاند که شاه عباس صفوی که بهدنبال بنایی باشکوهتر از مسجد شیخ لطفالله بوده است تا از فراز بارگاه عالیقاپو به شکوه و جلال آن بنگرد دستور میدهد بهترین معماران و کاشیکاران برای ساخت مسجدی عظیم که خود یک اثر هنری است، فراخوانده شوند، از جمله خوشنویسان بزرگ و نامداری همچون «علیرضا عباسی»، «عبدالباقی تبریزی»، «محمدرضا امامی» و «محمد صالح امامی» که هر یک شهرت بسزا در تاریخ هنر ایران دارند؛ کتیبه سردر مسجد به خط ثلث و طراحی علیرضا عباسی و به تاریخ 1025ه.ق است که محتوای آن نشان میدهد شاه عباس اول این مسجد را از مال خالص خود بنا کرده و ثواب آن را به روح جد اعظم خود، شاه طهماسب اهدا نموده است و از همین روست که در کتیبه زیرین به خط محمدرضا امامی، افزون بر مقام معماری معمار مسجد یعنی همان علی اکبر اصفهانی از «محب علی بیک الله» ناظر ساختمان و خزانه دار شاه هم تجلیل شده است، برای آشنایی با محتوای این کتیبهها وسایر کتیبههای مشابه دیگر در این بنا خوب است به کتابهای «لطفالله هنرفر» از جمله «گنجینه آثار تاریخی اصفهان»، «از اصفهان دیدن کنید»، «آشنایی با شهر تاریخی اصفهان» و «اصفهان شهر تاریخ» مراجعه کنید.
نویسنده «عالم آرای عباسی» در کتاب خود تصریح میکند که بعد از تصرف گرجستان و به دست آوردن مال و ثروت، شاه ابنیه نقش جهان را محقر میانگاشت او میخواست بنای رفیعی بسازد که شکوهی دو چندان داشته باشد، او در ذکر وقایع سال 1020 ه.ق مینویسد:
«در اوایل این سال فرخنده آغاز خجسته انجام شهریار ظفر قرین نصرت فرجام را نیت خیر امنیت اسطرلاب فکرت بدان مقصور و معطوف شد که در حوالی نقش جهان اصفهان بنای مسجد عالی بنیان که در بلاد ایران بل معموره جهان مثل آن نشان نتواند داد بپردازند و چون دارالسلطنه اصفهان را از عمارات عالیه و منازل مرغوبه ودلگشا و باغها عنبر شمیم روح افزا و انهار وبساتین نمونه، خلد برین گردانیدهاند اگر چه مسجد عالی و مدرسهای در جانب شرقی و شمالی میدان نقش جهان ترتیب داده بودند اما آنها در برابر همت بلند آن حضرت پست مینمود» و به این ترتیب دستور بنای مسجد تازهای در اصفهان آن روزگار داده شد، مسجدی که امروز به نام مسجد امام معروف است و در تاریخ و از جمله عالم آرای عباسی و «وقایع السنین و العوام» به نامهای مسجد جامع عباسی و مسجد جدید عباسی یا سلطانی هم از آن یاد شده است، مسجدی که به تعبیر بسیاری از محققان و از جمله «جلالالدین همایی» در کتاب «تاریخ اصفهان» به عظمت و صنایع ظریفه و خوش اسلوبی معروف است. «ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی» نقل میکند که علاقه و امید شاه عباس به مسجدی که آرزوی بنایش را داشته، آنچنان بوده است که حتی «در نظر بوده که سنگهای مرمر مسجد جامع در مسجد شاه به کار برده شود و این طور استنباط میشود که میخواستهاند مسجد جامع را خراب و از مصالح آن در مسجد جامع شاهی استفاده کنند و چون عملی غیر مجاز و نادرست بوده علما و بزرگان شاه را ممانعت کردهاند.» و جالبتر آنکه رفیعی مهرآبادی از قول «ژان شاردن»، سیاح عصر صفویه، چنین میافزاید که «سنگهای مرمری که در مسجد شاه به کار برده شده {نه از مسجد جامع که} از روستای رنگون اردستان بوده است.»
«آرتور پوپ» در همان کتاب «معماری ایران»، درباره روند ساخت این مسجد تاریخی مینویسد: «ساختمان مسجد شاه در سال 1612 میلادی آغاز شد ولی با وجود بیصبری شاه عباس به طور نامنتظری اتمامش به درازا کشید و پوشش مرمری آن در سال 1630 م به پایان رسید. این بنا نمایانگر اوج یک هزار سال مسجدسازی در ایران است. سنتهای شکل دهی، آرمانها، شعائر و مفاهیم دینی، نقشه که از ترکیب انواع قدیمیتر و سادهتر به آرامی کمال یافته، عناصر بزرگ ساختمانی و تزئینات، همه در مسجد شاه با عظمت و شکوهی که آن را در شمار بزرگترین بناهای جهان قرار داده، تحقق و یگانگی یافته است.» ظاهراً شاه عباس خود در روزهایی که مسجد بالتمامه کامل شده بود، در قید حیات نبوده است چرا که کتیبههای مسجد نشان میدهند که بخشی از کاشیکاریها و نصب تعدادی از ازارههای مرمری در دوره شاهان بعدی صفوی انجام گرفته است و این خود عظمت و ریزهکاریهای هنری بیبدیل این بنا را میرساند. عظمت و شکوه این بنا را شاید بتوان در این واقعیت جستوجو کرد که تعداد آجرهای به کار رفته در بنا را بالغ بر هجده میلیون تخمین زدهاند. بر این روایت «میر سید علی جناب» در کتاب «الاصفهان» صحه گذاشته است. البته تغییراتی که در بنا و در دوره دیگر شاهان صفوی انجام گرفته گاه بسیار جزئی بوده است. مثلاً درباره در ورودی مسجد روایت شده است که جنس اولیه آن از چوب بوده و در سال 1046 یعنی در زمان شاه صفی، با نقره پوشش یافته و اشعاری به خط نستعلیق بر آن نوشته شده است.
قبله و پیراهن خونآلود
چنان که پیداست مسجد امام اوج شکوه مسجدسازی است، با کتیبهها و کاشیها و مقرنسهایی باشکوه که در زیبایی و ظرافت سازندگانش هیچ تردیدی نیست اما یکی از ظرایف ستودنی بنای مسجد که ذوق و درایت معمارش را مینمایاند، طراحی مسجد در جهت قبله است که با توجه به موقعیت جغرافیایی مسجد، کاری دشوار بوده است؛ معمار با ایجاد انحنای نامحسوسی در دهلیزهای ورودی در عین حال که سر در و جلوخان را در جهت میدان ساخته، ساختمان اصلی مسجد را در جهت قبله درست بنا کرده است. مسألهای که در راهرو ورودی، استادانه حل شده است. آرتور پوپ در این زمینه مینویسد: «جلو خان رو به شمال است، همچنان که ضرورت میدان بوده، ولی از آنجا که محراب میباید رو به قبله باشد(یعنی شمال شرقی به جنوب شرقی) برای جلوگیری از قناس شدن سلیقه و دقت زیادی لازم بود. این مشکل با موفقیت حل شده. شخص از جلوخان وارد دهلیزی عالی میشود که از ویژگیهای بناهای تاریخی ایران از زمانهای قدیم بوده است. این دهلیز مدور است و از اینرو هیچ جهتی ندارد و میتواند مانند پاشنهای باشد که محور بنا، روی آن بچرخد. دهلیز رو به طاق بلند ایوان شمالی باز میشود و از عمق تاریک آن انسان ناگهان حیاط روشن از آفتاب را میبیند. در آن سوی حیاط سردر و شبستان قرار دارد، دروازهای به جهان دیگری از شکوه و قدرت متمرکز.»
اما یکی دیگر از ویژگیهای این بنا را باید در گنبد خانه آن جستوجو کرد، همان فضای متعالی گونه که آن را مجللترین فضای داخلی مسجد دانستهاند که افزون بر آنکه تزئینات آن با مهارت و زیبایی انجام شده و شامل گل و بوتههای سفید و زردرنگ بر زمینه کاشی لاجوردی است، نمادهایی از تاریخ و اندیشه مردم را هم در خود نهفته داشته است، چیزهایی که بیارتباط به فرهنگ عامه و علایق قهرمانجویانه مردم نبوده است؛ در همین محوطه باشکوه نمادهای دیگری هم از مسجد پیدا میشود مثلاً منبر مرمرین که در جوار محراب گنبدخانه قرار دارد و ژان شاردن سیاح هم از آن سخن گفته است. شاردن افزون بر این به گنجهای از چوب عود که زرکوب بوده و با قفلی از طلا بسته شده است، اشاره میکند که بالای محراب قرار داشته است و افزوده است که در این جعبه، دو شیء ارزشمند ایرانیان نگهداری میشود: قرآنی به خط امام رضا که متجاوز از هزار سال از نوشتنش میگذرد و پیراهن خونآلود حضرت امام حسین(ع) که هیچ کس مجاز نیست آن را ببیند مگر در هنگام رویارویی با دشمن و در میدان نبرد چون ایرانیان بر این باورند که اگر این پیراهن را سرنیزه قرار داده و آن را در مقابل دشمن قرار دهند با یک نظر به آن هزیمت خواهند یافت. این روایتها مسجد امام را همچون تکهای از قصه شورانگیز زیست انسان ایرانی در تندباد جنگها و سختیها مینمایاند.
منابع:
1-ابوالفضل سیه چهره.معماری در مساجد ایران
*اشاره به ماده تاریخ مسجد شاه: تاریخ این خجسته بنا خواستم ز دل / از شوق گفت کعبه ثانی بنا شده 1018
منبع: روزنامه ایران