سیدجواد جلالی کیاسری
آموزش زبان فارسی در کشور بزرگ و پهناور قزاقستان از سال ۱۹۸۹ شروع شده، ولی در سالهای اخیر ارتباطات فرهنگی ایران و قزاقستان گسترش یافته است که میتوان به تبادل دانشجو، ترجمۀ آثار بزرگان و برگزاری همایشهای علمی و ادبی و تاریخی اشاره کرد. هر ساله استادان و محققان علاقهمند به زبان فارسی به ایران دعوت میشوند و در نمایشگاههای بینالمللی کتاب تهران شرکت میکنند. همچنین وابستگی فرهنگی ایران در آلماتی قزاقستان، تاکنون چندین میزگرد، کنفرانس، شب شعر و المپیاد زبان فارسی در سطح دانشگاههای قزاقستان برگزار کرده است.
زبان فارسی زبان ذوق و شعر است. هفت شاعر بزرگ ایرانی، یعنی رودکی، فردوسی، خیام، مولوی، سعدی، حافظ و نظامی در کشور قزاقستان به «هفت ستارۀ شرقی» معروف هستند. قزاقها از طریق ترجمۀ آثار این بزرگان با فرهنگ ایرانی آشنا شده و می شوند. البته نسخۀ کامل آثار شاعران ایرانی، فقط به روسی ترجمه شده و قزاقها بیشتر از طریق زبان روسی با این آثار آشنا شدهاند؛ ولی گزیدهای از آثار، مثل داستان «رستم و سهراب» شاهنامه که نمایش آن به زبان روسی، در روزهای هشتم و نهم ماه فوریه به همت وابستگی فرهنگی ایران در آلماتی در دانشگاههای آبای و ژمپو به روی صحنه رفت، پیشتر به زبان قزاقی ترجمه شده بود.
مردم قزاقستان، ایران را با خواندن اشعار فردوسی و خیام و حافظ میشناسند. همچنین از طریق این آثار، متوجه شباهتهای فرهنگی بین خودشان و ایرانیها مانند «عید نوروز» که در دو کشور مرسوم است، شدهاند.
وابستگی فرهنگی ایران در آلماتی در توسعۀ روابط فرهنگی دو کشور سهم و تأثیر بسزایی داشته و دارد. پیش از حضور فرهنگی ایران در قزاقستان، زبان فارسی تنها در یک دانشگاه تدریس میشد، ولی اکنون گروه زبان فارسی در چندین دانشگاه تأسیس شده و فعالیت میکند. افزون بر این، کتابهای فرهنگی و ادبی بسیاری از فارسی به قزاقی ترجمه شده است.
وابستگی فرهنگی ایران با دانشگاههای قزاقستان، مخصوصا با دانشگاههایی که دارای کرسی آموزش زبان فارسی هستند، ارتباط نزدیکی دارد و کتابهای ارزشمندی به کتابخانۀ این دانشگاهها اهدا نموده و در اعزام دانشجویان و استادان به ایران برای دورههای دانشافزایی و نیز شرکت در همایشهای علمی، گامهای مؤثری برداشته است.
ایران و قزاقستان به خاطر مشترکات تاریخی و نیز همسایگی نزدیک، تعاملات فرهنگی و تجاری زیادی با یکدیگر دارند. اسلام و طریقتهای عرفانی از طریق ایران، وارد کشورهای آسیای مرکزی شده و این امر باعث شد تا واژههای دینی و مذهبی زیادی از طریق زبان فارسی وارد زبان قزاقی شود. به گفتۀ محققان، بیش از سه هزار واژۀ فارسی در زبان قزاقی وجود دارد؛ واژههایی چون: خدا، نماز، روزه و پیامبر و واژگان دینی بسیار.
پس از دیدار وزیران فرهنگ ایران و قزاقستان و امضای موافقتنامۀ فرهنگی، توافق شده که فیلمهای مهم و آثار شعرای معاصر ایرانی نیز به زبان قزاقی ترجمه شود. به این ترتیب دورنمای روابط فرهنگی ایران و قزاقستان، درخشان است، چرا که مشترکات فرهنگی بسیاری بین این دو کشور وجود دارد و دانشجویان زیادی در قزاقستان، مایلند فارسی را یاد بگیرند.
زبان فارسی برای قزاقها بسیار اهمیت دارد، زیرا اگر بخواهند با ادبیات سنتی و کهن خودشان آشنا شوند، باید فارسی بدانند، چرا که واژههای فارسی در آثار بزرگان قزاق بسیار دیده میشود. همچنین اگر بخواهند تاریخ خود را بهتر بشناسند، باز نیازمند دانستن این زبان و متون تاریخی فارسی هستند.
رباعیات حکیم خیام نیشابوری، داستانهای پهلوانی شاهنامۀ فردوسی، غزلیات عارفانۀ حافظ، اندرزهای سعدی، مولانا، عطار، نظامی و… در ذهن و افکار مردم قزاقستان، فراوان به چشم میخورد و از همین رو، مردم نیز از آنان استقبال میکنند.
شعر ما در همه جای دنیا معروف است و این امر در قزاقستان نیز خود را نشان میدهد. مردم قزاق خوشحالند که به زبان خود میتوانند با جهان معنوی شاعران بزرگ مشرق زمین، احساس همنوایی و همگرایی کنند. بر این اساس، شاعران سنتی قزاق با شعرای ایرانی آشنایی داشتهاند و از مطالب آنها استفاده میکردهاند؛ مانند: آبای قوننبایف که منظومۀ «لیلی و مجنون» نظامی گنجوی را به شعر قزاقی بازگویی کرده است و این از پیشینۀ زبان فارسی در قزاقستان حکایت میکند.
در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی، بعضی از آثار معروف ادبیات فارسی به قزاقی ترجمه شد و حتی تلاش کردند شاهنامه را به نظم ترجمه کنند. در این دوره، تعداد علاقهمندان به شعر فارسی بسیار زیاد بود و شاعران قزاقی علاوه بر زبان مادری، به فارسی و عربی و روسی نیز مسلط بودند. شاعر بزرگ قزاق «آبای قونان بایف» اساسا اولین بار اشعار خود را به پیروی از شاعران ادبیات کلاسیک ایران سرود و از آنها الهام گرفت.
نویسندۀ نامدار قزاق مختار آویزوف می گوید: «آبای در جوانی سخت تحت تأثیر شاعران شرقی قرار داشت و شعرها و داستانهای شاعران بزرگی همچون فردوسی، حافظ، نظامی، سعدی، رودکی، عطار و مولانا را از روی متن اصلی و گاهی از روی ترجمههای جغتایی میخواند و حتی برای اولین بار، عروض و قافیه را در شعر قزاقی مطرح نمود. آبای، حافظ را استاد معنوی خود میدانست و احترام و ارادت خاصی به او داشت.
اشعار برادرزادۀ او (شاه کریم قودای بردی) نیز از نظر معنا و مضمون، بسیار شبیه به شعرهای حافظ است. شاید به این دلیل که او اشعار حافظ را به قزاقی ترجمه کرده است.
حضور زبان فارسی در قزاقستان در بعضی دورهها کمتر و در برخی دورهها بیشتر بوده است. شعرای قزاقی دورههای قدیمتر، زبان فارسی را میدانستند و با ادبیات فارسی آشنایی خوبی داشتند. به طوری که در مکتبخانهها، گلستان و بوستان را در کنار درسهای دینی میخواندند. همینطور: مثنوی، خمسۀ نظامی و داستانهای شاهنامه فردوسی را .
بنابراین، زبان فارسی برای مردم قزاقستان جذابیت خاصی دارد. به ویژه اینکه بسیاری از دانشجویان میخواهند این زبان را به عنوان زبان تخصصی خودشانانتخاب کنند و در این زمینه، تلاش و فعالیت کنند تا روابط ادبی دو کشور را که در طول تاریخ، یکی بودهاند حفظ نمایند.
دراین راستا، وابستگی فرهنگی ایران در آلماتی قزاقستان، هماهنگی خوبی با دانشگاههای الفارابی، آبلایخان و ژمپو دارد و از فارسیآموزان این دانشگاهها، پشتیبانی به عمل می آورد. دوره های آموزشی برای فارسیآموزان قزاق (چه در ایران و چه در قزاقستان)مورد حمایت «بنیاد سعدی» قرار میگیرد و این بنیاد که مسئول آموزش زبان فارسی در جهان است، تاکنون کمک های ارزشمندی در این زمینه داشته است.
همچنین عالمان و دانشمندان قزاقستان میخواهند از پژوهشهای مراکز علمی ایران استفاده کنند تا از این راه بتوانند آشنایی بیشتری با مردم، تاریخ، فرهنگ، ادبیات و هنر ایرانیان کسب نمایند.
این واقعیت را نیز بگویم که ایران از جهات بسیاری برای قزاقها و بسیاری از کشورهای جهان جذاب است، بهخصوص به عنوان یک کشور تاریخی، با تمدنی بزرگ و ادبیاتی غنی و سرشار و شخصیتهایی که در حیات معنوی بزرگان جهان اندیشه، سهم و نقشی ماندگار داشته و دارند.
سیدجواد جلالی کیاسری ـ وابسته فرهنگی ایران در آلماتی (قزاقستان)
منبع: روزنامه اطلاعات