دَه نـامـه

دَه نـامـه

مقاله از: يوسف بيگ‌باباپور

دَه نامه:

نوع ادبي خاصّ و قابل تعريف كه هدف آن بيان نكات و ظرايف ادبي در قالب داستان و به قرارِ ده نامة متبادلة مفروض ميان عاشق و معشوق مي‌باشد. از جهت قالب شعري، مشتمل بر گونه‌اي مثنوي داستاني است كه با وزن و اسلوب هر چه ساده‌تر و گه گاه در محتواي آن، غزل، رباعي و غيره درج است. عنصر داستاني در آن بسيار مختصر و در همان نامه‌سرايي عاشقانه خلاصه مي‌شود. باعثِ جذّابيّت ده نامه‌ها گفتگوي عاشقانه و بيان حرمان عاشق و بی نيازي معشوق، و سرانجام پيروزي عشق و به مرادِ دل رسيدن عاشق است (خان محمّدي، 17). درون‌ماية دَه نامه‌ها، اغلب وصف حالات عاشق و معشوق از طريق نامه‌هايي است كه آن دو براي يكديگر مي‌فرستند و نيز احوال عشق آن‌ها، يا وصف عشق عرفاني و مراحل آن (فرهنگنامه، 2/597)؛ همچنين بيان احساس و عواطف ابراز شده از جانب عاشق و متقابلاً ناز و استغناي معشوق؛ و خلاصه، گونه‌اي محاورة عاشقانه است (خان محمدي، 17).

شمار نامه‌هاي منظوم در دَه نامه‌ها، به دَه مي‌رسد، ولي به پيروي از دَه نامه‌ها، منظومه‌هايي سروده شد كه داراي نامه‌هاي بيشتري است و نام عمومي آن‌ها بر پاية شمار نامه‌هايي است كه دربردارند. از اين رو، سي‌ نامه و منظومه‌هاي همانند آن را نيز مي‌توان گونه‌اي از ده نامه‌ها به شمار آورد (همو). شايد آبشخور ده‌ نامه‌ها، همان نامه‌هاي دَه گانه‌اي باشد كه فخرالدّين اسعد گرگاني (حـ. 446 هـ.ق.) در منظومة ويس و رامين آورده است. در اين منظومه، «مشكين دبير» به خواست «ويس»، دَه نامة پياپي به رامين مي‌نويسد (عيوضي، نشريه، 527). عناوين نامه‌هاي ويس و رامين چنين است: نامة اوّل: در وصف آرزومندي؛ نامة دوم: با خيال دوست خوش بودن؛ نامة سوم: جستجوي دوست در دل؛ نامة چهارم: اميدواري به وصال؛ نامة پنجم: جفا بردن از دوست؛ نامة ششم: فرا خواندن دوست؛ نامة هفتم: گريستن و ناليدن از جدايي و تنهايي؛ نامة هشتم: خبر پرسيدن از دوست؛ نامة نهم: زاري نمودن؛ نامة دهم: دعا كردن و ديدار دوست خواستن (نك: گرگاني، 73 به بعد.)

سابقة دَه نامه سرايي و اين كه دقيقاً از چه زماني آغاز شده و چه مراحلي داشته، بر ما مجهول است. قدر مسلم در قرن ششم، عراقي نوعي از آن را به نام «عشّاق‌نامه» يا ده فصل سروده است (خان محمدي، 17). اين اثر عراقي، «ده نامه»، به معني دقيق كلمه نيست؛ ولي در رشد و تكامل ده‌ نامه‌هاي آينده تأثير به سزا داشته است. در اين منظومة عرفاني 1053 بيتي، عراقي در ده فصل (وصف عاشقان، حال عاشق و معشوق، صفت عشّاق، بيان عشق، كمال انسان در عشق، شوق دوست، غلبات عشق، خطاب با معشوق، حقيقت عشق، خاتمه)، به موضوع عشق، يعني عشقي كه از مجاز به حقيقت راه مي‌برد، مي‌پردازد و براي تبيين و توجيه اين مطلب كه حسن معشوق مجازي، انعكاس و تجلّي جمال محبوب و معشوق ازلي است، داستان‌هايي از نظربازي‌ها و شاهد‌نوازي‌هاي برخي از متصوّفه كه بدين صفت مشهور بوده‌اند، و نيز حكاياتي كه ديگر متصوّفه آن‌ها را نقل كرده‌اند، مي‌آورد. امّا شيوه‌اي كه عراقي به كار برده و عشّاق نامة او را ممتاز كرده است، آن است كه وي غزل را با ترتيب خاصّي با مثنوي درآميخته است كه پس از وي شاعراني مانند اوحدي مراغي (673-738 ق.) از وي پيروي كرده‌اند (فرهنگنامه، 2/597-598). كهن‌ترين ده نامه‌اي كه با آرايش ياد شده در دست است، «منطق‌العشّاق» اوحدي مراغي است و چنان كه خود او گفته: «دل از ده نامه‌ها كهنه سير است – بگو ده نامه‌اي شيرين كه دير است…» (اوحدي، 456)، ده نامة او تازگي داشته و ده نامه‌هاي سابق طرز و روش او را نداشته‌اند.

آن چه در بررسي سير تحوّل و تكوين «دَه نامه‌گويي» قابل توجه است، آن است كه در منظومة ويس و رامين، نامه‌هاي دَه‌گانه، همگي از زبان «ويس» به «رامين» است، ولي در خسرو و شيرين، پيام‌هاي شيرين به خسرو و پاسخ خسرو به شيرين به نوبت به وسيلة «نكيسا» و «باربد» ادا مي‌شود؛ ولي در هر دو منظومه نامه‌ها و پيام‌هاي حاوي شرح پريشاني و پشيماني، تنها بخشي از منظومة اصلي را تشكيل مي‌دهند و خود مثنوي مستقلي به حساب نمي‌آيند. در حالي كه در قرون بعدي، زماني كه اديبان در طلب طرحي نو و به دنبال حلاوتي ديگر بودند، از شيوة نامه‌نگاري با آرايش و ترتيبي خاص، قالبي جديد مي‌پردازند كه با عنوان «»ده نامه» فصل مخصوصي از تاريخ ادبيات فارسي را به ويژه در قرن هشتم هجري به خود اختصاص مي‌دهد. تنظيم و سرايش «ده نامه‌ها» كه از اواخر قرن هفتم آغاز شده و تا قرن نهم ادامه مي‌يابد، شيوه و شكل ويژه‌اي دارد. هر «ده نامه» منظومه‌اي است كه با مقدّمه‌اي در توحيد و نعت پيامبر (ص) آغاز مي‌شود و شامل پنج نامه از سوي عاشق به معشوق،و پنج نامه از معشوق در پاسخ عاشق است.

هر يك از نامه‌ها مذيّل به غزلي بر وزن و با رعايت قافيه، بيتي با عنوان مثنوي يا فرد، ابياتي با عنوان خلاصة سخن، حكايت و تمامي سخن است و بالاخره فصلي با عنوان «خاتمه» پايان بخش اغلب اين ده نامه‌ها است (باقري، نامة انجمن، 81).

به هر صورت، پس از فرخ‌الدّين اسعد گرگاني، و به ويژه پس از عراقي، شماري از شاعران، به ويژه در دورة مغول در سده‌هاي هفتم و هشتم هجري، ده نامه يا سي نامه‌هاي مستقلي سرودند كه شامل نامه‌هايي‌اند كه ميان عاشق و معشوق مبادله مي‌شود، ولي در بسياري از آن‌ها سراينده كوشيده است عشق عرفاني و مراحل آن را بيان كند (فرهنگنامه، 2/598). حتي در اشعار شاعران بعد، من جمله وحشي بافقي، شاعر بزرگ مكتب وقوع، كم و بيش تأثير زبان ساده، صميمي و سوزناك همين غزل‌هاي ده نامه ديده مي‌شود (عباسيه، 77).

ذيلاً به معرفي اجمالي چند ده نامة معروف مي‌پردازيم:

1- سي نامه / عشق نامة امير حسيني هروي (حـ. 718 ق): يك مثنوي عرفاني در سير و سلوك، نزديك 1308 بيت، در بحر هزج مسدّس محذوف / مقصور كه به شيوة ده نامه‌هاي رايج در قرن هفتم و هشتم سروده شده است. تأثير از سبك سخن پردازي نظامي، به ويژه در خسرو و شيرين، و فخرالدين اسعد گرگاني در آن مشهود است و مراتب عشق را در سي نامه بيان كرده است؛ امّا نامه‌هاي اين منظومه، نظم و ترتيب و دقّت نامه‌هاي خسرو و شيرين ويس و رامين را ندارد و گاه موضوعات تكراري است و اين امر موجب افول در توفيق وي شده است. پختگي كلام در آغاز آن، در 122 بيت ابتدايي، تا آغاز نامة اوّل، كه حاصل ايّام كمال و سالمندي شاعر است، مشهود است (نك: ترابي 11-12). [نسخه‌ها: تهران، دانشگاه، 14/3530؛ ملك، 1/809؛ مجلس 3/620؛ فيلم‌ها، 1/593؛ دارالكتب، مخطوطات، 2/208، 1/306؛ تهران، ادبيات، 2/52؛ مدينه، حكمت، 158؛ نيز نك: منزوي، نسخه‌ها، 4/2932. چاپ: تهران، 1371؛ به تصحيح سيد محمّد ترابي؛ در: مثنوي‌هاي عرفاني امير حسيني هروي].

2- ده نامه/ منطق العشّاق اوحدي مراغي اصفهاني (738 ق): مثنوي عشقي – عرفاني كه در 706 ق (اواسط جواني شاعر) نزديك 1000 بيت، به درخواست ممدوح خود، خواجه ضياءالدّين يوسف، نوة خواجه نصيرالدّين طوسي سروده است: «چنين فرخنده‌اي با آن مناقب – ميان انجمن چون نجم ثاقب/ ز من ده نامه‌اي درخواست مي‌كرد – ز هر نوعي، شفيعان راست مي‌كرد/ كهن افسانه‌ها لختي تُرُش گشت – سخن چون كهنه شد، خواننده كُش گشت/ دل از ده نامه‌هاي كهنه سير است – بده ده نامه‌اي شيرين كه دير است» (اوحدي 456)، كه اين ابيات نشان دهندة رواج ده نامه‌سرايي پيش از اوحدي است. اوحدي در اين منظومه، نخست نامة عاشق و غزلي و حكايتي، و سپس نامة دوم از زبان معشوق به عاشق و غزلي و حكايتي، و در پي آن، نامه‌اي از عاشق و … آورده است. با آن كه اين مثنوي، بنا بر تصريح شاعر، از روي ميل او ساخته نشد، از جملة ده نامه‌هاي ممتاز و داراي تازگي‌هاي بسيار در ذكر تمثيلات كوتاه و ايراد غزلهاي شيرين و لطيف در مطاوي ابيات مثنوي است (فرهنگنامه، 2/598؛ نيز نك: آقابزرگ، 8/284؛ صفا (2)3 /835). [نسخه‌ها: نك: فيلم‌ها، 528، 721؛ مجلس، 3/235 – 236، 687 – 688؛ نشريه، 5/580؛ ملك، 12/265؛ آستان قدس، (2) 7/865؛ فهرست بياني، 206؛‌استانبول، دانشگاه، 649؛ ريو، 2/619؛ ذيل، 169؛ نيز نك: منزوي، نسخه‌ها، 4/2818 – 2819؛ مشترك، 7/394 – 395. چاپ: تهران، 1340، به كوشش حميد سعادت؛ مشهد، بي‌تا، در: احوال و آثار اوحدي اصفهاني؛ تهران، 1344، سعيد نفيسي، در: ديوان اوحدي مراغي].

3ده نامه/ تحفه العشاق ركن‌الدّين صاين سمناني (765ق): اثر معروف ركن، مثنوي ده نامة اوست، موسوم به تحفه العشاق كه آن را به تقليد از ده نامة اوحدي (منطق العشاق) در وصف عشق و راز و نيازي كه با معشوق خود در عالم خيال داشته، در بحر هزج مسدّس مقصور/ محذوف سروده و به رسم ده نامه‌سرايان، غزلي‌هايي هم در مطاوي مثنوي از زبان عاشق و معشوق آورده و آن را در 751 ق در 500 بيت به انجام رسانيده است (صفا، (2)3 /944). [نسخه‌ها: نك: نشريه، 5/581؛ ملك، 8/80؛ مخطوطات، 1/63؛ نيز نك: منزوي، نسخه‌ها، 4/2819].

4- ده نامه / نصيحت‌نامة عماد فقيه كرماني (773ق): مجموعه‌اي از نامه‌هاي منظومي است كه عماد فقيه در بحور مختلف سروده و در ايّام گوناگون براي افراد و يا پادشاهان عصر و احباب زمان به نظم آورده است و سپس در پايان عمر آنها را در مجموعه‌اي فراهم آورده و مقدّمه‌اي بر آن ترتيب داده و به مدح شاه شجاع مظفري (751-786ق) آن را مزيّن ساخته و ده نامه‌اش ناميده كه چهار نامه از آن به علاوة ديباچه، در مدح شاه شجاع است. در واقع، عماد فقيه چند قصيده و ابياتي چند از مثنوي‌هاي سابق خود يا منظومه‌هاي كوتاه را در مجموعه اي فراهم آورده و نام آن را ده نامه نهاده است (نك: همايونفرخ،4؛ نيز: فرهنگنامه، 2/598؛ ناظرزادة كرماني،201 ). [نسخه‌ها: نك: فيلم‌ها، 96، 168؛ نشريه، 6/683، 7/418؛ بشير حسين، شفيع، 129؛ استانبول، دانشگاه، 135؛ نيز نك: منزوي، نسخه‌ها، 4/2819؛ مشترك، 7/418. چاپ: بي‌جا، بي‌تا، به كوشش ركن الدين همايون فرخ؛ در: پنج گنج].

5- ده نامه/ صحبت نامة همام تبريزي (714 ق.): مثنوي‌اي عشقي است در بحر مسدّس مقصور/ محذوف در 383 بيت، نخست ابياتي است در توحيد و نعت، سپس در سبب نظم كتاب، در حقوق صحبت، در وفا، در غنيمت دانستن جواني و … . در اين مثنوي در چهار جا به مناسباتي، چهار غزل نيز گنجانده شده است. همام اين مثنوي را پيش از 682 ق (قبل از 46 سالگي) سروده؛ چرا كه آن را به نام خواجه هارون كرده و خواجة مزبور در 685 كشته شده و سه سال قبل از آن از تبريز رفته بود (عيوضي، مقدمة ديوان، 56). [نسخه: نك: فيلم‌ها، 593. چاپ: تبريز، 1351، به تصحيح رشيد عيوضي، در: ديوان همام تبريزي].

6- ده نامه/ عشّاق نامة عبيد زاكاني (حـ. 768 ق): در بحر هزج مسدس مقصور/ محذوف كه آن را در 700 بیت، در دو هفته سرود و در در رجب 751 ق به انجام رساند. سراسر اين منظومه به جدايي عاشق از معشوق و غور انديشة عرفاني عاشق پس از جدايي و پيام دادن عاشق، كه خود شاعر است، به معشوق و جواب فرستادن معشوق به عاشق يا شرح وصال و انگيزه ‌هاي آن و وصف معشوق و اوصاف طبيعت به مناسبت حال و مقام و آن گاه به بيان جدايي و احوالي كه بر عاشق از آن پس روي داده و به ندرت به پند و تسلّي عاشق و امثال اين مطالب مصروف گرديده و جاي جاي غزلهاي شورانگيز در مطاوي ابيات مثنوي گنجانیده شده و دو غزل هم از همام تبريز و چند بيت از خسرو شيرين نظامي در ميانة ابيات مثنوي تضمين شده است (فرهنگنامه، 2/599؛ نيز نك: محتشم، 55). [نسخه‌ها: نك: نشريه، 2 /91، 4 /303؛ فيلم‌ها، 721؛ ريو، ذيل، 174؛ احمد آتش،270، 272؛ و نيز نك: منزوي، نسخه‌ها، 4 /3002 – 3003. چاپ: تهران، 1355، به كوشش محمد جعفر محجوب، در: كليات عبيد زاكاني؛ نيز: تهران 1380، پرويز اتابكي، در: همان.]

7- فراق‌نامة سلمان ساوجي (778ق): مشتمل بر وقايع تاريخي و شامل 1700 بيت در بحر متقارب مثمّن مقصور/ محذوف و ذكر محبّت ميان سلطان اويس و پسر خواجه مرجان، به سبك و سياق ده نامه‌هاي مرسوم، مي‌باشد. در اين مثنوي لطافت بسيار به كار رفته، هر چند بحر متقارب شايستة اين موضوع نيست و بيشتر در داستان‌هاي حماسي، قهرماني و خشن به كار گرفته مي‌شود، شاعر چنان به مناسبت ميل شاه شجاع سخن گفته و نشيب و فراز ايّام وصال را شرح داده كه امروز هم خواندن آن خالي از لذّت نيست. در پايان، شاعر براي تسلّي خاطر شاه شمّه‌اي به فراق شمس و قمر (روز و شب)، گل و بلبل، شيرين و فرهاد، ليلي و مجنون، وامق وعذرا و گرفتاري آن ها را در چنگ هجران و مرگ بيان كرده است (وفايي، 41). [نسخه‌ها: نك: فيلم‌ها، 421؛ نشريه، 2/91؛ مجلس، 3 /168، 520 – 521، 8 /315، 319، 321؛ فهرست بياني، 230 -231؛ آستان قدس، (2)7 /681 – 682 (با عنوان عاشق و معشوق)؛ مخطوطات، 1/168؛ ريو، 2/625؛ ريو، ذيل ، 176؛ نيز نك: منزوي، نسخه‌ها 4/3019 – 3020 و 3/1870 – 1872. چاپ : تهران، 1376، به تصحيح دكتر عباسعلي وفايي، در : كليات سلمان ساوجي].

8روح‌العاشقين/ ده نامة شاه شجاع (786 ق): منظومة عاشقانه‌اي است به شيوة ده‌نامه در 744 بيت، كه در آن شيوة ادبي عاشقانة خاصّي را وسيله‌اي براي بيان اتفاقات سياسي مي‌يابيم، حاوي نكاتي است در مورد منازعة شاه شجاع با برادرش، شاه محمود بر سر پادشاهي ايالت فارس كه منجر به شكست شاه شجاع و تبعيدش به كرمان مي‌شود و پس از چندي شاه شجاع بر برادر غالب آمده، بار ديگر به تخت مي‌نشيند. وي تاريخ دقيق سرودن اين ده نامه را كه نام آن هم در مقدّمه و هم در خاتمه، «روح العاشقين» ياد شده، 768 ق. ذكر كرده است. اين ده نامه با مقدّمه‌اي منثور آغاز شده و با اشعاري در ستايش خدا و نعت پيامبر(ص) ادامه مي‌يابد و طبق قاعدة مرسومِ ده نامه‌گويي، حاوي پنج نامه از عاشق به معشوق و پنج نامه بالعكس، مي‌باشد و پيك اين نامه‌ها «باد» است و در مطاوي آن چند غزل نيز آمده است (نك: باقري، نشرية دانشكده، 491؛ نيز: همو، نامة انجمن، 85-86). نخستين بار، پرفسور آربري در جشن‌نامة تقي زاده در مقاله‌اي با عنوان «شعري شاهانه»، اين منظومه را معرفي كرده است (نك: Alocusts leg in honour of  S. H. Taqizadeh : 28 – 30 ). [نسخه‌ها: دوبلين، چيستربيتي، 248 – 273. چاپ: تبريز، 1356؛ در: نشرية دانشكدة ادبيات و علوم انساني، سال 29، ش 124، صص 293 به بعد].

9 – ده نامه/ هدايت نامة ناصر بخاري (790ق): مثنوي‌اي است به سياق ده نامه، مشحون از مناظرات و حكايات عاشقانه كه در ضمن ديوان او (صص 406-432) چاپ شده است. [نسخه‌: نك: مجلس، 8/ 403؛ نيز نك: منزوي، نسخه‌ها، 4/ 3308 ].

10 محبّت نامه/ ده نامة ابن نصوح شيرازي (793ق): مثنوي‌اي است در وصف حالات عاشق و معشوق و عشق كه در ده نامه كه به دست واسطه‌هايي مانند باد، نسيم صبحگاهي، شانه، آينه و جز آن‌ها، ميان عاشق و معشوق ردّ و بدل مي‌گردد، بيان شده است. در ميان اين مثنوي نيز گه‌گاه غزليات شورانگيز به مناسبت، آمده است (فرهنگنامه، 2/ 599). وي اين مثنوي را به نام خواجه غياث الدين محمّد، پسر رشيدالدّين فضل‌الله (736 ق) به نظم كشيد. همچنين از ديگر ممدوحان وي، شيخ كجج (كچجي) تبريزي، از عرفاي بزرگ روزگار سلطان اويس جلايري و پسرانش بود كه در سرايش ده‌نامه به وي نيز نظر داشته است (نك: دائره المعارف، 5/ 48؛ تشيع، 1/ 374؛ نيز نك: غني، 1/ 29 ح؛ آقابزرگ، 8/ 284 ). [نسخه‌ها: نك: نشريه، 5/ 580 ؛ فهرست بياني، 555 ؛ مخطوطات، 2 /129 ؛ نيز نك: منزوي، نسخه‌ها، 4/ 3173 – 3174؛ مشترك، 7/ 368 – 369 ].

11 – ده‌نامة شرف‌الدين رامي (795 ق): منظومه‌اي است به صورت مناظره بين گيسو و شانه، آتش و شمع و چند عنصر ديگر. در اين مناظره‌ها هر يك از دو طرف مناظره، امتيازاتي براي خود برشمرده و خود را برتر از طرف مقابل مي‌داند. گاهي هم عارفي سخنور بين آن دو داوري كرده و آن‌ها را به رعايت اخلاق و ادب دعوت مي‌كند و در ضمن بينش و نظر خود را نسبت به مطالب آنان بيان مي‌دارد. رامي در ضمن آن، شرح مختصري از زندگي پادشاه معاصر ممدوح خود، سلطان اويس جلايري (776ق) را بيان كرده، و كوشيده است تا مزيّت سخنوري و پايگاه و منزلت خود را نيز مطرح كند. همچنين به نظامي گنجوي (608ق) اشاره كرده و از او استعانت جسته است. (كياني، 110-111).[نسخه‌ها: فيلم‌ها: ش5827، نيز نك: انجمن آثار ملي، 27 /26؛ آستان قدس 7 /212؛ نشريه، 6 /70؛ نيز نك: منزوي، نسخه‌ها، 4/2818. چاپ: تهران،‌1376؛ به اهتمام دكتر محسن كياني (ميرا)، در: انيس‌العشّاق و چند اثر ديگر].

12- روضه المحبّين/ ده نامة ابن عماد شيرازي (800 ق): مثنوي‌اي است در 760 بيت كه در 794ق به انجام رسيده است و يكي از مشهورترين و بهترين آثار ادبي قرن هشتم است. مرحوم نفيسي اين دو عنوان را دو اثر مجزّا دانسته (نك: نفيسي، تاريخ نظم و نثر، 1 /217) كه نادرست است. اين منظومه در بحر هزج مسدّس محذوف/ مقصور مي‌باشد. آرايش آن با طرح اصلي ده‌ نامه‌ها چندان تفاوتي ندارد. (نك: آقابزرگ، 8/284). [نسخه‌ها: نك: تهران،‌ دانشگاه، 8/571 – 572؛ شهر (4) 1955، 11/2308؛ (2) 3323، 16/616؛ نشريه، 5/580، 10/266، 390؛ ملك، 3/424؛ فهرست بياني، 556؛ مخطوطات، 1/283؛ نوشاهي 575؛ گنج بخش، 3/1633 – 1634؛ عباسي، 363 – 364 ؛ بشيرحسين، 3/681؛ استانبول، دانشگاه، 203؛ ريو، ذيل 217؛ نيز نك: منزوي، نسخه‌ها، 4 /2846؛ مشترك، 7 /477 – 478. چاپ: تهران، 1314، سعيد نفيسي: روضه المحبّين (ده نامه)].

13- محبوب القلوب/ ده نامة حريري (حـ.816 ق): مثنوي‌اي عشقي در بحر هزج مسدّس مقصور/ محذوف، مشتمل بر 1000 بيت. شاعر مدت ها از بغداد و تبريز دور رفته و در باكو به غريبي افتاده – چنان كه از آخر مثنوي دانسته مي‌شود – و از جور فلك و غربت دردمند است و از اهل باكو شكايت دارد. تاريخ سرايش آن 800 ق است و به نام شاه شيخ ابراهيم (784 – 821 ق. در شروان) ساخته شده است. (عيوضي، نشريه، 544 – 545؛ همو، مقدّمه ديوان همام، 14-15). [نسخه‌ها: نك: بلوشه، 3/179؛ شهر، 508]

14روضه العاشقين/ ده نامة عزيزالله زاهدي بخاري (820 ق): مثنوي‌اي است در هزار بيت در بحر خفيف (بر خلاف بيشتر ده نامه ها كه در بحر هزج مسدس است)، به نام بايسنقر بن شاهرخ ميرزا تيموري (832 ق) زاهدي كه به گفتة خودش در مقدمة منثورش بر اين مثنوي، در 810 ق. به هرات رفت و در آن جا ده سال رنج تحصيل كشيد و در 820 ق اين منظومه را سرود. ظاهراً همان مولانا زاهدي يادشده در مجالس النفايس است كه «هم روزگار بابا سودايي بود و جواب تجنيسات كاتبي هم گفته». هر بيت روضه العاشقين، هم صنعت جناس دارد و هم ذوقافيتين است. (فرهنگنامه، 2/599؛ عيوضي، نشريه، 542-543؛ صفا، 4 /461؛ خزانه دار لو، 293). [نسخه‌ها: استانبول، دانشگاه، 334-335؛ بريتاني، تكمله، 182]

15- سي نامه/ محبّ و محبوب و ده باب (ده نامه)/ تجنيسات كاتبي ترشيزي نيشابوري (838/839 ق): مثنوي‌اي است در 1200 بيت، شامل سي نامه كه عاشق و معشوقي (محبّ و محبوبي) به يكديگر نوشته‌اند. كاتبي همچنين اثري به نام ده باب / ده نامه دارد كه مثنوي عرفي – اخلاقي است در پيروي از بوستان سعدي با تجنيسات (فرهنگنامه، 2/599). [نسخه ها: نشريه، 1/ 13؛ مجلس، 8/ 356 ؛ نشريه، 5/ 483 ؛ سالارجنگ، 3/ 264 ؛ مرآه العلوم، 1/ 85 ؛ استانبول، دانشگاه، 46، 573؛ بشيرحسين، شفيع، 136، 494 ؛ ريو، 3/ 1068؛ اته، 739؛ شهر، 1290 – 1292؛ نيز نك: منزوي، نسخه‌ها، 4/ 2705 ، 2718 ؛ مشترك، 7/ 499 ].

16- ده نامة خواجه محمود برسة نيشابوري (872 ق): مثنوي‌اي است به سياق ده نامه‌هاي مرسوم، كه به نام علاءالدوله ميرزا سروده شده و در آن صنايع شعري به كار برده است. (نفيسي، تاريخ نظم و نثر، 1/ 306 – 307).

17ده نامة عارفي هروي (853 ق): به نام خواجه پير احمد بن اسحاق، وزير شاهرخ تيموري ساخته شده است. (نك: صفا، 4/ 457)

18- ده نامه/ عشرت نامة عيشي شيرازي (ز 928 ق): در بحر هزج مسدّس و به اسم سلطان خليل تيموري (807 – 812 ق) شده است. شاعر در منظومة خود به ده نامة اوحدي و مهرومشتري عصار تبريزي اشاره كرده است. (نک: صفا، 4/ 461؛ خزانه دارلو، 435).

19- ده نامه های فتاحی سیبک نیشابوری (852 ق): به نام سیبک، چند ده نامه ذکر کرده اند (نک: نفیسی، تاریخ نظم و نثر، 1/ 299؛ نیز: دولتشاه، 417)؛ علاوه بر آن منظومۀ دستور عشّاق معروف به حسن و دل و چند اثر دیگر عشقی به نظم و نثر از اوست (نک: آقابزرگ، 8/ 284). روضه العاشقین او که در شمار ده نامه های سدۀ هشتم و نهم به شمار می رود، به نام میرزا بایسنقر پسر شاهرخ (832 ق) ساخته شده و تفاوتش با ده نامه های دیگر آن است که به بحر هزج مسدّس نیست (صفا، 4/ 461؛ نک: آقابزرگ، 19/ 183).[نسخه: ریو، 1/ 182]

20- ده نامۀ محمود بن عثمان لامعی برسوی (931 ق): مثنوي‌اي است به زبان ترکی. لامعی را «جامی روم» گویند، چون آثار جامی را به ترکی ترجمه کرده است. آثار متعددی به تقلید از جامی و دیگران دارد که همگی به ترکی است (نک: خزانه دارلو، 503؛ نفیسی، تاریخ نظم و نثر، 1/ 390؛ تربیت، مقالات، 327). [نسخه: کتابخانه های ترکیه، 286]

21- ده نامۀ خطایی شاه اسماعیل اوّل صفوی (907 930 ق): مثنوي‌اي است به زبان ترکی در 1400 بیت که در 1948 م. در باکو به چاپ رسیده است (نک: تمیم داری، 100؛ آقابزرگ، 8/ 284). [چاپ، نیز: تهران، 1380، رسول اسماعیل زاده، در: کلیات خطایی (شاه اسماعیل صفوی)]

22- ده نامۀ تذروی ابهری (975 ق): مثنوي‌اي است در تتبع ده نامۀ ابن عماد که به نام اعظم خان گوگلتاش سروده شده است (نک: گلچین معانی، 1/ 209 – 212؛ رازی، 3/ 194؛ خزانه دارلو، 169).

 

 

 

* * *

 

 

منابع: ابن عماد، روضه المحبّین (ده نامه)، تهران، 1314؛ ابن یوسف شیرازی، فهرست کتابخانۀ مجلس (ج3)، تهران، 1318؛ اسناعیل زاده، رسول، خطایی (کلیّات شاه اسماعیل صفوی)، تهران، 1380؛ افشار، ایرج و دانش پژوه، محمد تقی، فهرست نسخه های خطی کتابخانۀ ملک (ج2، 3، 8)، تهران، 1354، 1361، 1369؛ انوشه، حسن، فرهنگنامۀ ادبی فارسی (ج2)، تهران، 1381؛ اوحدی مراغه، دیوان، به اهتمام حمید سعادت، تهران، 1340؛ باقری، مهری، «ده نامه نویسی در ادبیات فارسی و ده نامۀ شاه شجاع»: نامۀ انجمن، سال 1، ش 3، 1380؛ همو، «روح العاشقین، ده نامۀ شاه شجاع»: نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، سال 29، ش 124، 1356؛ بشیر حسین، محمّد، فهرست مخطوطات شفیع، لاهور، 1351؛ همو، فهرست مخطوطات شیرانی (ج3)، لاهور، 1973م.؛ بیانی، مهدی، فهرست ناتمام کتابخانۀ سلطنتی، تهران، بی تا؛ ترابی، محمّد، مثنوی های عرفانی امیر حسینی هروی (مقدّمه)، تهران، 1371؛ تمیم داری، احمد، عرفان و ادب در عصر صفوی، تهران، 1372؛ حاج سیدجوادی، احمد، دائره المعارف تشیّع (ج1)، تهران، 1380؛ خان محمدی، علی اکبر، «ده نامه سرایی، یک نوع ادبی ناشناخته در زبان فارسی»: مجلۀ گلچرخ، ش 21، 1378؛ خزانه دارلو، محمد علی، منظومه های فارسی، تهران، 1375؛ دارالکتب، فهرس المخطوطات الفارسیه (ج1، 2)، قاهره، 1966، 1967م.؛ دانش پژوه، محمدتقی و افشار، ایرج، نسخه های خطّی (نشریه، ج1، 2، 5، 6)، تهران، 1340، 1341، 1346، 1348؛ دانش پژوه، محمدتقی، نسخه های خطّی درکتابخانه های شوروی و اروپا و آمریکا، تهران، 1358؛ همو، فهرست میکروفیلم های کتابخانۀ مرکزی دانشگاه، تهران، 1348؛ همو، فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه (ج8، 11، 16)، تهران، 1339، 1340، 1357؛ دولتشاه سمرقندی، تذکره الشعراء، به اهتمام ادوارد براون، لیدن، 1900م.؛ رازی، امین احمد، هفت اقلیم، تهران، بی تا؛ راستکار، فخری، فهرست کتابخانۀ مجلس (ج8)، تهران، 1347؛ رامی، شرف الدّین محمّد، انیس العشّاق و چند اثر دیگر، به اهتمام دکتر محسن کیانی (میرا)، تهران، 1376؛ سبحانی، توفیق و آق سو، حسام الدین، فهرست نسخه های خطّی فارسی کتابخانۀ دانشگاه استانبول، تهران، 1374؛ صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1366؛ صفی نیا، نصرت، هزار سال آغاز سخن در شعر فارسی، تهران، 1381؛ طهرانی، آقابزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت – ایران، مختلف؛ عباسی، منظور احسن، فهرست مخطوطات فارسیۀ پنجاب، لاهور، 1963م.؛ عباسیه کهن، محمّد، «ده نامه سرایی در ادب پارسی و نگاهی به غزل – مثنوی»: مجلۀ شعر، سال 1، ش1، 1372؛ عراقی، فخرالدین، کلیات، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1336؛ همو، مجموعه آثار، تصحیح نسرین محتشم (خزاعی)، تهران، 1372؛ عیوضی، رشید، «ده نامه گویی در ادب پارسی و ده نامۀ حریری»: نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، سال 27، ش 116، 1354؛ غنی، قاسم، بحث در آثار و افکار و احوال حافظ، تهران، 1366؛ فرخ، محمود، احوال و آثار اوحدی اصفهانی، مشهد، بی تا؛ گرگانی، فخرالدّین اسعد، ویس و رامین، به اهتمام محمدجعفر محجوب، 1337؛ گلچین معانی، احمد، کاروان هند، تهران، 1369؛ همو، فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ آستان قدس، مشهد، 1346؛ منزوی، احمد، فهرست نسخه های خطّی فارسی پاکستان (ج7)، اسلام آباد، 1365؛ همو، فهرست نسخه های خطّی فارسی (ج3، 4)، تهران، 1349، 1351؛ همو، فهرست نسخه های خطّی کتابخانۀ گنج بخش (ج3)، تهران، 1359؛ موسوی بجنوردی، کاظم، دائره المعارف بزرگ اسلامی (ج5)، تهران، 1372؛ مولوی عبدالمقتدر، خان بهادر، فهرست نسخ خطّی فارسی مرآه العلوم (ج1)، پتنه، 1925م.؛ ناظرزادۀ کرمانی، احمد، تحلیل دیوان و شرح حال عمادالدّین فقیه کرمانی، تهران، 1374؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، 1344؛ نوشاهی، عارف، فهرست نسخه های خطّی فارسی کراچی، پاکستان، 1350؛ وفایی، عباسعلی، کلیات سلمان ساوجی (مقدّمه)، تهران، 1376؛ همام تبریزی، دیوان، تصحیح رشید عیوضی، تبریز، 1351.

Ates, Ahmed, Istanbul kutuphanelerinde: Farsca manzum Esarler (I), istanbul, 1968. Arberry A. J. , Aroyal poem, in: Alocusts leg in honour of S. H. Taqizadeh, London, 1962. Blochet, E. . catalogue des manuscrits persans, (tom III), 1928. Ethe, Hermanx, Persian manuscripts in the library of the India office, oxford, 1903. Rieu, charles, Catalogue of the Persian manuscripts, british, 1966.

 

 

یوسف بیگ باباپور

 

 

 

 

* * *

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.