دکتر احمد جلالی – سفیر یونسکو
ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی
هزار نکته در این کار هست تا دانی
هزار سلطنت دلبری بدان نرسد
که در دلی به هنر خویش را بگنجانی
جمع کوچک دوستان شهر کتاب در برگزاری نشستها و درسگفتارهای فرهنگی و آموزشی کاری بزرگ و هنرمندانه کردهاند که به راستی در دلهای فرهیختگان و فرهنگ دوستان ایران جا کرده است. امروز جمعی از اساتید و اهالی فرهنگ و ادب ما گردهم میآیند تا تاثیر و کارایی این هزار نشست مستمر و مداوم از این دست را در یازده سال اخیر بزرگ بدارند. هزار نکته در این کار هست تا دانی! شهر کتاب، با این دستاورد، امروز میتواند دلبری کند و خریدار دارد!
میخواستم شرحی ازجمع بندی و ابعاد این حرکت سالم و بی حاشیه بنویسم اما خوشبختانه دیدم که در روزهای اخیر، اساتید و دوستان عزیز ادای دین کردهاند و گزارشهای مفیدی نوشته و منتشر بکردهاند که نیازی به تکرار آن مطالب در این نوشته نیست. اما در اینجا میخواهم از زاویه دیگری چند نکته را عرض کنم و در این بزرگداشت مبارک سهیم شوم.
*****
برای راه انداختن یک حرکت فرهنگی و آموزشی معمولاً یکی از این دو راه را میتوان انتخاب کرد: راه اول (که معمولا انتخاب میشود) این است که ابتدا بودجهای و ساختمانی و دم و دستگاهی طلب کنیم و رئیس و معاون و کارمند و ماشین و راننده استخدام کنیم و سپس بنشینیم و گروه کاری درست کنیم و مصوبه بگذرانیم که چه باید کرد؟! نمونههای این نوع را زیاد دیدهایم. نمیخواهم نام ببرم. کافی است به همین دور و برمان نگاهی بیندازیم. راه دوم این است که هسته کوچکی از آدمهای با انگیزه و کاردان با استفاده از امکانات جنبی موجود و جاری در یک مجموعه یا مؤسسه کوچک، قبل از هرچیز به ذخیرههای ما در نیروی انسانی و راه بهره برداری از آن میاندیشند و خود کار را شروع میکنند تا پیشرفت واقعی کار اسباب تمهید و جذب امکانات دیگر بشود. تجربه در کشور ما نشان داده است که اگر خدمتی فرهنگی انجام شده معمولاً از راه دوم بوده است. این هزارگان که امروز جشن گرفتهایم نمونه بسیار موفق آن است. بنده در ایران و در کمتر جایی از جهان سراغ دارم که یک نهاد کوچک با معدودی همکار و بدون بودجهای چنین و چنان توانسته باشد به یک میعادگاه سالم و پرنشاط و زاینده برای علاقمندان فرهنگ و ادب تبدیل شود به طوری که نه فقط یک فعالیت که یک سنت فرهنگی از آن برآمده باشد و همه مشتاقان بدانند که هفته میتوانند در آنجا، دست در حلقهای از زلف دراز و پر پیچ و تاب فرهنگ و ادب این سرزمین بزنند و حظی ببرند و مشامی معطر بسازند و چشمی روشن کنند. کثیری از اصحاب فرهنگ ونویسندگان به این سلسله متصلاند و فضایی از امید و همدلی فرهنگی ایجاد کردهاند. سلیقههای گوناگون از سنتی تا پست مدرن و ازحوزه تا دانشگاه همه کنارهم مینشینند و به گفتگوهای ادبی شکل و نقد و تحلیل آثار ادبی و فلسفی مهم میپردازند.
در این میان دهها کار و ابتکار دیگر هم زائیده شده است که از آن جمله اند: برگزاری جایزه ونشان ابوالحسن نجفی برای بهترین ترجمه رمان سال، برگزاری جایزه دکترداوری اردکانی برای بهترین پایان نامه دکتری فلسفه، و برگزاری جایزه دکترفتح الله مجتبایی برای بهترین پایان نامه دکتری حوزه زبان وادبیات فارسی وادیان وعرفان.
*****
دکتر فیروزان، مدیرعامل فهیم و فرهنگی شهر کتاب، این مجموعه ارجمند را در دل خود جای داده و حمایت میکند. همه میدانیم که در این کار کارستان، دکتر محمدخانی سلسله جنبان است که همراه فقط با چهار کارمند جوان، با کاردانی و درایت و تواضع و پشتکار توانسته سامانی فراهم کند که با بهترینهای نوع خود در دنیای ما پهلو میزند. با امکاناتی بسیار کمتر و تاثیری بسیار بیشتر، و نظم و نسق و ضبط و ربطی کم سابقهای در ایران از جهت دسترسی روشمند به حاصل صوتی یا تصویری یا نوشتاری برنامهها.
یکی از ظرافتهای کار نشستهای شهر کتاب آن است که تنه کهن درخت فرهنگ و ادب ایران را چنان معرفی میکند که نوآوران بتوانند جوانههای نو بر شاخههایش پیوند بزنند تا هم میوههای نو به بار بیاید و هم از ریشههای کهن تغذیه کند و در خشک سالی و سرما و گرما و باد و طوفان حوادث دوام بیاورد.
******
اگر بخواهم از زاویه کارم در یونسکو نگاه کنم، این هزار نشست، و این سنت و این روند که ایجاد کرده، بستری است برای پیوند دادن زندگی فرهنگی امروز به میراث فرهنگی ملموس و ناملموس و نیز میراث مکتوب ایران که در ضمن راهی را میگشاید برای ارتباط و هم اندیشی و اشتراک با مواریث ارجمند فرهنگی ملل دیگر.
در سال ۱۳۸۶ (۲۰۰۷ میلادی)، با تصویب قطع نامه یونسکو، هشتصدمین سال ولادت مولانا در مجموعه ملل متحد گرامی داشته شد. دکتر محمدخانی همان سال تصمیم گرفت برای ادبیات کلاسیک برنامه بیست سالهای طراحی شودکه هرچهارشنبه ودر همه طول سال، صاحبنظران درباره شاعران و نام آوران ادب پارسی کلاسیک فارسی سخن بگویند. طی یک سال، ۶۰ جلسه درباره مولانا و اکنون ده سال است که بهطور پیوسته این درسگفتارها برای مولوی فردوسی، سعدی، نظامی، عطار، بیهقی، حافظ، ناصرخسرو و خاقانی برگزارشده و این روزها درباره خواجوی کرمانی برگزار میشود. حدود پانصد درس گفتار را فقط شبکه چهار ضبط و پخش کرده است. این کاری است که میباید دانشگاههای ما میکردند. در باب همکاری با محافل فرهنگی و ادبی و فلسفی دیگر کشورها هم، شهر کتاب کاری را کرده و دارد میکند که در واقع میباید نهادهای دیگر بکنند با بودجهها و امکانات و ید بیضایی که دارند که اصلا قابل مقایسه به گوشه درویشانه بساط دلدادگی محمدخانی و همکارانش نیست. این هزارگان مبارک باد. سخن را با حافظ آغاز کردم و با بیتی از همان غزل به پایان میبرم:
همیشه تا به بهاران هوا به صفحة باغ
هزار نقش نگارد ز خط ریحانی
منبع: روزنامه اطلاعات